باور قلبی ما این باید باشد که حضرت دارند به ما نگاه میکنند و یقین داشته باشیم....
اسرار خوشبختی، قسمت بیست و نهم:
در معرض نگاه ماه
باور قلبی ما این باید باشد که حضرت دارند به ما نگاه میکنند و یقین داشته باشیم که همراه ما و محیط بر ما حضور دارند. درحدیث قدسی داریم که:
«إِنَّ اللهَ سُبحانَهُ يَقُولُ: أَنَا عِندَ حُسنِ ظَنَّ عَبدِي بِي؛ فَلا يَظُنُّ بِي إِلَّا خَيراً»؛1
خدای سبحان می فرماید: من نزد حُسن ظنّ بنده ام که به من دارد هستم؛ پس به من جز گمان خیر نداشته باشد.
امام معصوم هم خلیفه همان خداست. خدای متعال حُسن ظن را می پذیرد؛ لذا باید کار کنیم و حُسن ظن داشته باشیم که خدای متعال به ما توجه میفرماید و پاداش خواهد داد. خدای متعال حُسن ظن را از بنده اش میپذیرد و بر آن صحّه میگذارد.
قلب مطهر حضرت مهدى (سلام الله عليه) ظرف مشيّت خداست؛ پس این پذیرفتن و عنایت شدن، از طرف خدای متعال از ناحیه ایشان است که متحقق می شود.
نیابتا از جانب ایشان سوره دهر را زیاد بخوانیم؛ خصوصا در نوافل و فرائض صبح و در هر روز دوشنبه و پنجشنبه؛ وجود مبارک ایشان از اهل بیتی هستند که خدای متعال در وصفشان در سوره دهر می فرماید:
«يُطعِمُونَ الطَّعامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأسيراً»
و غذا را در عین دوست داشتنش، به مسکین و یتیم و اسیر انفاق میکنند.
و هنگام خواندن این آیه شریفه حاجت خود را در نظر داشته باشیم. وقتی خودمان را مورد عنایت ایشان بدانیم خواهیم دید که سر تا پای ما را لطف و رحمت الهى ایشان فرا میگیرد. خود را در معرض نگاه مهربان ولی خدا قرار دهیم. هر خیری بخواهد از خدای متعال به ما برسد، از همین ناحیه خواهد رسید.
و اگر رسیدن به کمالات الهی دو راه داشته باشد، اوّلی از آن دو، همین است و هر کسی از بزرگان از متقدّمین و متأخّرین که به جایی رسیده، با مراقبت و مواظبت به همین قاعده بوده؛ حال: «گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحب خانه چیست؟!»
توجه به حضور احاطی امام
یکی از ثمرات عملی این باور که امیرالمؤمنین حقیقت گسترده در همۀ خلقت خدا در دنیا و آخرت است این میشود: کسی که محبّ ایشان است، کسی که صداقت در محبّت دارد، به این حضور محیطی و احاطی ایشان توجه میکند.
بعد میفهمد چرا جهنّمیها در روز قیامت خواهند گفت:
«يا حَسرَتا عَلَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ الله»2
آنها تازه آن روز میفهمند که وجود مبارک امیرالمؤمنین، محیط بر آنها بوده و به همین خاطر است که میگویند: وای برما! که آن وجود مبارک محیط بر ما حضور داشت و ما در حضور ایشان بودیم و در حالی که در ایشان بودیم، این خطاها را کردیم. این خلافها را کردیم.
امير المؤمنين (صلوات الله علیه) فرمودند:
«أَنَا جَنبُ اللهِ الَّذِي يَقُولُ: (أن تَقُولَ نَفسٌ يَا حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللهِ)»3
من جَنب الله هستم؛ آن کسی که (خدای متعال) می فرماید: مبادا کسی (در روز قیامت) بگوید: ای حسرتا! بر من از کوتاهیهایی که در جَنب الله (در مورد وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام) داشتم.
و می فهمد «كُلَّ شَيءٍ أحصيناهُ فِي إِمَامٍ مُبِينِ»4 که فرموده اند منظور از امام مبین «امیرالمؤمنين» است5، یعنی چه! در واقع یکی از مدارک خیلی واضح و روشن در دلالت به این نکته که هر چیزی در ولایت ایشان و در حضور احاطی ایشان در خلقت است، همین آیه می باشد؛ بله، هر چیزی در امام مبین اندازه پیدا کرده، قدر پیدا کرده، موجودیت پیدا کرده و امام مبین «امیرالمؤمنین» است.
