- شهادت امام رضا علیه السلام
- بازدید: 11
متن غرفه از گزارش سفر امام رضا علیه السلام به ایران
- شهادت امام رضا علیه السلام
- بازدید: 11
گزارش سفر امام رضا علیه السلام به ایران
پله اول
امام رضا علیه السلام پیش از مطرح شدن سفر به خراسان از این مطلب خبر داده بودند
یکبار در مدینه که وقتی در مسجد پیامبر سخنرانی داشتند رو به هارون فرمودند: این را می بینید ! من و او در یک مکان دفن خواهیم شد
و بار دیگر در مکه که با هارون رو در رو شدند فرمودند: ای طوس! ای طوس! ای طوس! به زودی من و او را نزد خود جمع خواهی کرد
و در ایام حج هم یکبار که امام رضا علیه السلام هارون را دید دو انگشت اشاره و وسط را کنار هم قرار داد و فرمود : به راستی من و هارون اینچنین هستیم( که منظورشان محل دفنشان بود)
اقدام به تبعید امام رضا علیه السلام توسط مامون صورت گرفت. اما چون مامون از موقعیت امام رضا علیه السلام بین مردم آگاه بود و جریحه دار بودن قلوب را از شهادت موسی بن جعفر به خوبی می دانست ، برای همین تصمیم گرفت برای آوردن حضرت به خراسان ظواهر را حفظ کند
به این ترتیب در مراحل اول نامه های دعوتی به حضرت نوشت ولی وقتی بارها با جواب منفی حضرت روبرو شد رسما اجباری بودن این سفر را مطرح کرد و امام رضا علیه السلام هم ناچار شدند خواسته اش را بپذیرند .
روز 25 ذی القعده برای حرکت تعیین شد
دوستان ! هیچ کس نتوانسته سوز و سنگینی این سفر را همچون خود امام رضا علیه السلام ترسیم نماید:
حضرت درباره خداحافظی اندوهبارشان می فرمایند :
افکت صوتی(” هنگامی که می خواستند مرا از مدینه به خراسان بیاورند خانواده خود را جمع کردم و به آنان گفتم برایم با صدای بلند گریه کنند تا صدایشان را بشنوم سپس دوازده هزار دینار طلا بین آنها تقسیم کردم و گفتم : من هرگز به سوی اهل و عیال خویش باز نخواهم گشت”)
روزی که فرستادگان مامون برای بردن امام رضا علیه السلام به مدینه رسیدند ، حضرت وارد مسجد شدند تا با پیامبر وداع کنند . آن حضرت چندین بار وداع نمود اما هر بار باز می گشت صدای گریه و ناله اش بلند می شد و شکایت مامون را نزد پیامبر می کرد.
نکته مهم قبل از سفر امام علیه السلام معرفی امام جواد علیه السلام به عنوان جانشین بعد از خود بود . امام جواد علیه السلام در آن زمان هفت ساله بودند.
حضرت در این باره می فرمایند:
افکت صوتی (” پسرم جواد را برداشتم و به حرم پیام صلی ا… علیه و آله رفتم و دستش را بر قبر گذاردم و او را به قبر جدم چسبانیدم و به پیامبر سپردم . پسرم رو به من کرد و گفت : ای پدر! به خدا قسم به مسیری دور دست خواهی رفت!
سپس به تمام نمایندگانم و اطرافیانم دستور دادم تا پس از من از او فرمان گیرند و او را اطاعت کنند و از مخالفت وی بپرهیزند. به آنان گفتم که پس از وفاتم به او روی آورند و فهماندم که پسرم امام بعد از من است”)
و اما مسیر حرکت امام رضا علیه السلام ( تصویر نقشه)
ایشان از مدینه به مکه آمدند که آخرین حج امام رضا علیه السلام و وداع آن حضرت با کعبه منظره غم انگیزی بود که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کرد خصوصا که امام جواد علیه السلام نیز همراه حضرت بودند.
