سخنرانی حاج شیخ باقرعلم الهدی
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر بخواهیم در مورد حضرت علی صحبت کنیم ،باید بگویم که انسا ن ناقص کجا می تواند یک انسان کامل را بشناسدونمی تواند او را درک کند.ایا یک جاهل میتواند که این آقای دانشمندی که مقابلش قرار گرفته چقدر موقعیت علمیش مهم است ویا در چه زمینه تخصص دارد؟اگر من در مقابل یک طبیب حاذق قرار بگیرم چه میتوانم بفهمم از انچه که او اطلاع دارد،اصلا نمیتوانم بفهمم چون در ان مسیر نیستم.امیرالمومنین یک انسان کامل به تمام معنا در جهان خلقت وهستی است ماها هم ادم های فقیری هستیم که هیچ چیز کف دستمان نیست،چطور میتوانیم علی علیه السلام را بشناسیم،کدام جنبه امیرالمومنین علیه السلام را میتوانیم به دست بیاوریم،مگر اینکه از گفتار خودشان و انهایی که ایشان را شناختند یک چیزی دست گیرمان بشود، ان هم به مقدارفهم ودرک و شعورما، با ما صحبت کرده اند.حال در همان زمینه هایی که برای ماسخن گفته اند راجع به حضرت امیرکدام زمینه اش را می شودصحبت کرد،آن هم آنقدر زیاد است که نمی شود.می خواهیم یک مقداری راجع به امیر المومنین علیه السلام در عالم بعدوعنایاتی که خداوند به ایشان میکند،وعنایاتی که خداوندبه افراد میکندبه برکت ایشان در عالم بعد،صحبت مختصری داشته باشیم.اولا روایات ما می گوید:مکان حضرت امیرعلیه السلام در بهشت، حساس ترین و مهمترین مکانهاست ،چرا؟خوب دقت کنید،از میان تمام طبقات مردم، بالاترین طبقه، انبیاء هستند.فوق انبیاء دیگرکسی نیست.در میان انبیای عظام از همه بالاترپیغمبرصلی الله علیه وآله وحضرت ابراهیم علیه السلام است.حال حدیث را دقت فرمایید حذیفه میگوید:پیغمبر صلی الله علیک وآله فرمودند:
إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ روز قیامت که می شود
ضُرِبَ لِی عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ قُبَّهٌ مِنْ یَاقُوتَهٍ حَمْرَاءَ، برای من یک جایگاهی است در طرف راست عرش از یاقوت سرخ وَ ضُرِبَ لِإِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مِنَ الْجَانِبِ الْآخَرِ قُبَّهٌ مِنْ دُرَّهٍ بَیْضَاءَ وَ بَیْنَهُمَا قُبَّهٌ مِنْ زَبَرْجَدَهٍ خَضْرَاءَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ
وبرای ابراهیم جّدم از طرف دیگریعنی طرف چپ عرش جایگاهی از دّر سفید وبین این دو،پایگاه وجایگاهی اززبرجَد کبود برای علی بن ابیطا لب علیه السلام قرار میگیرد.بعد خود پیغمبر فرمود،
فَمَا ظَنُّکُمْ بِحَبِیبٍ بَیْنَ خَلِیلَیْنِ. (الامالی طوسی/ 492) چه فکر میکنید راجع به حبیب خدایعنی علی علیه السلام که جایگاهش بین دو خلیل خداست،
یکی حضرت ابراهیم علیه السلام ویکی من.این جایگاه امیرالمومنین علیه السلام در بهشت بود.حال جایگاه همسران حضرت در بهشت ابن عباس میگوید،پیغمبرفرمودند:
لَیْلَهَ أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ أُدْخِلْتُ الْجَنَّهَ من در شب معراج به بهشت رفتم
فَرَأَیْتُ نُوراً ضَرَبَ بِهِ وَجْهِی یک نوری به صورتم خوردو چشم من را خیره کرد
فَقُلْتُ لِجَبْرَئِیلَ مَا هَذَا النُّورُ به جبرئیل گفتم این نور از کجا بود؟
قَالَ یَا مُحَمَّدُ لَیْسَ هَذَا نُورُ الشَّمْسِ وَ لَا نُورُ الْقَمَرِ عرض کرد یا رسول الله این نور نه نور خورشید است ونه ماه.هیچ کدام.همه ملائک وهمه زنان بهشتی خبر دار شدند که شما به معراج آمده ایدوقرار است بهشت وجهنم وهمه تشکیلات را ببینید.
