برگرفته از کتاب باب الحسین
تطابق تشریع با تکوین برای حسینی شدن
تکوین خدای متعال با آن ترتیبی کـه هست به محبّت رسول اللّه صلَّی الله علیه وآله وسلّم که انگیزه ی خدای متعال در خلقت بوده است و گسترش ولایت الاهیّه؛ ولایت رسول اللّه و ولایت ولیّ اللّه در بدنه ی خلقت شکل گرفته است.
پس در بدنه ی خلقت و در تکوین دو عنصر محبّت الاهیّه و ولایت الاهیّه به طور جدّی حضور دارند. آن هایی که در خلقت در اعمال و افعالشان مضطر هستند مثل زمین و آسمان، عامل به همین عناصر و مجلا و مرآی آن ها هستند و آنی که در خلقت مختار می باشد اگر بخواهد در جهت جریان آب حرکت کند و در جهت خواب( جهت خواب به معنای عوامانه ی کلمه؛ یعنی سمت لطیف و راحت، مانند لمس کردن فرش در جهت خواب آن) ، زندگی کرده باشد، باید تشریع خودش را موافق همین تکوین قرار بدهد؛ یعنی با محبّت الاهیّه و ولایت الاهیّه زندگی کند.
این قاعده ی کلّی، در جزئیّات هم به همین شکل است. در هر مقطعی که تکوین اقتضای خاصّ خودش را داشت، اگر انسان بتواند خودش را، تشریع را موافق این تکوین قرار بدهد، همان راحتی و سهولت در سیر زندگی برایش اتّفاق خواهد افتاد. لذا آن روزی که در عالَم بیرون از ما واقعه ی کربلا اتّفاق افتاده اگر کسی محزون و عزادار بوده باشد و زیارت عاشورا و روضه بخواند، او در واقع تشریعش را با بیرون از خودش همسان کرده، تکوین و تشریعش را همسو قرار داده است و لذا اگر همه ی عالَم دارند به آن سو می روند، من هم همراه آنها می روم. امّا همه ی عالَم در قوّت و قدرت و شتاب کجا و من کجا؟! اگـر من هم همراه باشم، من هم همین طور می شوم.
امام حسین علیه السّلام ؛ مقصد زندگی
ایّام اربعین، ایّامی است که دوستان امام حسین علیه السَّلام، دوستداران ایشان، پیاده به طرف کربلا روان اند. این پیاده روی چندین حکمت می تواند داشته باشد:
یکی اینکه محبّین، شدّت صداقت خودشان را در رابطه با ایشان نشان بدهند که چه قدر مشتاق زیارت ایشان اند که حاضرند هر زحمتی را به جان قبول کنند و با مشقّت، خودشان را به ایشان برسانند. این یک نکته.
نکته ی بعد این است که با توجّه به اینکه مسیری طولانی دارد طی می شود، آن هم با سختی و باتوجّه به اینکه وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام پیش روی انسان است، انسان به طور طبیعی و خواه ناخواه توجّهش به ساحت مقدّسه ی ایشان است و اینکه در عبادات، انسان رشد پیدا می کند ـ مخصوصاً در عبادات طولانی ـ اصلاً علّتش همین است کـه در زمان طولانی، انسان سـعی در دوام حضور قلب دارد و آنچه که باعث تربیت باطنی و معنوی انسان است، حضور قلب نسبت به خدای متعال و ولیّ خدای متعال است.
پیاده روی طولانی، با سختی، همراه با توجّه به وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام و زیارت ایشان، در تربیت باطن بیداد می کند.
حالا من و امثال من که دستمان از این توفیق کوتاه است، می توانیم راه را کوتاه تر طی بکنیم؛ در همین زندگی خودمان، در همین زندگی و کشاکش و درگیری و گرفتاری و بالا و پایین زندگی خودمان، در همین فعّالیّت عادی در متن زندگیمان، سعی کنیم که توجّه خودمان را نسبت به ساحت مقدّس ایشان حفظ کنیم، خودمان را در محضر ایشان بدانیم و ایشان را در زندگی خودمان مقصد خود قرار دهیم؛ در دین خودمان، در معنای خودمان، در دل خودمان.
به این ترتیب إن شاء اللّه به فضل خدای متعال و رحمت او و عنایت خود صاحب عـزا و ایّام می شود کـه در واقع مـا هم شبـیه همان هایی که با زحمت و سختی «لبّیک یا حسین»گویان خودشان را می خواهند به ایشان برسانند، خودمان را به ایشان برسانیم، بلکه ایشان را دعوت کرده باشیم که تشریف بیاورند به خانه و کاشانه ی ما و خانه و کاشانه و زندگی ما را منوّر کنند به حضور خودشان، به نور خودشان و به عطر خودشان.
«اَللهم ارزُقنا شَفاعهَ الحسین یَوم الوُرود و ثَّبِّت لَنا قَدمَ صدقٍ عندک مَع الحسین و أصحابِ الحسین الَّذینَ بَذلوا مُهَجَهُم دونَالحسین علیهالسَّلام.»
برخی از احکام و راه های حسینی شدن
برخی از احکام و آداب حسینی شدن عبارت اند از:
1. مداومت بر گریه و عزاداری برای سیّدالشّهدا صلوات الله علیه
این فقط یک عمل خوب و مستحبّ صِرف نیست که به مجلس عزا بیاییم و گریه کنیم تا پاک شویم ـ که البتّه این اتّفاق می افتدـ بعد فراموش کرده، برویم دنبال کار خودمان، بلکه تکرار ایّام متعلّق به امام حسین علیه السَّلام؛ محرّم و صفر و نیز احکام و آداب مخصوص خودش به این دلیل است که ما حسینی شویم؛ فراموش نکنیم و در آن ایّام معدوده آن چنان معرفت و محبّت را در خودمان تشدید کنیم کـه در بقیّه ی ایّام سال هم بتوانیم از آن منتفع باشیم و از آن ارتزاق کنیم.
