این سوال در ذهن بسیاری از مردم جای گرفته که «بسیاری از سنت های رایج عزاداری بدعت است، چرا که در گذشته نبوده، مثلا حضرت سجاد که زنجیر نمی زدند ! پس چگونه است که شیعه این سنت ها را مستحب می داند؟» در مطلب زیر، به این پرسش، پاسخ داده شده است.
پرسش پیرامون سنّت های رایج در عزاداری
اصل شعائر فاطمی و سنت های رایج در عزاداری بدعت است؛ چرا که پیامبر و ائمه ی دین علیهم السلام خود چنین رفتارهایی نمی کردند. چگونه شیعه خود را پیرو ایشان می داند؟
پاسخ
اول:
حتی اگر از روایات موید سنت های رایج عزاداری صرف نظر کرد، حداکثر این است که از زمان حضور پیامبر و ائمه علیهم السلام بیان روشنی در این خصوص نرسیده است و لذا بنا بر اصاله الحل و البرائه عمل به سنت های رایج در عزاداری جایز بوده و حکم به بدعت آنها ، بدعت است.(1)
دوم:
دستورات دینی دو نوع است. نوع اول توفیقی که همه ی جزئیاتش را شرع معین کرده است. کم و زیاد کردن این نوع دستورها بدعت است. حتی واجب کردن آنچه که شرع مستحب شمرده از مصادیق بدعت است. نوع دیگر، دستوراتی است که حکمت آن توسط شرع بیان شده ولی مصادیق آن بسته به محل، زمان و سایر خصوصیات، متفاوت خواهد بود و لذا تغییر مصداق آنها در زمان های مختلف، بدعت نیست.
1- اقسام احکام شرعی به لحاظ اظهار نظر معصوم در خصوص آنها کدام است؟
گروه نخست اعمالی است که معصومین علیهم السلام در زمان حضور، راجع به این کار به نحوی اظهار نظر کرده اند مثلاً گفته اند که حرام است، حلال است ، مستحب است و .. .. گروه دیگر موضوع هایی است که حکمش بیان نشده است، یا اگر بیان شده و به ما رسیده است، مجمل است و ما نمی فهمیم و یا این که به ما رسیده است ولی اخبار معارضی نیز وجود دارد. به هر صورت در خصوص این موضوع ها، نظر معصوم را نمی توان احرا ز کردو نسبت به حکم این موضوع شک وجود دارد، در مورد احکام و موضوع های گروه دوم خود پیامبر و ائمه علیهم السلام بیان کرده اند که این امور بر شما حلال است و شما در انجامش وسعت دارید و لازم نیست احتیاط کنید و در این زمینه مواخذه هم نمی شوید. « الناس فی سعت ما لم یعلموا کل شیء لک حلال حتی تعلم ا نه حرام» « رفع عن امتی ما لا یعلمون..» در چنین موضوع هایی، شیعه اصالت الحل و البرا ئه را که خودشان بیان کرده اند جاری می کند و اگر کسی ادعا کند که ا نجام این ا مور حرام است، خود او خطا کرده است و خودش دچار بدعت شده است چرا که آن چه که در دین است را از دین خارج کرده است. به عبارت دیگر حکم به بدعت بودن این امور خود بدعت است.
به عنوان مثال، احسان به والدین را شرع توصیه کرده است. مصداق این دستور در زمان پیامبر صلوات الله علیه ممکن است سرزدن به ایشان بوده با شد؛ ولی امروزه ، احوال پرسی تلفنی، تماس اینترنتی و بیمه کردن ایشان نه تنها بدعت نیست. بلکه از مصادیق احسان می باشد (1)
پرسشی درباره سنتهای رایج مثل زنجیرزنی
اگر سنت های رایج در عزاداری مثل زنجیر و قمه زنی، سینه و لطمه زنی، بر سر و صورت زدن و فریاد کشیدن و موارد مشابه آنها استحباب دارد، چرا خود فقها به آن سنت ها تقیدی ندارند؟
پاسخ
اول:
عمل فقیه حجت نیست (1) بلکه فتوای او حجت است. مثلا فقیه می گوید ماه رمضان روزه بگیرید اما خود او مریض است و روزه نمی گیرد. آیا روزه نگرفتن او می تواند دلیلی برای روزه نگرفتن مقلدینش باشد؟
دوم:
وقتی در الزامیات عمل فقیه حجت نباشد، به طریق اولی، در مستحبات نیز عملش حجت نیست. بسیاری از مصادیق عزاداری سنتی مستحب است.