وَ لَکِنْ جَارِیَهٌ مِنْ جَوَارِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ کنیزی از کنیزان علی در بهشت
طَلَعَتْ مِنْ قُصُورِهَا سرش را از قصرش بیرون کردکه شما را ببیند، فَنَظَرَتْ إِلَیْکَ فَضَحِکَتْ چشمش که به شما افتاد،از دیدن شما لذًت برد ولبخندی زد این نوری که ساطع شده و چشم شما را خیره کرد،از بین دو لبِ این کنیزامیرالمومنین علیه السلام ساطع شده است.
فَهَذَا النُّورُ خَرَجَ مِنْ فِیهَا وَ هِیَ تَدُورُ فِی الْجَنَّهِ إِلَى أَنْ یَدْخُلَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه¬السلام (الیقین باختصاص مولانا علی علیه السلام/ 154)
سوم:روایات ما میگوید،در بهشت یک جایگاه اختصاصی است،فقط مال علی علیه السلام است وبس.مال احدی نیست،یک جریانی را پیغمبرصلی الله علیک وآله به سلمان فرمودند،همان جریان را به علی هم فرمودند،یک روز علی علیه السلام به سلمان فرمودند:پیغمبر در دربارۀ من به توچه گفته است؟بعد فرمودند سلمان هر آنچه را پیامبربه تو فرموده است به خود من فرموده است
لَقَدْ حَدَّثَنِی بِمَا أُخْبِرُکَ
امیرالمومنین علیه السلام شروع کردند هر آنچه راکه پیغمبرصلی الله علیک وآله درباره ایشان به خودشان وبه سلمان فرموده بودند برای سلمان حکایت کرد،فرمود سلمان،پیغمبرصلی الله علیه وآله به من این طور فرموده لَقَدْ خَصَّکَ اللَّهُ بِالْحِلْمِ وَ الْعِلْمِ … (بحار الأنوار (/ ج7 / 332) علی خدا تو را به حلم،بردباری وعلم ودانش اختصاص داده است.
علم امیرالمومنین علیه السلام بسیار عجیب بود،نقل شده که یک روز زنی ناراحت رفت دَرِمغازه قصابی گوشت بخرد،آن آقای با عرض سلام بی انصافی کرد،زن ناراحت شد واز دَرِ مغازه بیرون آمد.داد میزد که این چه وضعی است،این چه مسلمانی است،ولی هیچ کس به آن زن محل نمی گذاشت،امیرالمومنین علیه السلام رسیدند، علی کسی نبود که از کنار مظلوم ساده بگذرد.گفت چرا ناراحتی؟آن زن علی را نمی شناخت،گفت این قصاب به من بی انصافی کرده است در معامله اش،حضرت فرمود:بیا برویم علی علیه السلام یک مقداری قصاب را نصیحت وراهنمایی کرد وراه ورسم وزندگی با مسلمانان را به او یاد داد،آن مرد علی علیه السلام را نمی شناخت،یک دفعه دست گذاشت بر سینه علی علیه السلام و هل داد حضرت را از دَرِمغازه بیرون وگفت برو پی کارت،حضرت امیرعلیه السلام وقتی از دَرِمغازه بیرون افتادندند،برگشتند داخل وگریبان مرد را گرفتندو فرمودند:بی ادب،من تو را دارم نصیحت میکنم که با مردم درست برخورد کنی.این چه طرز برخورد است.است بالاخره یک عدهای آمدند وساطت کردند وحضرت مرد را رها کرده وبرگشتند.آن مرد قصاب به مردم گفت این آقا چه کسی بود؟گفتند امیرالمومنین علیه السلام بود،این مرد وقتی حضرت را شناخت بسیار ناراحت شد،فوراً بدون معطلی دستش را گذاشت روی تخته قصابی وبا ساتور محکم دست خودش را قطع دکرد وگفت:دستی به سینه علی بخوردبه عنوان رَد،این دست بر سینه مباد.(خدایا ما هم دوست نداریم یک نفس در دنیا بدون ارتباط با علی زنده بمانیم) دست قطع شده را نزد علی علیه السلام برد و عرض کرد یا علی،من شما را نمی شناختم وبی ادبی کردم.نه این که از شما ترسیدم وآمدم اینجا،نه،اگرترسیده بودم می امدم وعذرخواهی میکردم، این دستی که به عنوان رد به سینه شما بخورد،قابلیت ندارد که بر پیکرمن باشد،امدم اینجا که به شما بگویم دستم را از پیکرم جدا کرده ام.حضرت علی علیه السلام دست را گرفتندوچسباندند آنجایی که قطع شده بودوبا دست دیگرروی آن موضع کشیدند وبعد فرمودند:دستت را بردار،مرد دستش را برداشت به حالت اولیه برگشته بود.علی علیه السلام در عین آن شخصیت والایی که داشتند خیلی بردبار وآقا بودند در روایات آمده که اگر کسی بر اثر جهالت و نفهمی بی ادبی میکند،شما اصلاً به روی خود نیاوریدو اعتنا نکنید.
