حضرت زینب سلام الله علیها را می توان شکیباترین زن تاریخ دانست...
حضرت زینب سلام الله علیها را می توان شکیباترین زن تاریخ دانست، چرا که با وجود صدمات و زخم هایی که خورده بود، می توانست بشکند و از ادامه ی راه باز بماند، اما هرگز تسلیم نشد و به مبارزه ی سیاسی پرداخت.
زیباترین شکیب
زینب دختر امیرالمومنین علی بن ابیطالب(علیه السلام) و فاطمه زهرا(علیه السلام) فرزند گرامی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است. ایشان 5 ساله بودند که پدربزرگ گرامیشان را از دست دادند. فاطمه علیه السلام هم بعد از پدر گرامی خویش چند ماهی بیش در این دنیا نماند، بنابراین زینب علیه السلام از محبت های مادری چون صدیقه کبری بیش از چند سالی بهره نجست.
هنگام ولادت زینب، رسول خدا در سفر بود، فاطمه از همسرش علی در خواست کرد که نامی برای فرزندشان انتخاب کند. علی علیه السلام در جواب فرمود: من بر پدرت سبقت نمی گیرم، صبر می کنیم تا پیامبر از سفر برگردد.
چون پیامبر بازگشت و خبر ولادت نوزاد زهرا را شنید، فرمود: فرزندان فاطمه فرزندان منند، ولی خداوند درباره آنان تصمیم می گیرد.
بعد آن جبرئیل نازل شد و پیام آورد که خداوند سلام می رساند و می فرماید: نام این دختر را زینب بگذار، که این نام را در لوح محفوظ نوشته ام.
آن گاه رسول خدا زینب را گرفت و بوسید و فرمود: توصیه می کنم که همه این دختر را احترام کنند، که او مانند خدیجه کبری است.(یعنی همانگونه که فداکاری های خدیجه در پیشبرد اهداف پیامبر اسلام بسیار ثمربخش بود، ایثار، صبر و استقامت زینب در راه خدا نیز در بقا و جاودانگی اسلام از اهمیت ویژه ای برخوردار است.)
از القاب ایشان “عقیله بنی هاشم” به معنی زن عاقل و ارجمند می باشد. امام زین العابدین(علیه السلام) ایشان را”عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه”، “دانشمند استاد ندیده و فهمیده ای که کسی فهمش نیاموخته” می نامیدند.
همسر این بانوی بزرگ، عبدالله بن جعفر طیار، پسر ابی طالب، پسر عمویشان بود که از این ازدواج دارای چهار پسر و یک دختر شدند. دو پسر حضرت زینب به نام های محمد و عون در کربلا به شهادت رسیدند.
وقتی امام حسین(علیه السلام) پس از امتناع از بیعت با یزید، از مدینه به قصد مکه خارج شدند، زینب (سلام الله علیها) نیز با این دو فرزند، همراه برادر گشت.
شدت علاقه زینب به برادرش به حدی بود که هنگام ازدواج با عبدالله شرط کرد که هرگاه امام حسین(علیه السلام) خواست به سفری برود، ایشان بتواند به همراه او مسافرت کند و عبدالله جلوگیری نکند. مسلم است که زینب(س) با رضایت همسرش راهی این سفر پر خطر و تاریخی شد.
این بانوی گرامی در میان فصحا و بلغا شهرت داشت. سخنان زینب(سلام الله علیها) پس از شهادت سالار شهیدان و خطبه های آن حضرت در بازار کوفه، در بارگاه ابن زیاد، دربار یزید در شام و بعد از آن چنان قوی و تکان دهنده بود که همگان را به حیرت وامی داشت و مسلمانان را از خواب بیدار کرد. وی رسالت خویش را- که زنده کردن دین جدش بود – به نیکی انجام داد.به قول معروف “کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود.” به گفته سیدبن طاووس آنگاه که حسین(ع) به شهادت رسید، زینب(سلام الله علیها) فریاد زد: “ای محمد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند، این حسین است که آغشته به خون و اعضایش قطع شده است و این دخترانت هستند که اسیر شده اند، به خدا و محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حمزه سیدالشهداء شکایت می برم.”
سید محسن امین می گوید: “زینب(س) از برترین بانوان بود، فضل و برتری او مشهورتر از آن است که درباره اش صحبت شود و آشکارتر از آن است که پوشیده ماند، بلندی مقام و منزلتش، قوه ی استدلال و برتری عقلش و ثبات و پایداریش را از خطبه هایش می توان درک کرد. فصاحت زبانش و بلاغت کلامش در خطبه های کوفه و شام و 000 چنان است که گویا از زبان پدرش امیرالمومنین(علیه السلام) سخن می گفت.” تابش آفتاب شکوهمند زینب علیه السلام بعد از ورود به مدینه بیش از یک سال دوام نیاورد و همین مقدار زندگانی هم بدون حسین برای زینب بسیار سخت بود، هم او که عمری را از کودکی تا نوجوانی و از نوجوانی تا شهادت حسین علیه السلام، با او بود و به او عشق می ورزید.
ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله و ده هزار مسلمان دیگر، با شوق و مراقبت کامل، منتظر شنیدن مژده ولادت طفلی هستند. دلها از محبت نسبت به مادر طفل سرشار و زبانها به دعای وی در گردش است. زهرا سلام الله علیها دختر پیامبر صلی الله علیه و آله، پس از آنکه با زادنِ حسن و حسین علیهم السلام، دو چشم پدر را روشن ساخته، طفل دیگری در خاندان نبوت می زاید.
