نبوت یکی از مهم ترین اصول و ارکان ادیان الهی است که بدون آن...
نبی و رسول قسمت سوم:
جایگاه نبوت و رسالت در اعتقادات ما
نبوت یکی از مهم ترین اصول و ارکان ادیان الهی است که بدون آن دین الهی به هیچ وجه شکل نمی گیرد. ایمان و اقرار به نبوّت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) از اصول و ارکان مهمّ اسلام به شمار میآید. بنابراین نمی شود کسی مسلمان محسوب شود، اما نبوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) را قبول نداشته باشد. البتّه لازم به ذکر است که برای صدق اسلامِ یک فرد، اقرار و شهادت قلبی لازم نیست، بلکه اقرار زبانی برای اثبات مسلمان بودنش کفایت می کند. حتّی در مورد شخص منافق که حقیقتًا و در واقع مسلمان محسوب نمی شود، تا وقتی که نفاق درونی او معلوم نگشته و اقرار زبانی و عمل ظاهری داشته باشد، جزو مسلمانان به شمار آمده و احکام فرد مسلمان بر او جاری می شود. امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمایند:
«الاِسلامُ هُوَ الظّاهِرُ اَلّذی عَلَیهِ النّاسُ شَهادتُ أن لاإَله إلّا اللهُ وَحدهُ لا شَریکَ لَه َو أَنَّ مُحمّداً عَبدُهُ وَ رَسولُهُ وَ إقامُ الصَّلاتِ وَ إیتاءُ الزَّکاتِ وَ حِجُّ البَیتِ وَ صِیامُ شَهرِ رَمضانَ فَهَذا الاِسلامُ»1 اسلام امر ظاهر و آشکاری است که همه مردم بر آن هستند؛ یعنی شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست و او یگانه است و شریکی ندارد و این که محمد بنده و رسول اوست، و به پا داشتن نماز و دادن زکات و حج خانه خدا وروزه ماه رمضان، پس اسلام همین است.
ایمان و اقرار به انبیا و رسل
با کمی تأمل، می یابیم که لازمه پذیرفتن رسالت و نبوت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم)، ایمان و اقرار به همه آن چیزی است که آن حضرت از سوی خدای متعال آورده است، زیرا نبوّت و رسالت نوعی ارتباط میان خدا و نبی و رسول است که در این ارتباط اموری از سوی خدای متعال به آنها القا می شود. یکی از این موارد که در قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) نیز به آن اشاره شده است، تصدیق و ایمان به پیامبران الهی دیگر و اموری است که بر آن ها نازل شده است. خدای تعالی در قرآن کریم در مقابل یهود و نصارا که هدایت را تنها از آن خود می دانستند، به مردم چنین دستور می دهد:
«قُولُوا آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْمعِیلَ وَ إِسْحقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسی وَ عِیسی وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ * فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ آهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ»2
بگویید ایمان آوردیم به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل واسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده است و به آنچه به موسی و عیسی داده شده است و آنچه به پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است. بین هیچ کدام از آنها فرق نمی گذاریم و ما در مقابل خدای تعالی تسلیم هستیم. پس اگر ایمان آورند به گونه ای که شما ایمان آوردید، قطعاً هدایت خواهند شد و اگر اعراض کنند، پس همانا سر ستیز و دشمنی دارند.
بنابراین روشن است که از نظر خدای تعالی ایمان به هیچ پیامبری بدون ایمان به پیامبران دیگر تمام و کامل نیست. انتساب تمام انبیا به خدای متعال است، لذا تصدیق انبیا و کتب الهی آنان در حقیقت ایمان و تصدیقِ امر خدای متعال است و از این جهت تفاوتی بین پیامبران الهی نیست.
نکته قابل توجه این است که تصدیق سایر انبیا و کتب اصیل ایشان، مستلزم عمل به شریعت آن ها نمی باشد؛ زیرا شریعت برخی از آن ها تنها مخصوص قوم خودشان بوده و شریعت برخی دیگر نیز با آمدن شریعت و کتب بعدی منسوخ گشته است؛ یعنی تاریخ انقضای عمل به آن ها رسیده است. پس اقرار و ایمان به نبوت سایر انبیا به معنای پذیرش آن ها به عنوان پیامبر خدای متعال و اقرار به اموری است که از سوی خدا به آن ها نازل گشته است نه عمل به شریعت آن ها.
