برگرفته از کتاب باب الحسین
در حدیثی آمده است که جبرئیل به پیامبر اکرم صلَّی الله علیه و آله وسلّم چنین عرض کرد:
«یا رَسولَ الله! أخبِر أُمَّتکَ أنَّهُ مَن ذکَرَ ما أصابَ بِالحُسَینِ علیهالسَّلام و بَکیٰ، تَجمعُ المَلائِکَهُ دُموعَه فی قَواریرٍ مِن بَلّورٍ و یَرُدُّونَ إلَیهِ یَومَ القیامَه و یَقولونَ لَهُ: یا ولیَّ الله! خُذ هٰذه دُموعُکَ فی دارِ الدُّنیا عَلَی الحُسَین، فَإذا همَّ بِکَ عُنقُ النّار فَارمِه عَلَیها تَفزَعُ عَنکَ أکثَر مِن خَمسِ مِئَهِ عامٍ. فأسفَرَ وَجهُ رَسولِ اللهِ مِمّا بَشَّرَهُ جَبرئیلُ و ظَهَرَ فیهِ السُّـرورُ و الفَرَح.»
ای رسول خدا! امّتت را باخبر کن، به راستی که هر کس مصیبت وارد بر حسین بن علی علیه السَّلام را یاد کند و بگرید، فرشتگان اشکهایش را در ظرف هـایی از بلـور جمع آوری می کنند و روز قیامت به او باز می گردانند و به او می گویند: ای ولیّ خدا! بگیر، این اشک های تو بر حسین علیه السَّلام در سرای دنیاست، اگر زبانه ی آتش به سوی تو آمد، آنها را بر آن پرتاب کن؛ از تو می هراسد و بیش از پانصد سال از تو دور می شود. پس سیمای رسول خدا از آنچه جبرئیل به ایشان بشارت داد روشن شد و خوشحالی و شادمانی در چهره ی ایشان نمایان گشت.
خدای پاک و منزّه در مورد امام حسین علیه السَّلام به موسی بن عمران فرمود:
«کتَبتُ رَحمَهً لِتابِعیهِ مِن عِبادی، و اعلَم أنَّهُ مَن بَکیٰ عَلَیهِ أو أبکی أو تَباکی حَرَّمتُ جَسَدَهُ عَلَی النّار.» .
رحمت را برای پیروان او از میان بندگانم نوشتم (حتمی کردم) و بدان، به راستی که هر که بر او بگرید یا بگریاند یا تباکی کند (خود را به حالت گریه درآورَد)، پیکرش را بر آتش حرام کردم.
یافتن و داشتن امام حسین علیه السّلام ؛ بودن در بهشت
ما معتقد هستیم که بهشت و جهنّم همین جا موجود است. جهنّمیان همین جا در جهنّم هستند.
(و إنَّ جَهنَّمَ لَمُحیطَهٌ بِالکافِرین.).
به راستی که جهنّم محیط بر کافران است.
بهشت نیز همین طور است نسبت به اهلش.
(فَالَّذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالحات فی جَنّاتِ النَّعیم.).
کسانی کـه ایمان آوردنـد و عمل صالح انجام دادند در بهشت های نعیم هستند.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند:
«نَحنُ النَّعیم.».
ما نعیم هستیم.
بهشت چیست؟ جلوه ای از جمال مبارک سیّدالشّهدا صلوات الله علیه است.
توصیه می شود که یک اربعین (چهل روز) نیّت کنید که در مشهد سیّدالشّهدا صلوات الله علیه زندگی کنید تا در بهشت بودن را بچشید. قصد چهل روز کنید؛ إن شاء اللّه که از محبّت ائمّه علیهم السَّلام حظّ وافر ببرید.
امّا یک مطلبی هست:
توسّل به هر یک از ائمّه علیهم السَّلام امتیازاتی دارد، ولی به دلیل خصوصیّت وجود مقدّس سیّدالشّهدا صلوات الله علیه این مطلب بروز و ظهور دیگری دارد؛ مطمئنّاً شما احساس آرامش و امنیّت و محبّتی می کنید که تا حال نداشتید. این برمی گردد به اینکـه اصلاً بهشت جلوه ای از نور وجه مبارک حضرت سیّدالشّهدا علیه السَّلام است. شاید علّت و حکمت اینکه گریه بر حضرت سیّدالشّهدا، بهشت را برای انسان واجب می کند ـ که پیامبر اکرم صلَّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: «مَن بَکیٰ عَلَی الحُسَین أو تَباکی وَجبَت لَهُ الجَنَّه».
هر که بر حسین بگرید یا تباکی کند، بهشت برای او واجب شودـ این است که گریه در واقع، ظهور و بروز محبّت در شکل شدیدش می باشد و محبوب هم نزد محبّتش هست. وقتی این اتّفاق افتاد، در واقع، بهشت برای انسان حاصل است. با توجّه به نسبت بهشت با ساحت مقدّس سیّدالشّهدا صلوات الله علیه، آنی و لحظه ای که ایشان را داشته باشید در بهشت هستید.
مشهد امام زمان علیه السَّلام با مشهد سیّدالشّهدا علیه السَّلام یکی نیست، ولی منافات هم ندارد.
در قیامت نیز چنین است که حسینیّون می آیند و سریع به بهشت داخل می شوند، ولی دیگران نه.3.