- زیارت های کوتاه و مختصر
بعضی از اصحاب امام صادق علیه السَّلام به ایشان عرض می کنند: ما راهمان دور است و با مزار مبارک سیّدالشّهدا صلوات الله علیه فرسخ ها فاصله داریم. حضرت می فرمایند:
«در همان منزلت به محلّ مرتفعی (به پشت بام) برو، سپس به راست و چپ متوجّه شو، سپس سرت را به سوی آسمان بلند کن، سپس توجّه کن به طرف کربلا و حرم مطهّر ایشان و بگو: اَلسَّلامُ علیکَ یا أباعبد الله، السَّلامُ علیکَ و رحمَه الله و برکاته. برایت زیارتی نوشته می شود و هر زیارت، حجّی و عمره ای است.»
آن شخص گفت: در ماه (و در روایت دیگری: در روز) بیش از بیست بار این کار را می کردم. الکافی 4 : 589.
ما می توانیم به این زیارت های کوتاه و مختصر مداومت کنیم:
سه زیارت است که در احادیث فرموده اند که هر وقت ایشان را یاد کردید، سه بار عرض کنید:
«صلَّی اللهُ علیکَ یا أباعبدِ الله.» التهذیب 6 : 103.
و در روایتی دیگر فرمودند: سه بار بگویید:
«اَلسَّلامُ علیکَ یا أباعبدِ الله.» کامل الزّیارات : 198.
و در آن روایت که اوّل ذکر شد، یک بار بگویید:
«اَلسَّلامُ علیکَ یا أباعبدِ الله، السَّلامُ علیکَ و رحمَه الله و برکاته.» الأمالی، شیخ طوسی 1: 53. - یاد امام حسین علیه السَّلام هنگام نوشیدن آب
این آداب و سنن یکی دو تا نیست؛ این کـه نقل شده امام صادق علیه السَّلام وقتی به آب نگاه می کردند، آب را برمی گرداندند، به اطراف نگاه می کردند و می فرمودند:
«اَلسَّلامُ علیکَ یا أباعبد الله، السَّلامُ علیکَ و رحمَه الله و برکاته.»
وقتی شما این کار را با آب انجام می دهید کأنّه وجود مبارک ایشان در آب حضور دارند. من از رفتار ساحت مقدّس حضرت صادق صلوات الله علیه استنباط می کنم که ایشان به آب نگاه می کردند کأنّه یک حقیقتی در آب حضور دارد و به آن دارند سلام می دهند. حالا نسبت به غذا هم می شود این کار را انجام داد.
آن چه که فرموده اند در مورد نوشیدن آب، چرا فقط در مورد آب گفته شده؟ در حالی که در کربلا آب نبود، غذا هم نبود. آب گفته شده چون آب قیمتی نداشت، دَم دست بود؛ رودخانه ای بود به آن بزرگی؛ شریعه ی فرات و علقمه ای که آن جا بود. به قول محتشم کاشانی:
بودند دیو و دَد همه سیرآب و می مکید
خـاتـم ز قـحـط آب، سلیمـان کـربـلا
داود رقّی گوید:
نزد امام صادق علیه السَّلام بودم و ایشان آب خواستند. پس هنگامی که آب را نوشیدند، دیدم که ایشان گریان شده و چشمانشان پُر از اشک شد. سپس به من فرمودند:
«یا داود! لَعَنَ اللهُ قاتِلَ الحُسَین علیه السَّلام، فما مِن عَبدٍ شَرِبَ الماءَ فَذَکَرَ الحُسَین علیه السَّلام و لَعَنَ قاتِلَهُ إلّا کَتَبَ اللهُ لَهُ مِائهَ ألفِ حَسَنَهٍ و حَطَّ عَنهُ مِائهَ ألفِ سَیّئَهٍ و رَفَعَ لَهُ مُائَهَ ألفِ دَرَجَهٍ و کَأنَّما أعتَقَ مِائَهَ ألفِ نَسَمَهٍ, و حَشَرَهُ اللهُ تعالىٰ یَومَ القیامَهِ ثَلجَ الفُؤاد.» کامل الزّیارات : 106 (باب 34).
ای داود! خدا لعنت کند قـاتل حسین علیه السَّلام را. هیـچ بنده ای نیست که آب بنوشد، پس حسین علیه السَّلام را یاد کند و قاتل آن حضرت را لعنت کند مگر این که خدا برایش صد هزار حسنه بنویسد و صد هزار گناه را از او محو کند و صد هزار درجه او را بالا بَرَد و مانند این است که صد هزار بنده آزاد کرده باشد و خدای تعالی او را روز قیامت محشور کند در حالی که دلش مانند برف خنک باشد (خوشحال و مطمئن باشد). - توجّه به اینکه امام حسین علیه السَّلام حقیقت قرآن هستند
یک مطلب قیمتی دیگر این است: حقیقت قرآن وجود مبارک ولیّ اللّه است؛ در واقع هر کدام از نفوس نفیسه ی چهارده معصوم صلوات الله علیهم أجمعین حقیقت قرآن هستند؛ لذا یکی از آن راه های کسب معرفت وجود مقدّس ولیّ اللّه این است که شما نسبت به هر کدام از آن ها که می خواهید معرفت پیدا کنید؛ با توجّه به این که قرآن صورت لفظی آن حقیقت مبارک است، وقتی قرآن را در دست می گیرید توجّه داشته باشید که آن حقیقت نورانی را در دست گرفته اید، مثلاً امیرالمؤمنین رادر دست گرفته اید؛ امّا به صورت مکتوب.
حالا اگر می خواهید این قرآن برای شما مصدر و منشأ معرفت سیّدالشّهدا صلوات الله علیه بوده باشدـ خصوصاً در ایّامی که منسوب به ایشان است ـ توجّه داشته باشید که هم حقیقت و هم معلّم و مبیّن این قرآن، وجود مبارک سیّدالشّهداست؛ لذا با این تلقّی که قرآن صورت لفظی وجود مبارک ایشان است قرآن را بخوانید، با نفَس ایشان بخوانید تا إن شاء اللّه به عنایت ایشان برای
شما تبیین شود، به دلیل آن فقرات زیارت که خطاب به ایشان عرض می شود:
«أوضَحَ بِکَ الکِتاب.» بحارالأنوار97 : 287، از مصباح الزّائر
خدای متعال حقیقت قرآن را به وسیله ی شما بیان و ظاهر کرد.