اولین منطقه بعد از مکه قادسیه بود و بعد طبیعتا باید به کوفه می رفتند اما چون دستور بود که از کوفه عبور نکنند مسیر را تغییر دادند و به بصره رفتند . تا اینجا خبر مسافرت امام رضا علیه السلام مخفی بود اما هنوز ایشان به بصره نرسیده بودند که کم کم خبر آمدنشان پخش شد.
در بصره جمعیت زیادی به استقبال امام علیه السلام آمدند.
از بصره که مرز ورود به ایران بود اوضاع تغییر یافت و در مسیر حرکت مردم با هدایا به استقبال امام می آمدند و آن حضرت در بعضی شهرها تا ده روزی ماندند و به سوالات مردم پاسخ می دادند.
کاروان از بصره به سمت رامهرمز و از آنجا به اهواز و سپس به شوش دانیال حرکت کرد.مامون دستور داده بود که حضرت را از کوه های اصفهان ببرند اما اطلاع مردم قم این اجازه را نداد وحضرت با استقبال شدیدی در قم مواجه شدندو پس از آن به سمت نیشابور حرکت کردند.روزی که حضرت می خواستند از نیشابور خارج شوند سیل جمعیت با اشک شوق اطراف امام رضا علیه السلام را گرفتند و صحنه تکان دهنده ای را به دستگاه مامون نشان دادند.بعد امام راهی سناباد (مشهد امروز) و طوس و سرخس شدند
پله دوم
رسیدیم به باشکوه ترین قسمت این سفر ، زمانی که امام رضا علیه السلام وارد ایران ما شدند.
تو این قسمت چند تا از اتفاق های مهمی که توی ایران رخ داد رو با هم بررسی میکنیم
یکی بیماری حضرت توی اهواز بود که وقتی حضرت بیمار شدند به یکی از یارانشون فرمودند که طبیبی از طبیبان اینجا را بیاور تا برای او گیاهی را توصیف کنم که شاید بشناسد
وقتی طبیب آمد و حضرت برایش توضیح داد طبیب تعجب کرد و گفت بر روی زمین کسی را غیر از تو نمی شناسم که نام این گیاه را بداند! اما این گیاه در این فصل موجود نیست. حضرت فرمودند: پس برایم نیشکر بیاورید
طبیب گفت در این فصل نیشکر یافت نمی شود
یک نفر که حضرت را نمی شناخت گفت : او اعرابی است و نمی داند که نیشکر در تابستان یافت نمی شوداما یکی از ارادتمندان حضرت گفت: به خدا قسم ، مولای من چیزی نمی خواهد مگر آنکه موجود باشد
امام رضا به طبیب فرمودند : بلکه نیشکر در این زمان ومکان موجود است و مکانی را به ما معرفی کردند که و ما طبق دستور حضرت به آنجا رفتیم و نیشکر و آن گیاه را در آنجا دیدیم
وقتی برگشتیم و به طبیب گفتیم . طبیب متوجه معجزه حضرت شد لذا از من پرسید این شخص کیست؟ ومن پاسخ دادم او سید پیامبران است.
وقتی خبر این اعجاز به ابن ضحاک رسید به یارانش خبر داد که سریع امام را از آن منطقه دور کنند وگرنه همه مردم جذب ایشان خواهند شد
کم کم کاروان حضرت به قم نزدیک شد و وقتی حضرت به این شهر رسیدند بر سر اینکه امام مهمان چه کسی باشد سخن بالا گرفت و صداها بلند شد
حضرت فرمودند : شتر من مامور است بر در هرخانه ای که میخواهد برود. شتر قدم برداشت تا آنکه در خانه ای زانو زد . جالب اینکه آن شخص شب قبل در رویا دیده بود که امام رضا علیه السلام فردا میهمان او خواهد بود و همین اتفاق هم افتاد
چندی نگذشت که آن خانه مقام و مرتبه عظیمی یافت و زیارتگاه مردم شد . این مکان امروز به اسم ” مدرسه رضویه” شناخته میشود
واما مهمترین قسمت این سفر ورود حضرت به شهر نیشابور است .حضرت در این شهر معجزات فراوانی از خود به یادگار گذاشته اند
حضرت وقتی وارد نیشابور شدند در منزل بانویی به نام پسندیده اقامت گزیدندو در گوشه خانه ایشان بادامی کاشتند .آن بادام در طول یکسال رویید و درختی شد و میوه داد . مردم این کرامت امام رضا را شنیدند و از بادام درخت برای شفا استفاده می کردند. بادام درخت برای هر دردی شفا بود .
