سخنرانی نیمه شعبان
D1027
قصه ی نوح را میشنویم فکر میکنیم که نوع یک کارت دعوت فرستاد حیوانات محترم سراسر عالم بدینوسیله به اطلاع شما میرسانیم که صبح چهارشنبه ساعت 10 صبح در جلوی درب ورودی شماره 1 کشتی حضور بهم رساند در دست داشتن کارت شناسایی الزامی است مثلا …
این که نبوده که بیچاره ها 80 نفر خانه حد اکثر پرش 80 نفر گفتن 75 نفر گفتن 70 نفر هم گفتن 80 نفر آدم خرما خوردن هسته کاشتن بعد کشتی ساختن 40 سال بعد راه بیوفت برو فیل از هندوستان بردار بیاور فیل توی عراق نبوده که شیر مثلا ……. مال ایران بود بردار و بیاور آن یکی از افریقا بیاور آن دیگری را از آسیا برداربیاور این بیچاره ها راه افتادن حیوان جمع آوری کردن حالا آوردن مثلا یکی فیلش را در نظر بگیرد فیل آوردن گذاشتن توی کشتی تا بقیه حیوانات برسند خب این خوردن دارد ….. هر خوردن پس دادن دارد بیچاره شد این بد بخت ها خدا وکیلی بیچاره شدن اصلا این حیوان جمع کردنش را آدم تصور کند به تحیر درمی اید بعد امتحانات خودمان را به ما میگویند یک نا محرم نگاه نکن کشته ای خودت را چه کار کردی دروغ نگو غیبت نکن دزدی نکن حالا ببین امتحان امتان پیشین چه جوری بوده کی ها پای نوح و ایستادن!
آنهایی که ایمان به غیب داشتن به چه محکمی… ما یک دانه غیب داریم وجود مقدس امام عصر علیه السلام خدا غائبش کرده هر چند یک دفعه هم برای قوت قلب ما گاهی وقتها به بعضی ها نشانش می دهد بر تک تک لحظات زندگی مان حضور مهربانش را هم احساس کردیم همین یکدانه است. امتحان امت حضرت نوح بیچاره شدن خیلی خوب حیوانات را هم جمع کردن به هر بدبختی روز موعود فرارسیدن آسمان باریدن گرفت چشمه ها هم جوشیدن گرفت کشتی بر موج سوار شد اینجا قرآن می گه نوح به پسرش گفت: ﴿ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرین﴾ (هود(11) : 42) پسرم بیا سوار شو نرو با …. کنار با کافرین نباش من اعتقادم این است که چرا نوح به پسرش گفت به نظر من هیچ کس توی امت نا امید نباشد بر عکس آنچه که ما تصور می کنیم که کشتی ساخته شد حیوانات هم آمدند این هفتاد هشتاد نفر هم آن بالا وایستادند بعد در بسته شد بعد که طوفان راه افتاد گفتند حالا بخورید حالا خوب شد که 900 سال پدر ما را در آورید حالا دیدید چقدر آن لحظه دل تنگی دارد مؤمنین این طور نیستند انبیاء و اولیاء این طوری نیستند آن لحظه به فکر نجات غرق شدها می افتن نوح پسرش را خطاب قرار داد برای اینکه ببخشید به ادبیات محاورانه عامیانه می گویم برای اینکه گنده تر از اون در تمام مخلوق آن روزگار وجود نداشت.