لحظات انتظار به پایان رسید و کسانی را که در انتظار ولادت طفل به سر می بردند مژده داد، که فاطمه سلام الله علیها دختری زاییده است و پیامبر صلی الله علیه و آله او را زینب نامید، به اذن خداوند.
با ولادت زینب سلام الله علیها بانگ شادی از مردم مدینه برخاست. مدینه شهری است که پیغمبر صلی الله علیه و آله پس از سیزده سال کوشش و مجاهدت و تحمل نا ملایمات، به خاطر بلندی نام دین خود، به آن شهر پناه آورده و مردم این شهر او و اصحاب وی را پناه داده اند و در احترام و اکرام ایشان فرو گذاری نکرده اند. پیغمبر صلی الله علیه و آله چنانچه زنده بود، این اکرام را از خاطر دور نداشت و مردم مدینه را انصار خویش نامید.
سال ششم هجرت، در پنجم جمادی الاول، زینب سلام الله علیها، دختر علی علیه السلام به دنیا آمد که در صلب شریفترین و پاکیزه ترین مولودی است که قریش به خاطر دارد.
مادر او زهرا سلام الله علیها گرامی ترین دختران پیغمبر صلی الله علیه و آله و در خوی و سرشت شبیه ترین آنها، به اوست. پدر زینب علی بن ابیطالب علیه السلام پسر عم و وصی پیامبر صلی الله و آله و نخستین کسی که به دین اسلام گروید. جد پدری او پیغمبر صلی الله علیه و آله و جد مادری او خدیجه سلام الله دختر خویلد نخستین از مادران مؤمن، و نزدیکترین و عزیزترین زن پیغمبر صلی الله علیه و آله در حیات و ممات اوست.
جد پدری زینب سلام الله علیها، ابوطالب بن عبدالمطلب عموی پیغمبر صلی الله علیه و آله و به جای پدر اوست. جده زینب فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف، زن ابوطالب عموی پیغمبر صلی الله علیه و آله است. جد اعلای پدر و مادری وی عبدالمطلب بن هاشم، امین کعبه و مهماندار و سیراب کننده حاجیان است که این میراث را از پدران خود به ارث برده و خدا او را از شر ابرهه که برای خرابی مکه آمده بود محفوظ داشت.
مورّخین می گویند: هنگام ولادت زینب سلام الله علیها خبر فاجعه کربلا و مصیبتی که این نوزاد در آن واقعه خواهد دید، شایع شده بود و گویند علی علیه السلام، سلمان فارسی را که برای تبریک نزد او آمده بود، از این ماجرا آگاه ساخت.
می گویند روزی آیاتی از قرآن کریم خواند و تفسیر آن را از پدر خواست و در همان روز بود که علی علیه السلام دور نمایی از فاجعه کربلا به او نشان داد و بی نهایت متعجب شد که زینب سلام الله علیها در پاسخ فرمود:
پدر! می دانم. مادر مرا از این حادثه با خبر ساخت تا برای زندگی در چنان روز مهیّایم سازد. علی علیه السلام در مقابل این پاسخ سکوت کرد ولی دل او از فرط شوق و محبت نسبت به دختر خود می تپید.
چون موسم ازدواج زینب سلام الله علیها شد، علی علیه السلام کسی را که در حسب و نسب همدوش او بود، برای وی اختیار کرد. گروهی از نجیب زادگان و ثروتمندان بنی هاشم، طالب زناشویی با زینب سلام الله علیها بودند. ولی عبدالله بن جعفر، از همه سزاوارتر بود.
میوه این ازدواج مبارک چهار پسر است. علی، محمد، عون اکبر، عباس و دو دختر یکی ام کلثوم و …
– طبری او را از زبان کسی که در حادثه خونین عاشورا دیده است، چنین وصف می کند:
زنی مانند آفتاب درخشان بیرون شد، پرسیدم کیست؟ گفتند: زینب سلام الله علیها دختر علی علیه السلام است. عبدالله بن ایوب انصاری که هنگام رسیدن وی به مصر (پس از قتل حسین علیه السلام) او را دیده است. می گوید: به خدا مثل پاره ماه بود و زنی را زیباتر از او ندیدم. در این وقت زینب سلام الله علیها، پنجاه و پنج ساله بود. زنی پیر و ناتوان، زنی داغدیده و مصیبت زده!
اما شخصیت زینب را باید از قدرت بیان و قوت منطق او فهمید. سخنرانیهای وی در صحنه کربلا و در کوفه و مجلس یزید، او را چنانکه باید شناسانده، و در زیباترین هیکلی از شجاعت و سربلندی و جلال به ما نشان می دهد.
از یک سو هم زینب سلام الله علیها را می بینم که در لطف و مهربانی همانند مادر، و در دانش و پارسایی همتای پدر خویش علی علیه السلام بود. در برخی روایات است که او را علمی بود و زنان به قصد آموختن احکام دین، نزد او می رفتند. این صفات برجسته که برای هیچ یک از زنان معاصر او فراهم نشده است، زینب سلام الله علیها را از دیگران ممتاز ساخت. چنانچه او را عقیله بنی هاشم می گفتند و فرزندان وی را بنی عقیله گفته اند.