در روایات مربوط به حضرت جواد، دنبال موضوعی می گشتم که ناگهان....
امام جواد و امام زمان
در روایات مربوط به حضرت جواد، دنبال موضوعی می گشتم که ناگهان به بخشی خوردم به نام، امام جواد و امام زمان!
تعجب کردم، چرا که حدود 40 تا 50 سال قبل از ولادت مهدی موعود، روایات معروفی در باب مهدویت و معرفی موعود آسمانی از طرف حضرت جوادالائمه وجود داشت!!!
بیشتر که دقیق شدم، به این موضوع پی بردم که امام جواد علیه السلام ( 220_195 هجری قمری ) هم مانند پدران بزرگوارشان، روایاتی در باب موعود دارند، اما به نظر می رسد ائمه ی متاخر در حال آماده کردن اذهان جامعه برای موضوع غیبت بودند، بدین علت تعداد روایات مهدویت، بالاتر و بیشتر است.
بحث اصالت مهدویت که در حقیقت همان مواجهه با مدعیان دروغین است، از این روایات مهدویت، که سال ها قبل از ولادت امام زمان، به زبان مبارک پدرانشان آورده شده، جان دوباره می گیرد. مهدویت موضوعی نیست که ساخته و پرداخته ی سال های اخیر و یا دوران صفویه باشد، یکی از نشانه هایش، همین روایات است.
روایت اول
"صقر بن أبى دلف گويد: از امام جواد عليه السّلام شنيدم كه مىفرمود:امام پس از من فرزندم علىّ است،دستور او دستور من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است، دستور او دستور پدرش و سخن او سخن پدرش و طاعت او طاعت پدرش باشد، سپس سكوت كرد. گفتم:اى فرزند رسول خدا! امام پس از حسن كيست؟ او به شدّت گريست و سپس فرمود: پس از حسن فرزندش قائم به حقّ امام منتظر است.
گفتم:اى فرزند رسول خدا! چرا او را قائم مىگويند؟ فرمود: زيرا او پس از آنكه يادش از بين برود و اكثر معتقدين به امامتش مرتدّ شوند قيام مىكند.
گفتم: چرا او را منتظر مىگويند؟ فرمود: زيرا ايّام غيبتش زياد شود و مدّتش طولانى گردد و مخلصان در انتظار قيامش باشند و شكّاكان انكارش كنند، و منكران يادش را استهزاء كنند، و تعيينكنندگان وقت ظهورش دروغ گويند، و شتابكنندگان در غيبت هلاك شوند، و تسليمشوندگان در آن نجات يابند." (1)
کمی تامل
در این روایت، حضرت جواد، امام زمان را با نام و لقب یاد می کند، غیبت زیاد ایشان را عنوان کرده و نشانه های افراد در دوران غیبت را هم می فرمایند.
روایت دوم
"عبد العظيم بن عبد اللّٰه بن على بن حسن بن زيد بن حسن عليه السلام گويد خدمت امام نهم محمد بن على بن موسى عليه السلام رسيدم و مي خواستم از او بپرسم كه قائم خاندان ما كه مهدى است او است يا ديگرى؛ او آغاز سخن كرد و فرمود: اى ابو القاسم براستى قائم ما كه او است، مهدى آنست كه بايد در حال غيبتش انتظار او را بكشند و در ظهورش فرمان او را برند و او سومين فرزند منست سوگند به آن خدائى كه محمد(صلّى الله عليه و آله)را به نبوت برانگيخت و ما را به امامت مخصوص كرد، هر آينه اگر نماند از دنيا جز يك روز خدا آن روز را طولانى كند تا در آن ظهور كند و زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از جور و ستم شده است و به درستى كه خداى تبارك و تعالى هر آينه كار او را در ظرف يك شب اصلاح كند چنانچه كار كليم خود موسى را اصلاح كرد آنگاه كه رفت آتشى برگيرد و برگشت با مقام رسالت و نبوت سپس فرمود بهترين كارهاى شيعيان ما انتظار فرج است." (2)
تامل در روایت
در این روایت نکته ی جالبی نهفته است، شخص تصور می کرد که امام جواد، حضرت قائم است، این نشان دهنده ی این موضوع است که فرد، نکاتی در این موضوع می دانسته، روایاتی به گوشش خورده بوده، اما دقیقا نمی دانسته که حضرت قائم چه کسی است! (اصالت مهدویت)
نکته ی دیگر، اطلاع حضرت جواد از سوال شخص، بدون بر زبان آوردن اوست که نشاندهنده ی شانی از شئون امامت است و آن احاطه بر اذهان می باشد.
امید به ظهور حق، مقایسه با حضرت موسی و تاکید بر انتظار فرج، از دیگر نکات است.
روایت سوم
حضرت عبد العظيم حسنى گويد: خدمت حضرت جواد عليه السّلام رسيدم و عرض كردم: من اميدوارم آن قائم كه زمين را پر از عدل و داد مي كند پس از آنكه از جور و ستم پر شده باشد شما باشيد، فرمود: اى ابو القاسم ما اهل بيت همه قيام به حق داريم و مردم را بطرف دين خدا دعوت مي كنيم، و ليكن آن قائم كه خداوند به وسيلۀ او زمين را از لوث وجود ستمگران پاك مي سازد و عدل و داد را در ميان مردم مي گستراند همان است كه ولادتش از نظر مردم مخفى مي ماند و شخصش از ديدگان پنهان مي گردد و بردن نامش بر زبانها حرام مىشود.