گریه بر امام حسین علیه السّلام ، مفتاح بهشتی شدن
بهشت از نور مبارک سیّدالشّهدا صلوات الله علیه خلق شده است.4 گستره ی بهشت خدا به طول همه ی آسمان ها و زمین خداست: (جَنَّهٍ عَرضُهَا السَّماواتُ و الأرضُ)5 ؛ لذا همه ی مخلوقات خدا از حقیقت آن بهره برده اند؛ به این ترتیب، گریه ی بر سیّدالشّهدا صلوات الله علیه آشکار کردن آن حقیقتی است که در انسان و در مخلوق خدا مکنون است.
با توجّه به این مقدّمات، انسان می تواند معنای این حدیث را که امام حسین علیه السَّلام «عبره کلّ مؤمن»6 ، اشک هر مؤمن است، بهتر بفهمد. مؤمن اهل بهشت است، مؤمن همین جا بهشت را در خودش دارد و بهشت از نور سیّدالشّهداست؛ یعنی همان حقیقت حسینی در دل مؤمن مکنون است.
پیامبر اکرم صلَّی الله علیه وآله فرمودند:
«إنَّ لِلحُسَینِ فی بَواطِنِ المُؤمِنینَ مَحَبَّهً مَکنونَه.»7 .
به راستی که برای حسین در باطن های مؤمنان محبّتی پنهان و نهفته شده است.
با گریه بر سیّدالشّهدا صلوات الله علیه، آن حقیقت آشکار می شود و چون آن حقیقت،خود سیّدالشّهداست؛ لذا آن اشک، خود سیّدالشّهداست. همه ی مخلوقات خدا دلشان می خواهد به همان بهشت بروند؛ یعنی آن جایی که خدا و اولیای خـدا با کمال دست و دلبازی جلوه فرموده اند؛ لذا همه ی انبیا و اولیا، همه ی صلحا و شهدا در طول تاریخ بر سیّدالشّهدا گریه کردند؛ از حضرت آدم تا حضرت خاتم صلَّی الله علیه وآله وسلّم و از ایشان تا حضرت ولیّ عصر صلوات الله علیه.
حلاوت زندگی در مشهد امام حسین علیه السّلام
در مورد تذکّر به یوم الحساب ـ با توجّه به اینکه حالا به اختیار خودمان می باشدـ یک راه خوب این است: وقتی آدم مُرد، بخواهد یا نخواهد، اهل آخرت شده است و چون اختیارش به دست خودش نیست، آنجا ممکن است آدم را جهنّم ببرند یا بهشت، سخت بگذرد یا آسان؛ آنجا دیگر دست ما نیست، ولی حالا که دست خودمان است.
اگر بنا باشد ما به اختیارمان برویم، چرا به جهنّم برویم؟! برویم بهشت. حالا که مجبورمان نمی کنند.
یک نکته ای را ذکر می کنم، شما انجام دهید در عین اینکه معرفتتان نسبت به اهل بیت علیهم السَّلام زیاد می شود، إن شاء الله محبّتـتان بیش از پیش به طور زایـدالوصفی زیاد خواهـد شد و بهشت را هم قشنگ می چشید.
اینکه گفته شده اربعین و بر آن تأکید شده، یک قاعده ی عمومی است که آدم اگر چهل روز بـه یک چیزی مواظبت کند، ملکه ی آدم می شود. إن شاء اللّه کـه مداومت در مشهـد امام زمـان علیه السَّلام مادام العمرمان بوده باشد.
آخرت و معنا هست، ما توجّه نداریم. امام زمان علیه السَّلام هستند، ما توجّه نداریم. این مراقبت به این دلیل است که به همانی که هست توجّه کنیم، اعتنا کنیم.
خدای متعال تکوین را برای خودش برداشته، تکوین مسخّر خدای متعال است، امّا در تشریع به عکس است؛ خدای متعال در اختیار ما می باشد، امام زمان علیه السَّلام در اختیار ما می باشد. در تکوین خدای متعال ظلم وجود ندارد؛ چـون از خدای متعال بـه جز خیـر صـادر نمی شود، امّا در عالَم تشریع، شرّ بسیار صادر می شود، آن هم از ما؛ ظلم بـه خدا و رسول اللّه و امیرالمؤمنین و امام زمان صلوات الله علیهم. کمترین ظلم و کمترین بی ادبی ـ که تمام ظلم های عظیم و بی ادبی های فوق العاده از همین به ظاهر کوچک ناشی می شودـ بی اعتنایی است؛ بی اعتنایی به خدا و به امام زمان علیه السَّلام.
لذا باید این کار را بکنیم: اعتنا بکنیم به آن حضرت؛ بدانیم آن حضرت هست، بالای سر ماست، ما را می بینند، تماشا می کنند؛ ما در مشهد ایشان هستیم. حالا ما فقط در مشهد ایشان که نیستیم؛ در مشهد سیّدالشّهدا هم هستیم. حال، علاوه بر مشهد امام عصر علیه السَّلام ، در مشهد سیّدالشّهدا علیه السَّلام هم زندگی کنید، ببینید چه حلاوتی دارد؟!
اصلاً یک حلاوت دیگر و یک چیز دیگر است! در عین اینکه ائمّه علیهم السَّلام همه شان یک نور واحدند، هر کدام علیٰ اَیّ حال، مشخّصاً ممتازند؛ یعنی امتیاز دارند، تشخّص دارند نسبت به بقیّه.