در آیه ای دیگر دین اسلام را ایمان و تسلیم به همۀ آن چه بر پیامبران الهی نازل شده می داند و آنان را که به دنبال چیزی غیر آن هستند از زیانکاران آخرت معرفی می نماید:
«قُلْ آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْمعِیلَ وَ إِسْحقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسی و َعِیسی وَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ * وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلامِ دِینَاً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی آلآخِرَةِ مِنَ آلخاسِرِینَ»3 بگو به خدا و به آن چه بر ما نازل شده و آن چه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده و آن چه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده، ایمان آوردیم بین هیچکدام از آنها فرقی نمی گذاریم و ما در مقابل خدا تسلیم هستیم و کسی که غیر از اسلام دینی را طلب کند از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است.
امام صادق (علیه السلام) نیز، ایمان را عمل همه اعضا و جوارح انسان شمرده و در میان اعضا قلب را امیر و فرمانده آن ها بیان کرده است. ایشان می فرمایند: «اما آنچه از ایمان بر قلب واجب کرده است اقرار و معرفت و اعتقاد و رضایت و تسلیم است به اینکه خدایی جز «الله» نیست، یگانه است و شریکی ندارد. خداي یکتایی است که براي خویش همنشین و فرزندي نگرفته است و اینکه محمد بنده و رسول اوست و نیز اقرار به همه آنچه از سوی خدای تعالی آمده است اعم از این که نبی باشد یا کتاب. این آن چیزی است که خدا بر قلب واجب کرده است که عبارت است از اقرار و معرفت که عمل قلب است... و این اصل ایمان است»4
امام رضا (علیه السلام) نیز در جواب مأمون که از او خواسته بود اسلام را به اختصار بیان نمایند، به خطّ مبارک خویش چنین نوشتند:
«إنَّ مَحْضَ الْإِسْلَامِ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَه... وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَمِینُه... وَ أَنَّ جَمِیعَ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ وَ التَّصْدِیقُ بِهِ وَ بِجَمِیعِ مَنْ مَضَی قَبْلَهُ مِنْ رُسُلِ اللَّهِ وَ أَنْبِیَائِهِ وَ حُجَجِهِ»5 همانا حقیقت اسلام عبارت است از شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست، یگانه است و شریکی ندارد.... و این که محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و رسول و امین اوست.... و این که جمیع آنچه محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است حقّ آشکاری است و تصدیق به او و به همه رسولان خدا و پیامبرانش و حجّتهای او که پیش از پیامبر اسلام آمده اند.
بدین ترتیب روشن می شود که اقرار و شهادت به نبوت و رسالت همه انبیا و رسولان الهی از اصول دین اسلام بوده6 و تکذیب یکی از پیامبران، تکذیب همه آنها می باشد. به عبارت دیگر، کسی که یکی از پیامبران الهی را انکار نماید، همانند کسی است که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) را انکار نموده باشد و جزو مسلمانان محسوب نمی گردد.
امام صادق (علیه السلام) در این زمینه میفرماید: «بدانید کسی که عیسی بن مریم را انکار کند و به همه رسولان دیگر اقرار کند مؤمن محسوب نمی شود»7
پس مؤمن به کسی گفته می شود که به نبوت همه انبیا و رسالت همۀ رسولان اقرار کند و در این جهت فرقی نمی کند که این امر مربوط به انبیای گذشته باشد یا آینده؛ یعنی اگر امت حضرت موسی نبوت حضرت عیسی را انکار کند، با وجود این که می دانند او پیامبری از پیامبران الهی است که بعد از حضرت موسی خواهد آمد، در حقبقت نبوت حضرت موسی را منکر شده اند؛ زیرا نبوت حضرت عیسی برای آن ها جز از طریق نبوت حضرت موسی یا سایر پیامبران پیشین قابل اثبات نیست. آنان با انکار نبوت او در حقیقت نبوت حضرت موسی را انکار کرده و در مقابل کلام الهی او تسلیم نشده اند.