در طول تاریخ هر کسی که تصمیم گرفت ان درخت را ببرد برایش اتفاق های ناخوشایندی افتاد
معجزه ی بعدی:
روزی امام رضا علیه السلام در نیشابور به حمام رفتند . در آنجا چشمه ای بود که آب کمی داشت .امام رضا علیه السلام دستور دادند که چشمه را لایروبی کنندتا آب آن بیشتر شود .با بازسازی چشمه در بیرون از آن حوضی ساختند که با نردبان پایین می رفتند و از آب آن استفاده میکردند.امام رضا علیه السلام از آب چشمه در آن حوض غسل کردند و سپس بر بالای آن محل نماز خواندند.
آن محل به نام گرمابه رضا نامیده شد و هم اکنون قدمگاه نامیده می شود.
کاروان پس از چند روز اقامت در نیشابور به سمت مرو حرکت کردند .ماموران برای اینکه حضرت را از چشم مردم مخفی کنند و از سوی دیگر احترام ظاهری را حفظ کند آن حضرت را بر محملی سوار کردند که از نقره خالص بود و با پارچه از خز پوشانده شده بود بطوریکه داخل آن دیده نمیشد.درحین حرکت جمعیت زیادی حضرت را مشایعت می کردند.هنگامی که به وسط بازار رسیدند دو تن از سرشناس ترین علمی نیشابور کتار قاطر آمدند و افسار آن را گرفتند و به حضرت عرض کردند که حدیثی از پدرانت برایمان نقل کن تا از تو به یادگار بماند.
در این هنگام حضرت محمل را متوقف کردند ، همینکه غلامان پرده را کنار زدند و و دیدگان مردم به جمال نورانی علی بن موسی الرضا روشن شد.(افکت “با دیدن آن جمال آسمانی صدای گریه مردم بلند شد .مردم اشک شوق می ریختند وبعضی از خوشحالی پیراهن خود را پاره می کردند و عده ای خود را برخاک میکشیدند !همه برای بوسیدن افسار مرکب امام رضا از یکدیگر سبقت می گرفتند و عده ای بر روی انگشتان پا بلند می شدند و به سوی محمل گردن می کشیدند تا حضرت را خوب ببینند)
این منظره قابل کنترل نبودو همچنان تا ظهر ادامه داشت و اشک شوق از دیده ها جاری بود.
تا اینکه بزرگان فریاد زدند: (افکت ” ای مردم گوش فرا دهید و بفهمید پیامبر را درباره ی اهل بیتش ناراحت نکنید. ساکت باشید و با فریاد های خود امام رضا را اذیت نکنید”)
برای اینکه سخن را همگان بشنوند دو نفر کلمه به کلمه حدیث را با صدای بلند برای مردم تکرار می کردند و بیش از 24000 نفر حدیثی را که از حضرت می شنیدند بر کاغذ می نگاشتند.
حضرت سخن خود را چنین آغاز کردند:
(افکت” برایم نقل کرد پدرم موسی بن جعفر الکاظم ……………………………..راست گفته اند خداوند سبحان و جبرئیل و پیامبر و امامان “)
گویا ماموران بیشتر از این نتوانستند تحمل کنند و با تمام شدن حدیث حضرت فورا پرده را انداختند امام چند قدم جلوتر امام پرده را کنار زده، سر از محمل در آورده و فرمود: (افکت” البته با شرط هایی که دارد ومن یکی از شروط آنم)
این حدیث به حدیث سلسله الذهب یا اسناد طلایی معروف است
پله سوم
سفر امام رضا علیه السلام به آخربن لحظات خود نزدیک میشد .