از امروز، اربعین مشهد سیّدالشّهدا علیه السَّلام بگیرید؛ در مشهد ایشان بنشینید و در حالی که حضور ایشان شما را احاطه کرده با همه ی وجودتان ایشان را به نَفَستان بگیرید و به خودتان جذب کنید.
تمسّک یعنی اینکه خودتان را به بوی خوش او عطرآگین کنید؛ معرفت یعنی این. بو بکشید با همه ی وجودتان، با همه ی تنتان، با همه ی دلتان، بعد آن را به ذرّه ذرّه ی دلتان وارد کنید. چنین حلاوتی و به این شدّت محال است کسی دیده باشد. آن جا یک چیزی هست که همه ی انبیا و اولیا پَرپَر می زنند، و تشریف می آورند آنجا.
ذکر مصیبت امام حسین علیه السّلام در قرآن
ذکر مصیبت امام حسین علیه السّلام توسط خدای متعال در قرآن
اوّل روضه خوان مصیبت کربلا، خود خدای متعال و کسی که پای این روضه نشسته، خود وجود مقدّس رسول اللّه هستند؛ براساس آیه ی شریفه ی(کهیعص)1 و روایت شریفه ی ذیل آن:
سعدبن عبداللّه اشعری به محضر مبارک امام عسکری علیه السَّلام مشرّف شد و سؤالاتی داشت. امام عسکری علیه السَّلام پاسخ سؤالات را به فرزندشان امام عصر علیه السَّلام ـ که پسربچّه ای بودند و حضور داشتندـ ارجاع دادند. سعدبن عبداللّه از امام زمان علیه السَّلام در مورد تأویل (کهیعص) پرسید که منظور چیست؟ آن حضرت فرمودند:
«هٰذه الحروفُ مِن أنباءِالغَیب،أطلَعَ اللهُ علیها عبدَهُ زَکریّاعلیه السَّلام، ثُمَّ قَصَّها عَلىٰ محمَّدٍ صلَّىالله علیه و آله، و ذٰلکَ أنَّ زَکریّا سألَ رَبَّه أن یُعَلِّمَهُ أسماءَ الخمسَهِ، فأهبَطَ عَلیهِ جَبرئیل علیه السَّلام فعَلَّمه إیّاها، فکانَ زکریّا علیه السَّلام إذا ذَکَر محمّداً صلَّىالله علیه و آله وسلّم و علیّاً و فاطمهَ و الحسنَ علیهم السَّلام سُرِّیَ عنهُ هَمُّه و انجَلى کَربُه، و إذا ذَکرَ اسمَ الحُسَینِ علیه السَّلام خَنَقَتهُ العَبرَه و وَقَعَت علیه البُهرَه! فقال علیه السَّلام ذاتَ یَومٍ: إلٰهی! ما بالی إذا ذَکَرتُ أربَعاً مِنهُم تَسلَّیتُ بِأسمائِهم مِن هُمومی، و إذا ذَکَرتُ الحُسَینَ تَدمَعُ عَینی و تَثورُ زَفرَتی؟! فأنبأهُ اللهُ تبارک وتعالى عَن قِصَّتِه.»
این حروف از اخبار غیب است. خدا بنده ی خود زکریّا را بر آن واقف فرمود، سپس آن را برای محمّد صلَّىالله علیه و آله وسلّم نقل فرمود؛ و آن از این قرار بود که زکریّا علیه السَّلام از پروردگارش خواست که نام های پنج تن را به او بیاموزد، پس جبرئیل نازل شده و آنها را به او آموخت و زکریّا چنین بود که هرگاه یاد محمّد و علی و فاطمه و حسن علیه السَّلام میافتاد اندوهش برطرف می شد؛ ولی هرگاه نام حسین علیه السَّلام را یاد می کرد بغض و اندوه گلویش را می گرفت و می گریست و نفَسش بند می آمد. روزی عرض کرد: خدایا! چرا وقتی نام آن چهار بزرگوار را یاد می کنم، با ذکر نام ایشان تسلیت یافته و اندوهم برطرف می شود ولی به محض یاد حسین اشک دیدگانم روان شده و ناله ام بلند می شود؟! پس خدای تبارک و تعالی او را از ماجرایش باخبر ساخت.