دانش باستان شناسی ثابت کرده قبل از طوفان قبلی از فلوت طول عمرها بطور متوسط 800 سال بوده می گویند پاس فلوت بعد از فلوت ما نمی دانیم چرا یک منحنی است این منحنی به 800 سال یک هو می افتد پایین می شود 70 سال بعد صاف می شود می گویند ما نمی دانیم به چه دلیلی موجودات بعد از طوفان طول عمرشان خیلی کوتاه شده 800 سال شده 70 سال به دلیل اینکه بتوانیم عمرها را دوباره طولانی کنیم توی آن دانش انسان شناسی یا بقولی باستان شناسی و پزشکی می خواهیم ببینیم چه اتفاقی افتاد از طوفان به این طرف طوفان ما بر عکسش را عمل کنیم طول عمرها برود بالا و الا بشر قبل از طوفان طول عمرش به طور متوسط حدود 800 سال بوده شک نیست هم فیل شناسها هم باستان شناسها این را می گویند به هر حال این آدم ها این همه زحمت کشیدن اینها توی کشتنی نشستند نوح توی کشتی به پسرش گفت چرا چون عرض می کنم آها داشتم عرض می کردم جمعیت ما الان بچه هامان بدنیا می آید حدود 20 تا 25 می شود فرصت ازدواج پیدا می کند این 25 سال ازدواج در 30 سالگی صاحب فرزند می شود 2 تا 3 تا فرزند دارد بعد خودش میمیرد یعنی یک زن و شوهر می میرند 3 زن و شوهر ایجاد می شود درست در زمان نوح چه این 800 سال عمر می کرده صاحب چند فرزند خودش می شد.
اگر هر سه یا چهار سال یک فرزند دویست فرزند از این زوج به وجود می آمد درست بعد که خودش میمرده 400 تا می آمده الان هر یک زوج که می میرند اگر میانگین بگیریم صاحب سه فرزند و سه زوج می مانند بنابراین در فاصله 25 ساله جمعیت دنیا یک و نیم برابر می شود اما آن موقع چی؟ هر یک زوج که می مردند 200 زوج به دنیا می آمدند. بنابراین در یک فاصله ی تقریبا 25 ساله ما چند نفر داریم لذا می که ما در آستانه طوفان نوح یک جمعیت در حدود بسیار بیشتر از صد میلیارد بلکه نزدیک به هزار میلیارد می شد.
الان چند میلیارد کره ی زمین حدودهای شش و خورده ای به هفت نرسیده هنوز صد میلیارد که اقلش یعنی چند برابر جمعیت الان سیزده یا چهارده برابر جمعیت الان خب این جمعیت کره ی زمین بوده به نظر من قرآن پسر نوح را مثال می زند برای اینکه بگوید توی این صد میلیارد یا هزار میلیارد دیگر گندتر از این وجود نداشته باباش نوح بوده الان من بچه ام را دارم تربیت می کنم فرض می کنیم من چقدر بلدم چقدرش درسته معصوم که نیستیم که امیدوارم آن مقدار کارهای تربیتی امور تربیتی که دانش هایی که بلدم آنها یک مقدار اثر کند چقدرش درست است نمی دانم ولی نوح کدامش غلط بوده هیچ کدام همش درست بوده چون معصوم دیگه چقدر فرصت داشته خوب خدا حفظ کند بابای من را بابای من فرض کنید از سن 5 سالگی که من امکان تربیت پیدا کنم تا بیست سالگی چون دیگر کسی بعد از بیست سالگی حرف گوش کن نیست 15 سال مهلت داشته که مرا تربیت کند نوح چقدر وقت داشته 700 800 900 سال بستگی دارد که این پسرکی به دنیا اومده باشد 600 700 سال عمر بابای نوح باشد باز هم بچه برود توی خاکی یعنی خیلی گنده دیگه چون باباش هیچ خطایی در اصول تربیتی نداشته فرصت هم که الی ماشاءالله بازهم رفته توی خاکی اگر آن خانه ی بغلی نوح را بگوییم آن که پدرش نوح نبوده ممکن اشتباه کرده بلد نبوده بنابراین پسر نوح را که قرآن مثال می زند یعنی گندترین گندترین گندترین افراد آن روزگار نوح وقتی به پسرش می گوید بیا سوارشو یعنی که وقتی تو فرصت سوار شدن داری تمام این آدمها هم فرصت سوار شدن دارند تمام شد این امکان هست یعنی در رحمت خدا وقتی عذاب نازل می شود در رحمت خدا هم باز است گفت پسر سوار شو {یا بنی ارکب معنا} سوار شو پسر چه گفت! ﴿ سَآوی إِلى جَبَلٍ یَعْصِمُنی ﴾ من میروم بالای این کوه این کوه من را حفظ می کند ما بودیم چه می گفتیم؟ می گفتیم برو به جهنم به درک الهی که لا خاک بری الهی جز جیگر بگیری الهی تو دق دادی من را ولی نوح این را نگفت بازهم دست بردار نبود نوح گفت: ﴿ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ﴾ پسر امروز امر خدا محقق شده هیچ پناهگاهی نیست کوه هم آب خواهد گرفت ببین همین طور دارد می آید هیچ کوهی پناهگاه نمی شود با ما سوار شو سوار نشد چی شد قرآن می گوید {فحال بینهم هم الموج} یک موج آمد این رفت آن طرف این طرف طرف دیگر حائل شد ﴿ وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ ﴾ (هود(11) : 43) من همیشه توی زندگی ام گفتم یا صاحب الزمان من از این موج خیلی می ترسم خیلی نگرانم که یک روز چموشی من باعث شود که چون اگر پسر نوح به همان دعوت اول حالا هر چه گند زد در طول 700 سال آن هیچی در تمام مدت خرما خوردن هسته کاشتن، کشتی ساختن، حیوان جمع کردن اینها هی مسخره بازی درآوردن اذیت کردند اینها هیچ خب بلا نازل شد دیگر 40 شبانه روز باران آمده من نمی دانم در شبانه روز چندم بوده آب تا نجف آمده بالا «روز8 بوده 10 بوده 15 بوده و ….» …….. بوده که آب به نجف رسیده و کشتی بر موج سوار شده آن طوری بوده که بعد از این مکالمه یک موج آمده و آن موج بین کشتی و پسر نوح فاصله انداخته این طوری نبوده که موج تا مچ پای پسر نوح آمده نه آمده حسابی هم آمده وقتی این طوری شد نوح به پسرش گفت سوار شو پسر نوح اگر یک تصمیم عاقلانه آنجا می گرفت آنجا سوار می شد کنار کی قرار می گرفت؟ ها بگویید کنار آنهایی که 700 800 سال خون جگر خورده اند.
ما نمونه اش را داشتیم حر یک لحظه تصمیم گرفت کجا قرار گرفت بین اشتیاق اولیاء خدا به این که ما را بپذیرند از آرزوی ما به مراتب بالاتر است راحت می پذیرند تعجب نکنید ها این را هم ما هم نسبت به بچه هایمان داریم فرض کنیم 5 تا بچه داریم 4 تای آنها گل ماه عسل های مامان تحصیلاتشان ادبیاتشان اخلاقشان معاشرتشان همه ماه، یک دانه اینها قالتاق است چموش به پدر بی ادبی می کند پول را حرام می کند خدا نیاورد رفته توی نخ سیگار یک وقت هایی هم پا بدهد با رفقا تریاکی هم می کشد به ناموس مردم توجه نمی کند اصلا اسباب ننگ شده اسباب دق خوردن پدر و مادر شده حرص دق غصه خورن دارد اینها همه خوردنی است حالا اگر یک لحظه این بچه ها را به هر روشی شده سرش به سنگ خوره می خواهد برگردد اشتیاق پدر و مادر به حضور او چقدر است چقدر بال در می آورند از فردای آن روز آیا واقعا برایشان فرق می کند این بچه ای که تا دیروز این طوری بوده 30 سال عمرش را ضایع کرد ولی حالا تصمیم گرفته که بر گرده این پیش پدر و مادر کنار…… دیگر هست یا نیست شما پدر و مادرید دیگر خدا وکیلی هست یا نیست به این که می گویند من هر چقدر بد و شما هر چقدر گل اگر امت ما رسول الله لحظه ای که من تصمیم گرفتم ولو به یک الهی العفو بر گردم نزد رسول اولا اشتیاق او خیلی بیشتر از آرزوی من است ثانیا مرا می پذیرد با تمام جان و دل می پذیرد همانطور که پدر و مادر بچه اش می پذیرد این را خدا در قلب پدر و مادر گذاشته است.