وَ الَّذینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما (الفرقان (25) : 72)
وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما (همان:63)
با بزرگواری از کنار بی ادبی ها میگذرند.پیغمبر به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:علی جان خدا به توحلم، علم وبه توغرفه داده است.غرفه یعنی اتاق،بعد فوراً پیغمبرصلی الله علیه وآله این آیه را خواندند:
أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَهَ بِما صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فیها تَحِیَّهً وَ سَلاما (همان: 75)
درآیات آخر سوره فرقان خداوند اوصاف ارزندهء انسانهای ممتاز را حکایت میکند
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما (همان:63)
بندگان خدا کسانی هستند که برروی زمین با تکبرحرکت نمی کنند،متواضعند،و وقتی هم که افراد با عرض سلام ادب با آنها بد برخورد میکنند،سلام میکنند ورد میشوند.
در پایان هم میفرماید(اولئک)آنهایی که گفتیم این اوصاف را دارند، تجهد دارند، اشک نیمه شب دارند،تواضع دارند،انفاق دارند،در انفاقشان میانه رو هستند،همه این امتیازات را که بیان میکند،میفرماید:
یُجْزَوْنَ الْغُرْفَهَ ایشان جایگاهشان در غرفه است.
پیغمبرصلی الله علیه وآله فرمود علی جان این غرفه مال توست
وَ اللَّهِ إِنَّهَا لَغُرْفَهٌ پیغمبر میفرماید به خدا قسم این غرفه در این آیه غرفه ای است که مَا دَخَلَهَا أَحَدٌ قَطُّ هیچ کس در آنجا قدم نگذاشته،
وَ لَا یَدْخُلُهَا أَحَدٌ أَبَداً هیچ کس به آنجا قدم نخواهد نخواهد گذاشت،
حَتَّى تَقُومَ عَلَى رَبِّکَ تا تو وارد بهشت شوی،این جایگاه مربوط به شماست.
به خدا قسم این جمله،جمله عجیبی است پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود:
تزیین آن ساختمان و میروند وفردا هزار ملک دیگر میایند برای مرّمت اینجا.
این ساختمان تا کی میخواهد ساخته بشود؟
حَتَّى تَدْخُلَهَا تا وقتی که شما وارد بهشت شده و وارد این اتاق بشوید.بعد از این که شما وارد این جا شدید
یُدْخِلُ اللَّهُ عَلَیْکَ فِیهَا أَهْلَ بَیْتِکَ خدا اهل بیت شما را بعد از شما به اینجا خواهد آورد.ولله یا علی به خدا قسم علی جان
إِنَ فِیهَا لَسَرِیراً (بحار الأنوار7 / 332) درآن اتاق و در آن ساختمان،یک تخت اختصاصی است برای تو،تا به حال هیچ مَلکی نتوانسته است چشم بیندازد وآن تخت را ببیند.
نُورٍ مَا یَسْتَطِیعُ أَحَدٌ مِنَ الْمَلَائِکَهِ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهِ این تخت برای یک روز نشستن شما بر آن است.