«و قال: (کهیعص) فالکافُ اسمُ کَربَلاء، و الهاءُ هَلاکُ العِترَه، والیاءُ یَزید وهُوَ ظالمُ الحُسَینِ علیه السَّلام، و العَینُ عَطَشُه، و الصّادُ صَبرُه. فَلمّا سَمِعَ ذٰلکَ زَکریّا علیه السَّلام لَم یُفارِق مسجدَه ثلاثهَ أیّامٍ و منَعَ فیها النّاسَ مِنَ الدُّخولِ علَیه و أقبَلَ علَی البُکاءِ و النَّحیبِ و کانَت نُدبَتُه: إلٰهی! أتُفَجِّعُ خَیرَ خَلقِکَ بِوَلَدِه؟ إلٰهی! أتُنزِلُ بَلویٰ هٰذِهِ الرَّزیَّه بِفِنائه؟ إلٰهی! أتُلبِسُ علیّاً و فاطمهَ ثِیابَ هٰذِهِ المُصیبَه؟ إلٰهی! أتُحِلُّ کُربَهَ هٰذِهِ الفَجیعَه بساحَتِهما؟ ثمَّ کانَ یَقولُ: إلٰهِی! ارزُقنی ولَداً تَقَرُّ بِهِ عَینی عَلَی الکِبَرِ و اجعَلهُ وارثاً وصیّاً و اجعَل مَحلَّه مَحَلَّ الحُسَین، فَإذا رَزَقتَنیه فَأفتِنّی بِحُبِّه ثُمَّ أفجِعنی بِه کَما تُفجِعُ محمَّداً حَبیبَکَ بوَلَده، فَرَزَقَهُ اللهُ یَحییٰ علیه السَّلام و فجَّعَه بِه، و کانَ حَملُ یَحییٰ سِتَّهَ أشهُرٍ و حَملُ الحُسَینِ علیه السَّلام کَذٰلکَ و لَهُ قِصَّهٌ طَویلَهٌ.»2
آن گاه فرمود: (کهیعص)؛ پس “کاف” نام کربلا و “هاء” هلاک شدن عترت و “یاء” یزید و او ظلم کننده ی به حسین علیه السَّلام است و “عین” عطش آن حضرت و “صاد” صبر اوست. پس هنگامی که زکریّا علیه السَّلام آن را شنید از مسجدش (محلّ نمازش) سه روز جدا نشد و مانع مردم از ورود به آنجا شد و پیوسته زار زار می گریست و می نالید و نوحه ی او چنین بود:
خدایا! آیا بهترین آفریدگانت را به مصیبت فرزندش دردمند می سازی؟
خدایا! آیا این مصیبت را در آستان او نازل می کنی؟
خدایا! آیا جامـه ی این مصیبت و انـدوه را بر علی و فاطمه می پوشانی؟
خدایا! آیا انـدوه و درد این مصیبت را بر ساحت آن دو نازل می کنی؟
سپس عرضه داشت: خدایا! فرزند پسری روزی ام کن تا در کهنسالی دیدگانم را به او روشن کنی و او را وارث و جانشین و محلّش را محلّ حسین قرار ده. پس هنگامی که او را روزی ام کردی، سپس مرا شیفته ی او گردان، آنگاه مرا به مصیبت او دردمند ساز؛ همچنان که محمّد حبیب خودت را دردمند ساختی. پس خدا نیز یحیی را روزی اش کرده و زکریّا را به (مصیبت) او دردمند نمود، و حمل یحیی شش ماه و حمل حسین علیه السَّلام نیز شش ماه بود و او را ماجرایی طولانی است.
معنای (کهیعص)
در تفسیر (کهیعص) امام زمان علیه السَّلام فرمودند:
«(کهیعص) فالکافُ اسمُ کَربَلاء، و الهاءُ هَلاکُ العِترَه، و الیاءُ یَزید و هُوَ ظالمُ الحُسَینِ علیه السَّلام، و العَینُ عَطَشُه، و الصّادُ صَبرُه.» 1
(کهیعص) : “کاف” اسم کربلا و “هاء” هلاکت عترت و “یاء” یـزیـد کـه ظلم کننـده بـه امـام حسین است و “عین” عطش آن حضرت و “صاد” صبر اوست.
جمع بندی این فرمایش می شود: مقام نورانی امام حسین علیه السَّلام در آنجا جلوه فرموده و خدای متعال به آن قسم یاد میفرماید.
در حدیث دیگری امام صادق علیه السَّلام در تفسیر آن فرمودند:
«کافٌ؛ کافٍ لشیعَتِنا، ها؛ هادٍ لهم، یا؛ ولیٌّ لهم، عَینٌ؛ عالِمٌ بِأهلِ طاعَتِنا، صادٌ؛ صادقٌ لهم وَعدَهم حَتّیٰ یَبلُغَ بِهِمُ المَنزلَهَ الَّتی وعدَها إیّاهم فی بَطنِ القرآن.»2 “کاف” کفایت کننده است برای شیعیان ما؛”ها” هدایت کننده ی آنان است؛ “یا” ولیّ (سرپرست) آنان؛ “عین” دانای به اهل اطاعت ما؛ “صاد” صادق است به وعده ی خود که به آنان داده تا آنجا که آنان را به منزلتی که قرآن به آنان وعده فرموده برساند.
وجه جمع این دو روایت شریفه چنین خواهدبود: خدای متعال به سبب امام حسین علیه السَّلام کفایت از شیعیان فرموده و آنان را هدایت و سرپرستی کرده و دانای به فرمانبرداران آنان بوده، اداکننده، وفاکننده نسبت به ایشان می باشد تا آنجا که آنان را به منزلتی که در باطن قرآن وعده فرموده برساند.
این جمع بندی موافق است با فرمایش رسول اکرم صلَّىالله علیه و آله وسلّم که فرمودند: «بِالحُسَینِ تَسعَدون و بِه تَشقون»؛ به سبب امـام حسین علیه السَّلام خـلایق سعـادت یافتـه (یـعنی بهشتی می شوند) و به سبب ایشان (به سبب دشمنی و ظلم به ایشان و انکار و مخالفت با او و جدایی از ایشان) است که شقاوت می یابند (یعنی مستوجب آتش شده و جهنّمی می شوند).
معنای(و فدیناهُ بذبحٍ عظیم)
در قرآن آمده است:
(و فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیمٍ.)1
سیّدالشّهدا صلوات الله علیه کـه از حضـرت اسماعیل برتـر هستـند، چه طور می شود گفت: آن حضرت که برتر از او هستند برای او فدا شدند؟! معنای صحیح آیه چیست؟
پاسخ این است: حضرت ابراهیم علیه السَّلام به هنگام قربانی حضرت اسماعیل علیه السَّلام به یاد حضرت سیّدالشّهدا صلواتالله علیه افتاد و به خاطر گریه ی آن حضرت بر سیّدالشّهدا علیه السَّلام نجات پیدا کرد.