از دیگر ثمرات عملی توجه به حضور ایشان که بر هر چیزی و بر هر کسی احاطه دارند این است که:
انسان به وضوح نسبت به ساحت مقدس ایشان احساس ادب و حیا میکند؛ به قدری حیا میکند که اصلاً جرأت نمی کند سرش را به تندی بالا بیاورد و سرش را بالا نگه دارد. چطور انسان در محضر یک بزرگی معمولاً سرش را پایین می اندازد؟! توجه به این حضوری که فقط خدای متعال و رسولش از عظمت او آگاهی دارند، سر انسان را پایین میآورد، حیا بر انسان مستولی میشود.
کسی که با انسان باشد، خجالت میکشد، وضعش نامرتب و نامنظم باشد. این باعث میشود که غفلت از او زدوده بشود؛ غفلتی که اصل انحطاط است، اصل ضلالت است. متذکر و متنبه زندگی میکند؛ همان تذکری که اصل هدایت است، اصل تربیت و تعالی در مکتب الهی است.
قوطه در اقیانوس
شیوه و روش زندگی با چراغ هدایت و در کشتی نجات الهی:
از مسلّمیات عقاید شیعه این است که حقیقت گسترده در همه عالم، وجود مبارک امام (علیه السلام) است و ما، در ساحت مقدس ایشان زندگی میکنیم؛
«كُلَّ شَيءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ»
هر چیزی حضور و وجودش، در امام مبین است.
و ما مثل کسی یا چیزی می مانیم که در اقیانوس حاضر است؛ اقیانوس وجود مبارک امام (علیه السلام) درون ما و بیرون ما مشحون از حضور مبارک امام (علیه السلام) است.
پس به این ترتیب اگر خواسته باشیم که زندگی مقبول، باطن پُر و نورانی؛ با طهارت، با معنا و با معرفت داشته باشیم با توجه به همین یک نکته که ما در حضور احاطی امام زمان (علیه السلام) و در معرض نگاه ایشان هستیم، با تقیّد به احکام، زندگی عادی و عُرفی خودمان را داشته باشیم.
و چنین است که زندگی با دین الهی، البته با توجه به حضور احاطی و ولایی دیّان دین که هم حقیقت دین است و هم امام و پیشوای آن، راه رهایی از هر چه ظلمت و ورود به نور و حتی نور الأنوار است.
و این معنایی است که هر عاقل مكلّف حتّى بدون دانش، قادر به فهم و عمل به آن بوده و چنین است دلیل تعریف دین الهی برای همگان به سهل و آسانی، در مقابل مکاتب بشریِ سخت و تیره وهمی، فلسفی و عرفانی و حتی سلوک صناعی ساخته بعضی از دانایان دین که با استفاده از مواد و مصالح دینی و اوراد و اذکار، به وجود آمده اند.
علت واجب بودن رعایت دین، الهی بودن آن است و دلیل بطلان مسلکهای ساختگی، مسیر سخت و طولانی و کم حاصل آن است که نوع زندگی افراد، تاب و تحمّل آن را ندارد و علت آن دستکاری بشری در دین الهی است که کار دانایان دین است، نه دیّانان دين (عليهم السّلام).
حال شما میخواهید در حرم امام حسین (سلام الله علیه) زندگی کنید؛ این حضور ولایی را، این حضور احاطی را، حضور وجود مبارک ایشان را در نظر بگیرید با این عنایت که هیچ امامی بعد از اینکه جای خودش را به امام بعدی میدهد، از حجیّت و ولایتش منعزل نمی شود؛ بلکه آنچه بخواهد انجام بدهد توسط امام حاضر اِعمال میکند.
پس به این ترتیب اگر بخواهیم زندگی مقبول، باطن پر و پیمان و نورانی، با طهارت، با معنا و با معرفت داشته باشیم، به همین یک نکته عمل کنیم که ما در حضور احاطی امام مبین، یعنی وجود مقدس ولی خدا هستیم.
«السّلامُ عَلَيْكَ يَا عَينَ اللَّهِ فِي خَلقِهِ»
سلام بر تو ای چشم خدا در خلقش.
یعنی خدای متعال به وجود مبارک امام زمان (علیه السلام) در ما و بر ما حضور داشته و ما را میبیند.
«السَّلامُ عَلَيكَ يا مولاي»؛
سلام بر تو ای مولای من.
