خداوند مهرورزی را بر خویشتن، حتمی کرده است...
محبت و مهربانی
«خداوند مهرورزی را بر خویشتن، حتمی کرده است» (کتب على نفسه الرحمة)1 و فرموده مهربانی من همه جهان را در بر گرفته است (و رحمتى وسعت كلشي)2. هر سوره قرآن با نام رحمان آغاز میشود و خداوند چهار بار خود را در قرآن ارحم الراحمین (مهربان ترین مهربانان) خوانده و دوست دارد مردم نیز با یکدیگر مهربان باشند.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در پاسخ به مردی که گفت: دوست دارم پروردگارم مرا مورد رحمت و مهربانی خویش قرار دهد، فرمود: به خودت مهربانی کن و با خلق خدا هم مهربان باش تا خداوند بر تو رحمت آورد.3 در چنین ساختاری هم خدا مردم را دوست دارد و هم مردم او را دوست دارند (يحبهم و يحبّونه)4. ضمناً راز پیشرفت اسلام را نیز در مهربانی و مهرورزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با مردم معرفی مینماید: «پس به برکت رحمت الهی با مردم نرم خو و پرمهر شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی، قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند» (فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك)5.
در محضر امام باقر (علیه السلام) سخن از محبت به میان آمد، حضرت فرمودند: آیا دین چیزی جز محبت است؟ (هل الدين الا الحب) سپس با استناد به آیاتی از قرآن کریم6 فرمودند: «دین، محبت است و محبت، دین است» (الدين هو الحب و الحب هو الدین)7. این سخن امام به خوبی جایگاه و اهمیت محبت را روشن کرده است. از نظر قرآن کریم مومن باید بیشترین محبت را نسبت به خدا داشته باشد.8 خداوند اساس ازدواج و زندگی مشترک را نیز بر پایه دوستی بنا نموده است.9
جامعه مطلوب قرآنی جامعه ای است که بر اساس محبت خدا و محبت مردم نسبت به یکدیگر شکل بگیرد؛ همه مردم خود را برادر یکدیگر بدانند و تا سر حد ایثار و فداکاری نسبت به یکدیگر محبت بورزند.
آیاتی همچون: «مؤمنان برادر یکدیگرند، پس میان دو برادر خود را صلح و آشتی دهید»10 و «در میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید»11 و «آنها (دیگر مؤمنان) را بر خود مقدم می دارند، هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند!»12 و آیات دیگر همه گویای این است که محبت، اساس و پایه یک جامعه اسلامی است. در روایات نیز آمده است که محبت، روح خدا در میان بندگان است و چیزی شیرین تر از محبت نیست.13
در قرآن کریم کلمه حُبّ (دوست داشتن) و مشتقّات آن هشتاد و سه بار به کار رفته است که در برخی از آنها مراد، محبت مثبت و ممدوح و در برخی دیگر محبت منفی و مذموم است. محبت ممدوح، محبت به خدا و اولیای اوست: «بگو اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده و مهربان است.»14
در نقطه مقابل دوستی مذموم، دوستی با دشمنان خدا و اولیای اوست: «نمی یابی مردمی را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند، اما با کسانی که با خدا و پیامبرش مخالفت می ورزند، دوستی کنند. هرچند آن مخالفان، پدران یا فرزندان یا برادران و یا قبیله آنها باشند. اینانند که خداوند بر دل هایشان (نقش) ایمان نگاشته است.»15
امام صادق (علیه السلام) نیز توصیه کردند: «اگر محبت کسی را در دل داری، به او بگو دوستت دارم. زیرا ابراز مهر موجب میشود دوستی شما استوارتر گردد»16 اندیشمندان اسلامی نیز با تبعیت از رسول گرامی به شیوه اساسی تعلیم و تربیت را بر مهرورزی و محبت استوار ساخته اند. شهید ثانی در کتاب منية المريد ویژگی مربى و معلم خوب را با استناد به آیات و روایات مهرورزی به متربیان معرفی کرده است.»17
حال چگونه میتوان محبوب خدا شد؟! قرآن این گروه ها را محبوب خدا معرفی مینماید: «توبه کنندگان و پاکان (ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين)18 پرواپیشگان (فإن الله يحب المتقين)؛19 نيكوكاران (والله يحب المحسنین)؛20 توکل کنندگان به خدا (إن الله يحب المتوكلين)؛21 صابران (والله يحب الصابرين)؛22 عدل پیشگان و ظلم ستیزان (ان الله يحب المقسطين)؛23 مجاهدان راه خدا (ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله).24
وفای به عهد
«چه کسی به پیمانش پایبندتر از خداست؟!» (وَ مَنْ أَوفى بِعَهْدِهِ مِنَ الله)25 وفای به عهد آن چنان سترگ است که خداوند در عمل به آن بر همه پیشی میگیرد و می فرماید: «هیچ کس از خدا، پایبندتر بر وفای به عهد نیست.» آری، خداوند هرگز پیمان شکنی نمی کند: (فَلَنْ يُخْلِفَ اللهُ عَهْدَهُ)؛26 پس مؤمنان نیز باید رنگ خدایی گیرند و نقض پیمان نکنند و بر عهد و پیمانشان، وفادار باشند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! به پیمانها وفا کنید» (یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ)27 و هنگام توصیف مؤمنان بیش از هر چیز، وفای به عهد و پیمان را در آنان، نام میبرد: «آنها کسانی هستند که به عهد الاهی وفا میکنند و پیمان را نمی شکنند» (الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَلا يَنْقُضُونَ الْميثاق).28 وفای به عهد را امری فطری شمرده اند، زیرا از همان کودکی هر قولی که به آن ها داده میشود با سرشت پاک خود وفای به آن را لازم می شمرند. نه خدا و نه مردم، متخلّفان از عهد و پیمان را دوست نمی دارند.