قیمت گریه بر سیّدالشّهدا، خود سیّدالشّهدا علیه السَّلام است.
فرمایش امام رضا علیه السَّلام در مورد معنای این آیه ی شریفه:
فضل بن شاذان گوید:از امام رضا علیه السَّلام شنیدم که می فرمودند:
«لَمّا أمَرَ اللهُ تَعالىٰ إبراهیمَ علیه السَّلام أن یَذبَحَ مَکانَ ابنِه إسماعیلَ الکَبشَ الَّذی أنزَلَه عَلَیهِ تَمَنّىٰ إبراهیمُ علیه السَّلام أن یَکونَ یَذبَحُ ابنَه إسماعیلَ علیه السَّلام بِیَدِه و أنَّه لَم یُؤمَر بِذَبحِ الکَبشِ مَکانَه لِیَرجِعَ إلىٰ قَلبِه ما یَرجِعُ إلىٰ قَلبِ الوالِدِ الَّذی یَذبَحُ أعَزَّ وُلدِهِ بِیَده فَیَستَحِقُّ بِذٰلکَ أرفَعُ درجاتِ أهلِ الثَّوابِ عَلَى المَصائِبِ، فأوحَى اللهُ عزَّوجَلَّ إلیهِ: یا إبراهیمُ! مَن أحَبُّ خَلقی إلَیک؟ فَقالَ: یا ربِّ! ما خَلَقتَ خَلقاً هُوَ أحَبُّ إلیَّ مِن حَبیبِک محمَّد صلَّی الله علیه وآله فأوحَى اللهُ عزَّوجَلَّ إلیه: یا إبراهیمُ! أ فَهُوَ أحَبُّ إلیکَ أو نَفسُک؟ قـال: بَل هُـوَ أحَبُّ إلیَّ مِن نَـفسی. قالَ: فَوَلَدُه أحَبُّ إلیکَ أو وَلَدُک؟ قالَ بَل وَلَدُه. قال: فَذَبحُ وَلَدِه ظُلماً عَلىٰ یدی أعدائِه أوجَعُ لِقَلبِک أو ذَبحُ وَلدِکَ بِیَدِکَ فی طاعَتی؟ قالَ: یا ربِّ! بَل ذَبحُهُ عَلىٰ أیدی أعدائِه أوجَعُ لِقَلبی. قال: یا إبراهیمُ! إنَّ طائفهً تَزعَمُ أنَّها مِن أُمَّهِ محمَّدصلَّی الله علیه وآله سَتَقتُلُ الحُسَینَ علیه السَّلام ابنَهُ مِن بَعدِه ظُلماً و عُدواناً کَما یُذبَحُ الکَبشُ، فَیستوجِبونَ بِذٰلکَ سَخَطی. فَجَزِعَ إبراهیمُ علیه السَّلام لِذٰلک و تَوَجَّعَ قَلبُه و أقبَلَ یَبکی، فأوحَى اللهُ عزَّوجَلَّ إلیه: یا إبراهیمُ! قَد فَدَیتُ جَزَعَکَ عَلَى ابنِکَ إسماعیلَ لَو ذَبَحتُهُ بِیَدِک بِجَزَعِکَ عَلَى الحُسَینِ علیه السَّلام و قَتلِه و أوجَبتُ لَک أرفَعَ دَرجاتِ أهلِ الثَّوابِ عَلَى المَصائِبِ فذٰلک قَولُ اللهِ عزّوجلّ: (وَ فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظِیمٍ) و لا حَولَ و لا قُوَّهَ إلّا باللهِ العَلیِّ العَظیم.»2
آن زمان که خدای تبارک وتعالی به حضرت ابراهیم علیه السَّلام امر فرمود که به جای فرزندش اسماعیل، گوسفندی را که خدا فرستاده بود ذبح کند، حضرت ابراهیم علیه السَّلام در دل آرزو کرد که ای کاش فرزندش اسماعیل علیه السَّلام را به دست خود ذبح میکرد و دستور ذبح گوسفند به جای ذبح فرزندش به او داده نشده بود تا به این وسیله احساس پدری را که عزیزترین فرزندش را به دست خود ذبح می کند، داشته باشد و در نتیجه شایسته ی رفیع ترین درجاتِ ثواب در صبر برمصائب شود.