قائم با حضرت رسول صلى اللّٰه عليه و آله هم نام و كنيه است، و او همان است كه زمين براى او درهم پيچيده مىشود و هر مشكلى برايش آسان مي گردد، ياوران او كه عددشان به اندازۀ اهل بدرند از دورترين نقاط روى زمين پيرامون او اجتماع خواهند كرد و اين آيۀ شريفه هم به همين جريان ناظر است« أَيْنَ مٰا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اَللّٰهُ جَمِيعاً إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ». هر گاه اين جماعت كه از اهل اخلاص هستند براى وى فراهم آمد، و ده هزار جنگجو در زير پرچمى گرد آمدند خداوند امر او را آشكار مي كند و اذن خروجش مي دهد، او پس از خروج همواره دشمنان خدا را مي كشد تا پروردگار را از خود خشنود سازد. (3)
نکته های روایت
قائم بودن، افتخاری دیگر و والاتر بودن مقام است، حضرت جواد با فروتنی می فرماید که من آن موعود نیستم، ولادت مخفیانه امام زمان، هم نامی ایشان با رسول خدا و تعداد یارانشان
روایت چهارم
در محضر امام جواد (ع) بودیم و سخن از سفیانی و آن چه در روایات امده، به میان آمد که آمدن او از حتمیات است. به آن حضرت عرض کردم: آیا خداوند متعالی را در امور حتمی بدائی است؟
فرمودند: آری. عرض کردیم: پس می ترسیم که در مورد قائم نیز بداء حاصل شود؟ حضرت فرمود: «قائم از وعده هاست و خداوند برخلاف وعده خود رفتار نمی کند» (4)
روایت پنجم
امام محمّد تقى عليه السّلام فرمود: هنگامى كه از نماز واجب فارغ شدى اين دعا را بخوان:«رضيت باللّٰه ربّا و بالاسلام دينا، و بالقرآن، كتابا، و بمحمّد نبيّا و بعليّ وليّا، و الحسن و الحسين و عليّ بن الحسين، و محمّد بن عليّ، و جعفر بن محمّد، و موسى بن جعفر، و عليّ بن موسى، و محمّد بن عليّ، و عليّ بن محمّد، و الحسن بن عليّ، و الحجّة بن الحسن بن عليّ أئمّة. اللّهمّ وليّك الحجّة فاحفظه من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و شماله و من فوقه و من تحته، و امدد له في عمره، و اجعله القائم بأمرك، المنتصر لدينك و أره ما يحبّ و تقرّبه عينه في نفسه و في ذرّيته و أهله و ماله و في شيعته و في عدوّه، و أرهم منه ما يحذرون و أره فيهم ما يحبّ و تقرّبه عينه، و اشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنين».
(يعنى: راضيم به خداوندى كه پروردگار عالميان است و خشنودم به اينكه اسلام دين من است و قرآن كتاب من و محمّد صلى اللّٰه عليه و آله پيغمبر من است و على امام اوّل و ولىّ اللّٰه است و ائمّۀ معصومين امامان منند (بترتيبى كه اسامى مباركشان گذشت. البتّه حضرت صاحب الأمر را نام نبرده - نه در اين كتاب و نه در كتاب هاى ديگر خود، ظاهرا صدوق - رحمه اللّٰه - بردن نام آن حضرت را جايز نميدانسته، البته اخبار و احاديث صحيحه مبنى بر نهى وارد شده است) بار خدايا ولىّ تو كه بر خلائق حجّت است او را از پيش رو و از پشت سر او از سوى راست و از سوى چپ و از بالاى سر و از زير پا و از تمام جهات حفظ فرما و عمر آن حضرت را طولانى فرما و او را قائم به امر خويش ساز كه به امر تو قيام نمايد، و چنان كن كه دين تو را نصرت و يارى دهد و آنچه محبوب آن حضرت است به او بنما، و چنان كن كه چشم او را روشن كنى و او را خوشحال گردانى در امر خودش و در مورد ذرّيه آن حضرت و اهل او و مال او و در مورد شيعيانش كه با ظهور آن حضرت در رفاه و عيش گذرانند و دشمنان آن حضرت جملگى مغلوب او شوند و به دشمنان او از آن حضرت آنچه را كه از آن مىترسند بنما، و از دشمنان آن حضرت آنچه را كه محبوب او باشد به آن حضرت بنما و نيز آنچه را كه سبب سرور او شود، و سينههاى ما و گروهى را كه مؤمن باشند شفا كرامت فرما). (5)
زینب عشقی
منابع:
- کمال الدين و تمام النعمة , جلد۲ , صفحه۳۷۸
- کمال الدين و تمام النعمة , جلد۲ , صفحه۳۷۷
- إعلام الوری بأعلام الهدی , جلد۲ , صفحه۲۴۲
- عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال, ج۲۳ , ص۲۷۰
- من لا يحضره الفقيه , جلد۱ , صفحه۳۲۷