بعد پیغمبرصلی الله علیک وآله فرمود:
فَإِذَا دَخَلْتَهُ یَا عَلِیُّ أَقَامَ اللَّهُ جَمِیعَ أَهْلِ السَّمَاءِ عَلَى أَرْجُلِهِمْ
اینجا امیرالمومنین علیه السلام شناخته نشده است،خدا مقام علی را به همه نشان خواهد داد علی جان وقتی وارد این منزل شدی و خواستی روی این تخت بنشینی،خدا تمام خلایق را از اولین تا آخرین،از انبیاءو مرسلین،از صدیقین واز شهداهمه وهمه را سر پا نگه میدارد به عنوان احترام برای تو مودب بایستند تا شما بنشینید
حَتَّى یَسْتَقِرَّ بِکَ مَجْلِسُکَ
ثُمَّ لَا یَبْقَى فِی السَّمَاءِ وَ لَا فِی أَطْرَافِهَا (همان/333) بعد از این که شما وارد این اتا ق شدید و روی این اتاق نشستید وبه عنوان ادای احترام شما همه سر پا ایستادید،بعد تازه امر میشود از ناحیه پروردگاریکی یکی ملائکه بیایند که تعداد ملائکه را ما نمیتوانیم بفهمیم و بشماریم ومؤدبانه در مقابل شما سلام کنند و بعد بروند پی کارشان.واقعاً اوصاف علی به گفتگو نیست.روایات ما میگوید:امیرالمومنین علیه السلام قَسیمُ الجَنَّهِ والنّاراست روایات اهل سنت میگوید:الی ما شاءالله تمام شئون بهشت و جهنم دراختیار امیرالمومنین علیه السلام است.علی علیه السلام تقسیم کننده بهشت وجهنم است. امام صادق علیه السلام میفرمایند:پیغمبراکرم صلی الله علیک وآله فرمودند:وقتی می خواهید از خدا چیزی بخواهید برای من از خدا ،از خدا مقام وسیله را بخواهید.عرض کردند وسیله چیست؟فرمود:
درَجَتیِ فی الجَنَّه درجه من است در بهشت.
بعد پیغمبرصلی الله علیک وآله فرمود:روز قیامت که میشود میاورند یک جایگاهی را برای من که در میان جایگاه انبیای عظام، مثل ماه است در میان ستارگان،یعنی در جایگاه های انبیاء این جایگاه از همه بالاتر وعالیتر است،وقتی در قیامت جایگاه من را نصب میکنند
فَلَا یَبْقَى یَوْمَئِذٍ نَبِیٌّ وَ لَا صِدِّیقٌ وَ لَا شَهِیدٌ (بصائر الدرجات 1 / 416) هیچ پیغمبری و هیچ شهیدی وهیچ صدیقی،چشمش نمیافتد وآن جایگاه را نمی بیند،
مگر اینکه بگوید طوبی خوشا به حال کسی که میخواهد در این جا قرار بگیرد لِمَن کان هذه درجهٌ فَی ینادیَ المنادی وقتی جایگاه قرار گرفت،یک منادی از طرف خدا ندا میکند به همه خلق،به همه انبیاء وسفیران و مرسلین.
هذهِ دَرِجَه محمدصلی الله علیه وآله این جایگاه پیغمبر اسلام است.پیغمبر فرمود:علی جان من به طرف این جایگاه حرکت می کنم با لباسی این چنین و…همه خصوصیات را گفتند،سپس فرمودند:
وعلی بن ابیطالب اَمامی جلوجلو امیرالمومنین علیه السلام حرکت میکنند،
و پرچم پیغمبربه دست علی علیه السلام است،و روی آن لوا نوشته شده لااله الاالله محمدّرسول الله.
اَلمفلحونُ هُمُ الفائزونَ بالله
پیغمبرصلی الله علیه وآله فرمودند:علی جان وقتی ما بر انبیاء میگذریم میگویند،ایشان دو مَلَکَند،به ملائکه میگذریم،میگویند ایشان دو پیامبرند،تا وقتی که در این جایگاه قرار میگیریم سپس علی علیه السلام یک درجه پایینتر در همان جایگاه قرار میگیرد
عَلِیٌّ أَسْفَلَ مِنِّی بِدَرَجَهٍ یک درجه پایینترو پرچم من به دست توست.پیغمبرصلی الله علیه وآله فرمود:علی جان در آن موقعیت،همه سرهاشان را بلند میکنند وبه من و تو نظر میکنند،بعد همه به مقام من وتو رشک میبرند
طُوبَى لِهَذَیْنِ الْعَبْدَیْنِ مَا أَکْرَمَهُمَا عَلَى اللَّهِ منادی معرفی میکند پیغمبرصلی الله علیه وآله وامیرالمومنین علیه السلام را از ناحیه پروردگاربا این تعبیر
مُحَمَّدٌ حَبِیبِی وَ هَذَا عَلِیٌّ ع وَلِیِّی طُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ پیغمبرصلی الله علیه واله فرمود:علی جان در آن لحظه،هر کس که تو را دوست دارد،وقتی میشنوداین این جمله منادی را که میگوید:خوشا به حال کسانی که علی را دوست میدارند وبا علی مرتبطند،صورتش سفید میشود.و هر کس تو را دشمن بدارد آنجا چهره اش سیاه میشود ودلش را غم فرا می گیرد.
