از شواهد و قرائن موجود در قرآن و روایات و کتب تاریخی به روشنی پیداست که
عظمت بعثت حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) خاصّ زمان آن حضرت نبوده است. چرا که همه انبیاء و رسولان الهی به نوعی در مورد قبول ولایت و سروری ایشان مورد آزمایش قرار گرفته و همگی به امر الهی، آمدن ایشان را به مردم بشارت داده اند. تشریف فرمایی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به این عالم و نیز برانگیخته شدن آن حضرت به نبوت و رسالت الهی از چنان عظمتی برخوردار بوده است که گویی همه انبیاء گذشته مقدمه و طلایهای بوده اند برای معرفی آن گوهر والای خلقت.
مهمترین اصل در بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)1
نکته بسیار مهمی که در بعثت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قابل توجه و تامل می باشد آن است که آن حضرت در تمام مراحل رسالت خود که در ابتدا با ابلاغ این امر در محدوده نزدیکان و قوم و قبیله ایشان آغاز گشته، تا گسترده ترین مرحله تبلیغی اسلام که واقعه غدیرخم بوده است، به معرفی وجود مبارک امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) و دعوت به سوی آن حضرت و ولایت ایشان پرداخته اند. معرفی و دعوت به سوی وجود مبارکی که طبق آیه شریفه «إکمال الدّین»2، رفتارشان ظاهر دین و ولایت ایشان، باطن دین می باشد.
آغاز راه
در همان ابتدای بعثت رسول الله (صلی الله علیه و آله)، امیرالمؤمنین و حضرت خدیجه (علیهماالسلام) اولین اسلام آورندگان بوده اند. حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) حدیثی مفصّل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرموده اند که ایشان به حضرت خدیجه (سلام الله علیها) فرمودند:
«... یا خدیجه! هذا علیٌّ مَولاک و مولی المؤمنین و إمامُهُم بَعدی»؛ «ای خدیجه! این علی مولای تو و مولای مؤمنان و امام آنان بعد از من است.»
«صدّقتَ یا رسول الله، قد بایَعتُه عَلی قُلتَ ، اُشهِدُ الله و اُشهِدُکَ بذلک و کَفی باللهِ شَهیداً و عَلیماً»3؛ حضرت خدیجه (سلام الله علیها) عرض کردند: «راست فرمودی ای رسول خدا، حقیقتاً براساس آن چه فرمودید، با او بیعت کردم. خدا را گواه می گیرم و شما را گواه می گیرم بر این امر و خدا به عنوان گواه و دانا کافی است.»
واقعه یوم الدّار
در واقعه «یوم الدّار» پس از اینکه از جانب خدای متعال این آیه نازل شد:
«وَ أنذر عَشیرَتَکَ الأقربین»4 «خویشان نزدیکت را انذار کن»؛
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امر فرمودند که طعامی مهیّا کنند و فرزندان جناب عبدالمطّلب (علیه السلام) را دعوت کنند؛ پس از اطعام طعام فرمودند:
«یا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ إِنِّی وَاللهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً فِی الْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِأَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُکُمْ بِهِ إِنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِخَیرِ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَ قَدْ أَمَرَنِی اللهُ تَعَالَی أَنْ أَدْعُوَکُمْ اِلَیهِ، مَن یُؤازرُنی علی هذا الأمر یَکُن أخی و وصیّی و وَزیری و وارثی و خَلیفَتی مِن بَعدی»؛
«ای فرزندان عبدالمطلب! به خدا قسم در میان عرب، جوانی را سراغ ندارم که چیزی بهتر از آنچه من برای شما آوردهام، برای قومش آورده باشد. من خیر دنیا و آخرت را برای شما آوردهام. خدا به من فرمان داده است تا شما را به سوی او فراخوانم، چه کسی مرا بر این امر یاری می کند تا برادر من و وصیّ من و وزیر من و وارث من و جانشین من پس از من باشد؟»
پیامبر سه بار فرمایش خود را تکرار فرمودند و در هر بار همه ساکت بودند و چیزی نمی گفتند و فقط امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) که از همه جوان تر بودند، گفتند: یا رسول الله! من شما را در این امر یاری میکنم. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ایشان فرمودند:
«إجلس فأنتَ أخی و وصیّی و وَزیری و وارثی و خَلیفَتی مِن بَعدی؛»5 «بنشین که تو برادر و وصیّ من و وزیر و وارث و جانشین من، بعد از من هستی».
واقعه مباهله
در واقعه مباهله هم امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عنوان نفس رسول خدا معرفی شدند:
«فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»6 « بگو: بیایید ما و شما، فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.»