هرگاه بنیان وفای به عهد در جامعه ای سست شود، اساس روابط انسانها هم فرو میریزد. لذا نقض عهد و پیمان شکنی از رذایل اخلاقی شمرده میشود و ضربات شکننده و جبران ناپذیری بر شخصیت و انسانیت فرد وارد میسازد و در صحنه اجتماع هیچ چیز رسواتر از پیمان شکنی نیست.
دولت و ملتی عزیز است که به تعهّدات خود عمل کنند و آنها را محترم بشمارند. قرآن میفرماید: «به عهد الهی وفا کنید. این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده است تا متذکر شوید.»29 همچنین میفرماید: «به پیمانهای خود وفادار باشید، زیرا از پیمانها سؤال خواهد شد» (وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئولاً)30
معلوم است نقضِ پیمان، جرم محسوب میشود که درباره کوتاهی نسبت به آن، افراد بازخواست میشوند! لذا قرآن میفرماید: «آنان (مؤمنان) کسانی هستند که به امانت و عهد و پیمان خود وفادارند» (وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ راعُونَ).31 پیامبر فرمود: «آن کس که به پیمان خود وفادار نیست، مسلمان نیست.» (لا دينَ لِمَن لا عهد له).32
وفای به عهد فقط در محدوده روابط داخلی مسلمانان خلاصه نمیشود. بلکه مسلمانان موظفند در برابر بیگانگان کافران و دشمنان نیز به تعهدات خود پایبند باشند. قرآن مجید بزرگترین دشمن اسلام را یهود و مشرکان میداند. آنجا که می فرماید: «با آنان که در نزدیکی مسجد الحرام پیمان بستید، تا آنان به پیمان خود و فادارند، شما نیز وفادار باشید. همانا خداوند پرهیزکاران را دوست میدارد. اما اگر آنان پیمان های خود را شکستند و در آیین شما طعن زدند (و با شما به قتال برخاستند) سران کفر را بکشید. برای آنان پیمانی نیست. شاید آنان از روش خود برگردند».33
دشمن، به زعم خود پیمان عدم تعرض می بندد. اما مخفیانه با دیگر دشمنان نقشه جنگ و قتال شما را تدارك می کند و پیمان خود را نقض میکند. شما باید هشیار باشید و فریب نخورید که کشته خواهید شد. بلکه باید پیشدستی کنید و نگذارید آن پیمان شکنان نقشه خود را عملی کنند. لذا دستور میدهد: «چرا با گروه پیمان شکن نبرد نمیکنید؟!» (أَلا تُقاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ).34
قرآن کریم یکی از این الگوهای وفای به عهد از پیامبران را این گونه توصیف میفرماید: «اسماعیل را یاد کن، همانا که او در وعده اش راستگو و باوفا بود» (إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ)35. پیامبر فرمود: «آن کس که به خدا و روز جزا ایمان دارد باید به وعده خود وفا کند»36 و نیز: «نشانه منافق سه چیز است: دروغ گویی، پیمان شکنی و خیانت در امانت»37.
امیرمؤمنان (علیه السلام) در فرمان خود به مالك اشتر فرماندار مصر فرمود: «بپرهیز از اینکه به مردم وعده بدهی و تخلّف کنی. زیرا (تخلّف از وعده) موجب خشم خدا و مردم خواهد شد.»38 چنانکه قرآن می فرماید: «نزد خدا گناه بزرگی است که بگویید چیزی را که به آن عمل نمیکنید.»39 امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود: «مؤمن» برادر مؤمن و مانند چشم و راهنمای اوست، به او خیانت نمی کند و ستم روا نمی دارد و او را فریب نمی دهد و به او وعده ای نمی دهد که تخلّف کند».40
منابع:
2 اعراف: 156
3 بحارالانوار 4: 828
4 مائده: 54
5آل عمران: 159
6 آل عمران: 31
7 وسائل الشیعه 16: 171
8 بقره: 165
9 روم: 21
10 حجرات: 10
11 آل عمران: 103
12 حشر: 9
13 کمال الدین 1: 156
14 آل عمران: 31
15 بقره: 165
16وسائل الشیعه 12: 54
17 ترجمه منیه المرید
18 بقره: 222
19 آل عمران: 76
20 آل عمران: 134
21 آل عمران: 159
22 آل عمران: 146
23 مائده: 42
24 صف: 4
25 توبه: 111
26 بقره: 80
27 مائده: 1
28 رعد: 20
29 انعام: 152
30 اسراء: 34
31 مومنون: 8
32 بحارالانوار 72: 96
33 توبه: 7
34 توبه: 12
35 توبه: 13
36 مریم: 54
37 اصول کافی 2: 364
38 المستطرف 1: 198
39 نهج البلاغه: نامه 53
40 کافی2: 166