شما نسبت به بچه تان این کار را می کنید ولی نسبت به همسایه شرکا این کار را نمی کنید 20 تا همسایه دارید 10 تا خوب یکی بسیار مردم آزاد بی ادب هتاک بسیار چه روزی که بخواهد خوب شود شما با بقیه یکی اش می کنید به خدا اگر بکنید.
فقط نسبت به بچه تان این کار می کنید چرا چون خدا با قلب شما یک کاری کرده که شما این جوری شده اید نوح به این بچه گفت بیا بالا اگر می رفت با لا می رفت کنار آن 70 تا 80 تا نکرد موج آمد اینها را از هم جدا کرد. جدا شد بعدش چی شد؟ خب بعدش کشتی نشست بر گل نوح می خواست بیاید پایین باز هم ول نکرد گفت خدایا ﴿ رَبِّ إِنَّ ابْنی مِنْ أَهْلی ﴾ (هود(11) : 45) و آن اهلیت تو را نداشت ﴿ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ ﴾ (همان: 46)او عملش غیر صالح بود این قصه تمام شد حوصله ی شما هم ممکن است سر رفته باشد پیغمبر خدا فرمود که یک روایتی که شیعه و سنی نقل کرده اند که این قدر هم نقد کردند از حد تواتر خارج است یقین نیست که پیامبر این را نقل کرده بر شیعه و سنی ﴿مَثَلَ أَهْلِ بَیْتِی کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَکَ﴾ (بحار الأنوار (ط – بیروت) 29 : 341) مثال اهل بیت من عین مثال کشتی نوح است هر کس سوارش شد نجات پیدا می کند هر کس هم که تخلف کرد و سوار نشد غرق میشود اگر یک ذره زرنگ باشید اولین پیامی که این حدیث میدهد این است که مردم بدانید بعد از من قرار است طوفان بیاید تا وقتی که طوفان نباشد که کشتی نیاز نیست غرق معنی ندارد اگر طوفان نباشد دومی اینکه خدا به ولو به قیمت مسخره شدن پیامبر ولو به قیمت اذیت شدن پیامبرش و اصحابش که عزیزان خدا بودند اما قبل از اینکه طوفان بیاید کشتی را ساختند که اسباب نجات فراهم باشد این جوری نباشد که اگر بلا آمد مردم چاره ای نداشته باشند این مردمی که آن همه اذیت کرده اند قبل از طوفان به فکر نجات مردم بود مردم قبل از اینکه طوفان بعد از من پیامبر بر شما بخواهد باریدن بگیرد بیشترین تراکم از اهل بیت الان وجود دارد در هیچ دوره ای این جوری نبود 4 تا از معصومین آن موقع حاضر بودند و بعد هر کس سوارش شد نجات پیدا کرد هر کی هم تخلف پیدا کرد غرق می شود اولا قرآن با معلم قرآن معنی پیدا می کند معلم قران هم در یک کلام مجمل گفته {مثل اهلبیتی کمثل سفینه نوح} یعنی داستان نوح که خدا توی قرآن گذاشته برای اینکه تو عبرت بگیری که چکاری کنی برگردیم به زندگی خودمان بارهای بار شده امام رضا علیه السلام ما را می خواند این گنبد قشنگ ما را می خواند دلمان پر می کشد چی به گوش جانمان او دارد می گوید که {ارکب معنا} بیایید سوار شوید گاهی وقتها یک تصمیم عاقلانه می گیریم سوار می شویم پای می شویم می رویم حرم امام رضا علیه السلام یا می رویم کربلا پا می شویم می رویم حرم عبداالعظیم پا می شویم می رویم مسجد حسینه می رویم آنجا 4 کلمه حرف خدا می شنویم 2 تا روضه گوش می کنیم می آییم بیرون چقدر احساس طهارت می کنیم چقدر فضای بعد از زیارت امام رضا علیه السلام فضای معطری ببینید؟ اسلام را ندانم کاری از یک طرف از طرف دیگر متأسفانه و بدبختانه جنگی که به ما تحمیل شد اصلا فرصت کار تربیتی به ما نداد آمدیم و ایستادیم گفتیم روسری ات را بده جلو اگر نه زدیم خود پیامبر این گونه تبلیغ نکرد پیغمبر با دلهای مردم کارکرد ما متأسفانه برایمان این اتفاق افتاد خدا نبخشد صدام را جنگی را به ما تحمیل کرد که متعاقب آن تا سالها درگیر با عواقب آن جنگ هستیم و هنوز هم هستیم نشد شیطان اصل کار بود شیطان صدام را وسوسه کرد و شد آنچه نباید می شد هیچ گاه ائمه خدا کسی را با شمشیر به دین خدا دعوت نکردند، حتی توی حکومت امام عصر علیه السلام می فرماید {یبقی ملک علی کفر یبقی علی ظلم} امام زمان علیه السلام تشریف بیاورند در دوره های اول حکومتشان شخص می تواند کافر بماند با شمشیر کسی را مسلمان نمی کنند مسیحی، یهودی وجود خواهد داشت جالب اینکه حضرت بین مسیحی ها به انجیلشان و یهودیها به توراتشان حکم می کنند.