- سلام به امام حسین علیه السَّلام بعد از هر نماز
مطلب بعدی: این رسمی که بین شیعیان است که بعد از نماز به سه طرف سلام می دهند که برای این کار هیچ متن مأثوری نیست، به گمان خیلی جدّی بنـده، این یک فـهم درست و زیـبایی است کـه از قِبَل اهل بیت علیهم السَّلام به شیعیان القاء شده و بسیار کار درستی است و نشان دهنده ی شدّت اهمّیّت این سه ساحت مقدّس است که به طرف آن ها سلام داده می شود. این سه ساحت و محضر مبارک سیّدالشّهدا، امام رضا و امام زمان صلوات الله علیهم-أجمعین، سه حرم مطهّر و سه محضر مقـدّسی هستند کـه در تـولیت و تربـیت شیعیان منزلت ویژه دارند. این طور نیست که چون امام رضا صلوات الله علیه در ایران هستند، شیعیان به طرف ایشان سلام می دهند. - رعایت خاصّ دهه ی اوّل محرّم
هم چنین از آداب و سننی که در رفتار ائمّه علیهم السَّلام نقل شده این است که: از اوّل محرّم دیگر کسی وجود مبارک و صورت مطهّر آن ها را خندان نمی دید و گریه ی ایشان زیاد می شد.
«رُوِیَ عن الصّادق علیه السَّلام أنَّهُ إذا هَلَّ هِلالُ عاشوراءَ اشتَدَّ حُزنُه و عَظُمَ بُکائُه عَلیٰ مُصابِ جَدِّه الحسین علیه السَّلام ، و النّاسُ یَأتونَ إلیهِ مِن کُلِّ جانِبٍ و مکانٍ یُعَزّونَه بِالحسین و یَبکونَ و یَنوحونَ عَلیٰ مُصابِ الحسین علیه السَّلام.» المنتخب 1 : 39
روایت شده است کـه وقتی هـلال عاشورا (اوّل محرّم) فرا می رسید، اندوه حضرت صادق علیه السَّلام شدّت می یافت، گریه اش بر مصیبت جدّش، حسین بن علی علیهما السَّلام افزون می شد و مردم از هر سو و مکانی خدمت ایشان می رسیدند، به او تسلیت می گفتند و بـر مصیبت حسین علیه السَّلام گریـه می کردند و نوحه می خواندند. - اهمّیّت دادن به تربت سیّدالشّهدا صلوات الله علیه
یکی از آداب و سنن، اهمّیّت دادن به تربت کربلاست. ما آن موقع که نداشتیم بسیار مشتاق بودیم؛ یک مُهر از کربلا می آوردند با یک خروار خاک مخلوط می-کردند و روی آن می نوشتند مخلوط کربلا، ما هم می بوسیدیم و روی سرمان می-گذاشتیم؛ امّا وقتی نعمت زیاد شد، قدر نمی دانیم. خودِ رفتار با تربت کربلا و داشتن حرمت آن و معرفت نحـوه ی استـفاده ی از آن، آدم را کربـلایی و حسینی می کند. اصلاً فرمود اند که خودِ تربت کربلا حرز است. یک تکّه از آن که با خود داشته باشید از شما محافظت می کند. امام صادق علیه السَّلام فرمودند:
«فی طِینِ قَبرِ الحُسَینِ علیه السَّلام شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ و هُوَ الدَّواءُ الأکبَرُ.» کامل الزّیارات : 275
در تربت امام حسین علیه السَّلام شفای هر دردی است و آن برترین دواست.
نوعاً گمان می کنند فقط دردهای ظاهری است، نه، این حدیث اطلاق دارد؛ برای هر دردی شفاست. در مورد فضیلت سجده بر تربت امام حسین صلوات الله علیه امام صادق علیه السَّلام فرمودند:
«السّجودُ عَلیٰ تُربَهِ الحُسَینِ علیه السَّلام یَخرِقُ الحُجُبَ السَّبع.» بحارالأنوار 98 : 135، از مصباح المتهجّد
سجده بر تربت امام حسین علیه السَّلام حجاب های (موانع) هفتگانه را می شکافد.
خود ادب استفاده از تربت کربلا در حسینی شدن آدم مؤثّر است. شکر خدا خیلی ها توفیق پیدا کردند کربلا مشرّف شدند؛ اگر یک وقتی مرحمت کرده باشند، آدم در آستان حرم مبارک ایشان به خاک می افتد و سجده می کند و صورتش را بر آستان درِ حرم می گذارد. این تربت همان است. چه طور آن جا با محبّت و احترام این کار را می کند، چرا موقع نمازخواندن این کار را نکند؟!
لذا یکی از آدابی که در استفاده ی از تربت، آدم را حسینی می کند این است که آدم وقتی سرش را روی مُهر می گذارد یادش باشد که این تربت حرم مطهّر امام حسین علیه السَّلام است. - مداومت به سوره ی فجر
از موارد دیگر، مداومت به سوره ی فجر می باشد که منسوب به امام حسین علیه السَّلام است. کنزالدّقائق 14 : 265
اوایل سوره به وضوح به وقایع بعد از رحلت که منجر به واقعه ی کربلا شد اشاره دارد. إن شاء اللّه این دفعه که قرائت کردید توجّه کنید.
