سخنرانی کد: A- 1053
یه چند فراز از زیارت مولامون امام حسین (ع) در روز اربعین ، زیارت اربعین در واقع بخوانیم :
بسم الله الرحمن الرحیم ، السلام علی ولی الله وجیه السلام علی خلیل الله و غیرو…
بسم الله الرحمن الرحیم . یک مطلبی را اجازه بدهید اول من عرض کنم . بعد اگر توفیق بود انشاءالله گفتگو را پیرامون همین مطلب یا به تعبیر دیگه این سوال انشاءالله پس بگیریم . امام علیه اسلام قطب عالم است امام علیه اسلام عمود دین است مفهوم دین است امام علیه اسلام اون وجودی است که عالم به دور او می گرده به او می گرده و حجت که در این عالم به پاست و زنده است به اوست اگر بخواهیم خلاصه کنیم اون فرمایش فرموده : اگر که حجت نباشد زمین اهلش را فرو می بره و نظام می پاشه هر حقیقی در این عالم است به امام علیه السلام است هر خیری که هست به امام علیه السلام است این خب مسلم است . وقتی که ما ،خداوند لطف می کند ما این اعتقاد را داریم که امام علیه السلام ، کهف است ، کهف حصین است ، پناه است ،کشتی نجات است امان است ، ما همه زیر سایۀ اون بزرگوار است که زنده ایم ، روزی می خوریم بر قراریم حرف می زنیم ، می بینیم ، می شنویم ، همۀ عالم چه جوری می شه یک کسی که امان همۀ علم عالم است . یک کسی که بیت الامن است چه جور می شه چنین وجودی ، یعنی اساساً آیا می شود و اگر می شود چگونه می شود ؟ چنین وجودی او را ناامنی در بگیر، استضعاف بیاد سراغش پریشان حال . چون قطعاً اون اتفاقی که افتاده در کربلا و عاشورا و تا امروز هم ادامه داره داستان اون که یک چیزی نبوده مثلاً باطن حضرت و ظاهر یک رفتار دیگه نشون بدهند که پناه بر خدا از این حرف که بگوئیم در دلشان می خندیند بیرون گریه می کردند.
امام اساساً اهل ریا و تظاهر نیست چون عالم در مقابل او قیمتی نداره که بخواهد به خاطر او یک رفتار متظاهران و ریاکارانه استجیبُ الله داشته باشه . امام می تونه باطن خودش را نشان ندهد ولی وارونه که نشون نمی دهد که . در واقعۀ عاشورا و کربلا ما می بینیم احساس عدم امنیت ، احساس پریشان حالی ، اضطراب ، خواری ، ذلت بعضی تعجب می کنند از این که مگه می شه امیرالمومنین علیه السلام خواری ببینه ؟ مگه می شه امام حسین (ع) خواری ببینه و ذلیل بشه ؟ این از اون جایی است که امام همۀ عالم به او برپاست خب قائدتاً نمی شه دیگه . ولی خب ببخشید شده حالا این دیگه کاریش نمی شد کرد از روز اول هم شده بعد از شهادت رسول خدا (ص) این اتفاق افتاد امیرالمومنین (ع) که معروف عام و خاص بود خانه نشین شد . حضرت زهرا (س) که تنها دختر پیغمبر است و همه می شناسند باید اون بلا به سرش بیاید.
چون یکی از دوستان یک بار سوال کرد این که امام حسین (ع) در کربلا بیاید از دشمن برای حضرت علی اصغر (ع) آب طلب کنه این نمی خوره به شأن امام حسین (ع) چون برای اون بزرگوار خواری حساب می شه . من عرض کردم که صرف نظر از این ماجرا که حالا تو مقتل هنگام وداع حضرت با حضرت علی اصغر بودند که حرملۀ ملعون شقاوت اش را ظاهر کرد ، گویا ، حضرت آب طلب کردند . صرف نظر از این ، که خیلی هم این دوتا با هم منافات نداره صرف نظر از این ماجرا این هیچ خواری و ذلتی نیست مقابل این همه اسارتی که از عاشورا تا اربعین این همه اسارت و ذلت، این که چیزی نیست که ! و تازه اون ذلت وخواری ظاهری که امیرالمونین (ع) و حضرت زهرا(س) تحمل بکنند.
چگونه است که امام که قطب عالم است و اصولاً عالم داره به اون می گرده خودش در وضعیتی قرار بگیره که نا امن بشه . این نکتۀ مهمی است من فکر می کنم از لحاظ علمی درسشان بودند مطلب تا حدودی چی بوده ولی اجازه بدهید از باب ذکر که انشاءالله دلمون هم زنده بشه باز یه نگاهی بکنیم و انشاءالله خدا مرحمت بکنه مولامون امام زمان(ع) عنایت بکنند و این مطلب به جانمان بشینه . بچه ها زندگی راحتشون و آرامشون به این اعتبار است که بابا دارند . همۀ مشکلات منتقل می شه به باباهه . اصلاً تو ذهن اش نمی آوره که فردا نهار را چکار کنیم مواد اولیۀ برای مهمونی پس فردا راچکار کنیم دو ماه دیگه که وقت اجارۀ ما تموم می شه چکار کنیم . سفری که می خواهیم برویم چی ؟ اصلاً به این کارها کار نداره می خواد سفر هم بره داره بازی می کنه تا اینکه پدرش التماس می کنه بابا بیا بریم دیر شد تازه لباس هم تنش می کنه . بدو برویم دیر شد . اصلاً نمی فهمه ، نمی فهمه نه این که خدای نکرده نا فهم است نه اصلاً قرار نیست . بفهمه فرزند پدررا چگونه حس می کنه ؟ امنیت کامل در اونجا حس می کنه حالا پدر اگر مشکل داشته باشه کجا می ره ؟ آخه یه جایی داره توی این عالم دیگه . خدا انشاءالله توفیق بده به هرکس که پدر شد چون دیگه آدم وقتی پدر شده دیگه نمی تونه مخصوصاً خودش را حس کنه دیگه نمی تونه مشکل را حس کنه به پدر خودش که زنده است . دیگه آدم می رود پیش امام رضا (ع) دیگه اونوقتی که کارد به استخوان برسه و آدم نفس کم بیاره دیگه آدم بلند می شه اونجا یه سرمیره دیگه برید خیلی از این اتفاقها افتاده خیلی هامون این کار را کردیم یا از دور بالاخره می رویم اون طرف دیگه بچه خوابیده نمی دونه بابا شب چی کار می کنه .