در دوره حکومت امام زمان ظلم وجود ندارد کسی ظلم نمی تواند بکند، کفر خواهد بود، دین که به جبر نیست که …دینی که از روی جبر باشد که دین نیست به نفاق یا اصلا دین نیست، وجود نازنین امام زمان کسی را با شمشیر مسلمان نمی کنند بلکه با شمشیر ظلم را نابود می کند به هر حال توی زندگی ما خیلی اتفاق افتاده دلمان هوای مشهد می کند می خواهم مثل من گندگند باشم می روم حرم امام رضا زیارت می کنم می آیم بیرون احساس طهارت می کنم آن محمد قلیان که بدش می آمد از خودش وقتی می رود حرم امام رضا و می آید بیرون احساس می کند قابل تحمل است به ما این را گفته اند مثال اهل بیت کشتی نوح است می روم به مسجد شب جمعه می روم روضه که خواند می شود یک خورده گریه می کنم می آیم بیرون عمیقا احساس طهارت می کنم می روم حضرت عبدالعظیم زیارت بر می گردم احساس طهارت می کنم بارها بارها عرض کردم توی کوچه همسایه روضه دارد مسجد محلمان امام زمانمان به گوش جان ما را می خواند {ارکب معنا} بیایید بیایید سوار شوید پیامبر فرمود اهل بیت من مثل کشتی نوح هستند سوار شوید نجات پیدا می کنید بعد این طرف بیایید نگاه کنید مثلا خدایی نا کرده توی صنف نجارها بد نیست توی آنها تا دلت بخواهد توی صنف پزشکان هست توی صنف مهندسها همکاران خودم هست توی صف حسینه ای ها بیایید نسبت بگیریم بگوییم اگر دکترها اگر این قدر درصدشان بد است آنهایی که امام حسینی چقدرشان بد است من نمی گوییم آنها بد نیستند شیطان همه جا هست ولی چقدرشان آنهایی که نجات پیدا کردند زندگی شان با طهارت شد زندگیشان برایشان قشنگ شد شما ی وقتی خانه ی کسی می روید پول هم دارد از اینکه با او مصاحبت کنید انگار که فشارتان می دهند گاهی هم هست توی فامیل هست وقتی خانه شان می روی تمکن مالی هم ندارد ولی در خانه ی شان کنار آنها باز می شویی خوشتان می آید دوست دارید آنجا بیشتر بروید گاهی وقتها که به ما این ندا را می زنند {ارکب معنا} سوار می شویم گاهی وقتها نه می گوییم {سواء علی جبل یعصمنی} حالا می روم یک فیلم کمدی می گیرم نگاه می کنم حالش را می برم اصلا بحث من این نیست که برویم فیلم ببینیم ها من بحثم یک چیز دیگر است همه ی آنهایی که سوار کشتی نوح شدند الی ابد کشتی سوار ماندند نه آمدند روی زمین زندگیشان را کردند به گاه طوفان سوار کشتی شدند من اصلا عرضم این نیست که الی ابد کشتی سوار باید بود الی ابد بروید گوشه ی مسجد بنشینید اعتکاف کنید تا آخر عمرتان نه نه هر گاه طوفان می آید سوار کشتی بشوید کشتی نجات برای ما توی این دوره رفتن به سراغ اهل بیت رسول خداست حالا نیمه شعبان، سوم شعبان، چهارم شعبان قطعا اگر پسر نوح سوار بر کشتی را ساختن با آنهایی که فقط سوارش شدند یکی هستند کشتی سازها با کشتی نشین ها یکی هستند.
