نکاتی کوتاه و مختصر از زندگی امام جواد در مطلب زیر بیان شده...
برگی از زندگی امام جواد
مقدمه:
نکاتی کوتاه و مختصر از زندگی امام جواد در مطلب زیر بیان شده است که برای هر شیعه ای زیباست که آنها را بداند. حضرت جواد علیه السلام طبق مشهور، شب جمعه ، دهم ماه رجب ، سال 195 هجرى قمرى در مدینه چشم به جهان گشود.
کنیه :
ابوجعفر ثانى و ابوعلی
لقب :
جواد، قانع ، مرتضى ، نجیب ، تقىّ، منتخب ، هادى القضاه ، سیّدالهداه ، مصباح المتهجّدین ، جوادالا ئمّه و… .
پدر:
امام علىّ بن موسى الرّضا
مادر:
از خانواده ماریه قبطى بوده و به چند نام و لقب معروف است : درّه ، سبیکه ، ریحانه ، خیزران و … .
نقش انگشتر:
نِعْمَ الْقادِرُ اللّهُ
دربان :
عمر بن فرات ، عثمان بن سعید سمّان را گفته اند.
زندگی بعد از پدر
پس از آن که حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام توسطّ مأمون عبّاسى مسموم و به شهادت رسید؛ مردم ، مخصوصا سادات بنى الزّهراء نسبت به جنایات خلیفه آگاه شدند، مأمون از خطرات احتمالى بیمناک شد و بدین جهت ، امام محمّد جواد علیه السلام را از مدینه احضار کرد و در بغداد کنار دربار خود منزلى برایش تهیّه نمود تا از هر جهت امام علیه السلام تحت نظر باشد و در ضمن نیز جلب توجّه عامّه مردم شود؛ چون در ظاهر امام علیه السلام را بسیار مورد احترام و تکریم قرار مى داد.
برهمین اساس ، پس از گذشت مدّتى ، مأمون جهت تداوم سیاست عوام فریبانه خود و نجات از خطرات احتمالى ، دخترش ، امّ الفضل را به ازدواج آن حضرت در آورد، تا هم جلب توجّه افکار عموم را نموده باشد وهم تمام موارد زندگى و حرکات آن حضرت را تحت کنترل خود در آورد، به طورى که هر لحظه چنانچه کوچک ترین اتّفاقى رخ مى داد، بلافاصله مأمون توسّط مأمورین و جاسوسان خود از آن مطلع مى گشت ،و چندین مرحله نیز به جهت گزارشات کذب و بى مورد جاسوسان حکومتى و خصوصا همسر آن حضرت امّ الفضل -، آن امام مظلوم مورد شکنجه هاى روحى و جسمى قرار گرفت .
طبق روایت علىّ بن ابراهیم ؛مردم از اقشار و طبقات مختلف به محضر مبارک و پُر فیض حضرت جوادالا ئمّه علیه السلام وارد مى شدند و پیرامون مسائل و فنون مختلف از آن حضرت سؤ ال مى کردند؛ و جواب مى گرفتند.
حتّى در دوران ده سالگى ، در یک مجلس ، سى هزار مسئله از آن حضرت سؤ ال شد؛ و در همان مجلس نیز تمامى آن مسائل را، به طور کامل پاسخ فرمود.
مدّت امامت :
بنابر مشهور، آن حضرت در روز جمعه یا دوشنبه ، آخر ماه صفر، سال 203 یا 206 هجرى قمرى پس از شهادت مظلومانه پدر بزرگوارش به منصب امامت نائل آمد؛ و حدود هیجده سال امامت شیعیان را بر عهده داشت .
مدّت عمر:
عمر شریف و مبارک آن حضرت را حدود 25 سال گفته اند.
شهادت:
روز سه شنبه ، پنجم ماه ذى الحجّه ، سال 22 در زمان حکومت معتصم و به دستور او در بغداد به وسیله زهر توسّط همسرش – امّ الفضل – مسموم شده و به شهادت رسید؛ و پیکر مطهّرش در قبرستان بنى هاشم کنار قبر مقدّس جدّش ، امام موسى کاظم علیه السلام دفن گردید.
خلفاء هم عصر :
امامت آن حضرت هم زمان با حکومت مأمون عبّاسى و معتصم مصادف گردید.
تعداد فرزندان :
حضرت داراى دو فرزند پسر و سه دختر بوده است .