نکته ای در مورد سوره ی مبارکه ی فجر است ـ برای محرمان، نه نااهلان ـ و از طرائف و تحفه های کلیدی و معرفتی می باشدکه از ساحت مقدّس اهل بیت علیهم السَّلام به بعضی از بزرگان رسیده است؛ از بزرگانی که زحمت کشیده اند شنیده ام(خودم نمی دانم چرا)که فرمودند: دو سوره است که اگر با آدابی کـه وارد شده بـه آن مداومت شـود، فوق العاده در رسیدن انسان به ولایت ساحت مبارک ولیّ اللّه صلوات الله علیه مؤثّر است: یکی سوره ی دهر و دیگری سوره ی فجر. - استقبال و آمادگی قبل از محرّم
همچنین نکته ای که به گمانم خیلی حائز اهمّیّت است اینکه شما به هر حرمی که بخواهید نزدیک شوید مثل اینکه به هر بوستان یاگلستانی بخواهید وارد شوید هنوز به آنجا نرسیده می بینید نسیمی که می آید، بـوی گُل را با خـودش می آورد، یـا از کنار باغ پُـردرختی رد می شوید با این که در باغ نیستید، باد بوی سبزه و برگ و علف و درخت را به مشام شما می رساند. در مورد ماه محـرّم هم این طور است ـ نه این که حتّی محرّم شده باشد از چند روز قبل از شروع ماه یک حزنی سراغ آدم می آید، اصلاً یک حزنی دارد که عالَم را پُر می کند و به طور عادّی دیگر دل و دماغ خندیدن پیدا نمی کنید. - مداومت به زیارت عاشورا
دیگر از آداب و احکام حسینی شدن، مداومت به زیارت عاشوراست. هر عملی را اگر با تفصیل یا اختصار انجام دهید به همان میزان بهره می برید. اگر زیارت عاشـورا را فـقط بـا یک لعن و سلام هم بخوانید، بهره می برید؛ این طور نیست که-کأنّه زیارت عاشورا نخوانده اید.
اگر کسی زیارت عاشورا را بخواند با دو رکعت نماز قبلش و قبل از نماز سلامی به امام حسین علیه السَّلام دهد و پس از نماز، زیارت عاشورا را بخواند به آن نحو که از ساحت مقدّس بعضی از ائمّه علیهم السَّلام رسیده؛ یعنی یک مرتبه لعن و یک-مرتبه سلام و 99 بار فقره ی آخر هر کدام را بخواند، فرموده اند این به منزله ی کامل به جا آوردن زیارت عاشوراست. ( فرمایش های امام هادی علیه السّلام. ادب الزّائر، از کتاب الصّدف المشحون مولی شریف الشیروانی)
اگر کسی بخواهد کامل تر به جا آورد، قبلش باید زیارت امیرالمؤمنین علیه السَّلام را بخواند، بعد دو رکعت نماز بخواند، بعد زیارت را کامل بخواند و بعد دو رکعت نماز و بعد دعای علقمه.
از آن مختصرِ مختصر تا این مفصّلِ مفصّل، هر کسی توفیق پیدا کند هر کدام را انجام بدهد، متناسب همان بهره اش را می برد. البتّه صورت عمل و میزان سختی و آسانی عمل، یکی از ملاک های بهره مندی است. همه ی مطلب این نیست؛ میزان محبّت، اخلاص و معرفت هم به طور جدّی نقش دارد. چه بسا کسی مفصّل ترین را انجام می دهد، فقط خستگی برایش می ماند و کسی مختصرترین را انجام می دهد، بهرهچ ی تمام میچ برد.
حتّی زیارت عاشورای غیرمعروفه که گمان جدّی بنده است که این را هم ائمّه علیهم السَّلام مرحمت کرده اند. مستدرک الوسائل 10 : 412، از المزار الکبیر؛ مفاتیح الجنان.
همان طور که صورت مختصر زیارت عاشورا را فرموده اند، این را هم قرار داده اند برای کسی که فرصت لعن و سلام ندارد تا به این مداومت کند که فرازهای عجیب و غریب بسیار زیبا دارد، من سراغ دارم کسانی را که به من فرمودند: در بیداری به آن ها فرموده اند که چند چیز را مداومت کند، یکی هم زیارت عاشورای غیرمعروفه، و با تأکید هم فرموده اند. - مداومت به خواندن زیارت اربعین
زیارت اربعین در مورد امام حسین علیه السَّلام و واقعه ی کربلا و حکمت های آن و نکبت های دشمنان آن جامعیّت دارد. عبارات این زیارت شریفه، ریشه های تعبیرهای غلط و اشتباه در مورد شهادت امام حسین علیه السَّلام و واقعه ی کربلا را می زند. به عنوان نمونه:
«و بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ…»
(خدایا!) او خون پاکش را نثار تو کرد (فدای تو کرد). - صلوات به ساحت مقدّسه ی شهدا و اسرای کربلا علیهم السَّلام
از چیزهایی که بسیار مؤثّر است: هر روز 100 صلوات برای شهدا یا اسرای کربلا علیهم السَّلام بفرستید، یا 100 صلوات برای شهدای کربلا و 100 صلوات برای اسرای کربلا علیهم السَّلام بفرستید.
خلاصه این که؛ گفت: حدیث عشق بیان کن به آن زبان که تو دانی؛ آدم هر طور که می تواند باید این توجّه و تذکّر به ساحت مقدّس سیّدالشّهدا صلوات الله-علیه را در خودش تشدید کند و گِل و دلش را با این محبّت و با این ساحت مبارکه آغشته کند که در این صورت برنده بوده و بُرد کرده است.
با محبّت امام حسین علیه السّلام خوابیدن
یک نکته ی لطیفی هست که به هر کسی که عرض کردم و انجام داده برایش فوق العاده بوده؛ آن هم این است:
شما می دانید که در موقع خوابیدن، روح از بدن جدا می شود. پیامبر اکرم صلَّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند:
«النَّومُ أخُ المَوت.» میزان الحکمه 8 : 3404، از کنزالعمّال.
خواب، برادر مرگ است.
و فرمودند:
«و اللهِ لَتَموتونَ کَما تَنامون.» بحارالأنوار 18 : 197، از مناقب ابن شهرآشوب
قسم به خدا که می میرید آن چنان که می خوابید.
