چگونه میتوان او را معرفی نمود! او که برتر از آن است که در واژهها بگنجد
و گسترده تر از آن که در محدوده کلام جای گیرد. علم را از زبان پدرش امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) آموخته و در مکتب مادرش فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) درس زندگی مشق کرده و در این راه چنان قد کشید که شایسته سکّانداری کشتی طوفان زده کربلا گردید.
نام مبارکش زینب و القاب ایشان، عقیلهبنی هاشم، عارفه، موثقه، عالمهغیرمعلمه، عابدهآل علی و فاضله می باشد که هر کدام به فضیلتی از فضائل حضرت اشاره دارد. کنیه حضرت ام کلثوم، زینبکبری و صدیقه صغری می باشد. روایت است که وقتی حضرت متولد شد مادر گرامیش او را نزد امیرالمومنین (علیهالسلام) آورد تا بر او نامی نهد. آن حضرت فرمود: من بر رسول خدا (صلیالله علیه وآله) پیشی نمیگیرم و قنداقه نورانی او را نزد آن حضرت برد. ایشان هم فرمودند: و من نیز بر خدای متعال پیشی نمیگیرم. آنگاه جبرئیل فرود آمد و عرضه داشت: خداوند او را زینب نام نهاد. آنگاه تمام زندگي سراسر مصيبت آن مخدره را بازگو نمود تا آنجا که همه آل کساء به سختی گریستند.1
تاریخ ولادتش را در پنجم جمادی الاول سال پنجم هجرت نوشتهاند. او در دامان مادری چون فاطمه زهرا و پدری چون امیرالمؤمنین علی و برادران رشیدش حسن و حسین (علیهم السلام) پرورش یافت و او تربیت شده اصحاب کساء می باشد.
پاکدامنی و حیای آن حضرت
یحیی مازنی نقل میکند: «عن یحیی المازنی قال کنت فی جوار علی علیه السلام فی المدینة مدة مدیدة بالقرب من البیت الذی یسکنه زینب ابنته فلا و اللّه ما رأیت لها شخصا و لا سمعت لها صوتا و کانت إذا أرادت الخروج لزیارة جدها رسول اللّه یخرج لیلا و الحسن عن یمینها و الحسین عن شمالها و أمیر المؤمنین أمامها فإذا قربت من القبر الشریف سبقها أبوها فأخمد ضوء القنادیل فسأله الحسن مرّة عن ذلک فقال علیه السلام أخشی أن ینظر أحد إلی شخص أختک زینب»؛2
«مدتها در مدینه در خدمت حضرت علی (علیه السلام) به سر بردم و خانه ام در همسایگی خانه زینب کبری (سلاماللهعلیها) بود. به خدا سوگند هرگز او را ندیدم و نه صدایش را شنيدم. هرگاه قصد زیارت جدّش رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) را داشت، شب هنگام در حالی که حسنین (عليهمالسلام) در دو طرف او و امیرالمؤمنین (علیه السلام) در پیش او بودند حرکت میکرد و پیش از رسیدن به آن بقعه منور، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) چراغها را خاموش مینمود تا کسی قامت زینب (سلاماللهعلیها) را نبیند».
در روایتی زیبا اینچنین آمده است که امام سجاد (علیه السلام) به عمه گرامیشان فرمودند: «یا عمه! انت بحمدالله عالمه غیر معلمه و فیمه غیر مفهمه»؛3 عمه جان! شما عالمی هستید که کسی چیزی به شما نیاموخت و فهیمهای هستید که به شما نفهمانده اند.
از عجایب آن بانوی گرامی نقل شده که در شش سالگی، خطبه غرّا و طولانی مادر مکرمهاش حضرت زهرای مرضیه (سلاماللهعلیها) را که در مسجد النبی، پیرامون فدک و رهبری امیرالمومنین (علیهالسلام) ایراد کردند را حفظ نموده و برای آیندگان روایت میکرد. در حالی که آن خطبه هم مشروح و طولانی است و هم واژه ها و جملات دشوار و پر معنا و سطح بالایی دارد. تا جایی که دیگران مانند ابن عباس آن خطبه را از زینب کبری (سلام الله علیها) نقل نموده اند.
در مدت اقامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کوفه زینب کبری در منزل خود جلسات تفسیر قرآن برقرار مینمود. روزی آیه شریفه «کهیعص» را تفسیر می نمود که امیرالمومنین (علیهالسلام) به منزل ایشان تشریف فرما شدند، قدری صبر کردند تا مجلس تمام گردید، سپس فرمودند: ای نور و روشنی دو چشمانم! شنیدم که برای بانوان، آیه «کهیعص» را تفسیر می نمودی؛ پس بدان که این رمز و نشانه ای است برای مصیبت و اندوهی که به شما عترت و فرزندان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) روی می آورد. سپس بخشی از آن مصائب را شرح داد و آشکار نمود. زینب کبری (سلام الله علیها) بسیار گریست؛ گریه ای با صدای بلند که قلب پدر را به درد آورد.4
بانویی در اوج
علامه مامقانی در کتاب خود نقل می کند: «زینب! و تو چه دانی زینب کیست؟ او عقیلهبنیهاشم و بانوی بانوان خاندان بنی هاشم است و یقینا دارای صفاتی برجسته بود که پس از مادر بزرگوارش صدیقه کبری کسی این صفات را نداشت و به صدیقه صغری شهرت یافت. عصمت و عفت او از دیگران بیشتر بود چنانکه در زمان پدرش امیرالمؤمنین و برادرانش حسنین (عليهمالسلام) تا واقعه کربلا کسی قامت او را ندید. خطبههای کوبنده حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در مجلس ابنزیاد و یزید ملعون باعث بیداری مردم و زنده ماندن و انتشار پیام خون شهیدان کربلا بود.»5
زینب کبری (سلام الله علیها) اعلا درجه رضا و تسلیم را دارا بود. همسر ایشان عبدالله بن جعفر طیار بود که خانه اش بعد از منزل خلفا و ملوک در درجه اول عظمت قرار داشت و دارای خدمه بسیار بود. اما آن بانوی مکرمه از همه آن جاه و مقام دنیوی به طور کلی چشم پوشیده و با رخصت همسر گرامیش پای در راهی نهاد که می دانست به شهادت عزیزان و اسارت خود او خواهد انجامید و رضای خدای متعال و همراهی امام زمانش را بر هر چیز مقدم دانسته و از دنیا روی برگردانید.
آنچه گفته شد تنها گوشهای از فضائل و بزرگواری دختر رشید امیرالمؤمنین (علیه السلام) میباشد. و نیک میدانیم زبان قاصر و قلم ناتوان از بیان سجایای اخلاقی آن بانوی فرزانه و وفادار و مطیع ولی الله میباشد. باشد که حضرت این بضاعت مزجات را به دریای کرامتش پذیرا باشد.
منابع:
1 خصائص الزینبیه
2 نقدی، زینب کبری، صفحه 63
3 بحار الأنوار ، ج ۴۵ ، ص ۱۶۴
4 خصائص الزینبیه
5 جلد ۳ ، کتاب تنقیحالمقال