بلند می شه شب وضو می گیره نماز شب اش را هم شاید نخونه ها شاید دو دقیقه یک دقیقه بیشتر حرف نزنه اصلاً شاید وضو هم نگیره همون شاید در بسترش شاید وقتی بیدار شد یاد فردا افتاد بگه : مولای یا صاحب الزمان شما پدر ما هستید دیگه ما را شرمندۀ بچه هامون نکن درسته ببینید ما فقط می خواهیم مثال بزنیم مطلب حس بشه اونوقت برویم به واقعیت مطلب نظر کنیم . یک روی پدر که رو به طرف فرزند داره امنیت زا است امنیت ساز است پشت ماجرا چه خبر است ؟ او می دونه و ولی اش . آقای ما امیرالمومنین (ع) می فرمود وقتی ما توی نبرد تو جنگ عرضه به ما تنگ می شد ( حالا به تعبیر ما ) انشاءالله آقا امیرالمومنین اجازه بدهند ما این لفظ را به کار ببریم وقتی کم می آوریم ما می رفتم سراغ رسول الله پناه می آوردیم به رسول الله (ص) چون هست حضرت فرمود که این تعبیر را داره که پناه من رسول خداست پدر من رسول خداست اصلاً در آنجا من امنیت می یابم و ائمه علیهم السلام نسبت به امیرالمومنین (ع) این حالت را دارند . حالا صرف نظر از این سلسله مراتب و اینها که بحثی بود که قبلاً هم شاید خدمتتون عرض کردم اون روایت معروف که در روز قیامت ائمه به حجز امیرالمومنین (ع) و اون بزرگوار به حجز رسول خدا و رسول خدا به حجز الهی و نور خدا در واقع متمسک است ، صرف نظر از این سلسله مراتب یک مطلب این است که بالاخره امام اگر تمام شئون الهی را داشته باشه ولی بالاخره بنده است رسم بندگی اینه که آدم تعلق داشته باشد . بنده تعلق داره به خدای خودش . بنده هیچ چیزی را برای خودش زندگی را برای خودش طوری تدارک نمی کنه که مستغنی از مولااش باشد .بنده هیچ وقت نمی ره پیش امام رضا (ع) بگه آقا انقدر بدهید که دیگه پیش شما نیایم گدایی کنیم . یک جوری دردم را دوا کنی یک جوری مشکلم را حل کنی که دیگه من مجبورنشم بیام پیش شما ، شما را صدا کنم . نه ، نه بندۀ خوب این است که الان مشکل دارم خب الحمدالله حل شد فردا هم مشکل دارم ، خب بابام که هست خب می روم می گم مشکل دارم . بچه ای که اشتباه کنه هی از باباش پول می گیره می ره جمع می کنه ، فکر می کنه جمع کنه می تونه کاری کنه ، بچه که میگیم توجه داشته باشید بچه ای که یعنی صفت بچگی داره یعنی کوچیکه بابا اون را بهش می خنده دیگه می گه با این یک قرون 2زاری که تو جمع می کنی چی کار می خواهی بکنی ؟ یک بچه هم هست خیالش راحته که هر وقت بخواد می آید می گوید بابا پول می خواهم این را بخرم مثلاً حالا و اگر صلاح اش نباشه باباش می گه نخر ، حالا اگر پول تو جیب های خودش باشه بگه نخر چی کار می کنه ؟ می دود می رود می خرد . 2تا ذکر به ما یاد بدهند قطعاً بدونید اولین زندگی که خراب می کنیم زندگی خودمون است . ما دنبال یک چیزهایی می گردیم که نیازمون از امام کم بشه دیگه .رسم بندگی اینه که نیاز کم نشه . اتفاقاً نیاز فراوان می شه لذا رسم بندگی را ائمه بلد هستند . همیشه در خونۀ خدا هستند . این تعبیر چون در مقابل خداوند است انشاءالله بد نیست گدا کاسۀ گدایی برده در خونۀ خدا هر شب هر صبح هر ظهر بعد از هر نماز قبل از هر نماز توی هر حالتی گدایی است . خدایا برای خودشون برای اهلشون برای ماها برای بچه های ماها برای باباهای ماها برای همۀ موجودات عالم باور نمی کنید . داستان هایی که از پناه آوردن موجودات اهلی و وحشی به امیرالمومنین (ع) آقامون امام رضا (ع) داستان آهو ، همۀ اینها معلوم است یعنی چی یعنی همۀ عالم پناهشون اونجاست .یک مطلب این است که ائمه (ع) بنده هستند . بنده مادامی که بنده است در مقابل مولای خودش و در فضایی که داره با مولای خودش ارتباط برقرار می کنه دقت دنبال امنیتی نمی گردد که از مولای خودش کنده بشود . امنیت خودش را در مجاورت مولای خودش حس می کند. این رسم بندگی است . لذا ائمه هدی (ع) یعنی امام حسین (ع) در همون جایی که شما می بینید حضرت استغاثه می فرمایند . در همون حال دارند نیاز همۀ آدمیان را همۀ موجودات را همۀ کهکشان ها و افلاک را همون موقع دارند برآورده می کنند ، همون موقع هیچ فرق هم نمی کنه. حالا اینجوری با هم جمع می شه خب قطعی است ما نمی فهمیم چون ما اون موجودی نیستیم .یک خلقت خاصی می طلبد این موجود . پس نکتۀ اول در جایی که ائمه اطهار(ع) بخواهد خودشون مضطر بشوند و محتاج و احساس نا امنی بکنند . و واقعاً هم احساس ناامنی می کنند . شما فکر نکن که اگر پیغمبری ساختی یا امیرالمومنینی ساختی که هیچ وقت نمی ترسه این امیرالمومنین (ع) قشنگ شد . نه نه امیرالمومنین (ع)زیبایشون اینه که نشون بده من پیش خدا می ترسم و محتاجم . امام حسین (ع) این را به همه عالم نشون داد که تا گودال قتلگاه و تا اون لحظۀ آخر که من میبینم که من با اون پیمانی که با خدا بستم تونستم براون پایبندی بکنم رضا به قضائک تا اون موقع هست و امیرالمومنین (ع) تو لحظه های آخر( فزت برب الکعبه ). لذا امام همۀ عالم دردست اوست مقالید عالم در دست اوست همه چیز در دست اوست . حتی می تونند برای ما ضمانت نامۀ بهشت صادر کنند. حتی ، ولی برای خودش چی ؟ خودشون از مقام بندگی در نمی آیند . ما اگر چهار تا ذکر و ورد و نمی دونم هر دو اینها را داشته باشیم . اول به خودمون می بندیم که هیچ بلا و مارو عقرب هیچی ما را نزند بعد اضافه هاش را هم به دیگران می دهیم مصرف کنند . اگر امام زمان (عج) به شما یک حرزی بدهد بگوید این را ببر بده به فلانی ، می گم آقا این چیه می گویند این را هر کس داشته باشد دیگه هیچ وقت فقیر نمی شود . قطعاً یکدونه از روش می سازیم یا دیرتر می دهیم تا نمی دهیم بالاخره یک کاریش می کنیم . نه؟ رسم بندگی این است که ائمه در مقابل خدا هیچ چیز ندارد هیچ چیز خالی است .اصلاً خالی خالی است . لذا ( مشیت الله ) هیچ چیز درون اوست جز مشیت خدا این نکتۀ اول .نکتۀ دوم اینه که ائمه (ع) این چیزهایی که براشون اتفاق افتاده . اینها را در یک عالمی خدا که با خدا گفتگو داشتند . خدا پیمان گرفته از اونها .در داستان کربلا 5 تن آل عبا علیهم اسلام نسبت به واقعۀ کربلا و عاشورا خداوند از اونها پیمان می گیره و اول از اونه می پرسد یک چنین نازنینی را به پیامبر خدا وچنین فرزندی به امام حسن (ع) چنین برادری و به امام حسین (ع) خود اون بزرگوار ، چنین اتفاقی برای شما می خواهد بیافتد می خواهید ؟ خب اولاً می گویند نمی خواهیم . بعد می گویند یه چیزهایی از قبل این هست در این عالم که این را قبلاً گفته ام . یک چیزهایی از قبل این به شما می دهم . به شما می گویند آقا برو یک جایی نمی دانم سختی آب و هوا داره سختی مسکن داره همۀ سختی هایی که در محل کار داره اینجا داره می روی شما ؟ می گویی نه مگه بیکارم بروم می گن آقا برو عوض اش حقوقت را دو برابر می کنیم می گه نه نمی رم 3برابر نمی رم 10 برابر خب صبر کنید فکر کنم . درست نمی گم ؟ آدم یه کاری سخت به او پیشنهاد می کنند باید آخه یه عوضی یک چیزی بهش بدهند . به آقا امام حسین (ع) وقتی می خواهند بگویند داستان کربلا را وقتی حضرت نمی پذیرند. حضرت زهرا(س) هم همینطور می گویند خب در عوضش چیزی می دهیم . خب خدایا بفرماییدچی می دهی در عوض آن . باز هم این مختلف است نسبت به ائمه (ع) متفاوت است ولی من کلی اش را عرض می کنم . فرمودند که (الْإِمَامَهَ فِی ذُرِّیَّتِهِ) دیگه چی می دهید به ما که – نه به ما – چی ائد می شود از قبل کربلا ها اَدُعا تَحتَ قُبَّهِ – استجابت دعا تحت قبه – (الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ) الأمالی (للطوسی) :317 شما حاضر هستید بروید یک جای بد آب و هوا کار کنید بعد بگویید چی می دهید بگویند به شما چیزی نمی دهیم به همسایه ات می دهیم . اِ مگه چی شده ؟ ببین امام حسین ما کیه ؟ آقا برای چی کربلا را قبول کردی ؟ گفتند که تحت قبۀ من هر کس آمد دیگه تا آسمون اصلاً راهی نیست . اصلاً عرش خداست . تربت من هم شفاست . شیعیان من هم شفاعت می کنند تضمینی . یعنی حضرت اونجا می ره ، سختی را می کشه که اینجا ما نشسته ایم داریم این حرفها را باهم می زنیم . نکته دوم این شد که ائمه (ع) با خدا پیمانی دارند باید بر اون پیمانشون بمونند حالا اون پیمان را چرا خدا گرفته چیه ؟ علتهایش را بعضی هاشو ما نمی دونیم ، بعضی ها را هم گفتند انشاءالله خدا به ما ظرفیتی بده که اگر روایتش را خواهند بفهمد تحمل کنه و اگر تحمل نکرد اقلاً تکویر نکنه . علی ابن ابراهیم از امام صادق (ع) روایت کرده است که چون سر مبارک امام حسین (ع) با امام سجاد (ع) و دختران امیرالمومنین بریزد وارد کردند حضرت سجاد قل بر گردن اوبود . ملعون به او گفت : حمد خدایی را که پدرت را کشت . امام سجاد (ع) فرمود لعنت خدا بر کسی که پدرم را کشت . تکلیف معلوم باشد . خدا نمی کشد قاتل شماها هستند خدا نفس را ( الله یتوفَ اَلنفسُ) یزید برآشفت و دستور قتل او را داد حضرت فرمایشی می کنند که او منصرف می شه . یزید دستور می دهد که ابزاری را بیاورند ، سوهانی را بیاورند غل را از دستان و گردن امام سجاد (ع) باز می کنند . یزید اونوقت این آیه را تلاوت می کنه این آیه را که تلاوت می کنه خوب دقت بفرمایید . اگر خواستید بحث تفسیری بکنید امروز سال نمی دونم دو هزارو چند میلادی امروز خواستید بحث تفسیری بکنید ببینید یزید و چقدر قشنگ آیه را به کار می بره دقیقاً سر جاش بکار می بره اتفاقاً بایک مصداق که خیلی می خوره به آیه معنی اش هم می خوره همه چیز می خوره می خواهیم این را عرض کنم ها ترجمۀ آیه و این که مصداق به آیه بخوره کفایت از فهم آیه نمی کنه حالا دقت کنیم یزید ملعون این آیه را می خونه ( ما اَصابَکم به مصیبه فَبِما کَسَبت ایدیکــُم ) آیه می فرماید : هر مصیبتی که به شما رسید اصابت کرد دستاورد خودتون است . آیه قرآن پس عجب که خوارشدن و این همه سختی و ذلت کشیدند پس دستاورد خودشان است . خوب دقت بفرمایید ما تو صحنه ایم این را نمی پذیریم ، یک دقیقه بیاییم بیرون ببینید اگر یکی بخواهد قرآن بنویسد چی می نویسد در ترجمه آیا این ترجمۀ آیه نیست ؟ آیا نمی تواند مصداق این آیه باشد حالا ببینید امام سجاد (ع) چی می فرماید : هرگز این آیه درباره ما نازل نشده . نه اینکه معنی آیه این نیست .نه. ما تعیین می کنیم آیه کجا نازل شده دست شما نیست . امیرالمومنین (ع) می فرماید: شأن نزول این آیه کجا باید خوانده بشه . قاتل المشرکین : الان شما انجام میدهید ؟ مشرکین را می کشید ؟ ولی باید بگه کی وقت اش هست امام می گه کدوم آیه چه معنا می ده . مصداقش کیه ؟ نه یزید آیه را خوندی ترجمه اش هم درسته ظاهرش هم مصداقش ما هستیم هر تفسیری هم بنویسد هیچ کس هیچ غلط نمی تونه بگیره کارتون را بکنید قرآن دست ماست قرآن ناطق ما هستیم . بلکه آنچه مطابق حال ماست و مطابق حال ما نازل شده این آیه است . بگذار به تو یاد بدهم .( ما اصابکم مصیبه فی الارض …) هر چی به ما میرسه توی کتابی است که قبل از خلقت عالم ثبت شد اونجا پیمان بستیم اونجا امضا کردیم مصداق این آیه ما هستیم . این برای اون بزرگوارانی که بحث قرآن را پی می گیرند بحث قرآن و عترت را پی می گیرند . بحث ثقلین را پی می گیرند بحث اینکه این آیه ترجمه کفایت از فهم قرآن می کند؟ تفسیر کفایت از فهم قرآن می کند ؟ پیدا کردن شأن نزول و مصادیقی که هنگام نزول آیه بود کفایت می کند . این هم برای آنها خیلی مفید است . روی این دوتا کنار هم و فرمایش امام سجاد یک کم فکر کنند خیلی چیزها روشن میشه . نکته دوم این بود که چگونه است که امام (ع) که بیت الامن است و کهف حصین است حصین است چگونه خودش ناامن می شه این که نمی شه که .کسی که امنیت می دهد اصلاً در مجاورت اش امنیت وجود داره چگونه خودش ناامن می شه ؟ عرض شد مقام بندگی است 2پیمانی است که با خدای خودشون این پیمان را بستند . حالا اینکه تفسیرش چیه ؟ ما نمی دونیم اگر از اون پیمان چیزی نمی گفتند ما نمی فهمیدیم این دو نکته حالااین دو نکته تا اینجا کفایت بکنه انشاءالله . حال شمااین وضعیت را ببینید بعد از رسول خدا (ص) آنچه که در تاریخ اسلام اتفاق می افته این است که ائمه (ع) برای آنکه زنده بمانند مصون باشند آزار و اذیت لازم است ظاهراً ، توجه کنید ظاهراً که می گوییم نه این که حالا باطن هیچ دردی نمی کشه بگذارید بگوییم تو دنیا ، تو دنیا در مقابل دشمنان خودشون و دشمنان خدا ذلیل بشوند . چرا باور نکنم من ؟ که اون ملعون ها آمدند در خانۀ حضرت زهرا (س) و امیرالمومنین (ع) دست به غبضه شمشیر نبرد چرا باور نکنم ؟ وقتی قرار است به ذلت باقی بماند . شما کجای تاریخ امامان (ع) را خوندید ؟ کجا خوندید ؟ حتی امام زمان (ع). اون بزرگوار هم به جهتی که قرار است چون بقیه الله است ، قرار است بماند . درست است دیگه از این حوضۀ دسترسی می رود بیرون حضرت ، حضرت هست ها ، شما باور نکنید امام زمان (عج) از ما فرار می کنه ، همۀ عالم اصلاً مال اوست . نخیر، چشم ما پس و پیش می بیند . غیبت یعنی این . غیبت معرفتی است تازه اون هم . می بینیم حضرت را نمی شناسیم ( یرونه و لا یعرفونه ) خب ، چه جوری است که امام ما باید مخفیانه متولد بشه و چگونه است امام ما مجبور بشه ، داریم ظاهر قضیه را می گوییم . یک اتفاقی در زندگی امام (ع) می افته ممکن است صدتا حکمت داشته باشه کما اینکه در داستان کربلا امام حسین (ع) به افراد مختلف جواب دادند . شما چرا می روید کربلا ؟ حضرت جواب های مختلف دادند .سّر غیبت امام زمان چیست ؟ چند تا چیز فرمودند یکی از آنها هم این است به خاطر اینکه می کشند حضرت را یعنی شما اگر نمودار تاریخ اسلام را بکشید از بعد رسول خدا هر چی جلو می روید ائمه (ع) به لحاظ ظاهر ذلیل ترند و از معروف بودن می افتند و دشمنان قوی ترند و عرصه را تنگ می کنند و تازه با این وجود که ضعیفند باز هم اذیت می کنند . ببینید امیرالمومنین (ع) هیچ وقت نمی آید ابراز کند مانور بدهد با این قرآنی که داره .اصلاً مانور نمی دهد . می تونست حال خلفا را بگیر می تونست مانور بده . هر جا که موندند و حضرت جواب داد حضرت می تونست همین یکدونه را شعار کنه بزنه به پرچم و بگه دیدید بی سواد است شما فکر می کنید حضرت اگر خودش را بخواهد نمایان کند نتیجه اش چی می شه ؟ جز کشته شدن است . لذا حضرات معصومین (ع) قدرتشون اصلاً ظاهر نیست هیچ کس قدرت را نمی بیند . یعنی شما بیایید بیرون دنیایی نگاه کنید ، تو کربلا نگاه کنید ، حالا پناه بر خدا ، نگاه کنید تو کربلا ضعیف ترین موجودات عالم در صحنۀ عاشورا همین لشگری هستند که 11 تا هستند یک نفر ایستاده التماس می کنه ( هَل مِن ناصِریَنصُرنی ) (هَل مِن ذاب ب… رسول الله ) بعد اون جور می کشند بعد اون جور حرم اش را به اسارت می برند تو صحنه فیلم برداری کنید ببینید صحنه را هیچ چیز هیچ چیز همه ریختند سرش ، تازه امام حسین (ع) ، امیرالمومنین (ع) ، امام حسن (ع) اصلاً قدرت نمایی نکردند ، قدرتشون را ظاهر نکردند ، اینها اینقدر می ترسند ، تازه اون ها هم می دونستند اینها قدرتشون را ظاهر نمی کنند . خلفایی که بعد از رسول خدا اومدند غضب کردند خلافت را می دونستند امیرالمومنین (ع) قرار است خانه نشین بشود این ها مأمور داشتند خونۀ پیغمبر ، ثروتشان آشکار بشه خب می گیرند فدک را مگه نگرفتند . تمام شد . فدک خب دیگه چیزی بود که در صدر اسلام بود دیگه مگه علم امیرالمومنین (ع) را نذر دیدند برای خودشان ، مگه قرآن را جمع نکردند نیست ملعون دومی به حضرت جسارت می کند قرآن را بدهید . میگه نه فرمایش عجیب است (لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون) الواقعه(56) : 79 میگه عیب نداره دستور می ده هر کس هر چیز از قرآن بلد است بیاید بخونه با هم هماهنگ کنند با هم یک سیستم هایی بالاخره اون چیزی که توبه ما نمی دهی ما جمع اش کنیم لذا شما ببینید امیرالمومنین (ع) چه برگ برنده ای داره ، امام حسن (ع) چه برگ برنده ای داره ؟ اینها می خواهند علم غیبشون را اظهار کنند ؟ می خواهند عاقبت این جنگ و نبرد و گفتۀ فلانی و فلانی را بگویند بعضی جاها هم که می گن ب خاطر این است که طرف تو اسفل السافلین هست حضرت می خواهد نجات بدهد . ابن ملجم تو این کار را می کنی ها . خدا به همه امون رحم کنه اگر امام زمان مون بگه تو این بکار را می کنی پس فردا شما به پای حضرت نمی افتید آقا شما گفتید ولی یه کاریش بکن دیگه . من شعورم نمی رسه حتماً که گفتید اتفاق می افته من چی کار کنم نیافته و قطعاً اگر ابن ملجم از امیرالمومنین (ع) می خواست امیرالمومنین (ع) قضیه را درست می کرد براش چون مولای ابن ملجم است لذا هیچ قدرتی ،هیچ ثروتی ، هیچ علمی از ائمه نباید بروز و ظهور کنه .حالا دوتا آیه براتون می خونم با این مقدمات این دوتا آیه را از یک دیدگاه دیگر انشاءالله بفهمیم . یکی آیه 16 سورۀ کهف است یکی آیۀ 20 سورۀ کهف است .داستان کهف را همه می دانند . یک سری جوان ( اِنَّهُم فدیهُ آمنو به ربهم …) یک عده ای هستند اینها تحت فشارند نمی توانند عبادت خدارا بکنند اینها می روند به یک غاری پناه می برند کهف ما می دانیم ائمه (ع) کهفند و ما می دانیم داستان های قرآنی همه اشاراتی به ائمه دارند اعوذ ……………….) خب شما از اونها دوری جستید شما عزلت کردید . عزلت نه عزلت ظاهری چون هنوز که نرفتند توی کهف شما با اینها نمی تونید بگید و بخندید با اینها که هستید بهره ای نمی تونید ببرید ، خوش نیستید ، حالا که شما از اونها کناره گرفتید ( وَ مَن یکفر به طاغوت …) حالا که شما دوری جستید دیگه اونها را نمی خواهید ، اینها بعضی هاشون درباری بودند دیگه ، درباری نه صفت بد ، به جهت شأن و سمتشون حالا که شما اونجا پیش رفتید که دارید .یک رفتاری از شما دیدند که می فهمند که شما به ملت و مذهب اونها نیستید ( و ما یعبدون …) خدا نمی تونست یک پناهی تو شهر برای شما درست کنه چرا؟ فعبوالی الکهف . حالا این آیه رابرای خودمون بگیم وقتی که شما از کفار و دشمنان ائمه (ع)و مشرکین و منافقین دوری جستید و دیگه دلت واقعاً نخواست با اونها سلام علیک گرم کنی ولو صاحب منصب بود ولو صاحب علم بود ، صاحب علم ، نخواستی بروی طرف اش و غیر خدا را طلب نکردی و نپرسیدی ( فأبو الی الکهف ) پناه ببر بر کهف ، کهف الحصین امام زمان پناه ببر به امام زمان چه اتفاقی می افته این خیلی مهم است ، چه اتفاقی می افته ؟ببینید ائمه (ع) در طول زندگانیشون هر کی بیرون می دید حضرت را هر غریبه که حضرت را می دید هر کسی که به تعبیر ما یک تصویر و فیلم از حضرت می دید یک انسانی که در جامعه مطرود است شدید است طرید است کسی طرف اش نمی ره هر کس هم برود متهم اش می کنند تازه تهدیدش می کنند تازه لعن و نسب اش را واجب کردند و همۀ اینها را داشته باشیم این بیرون است . اما اگر کسی رفت توی غار چه اتفاقی می افته ببخشید توی غار توی کوه نعمت و آب و غذا بیشتر است یا توی شهر ؟ خب معلوم است توی شهر ، تو غار که چیزی نیست ( فعبوالی الکهف …) بیرون غار نمایی نداره از پشت ، بیرون غار را نگاه می کنی غار است اما وقتی رفتی به داخل (فعبوالی الکهف … ) رفتی اون تو همه چیز اونجا پیدا می کند تو زندگی مشکل داری پناه ببر مشکلت حل می شه این را فرمودند ( ما ذارها مکروه الی …) برو پیش امام رضا ( فعبوالی الکهف ) می بینی آروم می شوی تو اصلاً نگاه نکن مشکلت حل شد یا نشد نگاه نکن دوزار ده ش که باید می دادی به اون یکی دادند یا ندادند این را ولش کن برو بگو آقا این هستم گرفتارم سبک می شوی بیا بیرون . البته اگر آمدی بیرون دیگه به پرو پای مردم نپیچ ها ، دیگه مردم را اذیت نکن ها ، چون امام (ع) همان طور که به من پناه می دهد به بغل دستی من هم پناه می دهد نه این که من زرنگی کنم رفتم اونجا آروم شدم حالا بیام دیگران را اذیت کنم ، دست و پات را جمع کن اگر زبونت نیش داره ببند اگر نگاهت جور خاصی است ببند چشمت را نکن این کار را چون ما همه نگاه می کنیم چی کار داریم می کنیم به اطرافمون همون برمی گرده به سوی خودمون . (فعبوالی الکهف …) وقتی بری تو کهف این اتفاق می افته ولی بیرونش این نما را ندارد . حالا ببینیم کسانی که در زمان ائمه (ع) زندگی می کردند با ائمه بودند ، ظاهرشون ، زندگی اشون ، قیافه اشون این تعبیر حالا یک مقدار سبک است ولی همون ریخت و قیافۀ ائمه است فقیرند ، می زنندشان ، دار می زدند ، تبعید می کردند ، ولی اون تو چه خبر است ؟ کسی نمی بیند ، ببینید اگر خواستید ببینید اصحاب کهف کجا بودند باید بروید توی غار ها .حالا ادامه اش هم نکات عجیبی داره می فرماید شما وقتی می روید (……………) تازه اگر شما غریبه بار بیایید چیزهای دیگر می بینی ها وقتی می روی طرف اشان اصلاً دلت یک دفعه ترس می گیره . غریبه ای اما اگر با اونها همراه بشی چیزهای دیگه می بینی خیلی عجیب است حکایت آخه این سری حکایت و آیات قرآن همینه به هر تقدیر اگر رفتی توی این کهف داستان عوض می شه . لذا امیرالمومنین (ع) هر کس به او پناه آورد امنیت کامل را حس کرد در عینی که خود امیرالمومنین مظهر است در خونه اش می شینه گریه می کنه داره غسل می دهد همسراش را تنها هم هست چند نفر بیشتر باهاش نیستند این پهلوان ، اشک ( اشجع الناس ) که اصلاً خیلی پایین است که لافتی الاعلی اسد الله الغالب ، گریه کند ، ببیند امام اونجا دیگر شکسته است که داره گریه می کنه ، در آیه 20وقتی قرار است یک نفر بره بیرون بیدار شدند قرار است بره بیرون یه غذایی پیدا کنه ، این آیات را من توصیه می کنم حتماً بخوانید مکرر بخوانید و از امام زمان (ع) آدم بخواهد به آدم نورش بدهند ، صاحب کتاب اوست و با ترجمۀ کتاب کار سامان نمی گیرد برو ببین کدوم غذا از همه پاک تر است یک رزقی برای ما بیاورد ( و الیقلعت و لایشترن …) یک جوری برو که هیچ کس نفهمه هیچ کس حساس نشه . زمانی که مولای تو غایب است یعنی همۀ ارزشها غایب است ، تو چرا اسرار داری یک چیزهایی را ظاهر کنی در مقابل کسانی که ظرفیت ندارند کی گفته این کار را بکنی کدوم یکی از ائمه (ع) این ادب را به ما تعلیم کردند ، شما چرا دنبال غلبه هستید ، ( هو الذی الرسل …) نه من وشما ( لیظهر علی الدین که…) فرمود این مال زمان امام زمان (عج) همه انبیا و اولیا و اوصیا همه می دانند و همه منتظر هستند غلبه به یک نفر رخ می دهد ، در غیر اون مورد هر جا شما در تاریخ ائمه ظهور دیدید در پی اش یک ظلم و ستم است نه این که ائمه اشتباه کردند (….) نه خیر. امام رضا (ع) می آیند نماز می خوانند نماز عید فطر لذا همه عالم به هم می ریزد مأمون دستور داد ولش کنید بگویید بیاید نمی خواهد بخواند بهم می ریزد دم و دستگاه من نمی شه . ائمه (ع) زندگی شون یک طوری است و اصحابشون و کسانی که دور و برشان هستند شما از هیچ کدام آنها ببینید علم بلایا و منایا ببینید اصحاب امیرالمومنین (ع) یک چیزهایی بلد بودند در این عالم حلقه انگشتری شان می پیچید خیلی چیزها در این عالم تکون می خورد ولی هیچ چیز را جابه جا نمی کنند. می گن در خونۀ حضرت زهرا (س) اون اتفاق می افته به فرمان مولایش می تونه دهانش را ببندد و صبوری می کند خب آدم می خواد بترکه ، الان می شنویم می خواهیم بترکیم این توهم را نیاورید درذهن که الان نباید گریه کرد . نه ما جمع شدیم داریم حرف خودمون را می زنیم حالا بیرون بریم واسۀ خودشون صفا می کنند ما بریم اونها را نگه داریم راجع به امام حسین (ع) بگیم مگه متاع بازاری است . خداوند رقم نزده قبل از امام زمان (عج) ظهور را اگررقم زده بود که منحصر نمی شد در اون بزرگوار که اصلاً انتظار معنی نداشت که غلبه و استظهار فقط به اوست ولا غیر ، خود ائمه(ع) این را فرمودند .خب حالا می خواهیم زندگی کنیم خب حالا اگر رفتی توی غار (ینشرلکم من رحمه…) حالا می خواهی بیای بیرون برای یک کاری برای هر چی که خواستی بیای بیرون حواست باشه ( وَ……….) وقتی بفهمند که شما کی هستید و چی هستید شما را متهم می کنند می زنند به شما غلبه می کنند یا شما را می برند توی ملت خودشون دیگه در اون حالت هیچ کاری نمی تونی بکنی مواظب باش . حالا یک کلمه بگیم که کد این معنا باشد ؟ بگیم می شه تقّیه حالا تقّیه معناش چیه ؟ تفسیرش چیه محلش کجاست تو چه مواردی است به چه نیتی است تقّیه اینها بحث هایی است که در واقع باید تو بحث های باب تقّیه رفت جلوه ائمه (ع) در عین اینکه ببینیم ائمه (ع) بلد نبودند یک مثلاً احتیاجاتی بکنند یک سخنانی بگویند که همه به قهر و غلبه بگویند دیگه اینجا دیگه ما ساکت شدیم دیگه تمام دلایل را آوردی که شما وقتی یک جا بحث داره می گیره دلت تنگی می کنه می گی چه جوری به اینها بفهمونم این حرف را تو قرار نیست این کار را بکنی تو حالا وظیفه ات را انجام بده خواست این فرمایش امام را عرض می کنم به اون صحابه می گه خودت را انقدر نکش اون چیز از جای دیگه کنترل می شه خودت را نکش تو صحبتت را بکن خودت را نکش ، تو قیمتت بیشتر از این حرفهاست ، خب ببخشید طول کشید بریم مقتل را بخوانیم . به