خوابیدن شبیه مردن است؛ همان طور که در مردن، روح از بدن جدا می شود، در خوابیدن هم روح از بدن خارج می شود، امّا این خروج و انقطاع، کامل نیست؛ آن قدری هست که در انسان نفَس باقی می ماند و انسان می تواند از پهلویی به پهلوی دیگر بغلتد. همان که در روایت هم هست. این یک مطلب.
مطلب دیگر این که: وجود مقدّس رسول اللّه صلَّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند:
«ألا مَن ماتَ عَلیٰ حُبِّ آلِ محمَّدٍ ماتَ شَهیداً.» کشف الغمّه 1 : 107.
هر که به محبّت آل محمّد بمیرد، شهید مرده است.
این دو را که با هم جمع کنید، آن نکته ی فوق العاده و عجیب و شگفت انگیز و آن «شاه کلید» به دست می آید:
پس اگر آدم موقع خوابیدن به محبّت وجود مقدّس سیّدالشّهدا صلوات الله علیه به خواب برود، در واقع آن شهادتی را که اصحاب دنبالش بودند، می تواند در مرتبه ای، به میران معرفت و محبّتش نسبت به وجود مقدّس سیّدالشّهدا صلوات الله علیه، همین جا هم که هست کسب کند.
فرمود:
«خُذ ما آتیتُکَ و کُن مِنَ الشّاکرین»
سخن گفتن با امام علیه السّلام به زبان خودمان
یک نکته ی فوق العاده ای را بیان کنم که اگر می خواهید بدانید این کار یعنی چه، خودتان انجامش بدهید و مواظب باشید شیطان از دستتان درنیاورد.این را بعضی از بزرگان به بعضی ها پنهانی یاد می دادند. به من هم بزرگی که خدای متعال او را سلامت بدارد، شاید حدود سی و پنج سال پیش، این را یاد داد. به میزانی هم که خودم توفیق داشتم، بهره بردم.
شما می دانیدکه در دعا و زیارت که زیارت هم خودش نوعی دعاست به میزانی که آدم حضور قلب داشته باشد، اخلاص داشته باشد، حرف هایی که می زند حرف های دلش بوده باشد، به آن مقدار دعا مستجاب است.
پیامبر اکرم صلَّی الله¬علیه وآله فرمودند:
«الدُّعاءُ مَعَ حُضورِ القَلبِ لا یُرَدُّ.» مدینه البلاغه 2 : 500.
دعا، با حضور قلب رد نمی شود.
به همین دلیل است که آن بزرگانی که واقعاً بزرگ بودند و این راه را رفته بودند و خوب هم رفته بودند نه به همه توصیه می کردند که یک وقت هایی در بیست و چهار ساعت، در خلوت خودتان، به زبان خودتان دعا کنید.
در دعاکردن، وقتی دعا از دل آدم بوده باشد، دل آدم متکلّم می شود؛ دل آدم که متکلّم شد، دل زنده می شود و اگر دل ما زنده بشود، آن چه که از معارف الاهیّه در آن به اذن خدای متعال لحاظ شده است، کم کم خارج می شود، از دل به زبان جاری می شود؛ سرچشمه های حکمت از دل به زبان آدم جاری می شود.
این کار را در زیارت هم می شود انجام داد، تجربه اش کنید؛ یک بار که می خواهید بروید زیارت، یا نه، نشسته اید روی سجّاده ی خودتان، می خواهید هر کدام از ائمّه علیهم السَّلام را، وجـود مبارک امام حسین علیه السَّلام را زیارت کنید، وجود مقدّس امام زمان علیه السَّلام را زیارت کنید؛ این طور که من عرض می کنم انجام دهید:
اگر بیایند به شما بگویند که: آقا! خانم! امام علیه السَّلام به شما گفته اند که بیایید برای زیارت ایشان؛ ایشان خودشان شما را دعوت کرده باشند به خیمه ی خودشان، به منزل خودشان که بروید آن جا ایشان را زیارت کنید، آیا شما بخواهید بروید آن جا، با خودتان مفاتیح می برید؟ کتاب دعا می برید؟ زیارت نامه می خوانید؟ یا نه؛ با ادب تمام، در حالی که از یک طرف قند در دل آدم آب می شود و از طرف دیگر، عظمت مواجهه با وجود مبارک امام علیه السَّلام ، هیبت آن حضور، تصوّر آن محضر عظیم، دل آدم را می لرزاند، به زبان خودتان آن چه بلدید با همان ادبی که از پدر و مادر آموختید عرض سلام می کنید، عرض ادب می کنید، به هر زبانی که فکر می کنید بلیغ تر است، قربان صدقه می روید، عذرخواهی می کنید؛ سعی می کنید بیش از آن که حرف بزنید، نگاه کنید، توجّه کنید، بعد خودتان را در آن موقف نگه بدارید؛ اجازه داده باشند درددل می کنید، حرف هایتان را می زنید.
این اتّـفاق ممکن است کـه دیگر پیش نیاید؛ لذا: آن که در عمق دلتان است، منتهای آرزویتان است برای باطنتان، قیامتتان، آخرتتان، آینده تان، همان را می خواهید. همان را به زبانتان جاری کنید. انجام دهید، إن شاء اللّه این را تجربه خواهید کرد که زیارت مقبول یعنی چه.
هر عملی که ما انجام بدهیم، نتیجه ی آن که یکی اش هم کیفیّت آن است بازخوردش در موطن نفس ما خودش را نشان می دهد. شما این کار را انجام بدهید، بروید تا آن جا که احساس می کنید که دیگر تمام شد و شما را مرخص کردند. چه روی سجّاده تان این کار را بکنید، چه نه، وقتی مشرّف می شوید به حرم های مطهّر. عمیقاً سیرتان می کنند و وقتی را هم که باید برگردید، به شما می فهمانند.
حسینی شدن، با حضور در ملکوت کربلا
یکی از راه های بهره مندی از زیارت کربلا، حضور در ملکوت کربلاست؛ حضور در باطن و حقیقت کربلاست. برای حضور در ملکوت کربلا، در باطن کربلا، در معنای کربلا، با محبّت وجود مقدّس سیّدالشّهدا صلوات الله علیه و سوزاندن دل به مصیبت ایشان می شود به آن رسید.