در روایتی دیگر امام صادق (علیه السلام) کسی را که یکی از پیامبران الهی را انکار کند با وجود این که همه انبیای دیگر را قبول دارد، گمراه و از هدایت به دور دانسته است. محمّد بن تمّام میگوید: «به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: فلانی که یکی از دوستان و موالیان شماست سلام رساند و گفت که شما شفاعت او را ضمانت کنید. حضرت فرمود: آیا او از دوستان ما است؟ عرض کردم: آری. فرمود: پس امر او خیلی بالاتر از اینهاست. عرض کردم: مردی است که به ولایت امیرمؤمنان (علیه السلام) معتقد است اما اوصیای بعد از او را نمی شناسد. فرمود: گم و غافل است. گفتم: به همه امامان اقرار می کند و آخری را انکار می کند. فرمود: او مانند کسی است که به عیسی (علیه السلام) اقرار کرده و محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) را انکار میکند یا به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) اقرار کرده و عیسی (علیه السلام) را انکار میکند، از انکار حجّتی از حجّتهای خدا به خدا پناه می بریم»8
مراد از شناخت نبی و رسول
همانطور که در مطالب بالا اشاره شد اقرار اجمالی به نبوت پیامبر گرامی اسلام و سایر پیامبران الهی از اصول مهم اسلام است. البته واضح است لازمه اقرار به چیزی مستلزم شناخت و معرفت به آن است. به همین دلیل است که امام صادق (علیه السلام) افضل واجبات و فرائض الهی را بعد از معرفت پروردگار و اقرار به عبودیت براي او، معرفت رسول و شهادت به نبوت او دانسته است و می فرماید:
«إِنَّ أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ وَ أَوْجَبَهَا عَلَی الْإِنْسَانِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ وَ الْإِقْرَارُ لَهُ بِالْعُبُودِیَّة... وَ بَعْدَهُ مَعْرِفَةُ الرَّسُولِ وَ الشَّهَادَةُ بِالنُّبُوَّةِ وَ أَدْنَی مَعْرِفَةِ الرَّسُولِ الْإِقْرَارُ بِنُبُوَّتِهِ وَ أَنَّ مَا أَتَی بِهِ مِنْ کِتَابٍ أَوْ أَمْرٍ أَوْ نَهْیٍ فَذَلِکَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»9 همانا بهترین فرایض و واجبترین آنها بر انسان، معرفت پروردگار و اقرار به بندگی او است و بعد از آن معرفت رسول و شهادت به نبوّت اوست و درجه اوّل معرفت رسول اقرار به نبوّت او و اقرار به کتاب و امر و نهیی است که او از سوی خدا آورده است. پس همه اینها از خدای تعالی است.
بر اساس روایت پایین ترین درجه معرفت به رسول اقرار و شهادت به نبوت او دانسته شده است. یعنی هر اقراري معرفتی را در بر دارد و درجه و مرتبه اقرار، نشان دهنده درجه معرفت است. اقرار و تصدیق زبانی به نبوت پیامبر و به اینکه همه آنچه او آورده از طرف آفریدگار است؛ پایین ترین درجه شناخت اوست. هر اندازه این اقرار و تصدیق کاملتر و محکمتر شود به همان اندازه معرفت نیز کاملتر خواهد بود.
منابع:
1ـ کافی، ج 2، ص 24
3ـ آل عمران، ۸۴ و 85
4ـ کافی، ج 3، ص 33 و 34
5ـ عیون اخبار الرضا ۲/۱۲۱ و 122؛ بحارالانوار ۱۰ / ۳۵۲
6ـ آل عمران، 19 (إنَّ الدّین عندالله الاسلام) دین همه پیامبران الهی دین تسلیم بود. آنان همه را دعوت به تسلیم در برابر خدا و همه پیامبران الهی می کردند.
7ـ کافی ۱/ ۱۸۱؛ کمال الدین ۲/ ۴۱۱؛ بحارالانوار ۲۳/۹۶
8ـ بحارالانوار ۲۳/۹۷ و 98؛ الغیبة / 112
9ـ بحارالانوار، ج 36، ص 406