در همین بین پیغمبر فرمودند:دو ملک میایند، رضوان خازن بهشت است،یکی دیگرمالک ونگهبان جهنم است.رضوان یعنی نگهدارنده.رضوان می اید جلو به من سلام میکند،من هم جواب می دهم،پس از او می پرسم تو کیستی؟با این چهره زیبا واین مقام والایی که داری،میگوید:من رضوان خازن بهشت هستم،خدا به من امر کرده است که بیایم خدمت شما وکلیدهای بهشت را به شما بدهم، فَخُذها بگیرید.پیغمبر میفرماید من آنجا به خازن و کلیددار بهشت میگویم،قبول کردم وخدا را سپاس میکنم به این عنایتی که به من کرده،
ادْفَعْهَا إِلَى أَخِی (همان) بده به دست برادرم علی.
به دست علی ابن ابی طالب کلیدها را میسپارد و میرود.پس نگهبان جهنم میآید جلو و به من سلام میکند من هم جواب سلامش را میدهم و میگویم این چه قیافه ای است که تو داری،تو کیستی؟{خدا ان شاءالله گذر من وشما را به جهنم نیندازد،جای خیلی بدی است}قران می فرماید
عَلَیْها مَلائِکَهٌ غِلاظٌ شِدادٌ (تحریم(66):6)یک ماموران سخت،بداخلاق،خشن وزشت چهره،پناه می بریم به خدا،در جهنم یک لحظه آرامش نیست.حتی جهنم جای وسیعی هم نیست.قران میفرماید:روی هم میریزند.از حیث وسعت و جا هم در رفاه نیستند،جا باید تنگ باشد که حتی از نظر ظرفیت هم در مزیقه باشند
کُلَّما أُلْقِیَ فیها فَوْجٌ (الملک (67):8) قران میفرماید:وقتی گروه گروه میریزند روی همدیگر
سَمِعُوا لَها شَهیقاً (همان:7)
جهنم ناله میکند و فریاد میزند.مامورین جهنم هم خیلی خشن وبد اخلاقند،یک ذره عطوفت به خرج نمیدهند.جبرئیل در شب معراج به پیغمبرصلی الله علیه واله تا کنون یک مرتبه ما این مامور را ندیدیم که اخم از چهره اش برداشته شود،همیشه گرفته است،به تعبیر ساده ما شکنجه گر هستند،اگر یک مرد روزی ناراحت به منزلش برود،همسرش رنج میبرد یک لحظه، دو لحظه را تحمل می کند ولی بعد میگوید آقا چه خبر است؟با هر که دعوا داشته ای مال بیرون است، اخم هایت را باز کن،من حوصله ندارم که تو به من اخم کنی.من وشما اگر به خانه برویم و ببینیم همسرمان ناراحتی دارد آرام نمی گیریم، چون مایه شکنجه ماست.بد اخلاقی ما هم مایه رنج اوست.جهنمیان هر وقت با مامورین برخورد میکنند،آنها را گرفته ودر هم میبینند،از این جهت هم رنج میبرند.{خدایا ما تحمل جهنم را نداریم،این معصیتهایی را هم که انجام میدهیم،به معنای آن نیست که ما آماده ایم به جهنم برویم،نه،به عزت و جلالت سوگند
أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلَاءِ الدُّنْیَا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا یَجْرِی فِیهَا مِنَ الْمَکَارِهِ
(مصباح المتهجد و سلاح المتعبد 2 / 847)
این دیگر از شرارت وبی ادبی نفس ماست، غلبه میکند و به این صورت در میآید خدایا همه ما را از عذاب خودت در امان بدار}نگهبان جهنم میگوید خدا به من امر کرده که کلیدهای جهنم را به شما بدهم، پیغمبر میفرماید:قبول کردم و خدا را سپاسگزارم.بده به دست برادرم علی پیغمبر سپس فرمود:رضوان ومالک برمیگردند،اما کلید بهشت وجهنم در اختیار علی خواهد بود
وَ مَعَهُ مَفَاتِیحُ الْجَنَّهِ وَ مَقَالِیدُ النَّارِ (الأمالی( للصدوق) / 117) امیرالمومنین علیه السلام کنار جهنم میایند،باید کنترل کنند.پیغمبر فرمود:
یُنادی جهنم جهنم با علی علیه السلام سخن میگوید یا علی از من بگذر،چرا؟
قداَدفَعَ نُورُکَ لَهبی الحَبیبنور شما آتش مرا خاموش میکند،از من بگذر.
