محکم شدن دین انسان، موکول به ارتباط و توجه و توسل و تمسک به وجود مقدس ولی الله است؛
در امتداد این ارتباط است که ایشان به انسان توجه می کنند و دست او را می گیرند و معارف الهی و آداب و سنن دینی را به او تعلیم می فرمایند و فهم و رفتار درست را به انسان مرحمت و القا می نمایند.
اما غیبت وجود مقدس امام زمان "صلوات الله علیه" اولین و بالاترین ضایعه ای که ایجاد کرده این است که احکام مربوط به معارف اصلی الهیه گم شده است! و اولین معرفتی که با غیبت امام زمان علیه السلام گم شده، معرفت خود ایشان است؛ لذا ایشان هست و ما هستیم، اما نمیدانیم چکار باید بکنیم! این نکبت فقط برای کسی برطرف می شود که بتواند راهی به ساحت مقدس ایشان پیدا کند.
وجود مقدس ایشان، حقیقت گسترده در همه خلقت خدای متعال و در همه عالم است. پس ما باید خودمان را با ایشان تنظیم کنیم. چون ایشان با هر کسی تنظیم هستند! اصلا چون ایشان هستند، همه چیز هست و سر پا است.
خوب است بدانیم کلید این اتصال و توجه در وصیّت رسول اکرم "صلی الله علیه و آله" به جناب ابوذر آمده است که فرمودند:
"یا اباذر، اعبد الله کانّک تراه، فان کنت لاتراه فانّه یراک" (مکارم الاخلاق : ۴۴۸)
ای ابوذر! خدا را طوری بندگی کن، گویا که او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، بدان که او تو را می بیند.
این قاعده عیناً در مورد رابطه ما با وجود مقدس ولی الله هم صادق است؛ یعنی اگر کسی که خواسته باشد که بداند قاعده و قانون شناخت امام زمان علیه السلام چگونه است، راه اول و جدی و آسان همین است. این که انسان هر جا که هست و در هر لحظه و آن، خود را در محضر و مشهد امام زمان علیه السلام ببیند و بداند ایشان او را می بینند.
با توجه به اینکه لااقل در دو جای قرآن آمده که خدای متعال و رسول اکرم و ائمه "صلوات الله علیهم" ما و اعمال ما را می بینند، اگر کسی به همین توجه کند، هم خودش مودب می شود و هم باطنش با وجود مقدس امام زمان "علیه السلام" مرتبط خواهد شد.
وجود مبارک امام زمان "علیه السلام" به تن مبارکشان همه جا تشریف دارند. همان گونه که در آیات قرآن می خوانیم:
"هو معکم، اینما کنتم"
(سوره حدید/آیه4)
او با شماست، هر جا که باشید.
این مطلب در مورد وجود شریف پیامبر اکرم و ائمه هدی "علیهم اسلام" هم که ولی مطلق خدای متعال هستند نیز صدق می کند.
لذا کافی است انسان همین توجه را حفظ کند و در همه حال و همه جا، ایشان را نزدیک به خود ببیند. آنگاه در منظر چشمان امام عصر "علیه السلام" نه تنها گناه نمی کند، بلکه رفتارهای نازل معمولی را هم انجام نمی دهد. به جزء اینکه ایشان همه جا تشریف دارند، سفره هم مال ایشان است. زیرا در بین الطلوعین روزی را وجود مقدسشان تقسیم می فرمایند. اگر کسی با این توجه که سفره مال ایشان است، غذا مال ایشان است، محضر مال ایشان است غذا بخورد، این غذا برایش نور و طهارت می شود.
هنگامی که با این توجه زندگی کنیم، به جایی می رسیم که عمل را برای صاحب الزمان "علیه السلام" انجام می دهیم و اینجاست که در انسان احساس مملوکیّت نسبت به ایشان ایجاد می شود. یعنی انسان خودش را عمیقا مال امام عصر "علیه السلام" می بیند. اگر در انسان این احساس غلامی، مملوک بودن، نوکر بودن ایجاد شود و خود را مال وجود مبارک امام زمان "علیه السلام" بداند و ببیند، وقتی غذا می خورد، این غذا را برای ایشان خورده چه نیت بکند و چه نکند! هر کاری انجام بدهد برای صاحبش انجام داده است.
از آنجا که حقیقت الهیه، باطن هر خیری در هر زمان است، پس وجود مقدس امام هر عصر، باطن و حقیقت هر خیری در زمان خویش است. حقیقت هر حسن و هر خیری در طبیعت و همه شریعت.
از این رو آن حقیقت نورانی، حقیقت هر خیری است؛ حقیقت آن دینی است که از ناحیه خدای متعال تشریع شده؛ حقیقت آن کتاب مسطور و مکتوبی که از ناحیه خدا متعال نازل گردیده و او همان وجود مقدس و مبارک امام عصر صلوات الله علیه است.
امام زمان علیه السلام دیان دین اند و دیگران در صورت تعالی، متدین به آن دین اند، که هیچوقت به کنه آن نمی رسند. اگر سایرین عامل به شرعیات اند، به دلیل به جا آوردن تکلیف و وظیفه است، اما اگر وجود مبارک ایشان به آن عمل کنند از بابت اقامه آن؛ یعنی: معنا دار کردن آن و معنا بخشیدن و حقیقت بخشیدن به آن است. ایشان اصل وجود هر خیری است؛ پس: در موجودیت هر خیری آشکار خواهند شد و چنین است که عالم ماده پر از معنا می گردد.
لذا عدم معرفت آن حقیقت محبوب؛ یعنی عدم معرفت به همه حقایق و معارف الاهیه و راه نیافتن و دست نیافتن به آنها؛ یعنی در ظلمت جهل و سرگردانی و گمراهی جاهلیت به سر بردن.
