معرفی کتاب
همه ما تجربه شنیدن صدای یک نفر را در سرمان داریم. کسی که مدام حرف میزند، در بسیاری موارد نظر میدهد و اغلب ما را سرزنش میکند. این صدای درونمان است و تاثیر بسیار زیادی بر ذهنیّتها و رفتارهای ما دارد. شاید در اولین برخورد برخی ادعا کنند چنین گفتوگوی درونیای را تجربه نمیکنند اما در نهایت این صدای ورّاج و این گفتوگو، بخش جدانشدنی از روزمره تک تک ماست.
ورّاجی؛ صداهایی که در سرمان می پیچد
نویسنده این اثر دکتر اتان کراس سعی داشته با تالیف این کتاب به ما کمک کند تا این صدای ورّاج را بیشتر بشناسیم. ریشه واکنشها و حرفهایش را بیشتر درک کنیم و در نهایت بتوانیم این صدا را کنترل کنیم و در جهت رسیدن به اهدافمان از آن استفاده کنیم.
دکتر کراس در این کتاب شرح میدهد که این صدای وراج میتواند چه آسیبهایی به سلامت روان ما بزند. او شرح میدهد که این گفتوگوی درونی چطور از طریق سرزنش ما را وارد چرخههای آسیبزایی از استرس وارد میکند و با تشدید نشخوار فکری به ما آسیب میزند. در این کتاب او تلاش میکند تا بتوانیم ریشه این صدای درونی را پیدا کنیم و در نهایت به ما روشهایی برای کنترل و استفاده از این صدای درونی را آموزش میدهد.
درباره نویسنده
متخصص روانشناس دکتر اتان کریس متولد آمریکاست. او سالها در زمینه کنترل ذهن و خودآگاهی تحقیق کرده است و استاد دانشگاه میشیگان است. او از محبوبترین نویسندگان این حوزه است و این اثر او بهترین کتاب روانشناسی سال از نگاه واشنگتن پست و بیبیسی بوده است.
این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم؟
این اثر توصیه ما به تمام افرادی است که به سلامت روان و پیشرفتشان اهمّیت میدهند. همچنین اگر نشخوار فکری زیادی دارید و زمان زیادی در روز را صرف فکر کردن به موضوعات گوناگون و قضاوت و تنبیه خود میکنید، این کتاب میتواند به شما کمک شایانی بکند.
برشی از کتاب
در ادامه بخشی از این کتاب ارزشمند را برای آشنایی بیشتر شما با فضای آن در اینجا قرار میدهیم:
«صبح یکی از روزهای سال ۱۷۶۲، ماریا تریزیا فون پارادیسِ سهساله در حالی از خواب بیدار شد که بیناییاش را از دست داده بود. ماریا تریزیا که پدرش مشاور امپراتریس روم بود در وین بزرگ شد و با وجود ازدستدادن بیناییاش، زندگی نسبتاً جذابی داشت. او از کودکی اعجوبه موسیقی بود و در نواختن ارغنون و کلاویکورد، که صفحهکلیدی مستطیلشکل بود، مهارت داشت. استعداد او، در کنار ناتوانیاش، لطف و توجه امپراتریس را به خود جلب کرد. امپراتریس ترتیبی داد که ماریا از مستمری و بهترین شرایط تحصیل بهرهمند باشد. به نوجوانی که رسید، دیگر موسیقیدان پرآوازهای بود که در گرانترین سالنهای وین و خارج از وین مینواخت، حتی برخی قطعات موسیقیاش را موتزارت برایش مینوشت. بااینحال، والدین ماریا تریزیا همچنان امیدوار بودند که دخترشان بیناییاش را دوباره به دست بیاورد.
از وقتی بچه بود، پزشکان انواع و اقسام روشهای درمانی را از زالودرمانی گرفته تا شوک الکتریکی رویش آزمایش کرده بودند، اما هیچکدام فایده نداشت. بینایی او برنگشت. حتی بدتر، این درمانها کلی بیماری دیگر برایش به جا گذاشتند. تا هجدهسالگی از تهوع، اسهال، سردرد و حملات بیهوشی رنج میبرد.
تااینکه فرانس آنتون مِسمِر سر راهش قرار گرفت، پزشکی مرموز و تحصیلکرده وین که با اَشرافِ شهر روابط نزدیکی داشت. او ادعا میکرد برای نخستینبار مداخلهای پزشکی را ابداع کرده که میتواند، فقط با استفاده از اصول مغناطیس، جریان نیروی ناپیدایی را که در سراسر جهان در حرکت است تغییر دهد و از این طریق، طیف گستردهای از بیماریهای جسمی و روحی را معالجه کند. مسمر بیماری افراد را با هدایت این انرژی نامرئی توسط آهنربا و دستانش درمان میکرد. او اسم این روش را مغناطیسم حیوانی گذاشته بود، چیزی که بعدها «مکتب مسمر» نام گرفت.»
توضیحات تکمیلی
این کتاب با نام کامل «ورّاجی: صداهایی که در سرمان میپیچند و راه و روش مهار آنها» نوشته اتان کراس را نسیم حسینی ترجمه و انتشارات ترجمان علوم انسانی به چاپ رسانده است. کتاب سال ۱۴۰۱ منتشر شده است و حدود ۲۰۰ صفحه دارد. شما میتوانید نسخه چاپی و الکترونیکی کتاب را تهیه کنید. همچنین اگر تجربهای از مطالعه این اثر یا آثار مشابه آن را دارید با ما به اشتراک بگذارید.