خدایا آیا ما را به محبت علی می خواهی به جهنم ببری،جهنمی که به علی علیه السلام گفت:بگذر که نور تو آتش مرا خاموش میکند.پیغمبر فرمود:علی علیه السلام یکی یکی افراد را کنترل میکند به جهنم میگوید بگیر،رها کن،این دشمن است وآن دوست من است بعد فرمود:
فَلَجَهنَّم یومئذٍ جهنم در آن روز،فرمانبرتر است برای علی از نوکر شماها برای شما،جهنم فرمان علی علیه السلام را از تمام خلائق بهتر میبرد.بعد فرمود:
اِنَّ عَلِیًّ یومئذٍ قسیم الجنه والنّار (بحارالانوار 7: 194) در آن روز علی تقسیم کننده بهشت وجهنم است.مطلب بعد:کسی که با علی بیگانه باشد،در جهنم است،هر چقدر عمل خوب داشته باشد.تمام اعمال خوب،منهای ارتباط با علی علیه السلام به پشیزی نزد خداوند ارزش ندارد.ابن عباس میگوید:پیامبرصلی الله علیه واله فرمودند:
اذ کانَ یوم القیامهوقتی روز قیامت میشود،خدا به نگهبان جهنم امر میکند که جهنم را فروزان ساز،جهنم شعله میکشد هفت طبقه جهنم به هیجان میایند وامر میفرماید به نگهبان بهشت که بهشت را زینت کن،سپس به میکائیل امر میشود صراط را بیاور و روی جهنم بگذار،به جبرئیل میگوید،میزان وترازو را بیاور که میزان هم امیرالمومنین است
السلام علی میزان الاعمال (زادالمعاد:459) اعمال ماها را با اعمال امیرالمومنین علیه السلام میسنجند.نماز ما را با علی,عدالت ما را با علی و رحمت ما را با رحمت علی میسنجند.مواظب باشیم،فردا الگو امیرالمومنین علیه السلام است،ما را میاورند کنار امیرالمومنین تا ببینند چقدر شباهت با علی داریم.بعد به پیغمبر خطاب میرسد،حبیب ما امتت را بیاور برای حساب.امر میشود روی جهنم،پلها درست کشیده شود و خصوصیات آن را پیامبر چنین فرموده اولین جایگاهی که افراد را نگه میدارند روی مسیری که باید بگذرند وبه سوی بهشت بروند زیرش جهنم است صراط است که روی جهنم کشیده میشود و از آنها سوال میکنند از ولایت علی علیه السلام است.هر کس با اهل بیت علی علیه السلام وعلی بیگانه باشد
سَقَطَ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ فِی قَعْرِ جَهَنَّمَ با مغز سرش به جهنم میافتد،
وَ لَوْ کَانَ لَهُ مِنْ أَعْمَالِ الْبِرِّ عَمَلُ سَبْعِینَ صِدِّیقاً (مناقب (لابن شهرآشوب) 2 : 152) ولو عمل هفتاد صدیق را همراه داشته باشد.(به منکر علی بگو نماز خود قضا کند)
– شیطان به خدا گفت:این سجده بر آدم را از من بردار، تو را آنچنان عبادت میکنم که هیچ کس نتواند انجام دهد.خداوند فرمود:عبادت آن است که ما میخواهیم،نه آن که تو دلت میخواهد،ما این طور فرمان داده ایم.خدا میخواهد مردم از راه امیرالمومنین علیه السلام او را عبادت کنند وقتی قرار شدهرکسی درجهنم یا بهشت قرار میگیرد،به فرمان علی این کار انجام شود ،پس باید مرتبطین با علی از میان سایر طبقات مشخص بشوند و لذا روایات ما میگوید:وقتی مردم به صحرای محشر میآیند،اول مرتبطین با علی مشخص هستند.علیون ممتاز مشخص میشوند ابن عباس میگوید:پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:علی جان خداوند تو و شیعانت را روز قیامت سواره به صحرای محشر میاورد.مرکب هایی از نور میاورند کنار قبرهایشان،وقتی سر از قبر بیرون میاورند،فوراً لباس بهشتی میپوشند تا برهنه نباشند
أَلْبِسْنِی لِبَاسَ التَّقْوَى (بحار الأنوار87 : 170) واین لباس بندگی خداست،
لباسی که باید به تن ما درست دربیاید که به ماه رمضان وارد شویم.سوار بر مرکب ها میکنند،علی جان تو هم پیشاپیش این جمعیتی،ایشان را به طرف بهشت میاورند،از آنها پرسیده میشود شما که هستید،میگویند:
نحنُ العلیون (مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین علیه السلام : 203) به آنها گفته میشود
فَاَنتُم آمنون ولا خوفٌ علیهم یوم ولا انتم تحزنون شما در امن وامان هستید
روایات ما میگوید:کلید بهشت علی علیه السلام است.