شگفتی های تولد امام جواد
امام جواد علیه السلام در روز سوم میلادش؛ لب به سخن گشود و بعد از حمد و ستایش خداوند متعال، به پیامبر اکرم و خاندان عترت علیهم السلام درود فرستاد. از حکیمه دختر موسی بن جعفر علیه السلام ، آن بانوی متدیّن و شایسته، که سرپرستی امور تولّد امام جواد علیه السلام را به عهده داشت، نقل شده است که گفت: … امام جواد علیه السلام بعد از تولّد، فرمود:
«اشهد ان لا اله الاّ اللّه و انّ محمّداً رسول اللّه»
و در روز سوم بعد از میلادش فرمود:
«الحمد للّه و صلّى اللّه على محمّد و على الائمّه الرّاشدین»
و نیز افزود: در روز سوم تولّدش، چشمانش را گشود و به سوى آسمان چشم دوخت و سپس به سمت راست و چپ نگاه کرد. آنگاه فرمود:
«أشهد ان لا اله الاّ اللّه، و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»
از دیدن حالت هاى وى تعجب کردم و هنوز در عالم شگفتى فرو رفته بودم که پدرش امام رضا علیه السلام آمد. به آن حضرت گفتم:
«از چیزهایى که از این کودک شنیدم، به شگفت آمدهام!»
پرسید: «چه چیز شنیدهاى؟»
آنچه دیده و شنیده بودم، برایش تعریف کردم. حضرت فرمود:
«یا حکیمه! ماترون من عجائبه اکثر؛ اى حکیمه! شگفتىهایى که بعد از این، از او خواهید دید؛ بیشتر از آنچه تاکنون دیدهاید، خواهد بود.»(1)
در طاعت کردگار
امام جواد علیه السلام عابدترین فرد زمانش بود. محبّت و علاقهاش نسبت به باری تعالى وصف نشدنى و خوف، خشوع و اخلاصش در طاعت و عبادت خداوند ستودنى است. براى ترسیم جلوههاى عبادى آن حضرت، به چند نمونه بسنده مى کنیم:
الف) نماز امام جواد علیه السلام:
علاوه بر عبادات و نوافل معمول، نافله مخصوصى داشت. نافله آن حضرت دو رکعت بود؛ در هر رکعت، سوره فاتحه را قرائت مى نمود و آنگاه هفتاد مرتبه سوره اخلاص را تکرار مىکرد.(2)
هر گاه وارد ماه جدید مىشد، در روز اوّل ماه، دو رکعت نماز به جاى مى آورد؛ در رکعت اوّل، بعد از سوره حمد، به تعداد روزهاى ماه (30 مرتبه) سوره توحید را مى خواند. در رکعت دوم بعد از حمد، سوره “انّا انزلناه” را مثل رکعت اوّل تلاوت مىکرد. (3)
ب) روزه:
روزههاى مستحبّى آن حضرت نیز زیاد بود. پانزدهم و بیست و هفتم ماه رجب روزه مىگرفت. اهل خانه و غلامانش نیز او را در روزه گرفتن همراهى مىکردند.(4)
کودک حاضر جواب
صدای پای اسبان و سواران، در راه بودن کاروانی را خبر می داد و با نزدیک شدن صداها کم کم از دور گروهی سواره شکل می گرفت.
از آن همه طمطراق و خدم و حشم پیدا بود که این جمع شخص بزرگی را همراهی می کند…
تنها همین هیاهو و سر و صدا کافی بود تا کودکانی که در راه مشغول بازی بودند سراسیمه، پا به فرار بگذارند و همه پراکنده شوند به جز یک نفر که بی اعتنا به این اتفاقات بر سرجایش مانده بود.
در میان یکی از کجاوه ها مردی به بیرون نظر داشت و گریز کودکان را دنبال می کرد و از این رفتار کودکانه لبخند بر لبش نشسته بود، اما با دیدن آن کودک مانده در راه حس کنجکاوی وادارش نمود تا با او هم کلام شود و پرسید:تو چرا فرار نکردی؟
برق نگاه نافذ کودک و کلام فصیح و شیوایش تمام ابهت مامون را به یک باره در هم ریخت و او که خود را فرمانروای سرزمین های اسلامی می دانست حس حقارت در برابر این طفل را در وجودش یافت…
در دریای افکار خویش غوطه ور بود که طنین دلنشین صدای کودک که سوالش را پاسخ می داد او را به خود آورد…
پرسیدی چرا چون دیگر اطفال فرار نکردم؟ بدان که نه راه آنچنان باریک و تنگ بود که مانع رفتنت شده باشم و نه خطایی مرتکب گشته ام که از تو بگریزم…
جواب آنقدر قاطع و رسا بود که جای هیچ حرفی باقی نمانده بود
الا اینکه مامون پرسید: نامت چیست؟
و پسر پاسخ داد:محمدم پسر علی بن موسی الرضا علیه السلام
و مامون با شنیدن نام و نسبش، اعتراف کرد که حقا شما خانواده کرم و اهل بیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هستید. (5)
اعظم سادات هاشمی
:منابع
- مستدرک عوالم العلوم، ج 23، ص 151.
- اعلام الهدایه، ج 11، ص 39.
- بحارالانوار ج50 ص 75
- بحار الانوار ج50ص100.
- بجار الانوار 91/50 ح 6، از کتاب منتهی آلامال