اون دیگر مال بهشت انشاءالله همه می رویم بهشت من میخواهم شما را دعوت کنم به کشتی سازی نیمه شعبان نزدیک اگر توی خانه تان یک جشن نیمه شعبان راه انداختید یک کشتی نوح ساخته اید به مردم می گویید ارکب معنا بیایید سوار شوید اگر توی در و همسایه تان شربت دادید شکلات دادید یک کیلو شکلات 2 یا 3 هزار تومان است به هر یک شیرینی که به کام شخصی به مناسبت تولد مولایش که مولایش صاحب الزمان که از اهل بیت رسول خداست و رسول گفت که اهل بیت کشتی نجاتند هر یک شکلات که توی کام هر کس کذاشتید به همان اندازه به کشتی نوح زمان خودش سوارش کرده اید در کمال مهربانیت گفتید عیدتان مبارک به همان اندازه که لبخند شما عید بودن را به عمق جان آن شنونده تان گذاشت به همان لحظه سوار کشتی نجاتش کرده اید بعد که مردم لذت سوار شدن کشتی احساس کردند ولو ب 5 ثانیه دفعه ی بعد یک 5 ثانیه دیگر دفعه بعد می روند به یک مجلس نیم ساعت سه ربع دفعه بعد می روند به یک مجلس بیشتر 2 ساعت 3 ساعت دفعه بعد ناخواسته شب جمعه دلشان هوای مجلس می کند هوای روضه می کند هوای حضرت عبدالعظیم می کند هوای مشهد می کند خدا وکیلی خدا وکیلی خدا وکیلی فرزندتان اگر شب های جمعه دلش هوای حضرت معصومه، حضرت عبدالعظیم، مسجد و حسینه بکند بیشتر دوستش می دارید یا هوای من نمی گویم آنجا خوبه زندگی معمولی یا هوای سینما، پارک، توچال، شیرپلا اینها وای اگر بچه ی ما شب جمعه دلش هوس پارتی که دوست دخترها و دوست پسرها جمعند بعضی هاشان هم اون کنارها قرص می اندازند بالا بعضی هایشان ویسکی و مشروب با خودشان آورده اند فخر هم می فروشند این می گوید ویسکی من جانی و اگر 10 سال پیش اون یکی می گوید مال من مال 13 سال پیش ببین 3 پله ی مختلف دیگه میشد به میهمانی های آن چنانی روابط بسیار ناسالم دختر و پسر من آنجا برود می شد نه پارک برود سینما برود کوه برود این هم من نمی گویم بدها ولی می گویم. بین خوب و بهتر می شد هم شب جمعه 5 دفعه 6 دفعه دلش هوا کند برود مجلس روضه برود هیئت برود مشهد برود حضرت عبدالعظیم یک مرتبه برود پارک بین اینها همه یواش ایجاد می شود بیایید همکاران عزیز بیایید کشتی سازی کنیم ولو به یک شکلات ولو به یک تبریک ولو به اینکه درخانمان را چراغانی کنیم ولو توی خانه مان را یک دانه از این تابلو قشنگ بگذاریم که نام مقدس امام زمان علیه السلام توی همین هفته ی باقی مانده اگر تابلوی امام زمان داریم یک ربان بخریم چطور برای تولد بچه مان خانه را آذین بندی می کنیم کاغذ کشی می زنیم آن تابلو را کاغذ کشی بزنیم اگر بچه مان آمد گفت چی بگوییم تولد امام زمان چطور برای بچه مان اتاقش را تزیین می کنیم یک گوشه از خانمان را تزیین کنیم که عزیز خدا بدنیا آمده اگر بچه مان پرسید بگوییم که تولدش بعد شب تولد به بهترین اخلاق همسرانمان و فرزندانمان را پذیرایی کنیم بگذارید شیرینی تولد امام زمان علیه السلام توی تمام فضای خانه ی ما طنین انداز بشود بچه هامان