امام صادق علیه السلام فرمود:پیامبر به علی فرمودند:علی جان روز قیامت که میشود شما را به صحرای محشر میاورند،بر سر شما تاجی است که چهار رکن دارد،روی هر رکن سه خط نوشته شده است.خط اول:لااله الاالله خط دوم: محمد رسول الله خط سوم: علیُ مفتاحُ الجنه (بحارالانوار 7: 339) (علی کلید بهشت است)دَرِ بهشت به نام او باز خواهد شد.ابن عباس میگوید:پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند:
إِنَّ حَلْقَهَ بَابِ الْجَنَّهِ مِنْ یَاقُوتَهٍ حَمْرَاءَ در کوبه بهشت از یاقوت است و صفحهای که از زیرش است از طلاست نه آنچه که ما در طلا کوبی میبینیم
عَلَى صَفَائِحِ الذَّهَبِ فَإِذَا دُقَّتِ وقتی که در کوبه می اید روی این صفحه
الْحَلْقَهُ عَلَى الصَّفْحَهِ طَنَّتْ وَ قَالَتْ یَا عَلِیُّ… (الأمالی( للصدوق) :ص588-589) در کوبه بهشت وقتی روی هم میایند یا علی میگوید روایات ما میگوید:فردای قیامت امیرالمومنین علیه السلام تک تک افراد را میبرد و به در خانه هایشان می رساند،علی علیه السلام حوریه ها را برای بهشتیان آورده و عقد میکند والّا حلال نخواهند بود.امام باقرعلیه السلام به جابر ابن عبدالله میفرماید:جابر، روز قیامت که میشود
وَجَمَعَ الله عزوجل الاولین والاخرین همه را خداوند جمع میکند
دُعیَ رسول الله اول پیغمبرصلی الله علیه وآله را انتخاب میکند و بعد علی را،به تن پیامبر این چنین وآنچنان میپوشاند و همچنین به تن علی.سپس ما را دعوت میکنند و ما را احضار میکنند و حساب ما را میدهند به دست ما
فَنَحْنُ وَ اللَّهِ نُدْخِلُ أَهْلَ الْجَنَّهِ الْجَنَّهَ وَ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ ما باید بهشتی و جهنمی را مشخص کنیم
ثُمَّ یُدْعَى بِالنَّبِیِّینَ بعد انبیاء را میخوانند،
انبیا در دو صف نزد عرش پروردگار میایستند تا ما از حساب مردم فارغ شویم.
فَإِذَا دَخَلَ أَهْلُ الْجَنَّهِ الْجَنَّهَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ وقتی بهشتیان به بهشت و جهنمیان به جهنم رفتند
بَعَثَ رَبُّ الْعِزَّهِ عَلِیّاً خدا جدمان علی علیه السلام را به بهشت میفرستد،آقایان بهشتی،در بهشت همین طور باید مودب بایستند تا
فَأَنْزَلَهُمْ مَنَازِلَهُمْ مِنَ الْجَنَّهِ علی علیه السلام بیاید وببرد هر کدام از بهشتیان را وبه در خانه هایشان برساند وَزَوَّجهُم و زنهایشان را به ازدواجشان در بیاورد و هیچ کس دیگر این کار را انجام نمیدهد جزء علی،
کَرَامَهً مِنَ اللَّهِ خدا میخواهد علی را بزرگ کند
فَضْلًا فَضَّلَهُ اللَّهُ بِهِ فضیلتی است که خدا به جدم علی علیه السلام اختصاص داده است.
وَ هُوَ وَ اللَّهِ یُدْخِلُ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ جهنمیان را هم علی باید به جهنم بفرستد
وَ هُوَ الَّذِی یُغْلِقُ عَلَى أَهْلِ الْجَنَّهِ علی علیه السلام آقا را میبرد در منزلش،زنش را به عقدش در می اورد و بیرون می آید و در خانه را قفل میکند
یُغْلِقُ عَلَى أَهْلِ الْجَنَّهِ إِذَا دَخَلُوا فِیهَا أَبْوَابَهَا چون تمام کلید در اتاق های بهشت دست علی(ع) است.