با گذشتن از نیشابور کاروان به ده سرخ رسیدند که در حال حاضر چشمه ای از ایشان در این شهر به یادگار باقی مانده است.
بعد از عبور از ده سرخ کاروان به سناباد رسید .در آنجا کوهی بود که از سنگ آن دیگ می ساختند .امام رضا علیه السلام به آن کوه تکیه دادند و فرمودند: خداوندا این کوه و آنچه از آن ساخته می شود را باعث منفعت قرار ده و به هر چه در این دیگ ها پخته می شود برکت بده. این کوه همان کوه سنگی امروز است
بعد از آن امام وارد محلی شدند که قبر هارون در آنجا بود که امام خطی کنار قبر هارون کشیدند و فرمودند: اینجا تربت من است و در اینجا به خاک سپرده می شوم
آخرین شهر این سفر شهر مرو بود که توطئه قتل حضرت هم در این شهر ریخته شد
متن مسابقه
1. طبق فرمایش امام رضا علیه السلام اخلاص در شهادت لا اله الا ا… چیست؟ و امام در کدام شهر به این مطلب اشاره کردند؟
الف)اقرار به یگانگی خدا و پیامبر/نیشابور ب) اقرار به یگانگی خدا و پیامبر/مشهد
ج)اطاعت خداوپیامبرو ولایت اهل بیت/نیشابور د) اطاعت خداوپیامبرو ولایت اهل بیت/مشهد
2. مدرسه رضویه در کدام شهر واقع شده است؟
الف) نیشابور ب) قم ج) سناباد د)طوس
3. طول سفر امام رضا علیه السلام حدودا چه مدت بوده است؟
الف)بیش از 3 ماه ب)بیش از 4 ماه ج)بیش از 5 ماه د)بیش از 6 ماه
4. کدام یک از موارد زیر از معجزات و برکات امام رضا علیه السلام در نیشابور نیست؟
الف)کاشت درخت بادام در خانه پسندیده ب)حوض کهلان
ج) شفای مریض د)ظهور چشمه آب در کویر
5. امام جواد علیه السلام در هنگام سفرپدرشان چند سال داشتند؟
الف) 5سال ب)6 سال ج)7 سال د)8 سال
نام و نام خانوادگی : شماره تماس:
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
الف
ب
ج
د
6. امام رضا علیه السلام در سفر به ایران چند مرتبه حدیث سلسله الذهب را بیان فرمودند؟
الف) یک مرتبه ب) دو مرتبه
ج)سه مرتبه د)چهار مرتبه
7. نخستین مکان استراحت امام رضا علیه السلام پس از ورود به ایران کجا بود؟
الف)اهواز ب) بصره ج)روستای اربق د) رامهرمز
8. امام رضا علیه السلام ثواب زیارتشان را در این کتاب چگونه بیان فرمودند؟
الف) بهشت بر او واجب می شود ب) شفاعت ما اهل بیت به او می رسد
ج)گناهانش آمرزیده می شود د)ثوابی معادل صد حج شاملش می شود
9. کدام خلیفه عباسی در مشهد کنار امام رضا علیه السلام مدفون شده است؟
الف)هارون ب)مامون ج)متوکل د)هیچ کدام
10. در کدام شهر امام رضا علیه السلام در تشییع جنازه یکی از شیعیان شرکت کردند و به او بشارت بهشت دادند؟
الف)نیشابور ب) قم ج) سناباد د)طوس
داستان سفر تو را که می خوانیم ، خود را همراهت می بینیم و در کنار تو تا آستان قدست سیر
می کنیم و با سلامی برخاسته از عمق جان سر تعظیم در پیشگاهت فرود می آوریم:
السلام علیک ایها الامام الرئوف
بابی انت و امی یا مولای
اتیتک زائرا….