عطر علوی در روایات نبوی
در موارد متعدد دیگری نیز پیامبر (صلی الله علیه و آله) به این مهم اشاره فرمودند که در اینجا به ذکر چند مورد می پردازیم:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«ای گروه مهاجرین و انصار! آیا شما را دلالت کنم بر چیزی که اگر به آن تمسّک جویید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟ گفتند: بله یا رسول الله! فرمودند: این علی برادر من و وصیّ من و وزیر من و وارث من و جانشین من و امام شماست؛ پس او را دوست بدارید برای دوست داشتن من و او را تکریم کنید و بزرگ بدارید برای تکریم و بزرگ داشت من؛ همانا جبرئیل این امر الهی را به من رسانده که آن را به شما بگویم.»7
همچنین در خطبه ای مشابه خطبه غدیر به نقل از امام باقر (علیه السلام) از جابربن عبدالله انصاری، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «جبرئیل بر من نازل شد و گفت: همانا خدا به تو دستور می دهد در برتری علیّبنأبیطالب (علیه السلام) برای اصحاب خود خطبه بخوانی تا آنان نیز آن را از سوی تو به دیگران برسانند. و خدا به تو وحی می کند که ای رسول ما! هر که درباره علی با تو مخالفت کند، آتش از آنِ اوست و هر که درباره علی تو را اطاعت کند، بهشت جایگاه او خواهد بود.»
سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور دادند که منادی برای نماز جماعت ندا دهد. مردم گرد آمدند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر بالای منبر چنین فرمودند:
« ای مردم! من بشیر و نذیر و نبیّ اُمّی هستم، من از سوی خدای عزّوجل حقیقتی را درباره مردی به شما می رسانم که گوشت او گوشت من و خون او خون من است؛ او جایگاه دانش است و همان کسی است که خدا او را از میان این امّت برگزیده و هدایتش نموده و ولایتش بخشیده است. خدای تعالی، او و مرا آفرید، مرا به رسالت تفضیل داد و او را به تبلیغ از جانب من برتری بخشید. مرا شهر علم قرار داد و او را درِ آن و او را گنجینهدار علم و برگیرنده احکام از او قرار داد و او را به وصایت اختصاص داد و امرش را آشکار کرد و نسبت به دشمنی با او هشدار داد و هر که محبّت و ولایت او را داشته باشد مقرّب گرداند و شیعیانش را بخشید و همه مردم را دستور به فرمانبری از او داد.
خدای تعالی می فرماید: هر که با او دشمنی کند با من دشمنی کرده است و هر که ولایت او را داشته باشد ولایت مرا داشته است و هر که به او دشنام دهد به من دشنام داده است و هر که با او به مخالفت برخیزد با من به مخالفت برخاسته است و هر که در برابر او سرکشی کند در برابر من سرکشی کرده است و هر که او را آزار دهد مرا آزار داده است و هر که او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است و هر که او را دوست بدارد مرا دوست داشته است و هر که او را بخواهد و قصد او کند مرا خواسته و قصد کرده است و هر که نسبت به او مکر کند به من مکر کرده است و هر که او را یاری کند مرا یاری کرده است.»
سپس دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) را گرفت و فرمود:
«ای مردم! این شخص، مولای مؤمنان و حجّت خدا بر همه خلق و جهاد کننده با کافران است. خدایا همانا من ابلاغ کرده ام و آنان بندگان تو هستند و تو بر آنچه که صلاحشان است قادری، به رحمتت ای مهربانترین مهربانان! از خدا برای خود و شما طلب مغفرت می کنم».
سپس از منبر پایین آمدند. آنگاه جبرئیل نزد ایشان آمد و عرض کرد: «ای محمّد! همانا خدای عزّوجل به تو سلام می رساند و می فرماید: خدا به تو به خاطر تبلیغت جزای خیر دهد، همانا رسالت های پروردگارت را ابلاغ کردی و برای امّتت خیرخواهی کردی و مؤمنان را راضی و کافران را خوار کردی. ای محمد! همانا پسر عمویت پس از تو مبتلا شود و امت، به او امتحان شوند. ای محمد! در همه اوقاتت بگو «ألحمدلله ربّ العالمین».8
کلام آخر
از نخستین روز رسالت که رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) را به عنوان جانشین خود معرفی فرمودند، دین را ناقص بیان ننمودند. بلکه یک مضمون و مفهوم آیه شریفه «ألیَوم أکمَلتُ لَکُم دینَکم ...»8 این است که: با وجود مبارک امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) و ولایت ایشان است که دین کامل است و نکته لطیفی که بسیاری به آن توجه ندارند این است که: به جز وجود مبارک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و نفس نفیسشان امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه)، چیزی به عنوان دین نازل نشده است.
منابع:
- کتاب الوصیه: ۵۶؛ بحارالانوار18: 232
- مائده/ 3
- کتاب الوصیه: 57ح 1؛ بحارالانوار18: 232
- الشعرا:214
- الارشاد1: 7، 50
- آل عمران: 61
- الامالی، شیخ صدوق: 477
- بحارالانوار 38: 112، از مجالس شیخ مفید و امالی شیخ طوسی
- المائده: 3