سخن از توانمندی زیرک و بیدار، دانشمندی بصیر و بینا و قهرمانی....
سپاه عشق را یار آفریدند وفا را طرفه معیار آفریدند
مه خوبان عالم را در این شب به یک تصویر و رخسار آفریدند
بشارت باد انصار خدا را که عباس علمدار آفریدند
چراغ و چشم خیرالناس آمد خداوند ادب عباس آمد
علی را بوسه برآن دست نیکوست که افتد از بدن در مقدم دوست
سخن از توانمندی زیرک و بیدار، دانشمندی بصیر و بینا و قهرمانی رئوف و شجاع در بین است. او که مفهوم وفا و ایمان، ماه خورشید امامت و دریایی از ادب است.
ششمین امام راستین در موردش فرمودند: سلام خدا و درود فرشتگان مقرب رسولان مُرسل بر تو باد. ای بنده شایسته ی حق که مطیع خدا و رسول و امیرالمؤمنین و حسن و حسین صلواتاللهعلیهمأجمعین بودی.
(مفاتیح الجناح-زیارت حضرتعباس علیهالسلام).
ولادت
در شب چهارم شعبان سال 26 هجری در خانه ی امیرالمؤمنین فرزندی خردمند و با تدبیر، قهرمان و مردافکن، جهان را به نور جمال خویش روشن کرد.
مادرش، فاطمه از خاندان وحیدبنکعببنکلاببنربیعه و پدرش علی علیهالسلام بود. او از مادری زاده شد که پاک و مؤمن و شجاع و بردبار بود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد خانه شدند، قنداقه ی فرزند را به دستشان دادند. به حکم الهی اذان و اقامه برگوش راست و چپ او گفتند. سپس اعضاء و جوارح او را یک به یک به دقت مشاهده کردند. نگاهی غمافزا به دستها و چشمهای فرزند نمودند ناگاه مادر متوجه شد، همانند ابر بهار گریستند.
خدایا چه شده است آیا دستهای پسرم عیبی دارد؟ آیا چشمانش باز نشده است که اینگونه پدر آنها را میبوسد و میگرید؟…
هراسان و نگران از علی علیهالسلام میپرسد: آیا پسرم… پسرم…؟ گریه امانش نمیدهد. و ایشان میفرمایند:
این دستها در راه حفظ دین خدا و پاسداری از حقایق قرآن کنار نهر علقمه از تن جدا خواهد شد و این دیده بصیر و حق بین هدف تیر دشمنان خدا قرار خواهد گرفت و سپس هر دو میگریند.
آه! ای ملائکه نمیدانم بگویم گل بریزید یا اشک ببارید برگهواره عباس، یا بوسه زنید. ببینید که بر پیشانی عباس نوشتهاند که فلک مبهوت جلال اوست.
پدر به جهت شدت شجاعت و صولت، او را عباس نامید. عباس به معنی شیر بیشه و شیر دونده است و میداند که او شیر بیشه است و شجاع و باصلابت.
بنیهاشم او را قمربنیهاشم نامیدند چرا که صورتش چون ماه درخشان زیبا بود و در شب تاریک صورتش چون ماه میدرخشید.
امام صادق علیهالسلام او را عبد صالح خطاب میکند. چه سعادتی از این بالاتر که آرزوی هر انسانی است که به بزرگترین مراتب انسانی که همانا عبد صالح است دست یابد.
برادرش سیدالشهدا علیهالسلام او را علمدار میداند که پرچم دین به دستان با قدرت او نگهداری میشود.
خدای متعال او را باب الحوائج میخواند، تقدیر را عوض میکند اما لقب باب الحوائجی را از او بر نمیدارد. (اشاره به داستان تاجران کبّه)
آری ای آدمیان گل بریزید شادی کنید و فرح دل را نثار قدوم مبارک او کنید که برای دین یاور آمد و برای شما در فزع شفیع و نجات آمد.
دست طلب به دستان او زنید چرا که زهرا سلاماللهعلیها به امیرالمؤمنین علیهالسلام در روز قیامت میفرمایند:
«یا امیرالمؤمنین علیهالسلام کَفَانَا لِأَجْلِ هذَا الْمَقامِ الْیدانِ الْمَقْطُوعَتَانِ مِن اِبْنِی العَبّاس(علیهالسلام)»
«ای امیرالمؤمنین علیهالسلام برای ما در مقام شفاعت دو دست بریده پسرم حضرتعباس علیهالسلام کافی است.»
امالیالسبطین 1/276
مهدیهذوقی
منابع:
از کتاب سحاب رحمت (نوشته عباس اسماعیل یزدی)