یعنی ایشان بیش از خود ما، در ما حضور دارند. و چنین است که غفلت ما از ایشان، عین بی ادبی به ایشان و پشت کردن به آن حضرت است.
و این در حالی است که نجات ما در گرو پیوند دائمی با ایشان است:
دوام توجه به حضور ایشان و رعایت ادب محضر ایشان؛ و چه سر به هواست کسی که بپرسد برای غفلت نداشتن از ایشان چه باید کرد! که جواب آن، این است: همان کاری را بکنیم که برای فراموش نکردن هر چیزی انجام میدهیم.
نشانه های درک حضور
وقتی توجه کنیم که زمین گسترده زیر پا و آسمان برافراشته بالای سر و تابش خورشید و روشنایی روز که ما را در برگرفته اند، آیات وجود و حضور مبارک امام زمان (علیه السلام) هستند، حالت حیا و حقارت و ادب و محبت به انسان دست میدهد و نیز خجالت! که نمیداند آن را کجا باید ببرد.
رعایت ادب حضور
«ادب»، پاره ای یادگرفتنی و پاره ای فهمیدنی است و نیز هر موقعی و موقعیتی ادب خاص خود را دارد و به قدری اهمیت دارد که چه بسا بی ادبِ دستِ پر را می رانند، ولی با ادبِ دستِ خالی را می خوانند.
و چنین است ادب حضور بر در بیت اهل بیت (علیهم السلام) که ادب خاص خود را دارد و چه بسا به دلیل جهل ما نسبت به این ادب، دوستان آنان (علیهم السّلام) بی بهره از ایشان زندگی میکنند...
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند:
«إِنَّ اللهَ أحكَم وأكرَم وأجَلّ وأعظم وأعدَل مِن أن يَحتَجَّ بِحُجَّةٍ ثُمَّ يُغيِّبُ عَنهُم شَيْئاً مِن أُمُورِهِم»؛6
حقیقت این است که خدا حاکمتر و کریم تر و بلند مرتبه تر و بزرگ تر و دادگرتر از آن است که کسی را حجت (راهنما و راهبر و دلیل و برهان و شاهد بر بندگانش) قرار دهد و سپس چیزی از امور آنها را بر او پوشیده دارد.
حال کو عاقل و اهل دلی که: مراقب این مراقب باشد؛ از او حیا کرده، در خلوت و جلوت و ظاهر و باطن در محضر او مؤدب باشد که حقیقت «تقوا» که محور اصلی و منحصر به فرد تربیت و تعلیم در مکتب و مدرسه الهی است، همین است.
رحمت الهی از سوی ولی وقت، بین همه خلایق توزیع می شود و همه به حیات او زنده و به عنایت او بهرهمند از نعمات الهی هستند. همچنین رحمت خاص الهی از ناحیه مقدس ایشان برای مومنین گسترده گشته و میزان برخورداری از آن صفت الهی، به میزان معرفت و رعایت و مراقبت از ولی وقت، برای مومنین اتفاق می افتد، که آن وجود مبارک از طرفی خلیفة الله است و از طرفی خلیفه رسول الله و از طرفی دیگر خلیفة الماضين از ائمه معصومين (عليه وعلیهم السّلام)؛
پس رعایت و مراقبت از حضرتش با این باور، رعایت و مراقبت از همه آنان خواهد بود؛ داشتن تقوای همه آنان بوده و نتایج راهگشا و مشکل گشا و خیرات و برکات مادی و معنوی، دنیوی و اخرویِ داشتن تقوا را که خدای متعال در كلام كريمش وعده فرموده، خواهد داشت.
«مؤمن» به معنای امنیت بخش؛ کسی است که ادب حضور وجود امام عصر (علیه السلام) را رعایت کرده و باعث آزردگی آن محضر اقدس نمیشود؛ و به همین دلیل است که دل او جای امنی برای حضور آن عزیز الهی است؛ و چنین کسی است که از وجود مبارک آن پیدا و پنهان حقیقت الهیّه (بقیت الله) هم بهره عام میبرد، هم خاص:
«بَقِيتُ اللهِ خَيْرٌ لَكُم إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ».7
و ما را چه می شود که میدانیم، می شنویم و می فهمیم، ولی...
منابع:
1 ارشاد القلوب 1: 110
3 توحید شیخ صدوق: 165
4 یس: 12
5 تفسیر قمی 2: 212
6 بصائر الدرجات: 123
7 هود: 86