اینجا رسید بحث ما ائمه (ع) که بیت الامن هستند مامتتد اصلاً امنیت مال اونهاست به اونهاست آقای ما امیرالمومنین است امیر همۀ کسانی است که امنیت ایجاد می کنند و در امنیتند خودشان در اضطرار به سر برده اند یک وقتی رفتی به او مراجعه کردی می بینی اصلاً یک جوری است عالم که همه چیز بر وفق مراد توست و اصلاً این داره عالم رامی گردونه و (یحیی لکم من …) لذا با امام زمان بودن یک جور دنیا را آدم می بینه بی امام زمان (عج) یک جور دیگه می بینه تحلیل های سیاسی با امام زمان که صاحب و مالک ما و کرۀ زمین و همه چیز است یک جور می شه تحلیل کرد بدون امام زمان یک جور دیگه . فردا چی می شه با امام زمان یک جور است بی امام زمان یک جور آیا اگررفتیم خدمت امام زمان به عنوان بزرگواری که کهف ما است مواظب باشید ما از او حمایت نمی خواهیم که همه بلاها را از ما دور کنه که فرمود : ( فی یدفعالی غ….) یعنی یادتون باشه بلاکشان عالم امام حسین را داشته اند یعنی بلا را کشیدند اما قشنگ اش اینه که اگر قرار آدم بلا بکشه پیش امام اش بکشه و المستشهدین بین یدی در مقابل مولای خودش پرپر بزنه این خیلی قشنگ می شه . خب بحث مناسب اش به امشب این بود که در واقع یکی از نقاطی که در عالم بروز و ظهور پیدا کرد پناه بر خدا از این لفظ ذلت و خواری و استیصال و اظطراب اهل بیت داستان اسیری و داستان شام و همون چیزهایی است که بعد از کربلا اتفاق افتاد. مسلم گفت مردم کوفه را دیدم که به اطفال خرما و نان و گردو می دادند ، ام کلثوم بر اهل کوفه بانگ زد و فرمود ( اِنَّ الصدقه علیا حرام) آنها رااز دست کودکان می گرفت دور می افکند و مردم بر مصائب آنها گریه می کردند کی این کار را می کنه کسی که اراده کنه همۀ بهشت را می تونه اونجا فراهم کنه برای فرزندان امام حسین ، توجه داشته باشیدها ، خیلی حکایت عجیب است اصلاً ما نمی فهمیم . این حکایت یعنی چی اصلاً سپس ام کلثوم سر از محفل بیرون آورد و فرمود : ای اهل کوفه ساکت باشید مردان شما مارا می کشند و زنان شما بر ما می گویند خداوند در روز قیامت بین ما و شما حکم فرماید آن بانو در حال سخن بود که ضجه و غوغا برخاست ، سرهای شهدا را بر نیزه کرده آوردند جلوی آن سرها سر نورانی حسین (ع) بود که تابنده و درخشنده و شبیه ترین مردم به رسول خدا (ص) بود محاسن شریفش به سیاهی شبیه خضاب شده سفیدی بن موها ظاهر شده بودملعون وقتی اون چوب را دستش گرفته بود و ….. و سر مبارک برطشت بود گفت که امام حسین (ع) چرا پیر شده ؟ حضرت زینب جواب می دهند که غم علی اکبر(ع) سفیدی بن موها ظاهر شده بود چهره اش چون ماه می درخشید باد محاسنش شریفش را به راست و چپ حرکت می داد حضرت زینب چون نگاهش به سر مبارک افتاد پیشانی خود را بر چوب جلوی محمل زد که خون از زیر مقنه اش فرو ریخت یک روایتی است . ما یک عبارتی داریم در زمان غیبت مولامون امام زمان (عج) آقای ما یا صاحب الزمان همه می گن شما غایب هستید ولی شما ما را تا اینجا آورید و صحبت جودتون را در دل ما گذاشتید شما ما را اینجا جمع می کنید ما این را می دونیم ولی دیگه رسم است دیگه همه می گن امام زمان غایب است دیگه . بله و غیبت هم هست ولی عنایت شما هست . یک روایتی است در وجه انتفائ از مولامون امام زمان که ما وجه (النتناع فی قیبه …) آقای ما فرمود که شما از من این جوری منتفع می شوید ابر چه جوری جلوی خورشید رامی گیره وجه انتقاء شما هم اون جوری است . حالا دقت کنید علامه مجلسی داره کتابهای دیگه هم دارند شما هم فکر کنید برای خودتون نه برای ارائه چیزهایی انشاءالله نصیب آدم می شه یکی از اون چیزهایی که گفتند این است ابر ماندگار نیست که جابه جا می شود گاهی از لابه لای ابرها یک تابشی می زنه بیرون یک اشعه ای می زنه بیرون خیلی آن آدم را قشنگ گرم می کنه، آدم را امیدوار می کنه که خورشید هست آدم یادش می آید درسته ؟ ائمه (ع) در زندگی اشان در عینی که ظهور مطلق رخ نداده است ولی گاهی ظهور رخ داده یعنی صورت گرفته یکی از این موارد راعرض کنم خب ببینید شما انتظار دارید از قرآن کمی بهرمند بشوید بهترین موقع بالاترین موقع دیگه از این نقطه بالاتر و نورانی تر ما برای هدایت نداریم که امام (ع) کلام الله را تلاوت کنند ، کلام الله به لسان الله و به تالی کتاب الله و ترجمانش تلاوت می شود و در موقعی تلاوت شود که مرا مخاطب قرار دهد از این بالاتر وجود ندارد در عالم . لذا این معجزه رسول الله است. قرآن معجزه رسول الله نیست تلاوت رسول الله معجزه است این که رسول الله می خونه معجزه است همه به زانو درمی آیند قرآن من و شما هم خوانیم تلاوت اوست چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن میشه یک آیه برای ما بخوانید ما مسلمان بشویم یک مسلمان درست و حسابی بشیم معجزه قرآن اینه حالا ببینید همین معجزه که بالاترین معجزه است ، این داره برای یزید لعنت الله علیه رخ می دهد ، یعنی دیگه هر چی که در چنته است فرج می شود شاید تکون بخوره .