پس خدای عزّوجلّ به او وحی فرمود: ای ابراهیم! محبوبترین خلق من نزد تو کیست؟ ابراهیم عرض کرد: خدایا! مخلوقی خلق نکرده ای که از حبیبت محمّد صلَّی الله علیه وآله نزد من محبوبتر باشد. پس خدای عزّوجلّ به او وحی فرمود: ای ابراهیم! آیا او را بیشتر دوست داری یا خودت را؟ او عرض کرد: البتّه او را بیشتر دوست دارم. خدا فرمود: آیا فرزند او را بیشتر دوست داری یا فرزند خودت را؟ عرض کرد: فرزند او را. خدا فرمود: آیا بریدهشدن سر فرزند او را از روی ظلم، به دست دشمنانش دل تو را بیشتر به درد می آورد یا بریدن سر فرزندت به دست خودت به خاطر اطاعت من؟ گفت: بریده شدن سر فرزند او به دست دشمنانش دل مرا بـیشتر به درد می آورد. خدا فرمود: گروهی که خود را از امّت محمّد صلَّی الله علیه وآله وسلّم می دانند، فرزندش حسین علیه السَّلام را به ظلم و ستم خواهند کشت؛ همان گونـه کـه گوسفند را ذبح می کنند، پس با این کار مستوجب خشم و غضب من خواهند شد. ابراهیم علیه السَّلام به خاطر این مصیبت جزع کرد و قلبش به درد آمد و شروع به گریه کرد. پس خدای عزّوجلّ به او وحی فرمود: ای ابراهیم! به خاطر این جزع و فزع تو بر حسین علیه السَّلام و قتل او، ناراحتی و اندوه تو را بر فرزندت اسماعیل ـ در صورتی که او را ذبح می کردی ـ پذیرفتم و رفیع ترین درجات اهل ثواب بر مصیبت ها را برای تو واجب کردم. پس این همان فرمایش خدای عزّوجلّ است: (و فَدَیناهُ بِذِبحٍ عَظیمٍ.)، و لا حول و لا قوّه إلّا بالله العلیّ العظیم.
حضرت ابراهیم می خواست پسرش را قربانی کند، خدای متعال گریه بر حضرت سیّدالشّهدا علیه السَّلام را جایگزین همه ی آن کارهایی کرد که حضرت ابراهیم می خواست انجام دهد.
سوره ی فجر ؛ سوره ی امام حسین علیه السّلام
سوره ی فجر، سوره ی امام حسین علیه السَّلام است.
امام صادق علیه السَّلام فرمودند:
«اقرَءُوا سُورَهَ الفَجرِ فی فَرائِضِکُم و نَوافِلِکُم فَإنَّها سُورَهُ الحُسَینِ بنِ عَلیّ علیهماالسَّلام وَ ارغَبُوا فِیها رَحِمَکُمُ اللهُ تَعالى . فَقالَ لَهُ أبُوأُسامَهَ ـ و کانَ حاضِرَ المَجلِسِ ـ : و کَیفَ صارَت هٰذِهِ السُّورَهُ لِلحُسَینِ علیه السَّلام خاصَّهً؟ فَقالَ: أ لا تَسمَعُ إلىٰ قَولِهِ تَعالَى (یا أَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّهُ ارجِعی إلىٰ رَبِّکِ راضِیَهً مَرضیَّهً فَادخُلی فی عِبادی و ادخُلی جَنَّتی)إنَّما یَعنِی الحُسَینَ بنَ عَلیٍّ علیهماالسَّلام فَهُوَ ذُو النَّفسِ المُطمَئِنَّهِ الرّاضِیَهِ المَرضیَّهِ و أصحابُهُ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلوات الله علیهم الرّاضوانَ عَنِ اللهِ یَومَ القیامَهِ و هُوَ راضٍ عَنهُم و هٰذِهِ السُّورَهُ فی الحُسَینِ بنِ عَلیٍّ علیهماالسّلام و شیعَتِـهِ و شیعـهِ آلِ مُحَمَّدٍ خاصَّـهً، مَن أدمَنَ قِراءَهَ “و الفَجرِ” کانَ مَعَ الحُسَینِ علیه السّلام فی دَرَجَتِهِ فی الجَنَّهِ إنَّ اللهَ عَزیزٌ حَکیمٌ.» 1
سوره ی فجر را در نمازهای واجب و مستحبّتان بخوانید که آن سوره ی حسین بن علی علیهماالسَّلام است و در آن رغبت کنید؛ خدای تعالی شما را رحمت کند.
ابواسامه که در مجلس حاضر بود به آن حضرت عرض کرد: چگونه این سوره به طور خاص برای حسین علیه السّلام است؟
حضرت فرمودند: آیا نشنیده اى سخن خدای تعالی را : (یا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّهُ، ارجِعِی إلىٰ رَبِّکِ راضِیَهً مَرضِیَّهً، فَادخُلِی فِی عِبادِی وَ ادخُلِی جَنَّتِی)؟ همانا یعنی حسین بن علی علیهماالسّلام؛ پس او صاحب نفس مطمئنّه ی راضیه ی مرضیّه است و اصحاب او از آل محمّد صلوات الله علیهم راضی هستند از خدا روز قیامت و او از آنان راضی است، و این سوره به طور خاص در مورد حسین بنعلی علیهماالسَّلام و شیعیان آل محمّد است. هر کس بر قرائت سور هی “و الفجر” مداومت کند با حسین بن علی علیهماالسَّلام میباشد در درجه ی او در بهشت. به راستی که خدا صاحب عزّت است و حکیم.
درست است که آیات شریفه ی آخر سوره ی فجر مختصّ امام حسین علیه السَّلام است؛ امّا فرموده اند که این سوره مختصّ ایشان است؛ پس اگر چنین باشد که هست، خود این سوره اگر درست خوانده شود، وجود مبارک سیّدالشّهدا را برای آدم وجدانی میکند؛ لذا اگر کسی این سوره را قرائـتاً بخواند؛ یعنی با همه ی وجودش بخواند و مداومت کند، امید این هست که یک وقتی به خودش بیاید و ببیند که وجود مبارک سیّدالشّهدا صلوات الله علیه را که توصیف کردنی نیست ـ که معرفت وصف کردنی نیست، بلکه از قبیل وجدانیات است ـ در همه ی وجود خودش می یابد.