البتّه نکته ای هست و آن این که: ما به میزان گردگرفتگی باطنمان به دلیل غفلت ها، گناهان گناهان که جای خود داردـ کارهای بیهوده، حواس پرتی ها، قلبمان تیره و تار می شود؛ دیگر به سادگی گریـه مان نمی گیرد. قساوت؛ سنگ شدن دل، بدترین درد برای انسان است. در زندگی انسانی و ملکوتی بدترین درد برای آدم و مهلک ترین درد، قساوت قلب است؛ سنگ شدن دل است.
امام باقر علیه السّلام فرمودند:
«ما ضُرِبَ عَبدٌ بِعُقوبَهٍ أعظَم مِن قَسوَهِ القلب.» مستدرک الوسائل 12 : 93، از تحف العقول.
هیچ بنده ای به عقوبتی بزرگ تر از قساوت قلب (سنگ دلی) دچار نشده است.
حالا می شود آن جاهایی که محبّت وجود مبارک اهل بیت علیهم السَّلام، عموماً و امام حسین علیه السَّلام ، خصوصاً، خودش را نشان می دهد؛ بی پروا و بی تکلّف، آدم خودش را به آن محبّت بیندازد، آغشته بکند؛ این کار باعث می شود که در واقع آلودگی از دل آدم پاک بشود.
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
«إنَّ حُبَّنا أهلَ البَیتِ لَیَحُطُّ الذّنوبَ عَنِ العِبادِ کَما تَحُطُّ الرّیحُ الشَّدیدهُ الوَرَقَ عَنِ الشَّجَرِ.» بحارالأنوار 27 : 77، از قرب الاسناد
به راستی که محبّت ما اهل بیت، گناهان را از بندگان می ریزد آن چنان که باد شدید برگ درختان را می ریزد.
لذا هر چیزی که می بینید می تواند محبّت شما را نسبت به اهل بیت علیهم السَّلام، به امام حسین علیه السَّلام تحریک کند، ایجاد کند، ظاهر کند، آن را تکرار کنید.
علیٰ أیّ حال یکی از راه های کربلایی شدن، حضور در ملکوت کربلا، باطن کربلا و معنای کربلاست که با استفاده از محبّت و مصیبت امام حسین علیه السَّلام شدنی است؛ برای این کار الّا و لابدّ لازم نیست آدم در خود کربلا حضور پیدا کند.
یکی از راه ها هم برای کربلایی شدن، حضور در ملک کربلاست، نه ملکوتش؛ در خود سرزمین کربلا، در خود جغرافیای کربلا، امّا با عنایت به یک مطالبی؛ ازجمله این که همه چیز کربلا متبرّک است.
آب آن جا مال فرات است و چنان که فرموده اند: غسل کردن زائر امام حسین علیه السَّلام در آن، در حالی کـه قـصد و اراده اش امـام حسین علیه السَّلام باشـد، گناهـان را می ریـزد و آدم را پاک می کند. کامل الزّیارات: 129
این کار می شود، امّا به شرط این که وقتی کسی آن جا دارد غسل می کند، حواسش باشد که این آب فرات است و یادش بیفتد که آب فرات در عاشورا بود و آن هم در حسرت سیرآب کردن وجود مقدّس امام حسین علیه السَّلام و خاندان و اصحاب ایشان بود.
خاکش متبرّک است؛ همانی است که امام صادق علیه السَّلام فرمودند:
«السّجودُ عَلیٰ تُربَهِ الحُسَینِ علیه¬السَّلام یَخرِقُ الحُجُبَ السَّبع.» بحارالأنوار 82 : 153، از مصباح المتهجّد
سجده بر تربت امام حسین علیه السَّلام حجاب های هفتگانه را می شکافد.
البتّه با این توضیح که فضیلت تربت کربلا، به میزان نزدیکی اش به حرم مطهّر و نزدیکی اش به مرقد مطهّر است.
جایی که آبش متبرّک است، خاکش متبرّک است، هوایش هم متبرّک است؛ لذا اگر کسی آن جا بوده باشد می تواند هوای آن جا را استشمام کند با توجّه به این که این هوایی است که وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام ، وجودشان، عطرشان، نفَسشان در آن بوده و هست.
لذا وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام همین الآن زنده هستند. حالا ما به زیارت قبر می رویم یا به زیارت خود امام حسین علیه السَّلام ؟!
در بخشی از زیارت امام حسین علیه السَّلام در نیمه ی شعبان به ایشان عرض می شود:
«أشهَدُ أنَّکَ قُتِلتَ و لَم تَمُت بَل بِرَجاءِ حَیاتِکَ حُیِیَت قُلوبُ شیعتِک.» مفاتیح الجنان
آقا! اقرار می کنم که شما کشته شده اید ولی نمرده اید، بلکه به امید زنده بودن شما، دل های شیعیان شما زنده است.
هر کسی با این توجّهات برود در کربلا بماند؛ یک دقیقه، یک ساعت، یک روز، یک هفته، هر چه قدر، به شدّت توجّه و اخلاصش، بـه همان شـدّت خودش هم کربلایی می شـود، خـودش هم متبرّک می شود.
در تمام این نکته ها باید به این مطلب توجّه بشود که ما در مواجهه با اهل بیت علیهم السَّلام، خودمان هم در واقع ولایی می شویم، اهل بیتی می شویم، شیعه می شویم، شیعه ی درست می شویم، امّا این مهم است که بعد از آن چه قدر بتوانیم آن را نگه بداریم.
مداومت به یاد امام حسین علیه السّلام
در حدیث قدسی هست که خدای متعال فرموده:
«أنَا جَلیسُ مَن ذَکرَنی.» الکافی 2 : 496.
من همنشین هستم با کسی که یاد من باشد.
