پس از شهادت امام صادق علیه السلام، فرزندشان حضرت کاظم علیه السلام
پس از شهادت امام صادق علیه السلام، فرزندشان حضرت کاظم علیه السلام شاگردان برجسته ی پدر را به گرد خود جمع کرده و با توجه ویژه به آنها، در حفظ و پاسداری از دانشگاه پربار جعفری تلاش بسیاری نمود تا این میراث گرانبها در گذر زمان به دست ما برسد چنانکه هم اکنون نیز از همت والای آن امام همام، در جهت بهره علمی استفاده میگردد. از جمله کارهای بسیار مهم و تاثیر گذار، برپایی مجالس علمی بود که حضرت با مناظرات پرشور خویش همه را تحت تاثیر علمی خود قرار میدادند.
از جمله این مناظره ها می توان به گفتگو و مناظره با
- هارونالرشید
- ابوحنیفه پیشوای فرقه حنفیه
- رئیس فرقه فطحیه
- مباحثه با دو تن از علمای برجسته ی فرقه حنفیه و…
از این میان می توان به مناظره با رئیس فرقه فطحیه اشاره کرد:
مفضلبنعمر می گوید: چون امام صادق علیه السلام وصیّت فرمود امامت را به موسی کاظم علیه السلام، برادر بزرگ او که عبدالله معروف به افطح بود، دعوی امامت کرد، آنگاه امام موسی کاظم علیه السلام فرمود در میان خانهی ایشان هیزم بسیار جمع کردند و به دنبال برادر خود عبدالله فرستاد که بیاید، همراه امام موسی کاظم علیه السلام جماعتی از امامیه بودند و حضرت فرمود هیزم ها را آتش زدند و مردم نمی دانستند سبب آن چیست، چون تمام هیزم ها آتش گرفت، آن حضرت برخاست و با جامه ی خود در میان آتش نشست و رو به حاضران چند حدیث بیان فرمود، بعد برخاسته جامه ی خود را تکواندو به مجلس خود بازگشت.
سپس به عبدالله گفت: اگر زعم تو آن است که بعد از پدرت تو امامی، پس بنشین در آن آتش. رنگ عبدالله متغییر شد و برخاسته و در حالی که ردایش را می کشید از خانه ی امام موسی بن جعفر علیه السلام بیرون رفت (۱)
و گام موثر دیگر، تربیت شاگردانی چون:
هشامبن حکم ، که در جوانی شاگرد امام صادق علیه السلام بود، او از متلکمین و مفسرین قرن دوم هجری به شمار می آید.
شیخ طوسی در فهرست خود می گوید: هشام بن حکم از خواص امام موسی کاظم علیه السلام بوده و در اصول دین با مخالفان بسیار به بحث و گفتگو نشسته است. (2)
و از دیگر شاگردان برجسته ی امام موسی کاظم علیه السلام، علیبنیقطین می باشد که از خاندان های اصیل ایرانی است و پدرش یقطین از اهواز به کوفه مهاجرت کرد، او از شیعیان خالص امام بود و برای حضرت بسیار محترم بود زیرا حضرت همواره او را ارشاد و هدایت میکرد و بلاها و خطرات را از وی دفع می نمود. (3)
صفوان، بهلول، یونسبنعبدالرحمن، از دیگر شاگردان حضرت بودند که هر کدام از برجستگان حوزه ی دین و خصوصا تشییع به شمار میآیند.
سیدبنطاووس نقل میکند:
جماعتی از یاران خاص امام کاظم علیه السلام از بستگان و شیعیان در محضر ایشان حاضر می شدند و صفحه هایی نازک و لطیف از آبنوس و قلم به همراه خود می آوردند و هنگامی که امام کاظم علیه السلام سخن می گفت و یا مسئلهای را فتوا میدادند، فورا آنچه را می شنیدند، می نوشتند و اینگونه از علم حضرت بهره برده و آن را حفظ می کردند.
دوران امام موسی کاظم علیه السلام به دلیل همزمانی با خلافت بنی عباس در خفقان شدیدی به سر میبرد، اما حضرت با خط فکری و عملکردهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی خود و تربیت شاگردان وارسته توانست آن علوم باقری و صادقی علیهم السلام را در راه تکامل و حفظ ارزش های اسلامی به کار ببندد و تعالیم اسلامی را در راه فرهنگ و تمدن اسلامی جهت بخشد.
منابع
۱) اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، مهر چاپ دوم ۱۳۶۴
۳)نجاشی، بیتا، کشی الجز الخامس ۱۳۴۸، ص ۴۳