حال با توجّه به اینکه مداومت چهل روزه خاصیّت دارد، شما به این سوره ی شریفه ـ هر طور که قلباً رغبت داریدـ مداومت کنید. اگر توفیق نماز شب داشتید، در نماز شفع بخوانید و نیز در نمازهای واجب. اگر حفظ نیستید، بعد از نماز بخوانید یا در نماز از روی قرآن بخوانید. اگر هم چیزی نصیبتان شد، غنیمت بدانید.
البتّه آن مداومت در رسیدن انسان به ولایت ولیّ اللّه؛ ولایت الاهیّه خیلی مؤثّر است.
آیه ای در مورد امام حسین و امام عصر علیهماالسَّلام
خدای متعال برای رسول اللّه صلَّی الله علیه وآله وسلّم در خصوص شهادت امام حسین علیه السَّلام روضه هایی خوانده است. شاید همان روضه خواندن بوده که ایشان به مناسبت و بی مناسبت گریه می کردند برای امام حسین علیه السَّلام. یکی آن جایی است که خبر از شهادت مظلومانه ی ایشان می دهد؛ می فرماید :
(و مَن قُتِلَ مَظلوماً فقَد جَعَلنا لِوَلیِّه سُلطاناً فلا یُسرِف فی القَتل إنَّهُ کانَ مَنصوراً.)1
و آنکه مظلوم کشته شد، حقیقتاً پس برای ولیّ دَم او سلطنت قرار دادیم، پس او در قتل اسراف نمی کند، به راستی که او نصرت یافته می باشد.
آن قتل مظلومانه ای که خدای متعال از آن خبر داده است، دیگران که می شنوند نمی فهمند. قرآن، در واقع گفت وگوی خدای متعال است با حبیبش؛ آنچه خدای متعال فرموده رسول اللّه فهمیده، گرچه دیگران نفهمیده باشند. گفت:
میان عاشق و معشوق رمزی است
چـه دانـد آنکـه اشتـر میچـرانـد؟
مخاطب قرآن، رسول اللّه هستند؛ لذا ائمّه علیهم السَّلام فرمودند که:
«إنَّما یَعرِفُ القرآن مَن خوطِبَ بِهِ.»2 قرآن را کسی می شناسد که به او خطاب شده است.
لذا ائمّه علیهم السَّلام ـ که اهل بیت نبوّت هستند و تمام علم قرآن نزد آنان استـ فرمودند که منظور خدای متعال از(مَن قُتِلَ مَظلوماً) آن کسی که مظلومانه به قتل برسد، امام حسین علیه السَّلام است.
آیاتی که طبق روایات، خاص هستند، ما به دلیل روایت می فهمیم که خاص هستند.اگر در خود روایت هم دقّت کنیم، می بینیم یک نکته هایی در خود ظاهر آیه هست که آن را از حالت عام خارج میکند و تخصیص می دهد که با توجّه قرائن دیگر معلوم میشود که آن عدّه ای که مخصوص به آن آیه هستند، وجود مبارک و ساحت مقدّس اهل بیت علیهم السَّلام می باشند. مثل همین آیه ی مذکور که در مورد امام حسین علیه السَّلام است که فرمود:
(و مَن قُتِلَ مَظلوماً فقَد جَعَلنا لِوَلیِّه سُلطاناً فلا یُسرِف فی القَتل إنَّهُ کانَ مَنصوراً.)
اگر بخواهید به ریزه کاریهایی که در آیه هست دقّت کنید، آیه در دلالت عمومیّت ندارد.
فرمود: (مَن قُتِلَ مَظلوماً) ، آیا شما می توانید مقتولی را پیدا کنید که هیچ تـقصیری نداشته باشد و او مظلوم کشته شده باشد؟ به طور معمول در قتل هایی که اتّفاق می افتد اینطور نیست که مقتول الّا و لابد مظلوم است؛ بلکه ممکن است در معرکه ای که اتّفاق افتاده یک قسمتی هم او در ظلم سهم داشته باشد. حتّی شده یک ناسزایی گفته، یک عکس العملی نشان داده، تحریک و تهییج کرده، حقّی را پایمال کرده باشد.
نکته ی بعدی: (فقَد جَعَلنا لِوَلیِّه سُلطاناً)، آیا همه ی اولیای دَم وقتی که مقتول، مظلوم باشد، صاحب سلطنت است و می تواند اقدام کند و قاتل را قصاص کند؟ نه، در مورد همه این اتّفاق نمی افتد.
نکته ی بعدی: (فلا یُسرِف فی القَتل)، آیا واقعاً هر قصاصی که واقع می شود، دقیقاً به اندازه ی همان ناحقّی یا مظلومیّت مقتول است و به اندازه ی خون اوست؟ صرفاً اینکه قاتل را می کشند یا اعدام می کنند، جبران می شود؟
(إنَّهُ کانَ مَنصوراً)، آیا هر ولیّ دمی واقعاً منصور است و موفّق می شود؟ نه، چنین نیست.
لذا شما از اوّل تا آخر آیه را که نگاه می کنید، می بینید نمی توانید تعمیم بدهید. الّا و لابدّ، بر اساس این آیه ی شریفه معلوم است، قتلی است که مقتول، مظلوم است؛ مظلومِ مظلوم، مظلوم بودن در مورد او تحقّق دارد و ولیّ دم او هم سلطنت و تسلّط پیدا می کنـد و قصاص می کند بدون اینکه اسراف کند.