لِأَنَّ أَبْوَابَ الْجَنَّهِ إِلَیْهِ وَ أَبْوَابَ النَّارِ إِلَیْهِ (الکافی 8 :159) هر کس در دنیا به یکی از دوستان علی،به حساب علی،احسان کند فردای قیامت خدا عجیب به آن عنایت می فرماید.چه قدر شده ما به حساب امیرالمومنین بگذریم؟شده مثلاً یک اختلافی با یک آقایی داشته باشیم بعد یک مرتبه بفهمیم که این آقا دوست حضرت امیر و حضرت زهرا است،من مایه ناراحتی او شده ام .پس از این معرکه بیرون بروم که دوست امیرالمومنین ناراحت نباشه؟شده یک جا دست ضعیفی را بگیریم و بیرونش بکشیم فقط وفقط به حساب اینکه او مرتبط با امیرالمومنین علیه السلام است.آیا شده برای امیرالمومنین و به احترام امیرالمومنین به کسی که اصلاً ما را نمیشناسد کمک کنیم؟پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند:
فَإِنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْوَاماً- تَمْتَلِئُ مِنْ جِهَهِ… (التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام / 138) روز قیامت یک عده ای به صحرای محشر می ایند و پرونده هایشان سنگین است،می گذارند در ترازو،کفهء سیئات سنگینتر است،به آنها میگویند:حالا عمل خوب بیاورید تا کفه ها برابر شوند،چه دارید؟آن عده میگویند:خدایا ما کار خوب نداریم،ما همان بندگانی هستیم که عمرمان به معصیت و نا فرمانی تو گذشته است.از طرف خدا خطاب میرسدکه شما برای خودتان عملِ خوب میدانید،من برای شما یک عمل خوب میدانم،بعد یک پرونده کوچکی میآورند و در کفه حسنات میگذارند.همین پرونده کوچک کفه حسنات را سنگین کرده و کفه سیئات را از بین میبرد،بعد به یکی از آنها میگویند که خودت بیا جلو ودست پدر و مادر و برادر وخواهر وهمه نزدیکانت را بگیر وبه بهشت بروید اهل محشر می گویند
أَمَّا الذُّنُوبُ فَقَدْ عَرَفْنَاهَا خدایا،کفه سیئات این بنده را ما دیدیم کار ثواب آن چه بوده ؟خداوند میفرماید:
مَشَى أَحَدُهُمْ بِبَقِیَّهِ دَیْنٍ عَلَیْهِ لِأَخِیهِ إِلَى أَخِیهِ (همان:139) این کسی که در دنیا به حساب علی به برادرش احسان کرده و از او گذشته است.در روایات است:از دشمنان ما چیزی سوال نکنید و نخواهید،اگر گرسنه شدید جلو دشمنان ما دست دراز نکنید،چون فردای قیامت جلوی ما را می گیرند و میگویند:ما به دوست شما احسان کردیم،آن وقت ما باید به آنها کمک کنیم.کاری نکنید که مه فردای قیامت مجبور بشویم به دشمنانمان احسان کنیم،به خاطر این که به شما احسان کرده اند.علی جان،شما آن آقای بزرگواری هستی که وقتی در محراب افتاده بودی وخون محاسنت را گرفته بود،همین طور که سرت در دامان مجتبی علیه السلام بود،یک دفعه امام مجتبی سرش را پایین آورد و در گوش پدر گفت:بابا جان،چشمتان را باز کنید،خدا قاتل تو را ذلیل کرد.چون ابن ملجم را مردم گرفته بودند و بسیار زده بودند وآن را کنار محراب آورده بودند.امیرالمومنین علیه السلام چشمهایش را باز کرد،یک نگاهی به اطراف کرد،یک نگاه به ابن ملجم و یک نگاه به جمعیت کرد.اشاره کرد،حضرت مجتبی علیه السلام سرش را پایین آورد،فرمود حسن جان،به مردم بگو با ابن ملجم کاری نداشته باشند،بابا نمی بینی چقدر ناراحت است،پس فرمود حسن جان،با او خیلی مدارا داشته باش من اگر خوب بشوم،او را عفو میکنم.
یابن الحسن یا امیرالمومنین یا علیبن ابیطالب یا سیدنا ومولانا انا توجهناو…