لذا هرکس در هر عصری، اگر نسبت به امام زمانش معرفتی نداشته باشد، نسبت به حقیقت الهیه موجود در آن زمان شناختی برایش حاصل نگردیده و لذا از حقیقت هر خیری در آن دوران محروم مانده و از معرفت دین موجود و کتاب خدای متعال در حیات خود بویی نبرده است.
حال، اهمیت فرمایش گرانقدر حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله فهم می شود که فرمودند:
(بحارالانوار/جلد108/ صفحه391)((مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف امامَ زَمانهِ ماتَ میتَة جاهِلیَّة))
هر که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.
پس وجود مقدس امام عصر صلوات الله علیه حقیقتی هستند که اگر کسی واجد معرفت و ولایت ایشان شود و با اتصال به ساحت مقدس آن حضرت زندگی کند، زنده به حقیقت زندگی شده، حیات طیبه یافته و لذا ایام خود را شادمانه سر کرده است؛ همان گونه که در بهار، طبیعت زنده شده و شادی بخش و با طراوت می گردد: "اَلسَّلامُ عَلی رَبیعِ الانامِ وَ نَضرَة الایّام" (بحارالانوار/جلد99/صفحه 101) سلام بر بهار آدمیان و شادمانی روزگاران.
اگر زندگی با معرفت او و به ولایت ایشان سپری گردد، همه دغدغه و نگرانی و التهاب مرتفع گردد، و این وجهی از معنای حدیث شریفی است که امام صادق علیه السلام فرموده اند:
"اعرِف امامَکَ فَانَّکَ اذَا عَرَفتَهُ لَم یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هذا الامرُ او تَاخَّرَ" (کافی/جلد1/صفحه371)
امام خود را بشناس که چون او را شناختی، این امر (امر ظهور) چه پیش افتد و چه دیر، تو را زیانی نمی رساند.
یعنی حاصل ظهور برای او حاصل می شود؛ اگر چه در عالم بیرونی ظهوری متحقق نشده باشد.
نقش ویژه مناسبت ها، بهره برداری تربیتی از آن در جهت رسیدن به معنایی است که در آن مناسبت گرامی داشته شده است و ایام منسوب به ساحت مقدسه صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا "سلام الله علیها و آلها" نیز چنین است. یکی از خصوصیات شخصی و اصلی فاطمی، این است که رضایت الهیه در رضایت آن حضرت علیها السلام است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
"ان الله تعالی یغضب لغضب فاطمة و یرضی لرضاها"
(بحارالأنوار ۲۶ / ۲۷۲)
به راستی که خدای متعال غضب می کند به غضب فاطمه و راضی می شود به رضایت او
از القاب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها «راضیه» و «مرضیه» میباشد و چنین است که کسانی که حجیّت وجود مبارک ایشان را پذیرفته و به محبت و هدایت ایشان بندگی می کنند، برای راضیه و مرضیه شدن تلاش می کنند.
اما کلید گشایش در این امر، و رمز آن، «راضی» بودن است؛ راضی بودن به حوادث و وقایع ناخواسته؛ ملایمش را با شکر، و شدیدش را با صبر بدون شکایت پذیرفتن.
و توصیه هایی برای طلب تشدید محبّت به ساحت مقدّسه صدّیقه کبری سلام الله علیها
به فرموده رسول اکرم صلّی الله علیه و آله، آن حضرت روح و قلب ایشانند؛ لذا جان ایشانند! چه کسی نزدیک تر از جان به جانان؟!
- اقامه عزا برای ایشان نه فقط در فاطمیّه بلکه همچون مصیبت کربلا همیشه و هرگاه و بی گاه. مصیبت کربلا اگر چه اعظم است ولی مصیبت در و دیوار و مسمار سوزناک تر است.
- مداومت به خواندن حدیث کساء.
- توجّه به حضور معظّمٌ لها در نماز ظهر و مغرب.
- خواندن سوره قدر در یکی از رکعات هر نماز با توجّه به این که فرمودند: اللیلة فاطمه.
- خواندن نماز جناب جعفر طیّار به نیابت از ایشان به تمنّای محبّت حضرتش؛ خصوصاً در اوّلین روز هر ماه قمری.
- رسیدگی و دستگیری از سادات نیازمند از طرف ایشان.
- گریه بر سیّدالشّهدا علیه السّلام از طرف ایشان.
- مواظبت بر صلوات کبیره فاطمیّه که در اواخر مفاتیح در ضمن صلوات بر حجج طاهره علیهم السّلام نقل شده است.
- انجام اعمال مستحب و خیرات و مبرات نیابتاً از طرف ایشان و هدیه به ساحت مقدّس امام زمان علیه السّلام.
و در هر حال معرفت و محبت فاطمه زهرا متعلق به خود ايشان است؛ لذا آنرا بايد از خود محبوب تمنا كرد، به هر زبان و بياني كه موثرتر بوده باشد. كه موفقيت در دعا مرهون صداقت و سماجت در آن است.
راضی بودن، درگاه ورود به معنای فاطمی و مرضیه شدن و سپس رسیدن به عبودیت و ولایت الهیه و استقرار در جنت الهیه و نوشیدن مدام از نعمت معرفت و محبت الهیه است.
کلام علی مرتضی علیه السلام را مگر نشنیده اید که می فرماید:
«نحمده علی آلائه کما نحمده علی بلائه»؛
ما او (خدای متعال) را برای بلایش همچنان ستوده و ستایش می کنیم که برای نعمت هایش؛
(نهج البلاغة: ط ۱۱۴)
نویسنده: یک معلم