به این ترتیب با این دقّت صد در صدی می توانید بگویید این آیه خاصّ است و عام نیست. در بقیّه ی موارد هم آیاتی که خاص در مورد اهل بیت علیهم السَّلام است می بینید جزئیّاتی در آن هست که برای همه قبل تعمیم نیست.
امام صادق علیه السَّلام در مورد این آیه ی شریفه فرمودند:
«نُزِلَت فی الحُسَین علیه السَّلام، لَو قَتَلَ ولیُّه أهلَ الأرضِ بِه ما کانَ مُسرِفاً، و ولیُّهُ القائِم علیه السَّلام.»3
در مورد حسین علیه السَّلام نازل شده است، اگر ولیّ (دَم) او ساکنان زمین را به خاطر او بکشد، اسراف کننده نیست و ولیّ (دَم) او قائم علیه السَّلام است.
دل آرام گیرد به یاد حسین علیه السّلام
خدای متعال از وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام در سوره ی فجر به «نفس مطمئنّه» یاد می کند:
ابوبصیر از امام صادق علیه السَّلام نقل کرده است در مورد کلام خدای متعال: (یا أیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه (الآیه))فرمودند:
«یَعنِی الحُسَین بن علیّ علیهماالسَّلام.»1
یعنی (منظور) حسین بن علی علیهماالسَّلام است.
حدیث ذیل آیه، این معنا را به ما یاد می دهد. این مصداق در وجود مبارک امیرالمـؤمنین علیه السَّلام هم هست. این نکتـه را بـه این معنـا می خواهم اختصاص دهم:
آن کسی که نفس مطمئنّه است؛ یعنی قـلب آرام گرفتـه، او اطمینان آفرین هم هست؛ قلب آرام، آرام بخش هم هست؛ لذا آن که دلش به یاد امام حسین علیه السَّلام است،آن دل آرام می گیرد، چون وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام نفس مطمئنّه است، و نفس مطمئنّه اطمینان بخش است، آرام بخش است، قراربخش است؛ لذا توجّه به وجـود مبارک ایشان، حتّی در حـدّ گریـه ای برای ایشان، دل را آرام می کند، در آن سکینه ایجاد می کند.
حال اگر این توجّه بر دل غلبه کند، آن آرامش و آن سکینه نیز دوام پیدا می کند تا جایی که در کنار این آدم هر کس دیگری بنشیند، دلش آرام می گیرد و این آرامش با او هست تا وقتی که در قیامت در کنار ارباب خودش آرام بگیرد. اَللّٰهُمَّ ارزقنا
ارتباط امام حسین و امام عصر صلوات اللّه علیهما
مشابهت دو ساحت مقدّس حسینی و مهدوی علیهماالسّلام
وجود مبارک اهل بیت علیهم السَّلام بـه خواست خدای متعال و عنایت خودشان بایـد در ما حضور داشته باشند و ما ایشان را و بـا ایشان زندگی کنیم، و در این بین وجود مقدّس امیرالمؤمنین و سیّدالشّهدا و امام عصر صلوات الله علیهم اهمّیّت خاصّی دارند. همانطور که در مراتب قرآنی و بیانات خدای متعال (کهیعص)1 در مورد سیّدالشّهدا صلوات الله علیه هست، در مورد امام زمان سلام الله علیه هم (حمعسق)2 می باشد و مشابهت های جدّی بین این دو ساحت مقدّس و مبارک وجود دارد.
امام عصر علیه السَّلام در مورد (کهیعص) فرمودند:
«فالکافُ اسمُ کَربَلاء، و الهاءُ هَلاکُ العِتـرَه، و الیاءُ
یَزید و هُوَ ظالمُ الحُسَینِ علیه السَّلام، و العَینُ عَطَشُه، و الصّادُ صَبرُه.»3
“کاف” اسم کربلا و “هاء” هلاکت عترت و “یاء” یـزیـد کـه ظلم کننـده بـه امـام حسین است و “عین” عطش آن حضرت و “صاد” صبر اوست.
امام باقر علیهالسَّلام در مورد (حمعسق) فرمودند:
«عَدَدُ سِنِّیّ القائم علیه السَّلام.»4
شماره ی سالیان حضرت قائم علیه السَّلام است.
جلوه ی مبارک سیّدالشّهدا عالَم پُرکُن است، وجود مقدّس امام زمان هم همین طور؛ نهایت آنجا به نوعی و اینجا هم به نوعی دیگر.
قاعده ای در ادبیّات عرب در مورد بررسی لغات هست که عقلاً مطلب درستی است. در مورد بررسی لغات می گویند: «زیاده المبانی تدلّ عَلیٰ زیاده المعانی»؛ یعنی اگر یک لغت در اوزان و صورت های مختلف صرف شده باشد، یک معناست به صورت های مختلف، مثل «رحمان» و «رحیم». آن لغتی که حروفش بیشتر است، کثرت معنا و تراکم معنا در آن بیشتر است. بر اساس شواهد و قرائن و دلالات و اخبار؛ رحمان، رحمت خدای متعال است برای عام؛ ولی رحیم، رحمت است برای خاص.5
در بین حروف مقطّعه که در قرآن مجید ذکر شده است، این دو مجموعه ی مبارک و مقدس بیشترین حروف را دارند؛ (ک ه ی ع ص) و (ح م ع س ق). این مطلب از این منظر هم قابل دقّت است.