این قاعده ی کلّی است؛ هر کسی هم نشین آن کسی است که در یاد اوست.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند:
«الذِّکرُ مُجالَسَهُ المَحبوب.» شرح غررالحکم 1: 85
یادکردن
، همنشینی با محبوب است.
لذا مداومت به یاد امام حسین علیه السَّلام، همنشین بودن با ایشان را سبب می شود.
از چیزهایی که می شود این یاد را به وسیله ی آن مداومت داد یکی:
مداومت به خواندن «زیارت عاشورا» است و یکی هم مداومت به قرائت سوره ی «فجر».
سوره ی «فجر» اصلاً سوره ی منسوب به ایشان است؛ لذا خواندن آن، چه در فرائض، چه در نوافل، روز، شب، به هر مناسبتی
، در واقع یاد ایشان را در انسان تـثبیت می کند.
در ضمن شما این مطلب را بدانید که وقتی انسان در نماز خواست سوره ای را بخواند و آن را حفظ نبود، می تواند از رو بخواند. این را همه ی فقها فرموده اند: لذا الّا و لابدّ این نیست که حتماً باید آدم سوره را حفظ بوده باشد و از حفظ بخواند، نه؛ اگر حفظ نبود، می تواند از رو بخواند.
حالا شما در نمازهای یومیّه؛ هر نمازی که فکر می کنید که توجّه شما به ساحت مقدّسه ی امام حسین علیه السَّلام می تواند بیشتر بوده باشد، در همان نماز بخوانید.
سوره ی «فجر» اصلاً ناظـر بـه
وقایع صدر اسلام است و آن غارت هایی که کردند و فرعونیّتی که اعمال کردند و ارث را به باد دادند، مال یتیم را خوردند و جنایت هایی که کردند تا وقتی که منجر شد به واقعه ی کربلا.
اگر نماز ظهـر را رسول الله صلَّی الله علیه وآله و سلّم بدانید، نماز صبح می شود امام حسین علیه السَّلام . به این ترتیب، اگر کسی مخصوصاً
نزدیک سحر نماز صبحش را بخواند، مناسبت هم دارد با ابتدای سوره که از «فجر» یاد می کند. اگر شب بخواهد بخواند، با توجّه به این که قَسم به شب های ده گانه خورده شده؛(وَ الفَجرِ * و لَیالٍ عَشرِ)، باز آن هم یک مناسبتی است.
علیٰ أیّ حال در هر نماز، به هر مناسبتی، مداومت به سوره ی «فجر» که منسوب به امام حسین علیه السَّلام است، در مداومت به یاد ایشان مؤثّر است و همین طور «زیارت عاشورا».
سعی در دوام توجّه و حفظ محبّت امام حسین علیه السّلام
یک نکته ی مهم در بهره مندی از عبادات، زیارات و ادعیّه این است که وقتی هرکدام از این ها را انجام بدهید، با هر کیفیّتی، حالتان متفاوت می شود؛ حال عبادت، زیارت، قبل و بعدش با هم تفاوت می کند.
قبل از عبادت، قبل از نماز، آدم یک حالی دارد؛ خوب یا بد. وقتی که نماز بخواند، حال بعدی اش، بعد از اتمامش، مطمئناً بهتر از حال قبل از نماز است.
در زیارت هم همین طور، مخصوصاً اگر از راه دوری کسی مشرّف شده باشد. مواجه شدن با فضایی که در آن جا وجود مبارک امام علیه السَّلام یافته می شود، به طور جدّی در حال و هوای انسان تأثیر می کند.
آن نکته ی مهم این است که آدم بعد از آن که از زیارت برگشت، از عبادت خارج شد، بتواند به آن حال دوام ببخشد و آن حال را حفظ کند.
البتّه آن حال عیناً به طور معمول باقی نمی ماند ولی تا آن جایی که بتواند بماند و دوام داشته باشد، آن فهم، آن حال، آن معرفت، آن دگرگونی در انسان مستکن می شود، رسوب می کند، جای گزین می شود و خود انسان را عوض می کند، باطن انسان را عوض می کند.
لذا در زیارت کردن؛ از دور یا نزدیک، مهم این است که انسان بتواند به این اُنس گرفتن دوام ببخشد، واقعاً با او مأنوس بوده باشد؛ با وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام، که ایشان را قصدکرده و توفیق زیارتشان را داشته، مأنوس باشد و به این اُنس ادامه دهد.
در واقع اُنس داشتن، دوام همراهی، احساس همراهی داشتن با وجود مبارک آن امام و آن مَزور است با رغبت و محبّت؛ همراهی با توجّه به حضور آن حضرت.
به جز این که البتّه سعی کند توجّهش به حضور ایشان بوده باشد، می تواند با بعضی از اعمال تشدید کند:
در مورد وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام، مثلاً می تواند با خودش تصمیم بگیرد که روزی صد تا صلوات بفرستد، هدیّه کند به شهدای کربلا یا صد تا صلوات بفرستد و هدیّه کند به اسرای کربلا، یا هر دو؛ یعنی: صد تا صلوات هدیّه به شهدای کربلا و صد صلوات هدیّه به اسرای کربلا علیهم السَّلام. هر کدام، ولی مداومت کند که فوق العاده مؤثّر است در حال و هوای آدم و این که عنایت و توجّه آن ها را به خودش جلب کند.
هر مایعی، نه فقط آب را، وقتی که می خواهد بنوشد «بسم اللّه» بگوید و سلام بفرستد به امام حسین علیه السَّلام؛ نه فقط آب را، چای را هم همین طور، بقیّه ی مایعات را هم همین طور، خواست میل کند با صلوات و سلام بر ایشان و لعن بر قالین ایشان میل کند.
یا چیزی که در نسل پدران ما معمول بوده، ولی متأسّفانه وقتی که به ما رسیده منتقل نشده؛ آن هم این است که به هر نشانه ای از امام حسین علیه السَّلام که چشمشان می افتاده، سلام می دادند؛ بـه همین پرده های سیاه، به همین پرچم های سیاه که چشمشان می افتاده، به همان ها سلام می-دادند: «اَلسَّلامُ علیک یا أباعَبد الله».