لذت ببرد تمام طول سال اگر سال دیگر نزدیک شد به نیمه ی شعبان یادش بیفتد که چقدر قشنگ گذشت شب روز 14 و 15 شعبان بعد از اینکار را کردید حاشا به کرم صاحب نیمه شعبان آنها کریمند صاحب جوانمردی هستند حاشا به کرمشان که به هنگام خطر شما را رها کنند امکان ندارد جوانمردتر از این هستند که شما را رها کنند تا آنجایی که می توانید عرض من این بود قران داستانی را می گوید که شاید یکبار دیگر در طول تاریخ اتفاق نیافتد اما می خواهد بگوید ببین گذشته ها این همه مشقت کشیدند وقتی هم که طوفان آمد اصلا این جوری هم نبود در را ببندند و بگویند نخیرشماها ما را خیلی اذیت کردید شما سوار نشوید نه به بدترین امت گفتند که سوار شو ولی خودش نشد باز هم ولش نکردند گفت می روم بالای کوه گفتند کوه پناهگاه نیست رفت باز هم از کشتی پیاده می شد ولش نکرد خویش را خواند بلکه این بچه اهل نجات باشه به خداوندی خدا قسم به جان عزیز امام زمان علیه السلام قسم امام زمان ما را از نوح که امتش را دوست داشت ما را بیشتر دوست دارد به خدا قسم هر لحظه ما را می خواند به خودش قسم هر لحظه ما را می خواند ما گاهی وقتها جفتک می اندازیم گاهی وقتها به زبان حالمان می گوییم سما وزی علی جبل یعصمنی پول بچسب بابا باز هم ولمان می کند نه به خدا به گوش جانمان می آید گوشمان را می پیچاند دردمندمان می کند قرض دارمان می کند مشکل دارمان می کند که چی بشود که گذرمان بیفتد به این جور جاها برویم بگوییم یا امام رضا من مریض دارم باز ما اگر گوش نکنیم اگر موج ما را برد به خودش قسم ولمان نمی کند خدایش را می خواند {ان ابنی من اهلی} مگرپیغمبر نفرمود انا و علی ابا هذا امت من و علی پدران این امت هستیم امروز پدر ما امام زمان علیه السلام خدایش را می خواند وای اگر خدا بگوبند اگر {انه لیس من اهلک ان عمل غیرصالح} و یادمان باشد یکی از قشنگترین نامهای امام زمان علیه السلام اباصالح است او پدر صالحین است انشاءالله به عمل صالح کاری می کنیم که پدرمان امام زمان علیه السلام باشد و او قطعا که از پدرمان بیشتر ما را دوست دارد در مقام ابوت همواره ما را بخواند و ما در آن لحظات حساس تصمیم درست بگیریم اگر پسر نوح یک تصمیم درست گرفته بود همه چیز درست می شد امیدوارم که ما در آن لحظات حساس تصمیم درست بگیریم عاقلانه بگیریم امید دارم انشاءالله در آستانه ی نیمه شعبان و در این ایام و اعیاد بسیار مبارک هر کدام از شما یک کشتی بسازید برای نجات دوستتان همسایه تان اهل خانه تان پسرتان دخترتان همسرتان فامیلیهاتان اگر می توانید توی خانه هایتان جشن بگیرید ولو اینکه 10 نفر دعوت کنید ولو اینکه 20 نفر دعوت کنید اگر می توانید بزرگتر بزرگتر بگیرید اگر می توانید دو سه نفری یک جشن بگیرید ولی بدانید که این جشن ها کشتی نجات است که برای امواج دلها سوار سوار می شود انشاءالله خداوند به همه ی شما توفیق بدهد بنده را هم از دعای خیرتان محروم نکنید.
صلوات مرحمت بفرمایید.