سوم:
اشتباه است که انسان به خود اجازه دهد عمل اشخاص را سریعاً تفسیر و تحلیل کند. الفاظ و عبارات می توا ند معنا دار با شد. یعنی اصل در کلام این است که متکلم همه ی مقصود خود را در کلام بیاورد اما معمولا اعمال گویا نیست.
1- آیا افعال و اعمال معصومین علیهم السلام و نیز اعمال مفتیان قابل استناد است؟
اعمال افراد بر امری دلالت نمی کند. لذا استناد به اعمال حتی در مورد حضرات معصومین علیهم السلام، باید با احتیاط همراه باشد. غلط است که گفته شود « چون امام حسن علیه السلام صلح کردند، باید صلح کرد.» مگر این که دلیل عمل ا مام ظهور پیدا کند و معمولاً چنین ظهوری پیدا نمی شود. به عبارت دیگر معمولاً تحلیل های زندگی ا ئمه حدسی و گمانی است. عمل معصوم علیه السلام تنها در دو جا قابل اخذ است.
– خود آن معصوم یا معصوم دیگری آن عمل را تحلیل کند و در سایر اخبار نیز متناقضی برای آن تحلیل وجود نداشته باشد.
– آن عمل آن قدر واضح باشد که خودش ظهور داشته باشد. مثل این که کسی در حضور امیرالمومنین علیه السلام پیا مبر صلوات الله علیه را سب کرد و حضرت امیر علیه السلام در جا او را کشتند. یعنی سزای آن عمل این است.
در غیر دو مورد فوق ، به اعمال حضرات معصومین علیهم السلام نمی توان استناد کرد. بیعت علوی با خلیفه ی اول ، دلیلی بر تایید حکومت او نیست. امیرالمومنین خطاب کردن امام صادق علیه السلام به منصور مجوزی برای این کار صادر نمی کند.
سنت های رایج در عزاداری بر خلاف دستور ائمه علیهم السلام
امام حسین (علیه السلام) ، اهل بیت خود را از لطمه به صورت و اعمالی مشابه ، منع کردند ؛بنابراین سنت های رایج در عزاداری ها ، نه تنها با دین سازگاری ندارند ، بلکه برخلاف دستور خود ائمه (علیه السلام) نیز است. شیعه چگونه به استحباب آن ها معتقد است ؟
توضیح اشکال:
1- « ان الحسین علیه السلام قال لاخته زینب یا اخیه انی اقسم علیک فا بری قسمی. لا تشقی علی جیباً و لا تخمشی علی و جهاً و لا تدعی علی با لعویل و…… » (ارشاد 2/ 97)
شاید مشا به این بیان را در بعضی مقاتل یا در بیانات هنگام وداع یا فرمایشات امام علیه السلام در عصر تاسوعا یا شب عاشورا بتوان پیدا کرد.
پاسخ
اول:
ظاهر این بیان بر فرض این که سند آن معتبر باشد، در تسلی دادن و امر به صبر پیشه کردن است. موقعیت کربلا، تنهایی حضرت زینب علیها السلام و سایر ویژگی های اختصاصی ایجاب می کرده است که با این نوع توصیه ها تحمل ایشان را بالا ببرند. روایت در این که این دستورات برای همه ی افراد به طور عمومی بوده و دستوری مولوی با شد، ظهوری ندارد.
دوم:
به شهادت مقاتل، اگر این دستور عمومی هم باشد، خود حضرت زینب سلام الله علیها با آن مخالفت کردند و سر شریف خود را به چوب محمل زدند. که اگر گفته شود این نقل ضعیف است عبارت شاهد مستشکل نیز ضعیف است.
اگر گفته شود که صدور این افعال از زنان شایع است، بایستی برای این ادعا قرینه ای ارائه نماید. ضمن این که مقام ایشان با مقام سایر زنان قابل مقایسه نیست. لذا این که حضرت زینب (سلام الله علیها) خود بر اساس عبارت شاهد مستشکل عمل نکردند، نشان از آن است که یا عبارت مذکورصحیح نیست و یا این که در مقام نهی نیست ، بلکه منظور دیگری مثل تسلی دادن مد نظر است.
سوم:
حضرت زینب (سلام الله علیها) وقتی سر مبارک برادر را دیدند ، لطمه زده ، گریبان چاک زدند و بی هوش افتادند و همه ی این ها در حضور حضرت سجاد (علیه السلام) انجام شد. اگر این کارها اشکال داشت، با توجه به زمینه ی تکرار این کارها، چرا امام سجاد علیه السلام انجام این کارها را نهی نکردند؟
چهارم:
روایتی را خالد بن سدیر نقل می کند که گرچه وثاقتش قطعی نیست اما در این حد موید بحث است: « لقد شققنا الجیوب و لطمنا الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی علیه السلام و علی مثله تلطم الخدود.»