حتّی وقتی که آدم غذایی را می خواهد میل کند به یاد امام حسین علیه السَّلام باشد، به تأسّی امام سجّاد علیه السَّلام و رفتاری که ایشان داشتند که وقتی خادم برای ایشان آب و غدا می برده است، به یاد امام حسین علیه السَّلام می گریستند.
امام باقر علیه السَّلام در مورد پدرشان امام سجّاد علیه السَّلام فرمودند:
«و لقَد بَکیٰ عَلیٰ أبیهِ الحُسَین علیه السَّلام عِشرینَ سنَه؛ و ما وُضعَ بَینَ یَدَیهِ طعامٌ إلّا بَکیٰ، حتّیٰ قالَ لَهُ مَولی له: یَاابنَ رَسولِ الله! اما آن لِحُزنِکَ أن یَنقَضی؟! فقالَ لَهُ: وَیحَک! إنَّ یَعقوبَ النَّبیّ علیه السَّلام کانَ لَهُ إثناعَشـرَ إبناً فغَیَّبَ اللهُ عَنهُ واحداً مِنهُم فابیضَّت عَیناهُ مِن کَثرَهِ بُکائِه علیه و احدَودبَ ظَهرَه الغَمَّ و کانَ ابنُه حَیّاً فی الدُّنیا و أنا نَظَرتُ إلیٰ أبی و أخی و عَمّی و سَبعَهَ عَشَر مِن أهلِ بَیتی مَقتولینَ حَولی، فکیفَ یَـنقَضی حُزنی؟!» تفسیر نورالثّقلین 2 : 452
حقـیقتاً آن حضرت بر پـدرش امام حسین علیه السَّلام بیست سال گریست، هیچ گاه طعام نزد او گذاشته نشد مگر آن که گریست تا این که غلام ایشان عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! آیا وقت آن نرسیده که اندوه شما پایان یابد؟ پس فرمودند: وای بر تو! یعقوب پیامبر علیهما السَّلام دوازده پسر داشت، خدا یکی از آنان را از او پنهان داشت، پس دو چشمش سفید شد از بسیاری گریه ای که بر او کرد و اندوه پشتش را خمیده ساخت و حال آن که پسرش در دنیا زنده بود؛ امّا من دیدم که پدرم و برادرم و عمویم و هفده نفر از خاندانم در اطرافم کشته شدند، پس چگونه اندوهم به پایان رسد؟!
علیٰ أیّ حال به بهانه های مختلف می شود ایشان را یاد کرد و این دوام توجّه، انسان را مأنوس می کند با وجود مبارک آن حضرت.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند:
«الذِّکرُ مِفتاحُ الأُنس.» شرح غررالحکم 1 : 106
یادکردن ، کلید اُنس گرفتن است.
و اُنس داشتن با ایشان در واقع انسان را در قالب زائر همیشگی ایشان قرار می¬دهد و از برکات عجیب و غریب زیارت ایشان بهره مند می کند.
یافتن امام حسین علیه السّلام در هر خیر و حُسن
خلقت خدای متعال، جلوه ی محبّت خدای متعال است نسبت به حبیبش. گسترش خلقت، گسترش محبّت خدای متعال است نسبت به حبیبش و اَحبّائش. حالا، آنی که حسینی شد؛ یعنی معرفت به امام حسین علیه السَّلام پیدا کرد؛ یعنی چشم دلش به ایشان باز شد، آن وقت هر حُسنی را، هر خیری را، هر حلاوتی را وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام وجدان می کند.
در واقع خدای متعال حبیبش را خلق کرده، سپس «خَلَقَ مِنهُ کُلَّ خَیرٍ» بحارالأنوار 15 : 24، از ریاض الجنان ، هر خیری را از آن خلق کرده است؛ لذا کسی که معرفت امام حسین علیه السَّلام را داشت و ولایت ایشان نصیبش شد، نسبت به هر خیری، نعمتی، حلالی، حلاوتی چشمش باز می شود که وجود مبارک امـام حسین علیه السَّلام است. چـرا؟
او دارد در ولایـت امـام حسین علیه السَّلام زندگی می کند، کسی که در ولایت ولیّ اللّه زندگی کرد، هر خیری را در آن ولایت، در آن عالَم، جلوه ای از وجود مبارک آن ولیّ اللّه وجدان و پیدا می کند.
لذا یکی از نشانه های حسینی شدن و داشتن معرفت ایشان و ولایت ایشان این است که: «ما مِن خَیر»؛ هر خیری که او با آن برخورد کند، «ما مِن حُسن»؛ هر حُسنی که بـا آن مواجه شـود، وجدان می کند، می یابد که این جلوه ای از وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام است، وجود مبارک امام حسین علیه السَّلام آن جا تشریف دارند و حضور دارند.
با «او»، در «او» و برای او بودن از طریق حسینی شدن
با «او» بودن معنایی است و در «او» معنایی دیگر؛ «مَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ غَیرکُم» زیارت جامعه ی کبیره. مفاتیح الجنان. غیر از «فیکم و لَکُم» است.
(هُوَ مَعَکُم…) الحدید (57) : 4 غیر از (فأینَما تُوَلّوا فثَمَّ وَجهُ الله) البقره (2) : 115 است و هر دوی این ها غیر از (و اعلَموا أنَّ فیکم رسولَ الله) الحجرات (49) : 7. است؛ پُر از ایشان بودن غیر از محو ایشان بودن است؛ علم الیقین نسبت به حضرتش غیر از حقّ الیقین نسبت به معظّمٌ له است و همه ی این ها در محضر مبارک امام حسین علیه السَّلام به دلیل سیلان محبّت و آتش فشان آن به آسانی و سادگی شدنی است؛ با نمازی که با حضرتش برگزار شود و یا با حاضرکردن ایشان به محبّت در دعا و یا عزاداری و کنارکشیدن خود در هر حال؛«هر حال خوش که دست دهد مغتنم شمار».