در حدیثی است که دو سر را در مجلس شراب حاضر کردند اول سر پیامبر یحیی ذکریا ، دوم سر وصی پیامبر حسین ابن علی ابن ابی طالب (ع) اما سر یحیی را وقتی به مجلس کشنده او آوردند چون نظر او بر سر یحیی افتاد دید لبهای یحیی حرکت می کند گفت او راپیش آورید ، چون نزدیک او بردند شنید که سر یحیی او را موعظه می کند . سر یحیی سر پیغمبر خدا داره موعظه اش می کنه و می فرماید باید ستمکاران از خدا بترسند و فکر مرگ و محاسبۀ قیامت باشند ، چون این سخن را شنید پشیمان شد ، قاتل حضرت یحیی وقتی سر را برید پشیمان شد و گفت این سر را ببرید و به بدنش ملحق سازید و آن را غسل دهید و کفن کنید . اما سر حسین (ع) را وقتی به مجلس کشندۀ او یزید پلید آوردند دید که لبهای اطهرش حرکت می کنه گفت این را نزدیک بیاورید ببینم چه می گوید ، چون نزدیک آوردند آن بی حیا گوش داد شنید این آیه را تلاوت می فرماید : کانونی ترین نقطه برای هدایت آن است که رأس بریده قرآن تلاوت کند . تالی کتاب و قرآن ناطق قرآن تلاوت کند و (سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون) الشعراء(26) : 227 حالا بیایید یزید رابشناسید چون یزید آن را شنید در غضب آمد گفت : ای حسین هنوز مرا تهدید می کنی و سرزنش می نمایی ، امر کرد چوب خیزران که نحس ترین چوب هاست حاضر کردند آن ظالم بی رحم چوب رابر لب و دندان های خشکیدۀ آن مظلوم اشاره می کرد بلکه از روی خشم و غضب می زد
صاحب عوام روایات کرده که انهو یضرب بهی …دیگر می گه تفاوت دیگری که حضرت یحیی با امام حسین (ع) داره دیگر وقتی سر یحیی را وارد مجلس قاتلش کردند زنان و دختران اورا همه اسیروار وارد نمودند مردی شامی گوید چون سر حسین (ع)را در مجلس یزید گذاشتند ، آن حرام زاده شروع کرد به چوب زدن به آن سر مقدس دیدند دختر سه ساله را که در برابر یزید ایستاده بود هر دفعه که آن ملعون چوب می زد آن دخترک دستهای خود را بالا می برد و بر سرو صورت خود می زد و گفت ای پدر کاش کور شده بودم و تو را با این حال نمی دیدم ، ای پدر کاش پیش از این مرده بودم و سر بریده تو را نمی دیدم که دشمنان چوب و نیزه بر آن می زنند مرد شامی گفت پرسیدم این دختر کیست گفتند این دختر حسین است سابقه داره آقایون که دختری به صحبت پدرش کتک بخوره و جزء نزدیک ترین کسانی باشه که به پدرش ملحق شده ، این در تاریخ تکرار شده دیدند در پهلوی او زنی را که با دست بسته و چشم گریان ایستاده با سوز دل می نالد و اشک حسرت از دیده می بارد ، آهسته آهسته می گوید ای برادر کاش خواهرت زینب مرده بود و تو را به این حال مشاهده نمی کرد .اجازه بدهید یک جمله هم از حضرت زینب (س)بخونم برای چی می خواهم این جمله را بخوانم انشاءالله که توفیقش باشد برای این دارم می خونم . عرض کردم که گاهی امام (ع)رخ نمایی می کنه الان هم همینه رخ نمایی می کنه بزار این را بگیم چون فرق هایی که بین حضرت یحیی با امام حسین (ع)را نوشتند یکی از فرقها را هم بگذار این را بگوئیم یکی از این فرقها این است که ما انتظار نداریم که سر بریدۀ پیغمبر خدا که قابل قیاس با امام حسین (ع) نیست تو مجلس عکس العمل نشون بده ، درست است ولی سربریده امام حسین (ع) جواب می ده به طفل خردسال که وقتی می گه : آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجابودی ، بابا اگه بودی یک کاری می کردی برای ما مثل اینکه نه عزیز دلم نه نه قرار بر این بوده لا اله الا الله . درجه محبت و دوستی او با برادرش حضرت زینب چنان بود که هر روز چند مرتبه خدمت امام حسین (ع) می رسید و دیده به دیدارمبارکش روشن می ساخت تا بدانی که گفته اند در اوقات نماز می آمد و به آن کعبۀ مقصود نظر می کرد آن قبلۀ اهل حاجت و حقیقت را زیارت می نمود آنگاه مشغول نماز می شد . خوش به حال اونهایی که کربلا رفتند و گاهی سر نماز ، حرم امام حسین را جلوی خودشون می بینند . مولف گوید برا این کار حضرت زینب سرّی است که در حدیث آمده است که (………….) آقای شیخ علی ربانی خلخالی می نویسد روزی به محضر آیت الله بزرگوار سید شهاب الدین مرعشی نجفی رسیدم از هر دری سخنی به میان آمد تا این که ایشان فرمودند :این را بگم و عرضم راتمام کنم ببینید تابش خورشید را می گویم از میان ابرها هنگامی که حضرت فاطمه (س) قنداقۀ حضرت زینب (ع)را به محضر حضرت رسول (ص) برد این نوزاد چشم مبارک را برای هیچ یک از اهل بیت باز نکرد و تنها وقتی قنداقه در بغل امام حسین (ع) قرار گرفت چشم مبارک را گشود و افزودند در مجلس یزید سرمقدس آقا برفراز نیزه به تمام اسراء نگاه کرد وقتی مقابل حضرت زینب رسید چشم ها را روی هم گذاشت و از گوشۀ چشم اشک جاری شد . نمی دونم شاید امام حسین خجالت کشیده که حضرت زینب چه ها کشید.