وفا کلمه ی پر باریست، به خصوص در هنگامه ی عاشورا، در داستان کربلا، برای همه ی آنها، چه آنهایی که یار بودند و چه افرادی که به جای این که پشت اباعبدالله بایستند، مشتی بر صورت ایشان شدند. وفا در عاشورا را باهم بخوانیم.
وفا
وفا، پای بندی به عهد و پیمانی است که با کسی می بندیم. نشانۀ صداقت و ایمان انسان و مردانگی و فتّوت اوست. وفا، هم نسبت به پیمان هایی است که با خدا می بندیم، هم آنچه با دوستان قول و قرار می گذاریم، هم عهدی که با دشمن می بندیم، هم تعهدی که به صورت نذر بر عهدۀ خویش می گذاریم، هم پیمان و بیعتی که با امام معصوم می بندیم. وفا به عهد در همۀ این موارد، واجب است و نقض عهد و زیر پا گذاشتن پیمان و بی وفایی نسبت به بیعت و قرار دوستی و حقوق برادری نشان ضعف ایمان و از بدترین خصلتهاست. خداوند وفای به عهد را لازم شمرده است و از عهد، بازخواست خواهدکرد «اوفو بالعهد انّ العهد کان مسؤولا»سوره اسرا آیه34
در آیات قرآن، به ستایش خداوند از کسانی که صادق الوعد و وفادار بودند مثل حضرت اسماعیل، و به نکوهش الهی از اشخاص و اقوامی که نقض عهد و پیمان شکنی کردند، بر می خوریم. حضرت علی علیه السلام هم «وفا» را جزء گرامی ترین خصت ها شمرده است: «اشرف الخلائق الوفاء» (میزان الحکمه، ج10ص602) و در سخنی دیگر، وفای به عهد را از نشانه های ایمان دانسته است: «من دلائل الایمان الوفاء بالعهد»(همان ص603 )
با این مقدمه، وقتی به صحنۀ عاشورا می نگریم، در یک طرف مظاهر بر جسته ای از وفا را می بینیم و در سوی دیگر، نمونه های زشتی ازعهد شکنی و بی وفایی و نقض پیمان و بیعت و زیر پا گذاشتن تعهدات را.
حتی از نقاط ضعفی که امام حسین برای معاویه بر می شمرد آن است که وی به هیچیک از تعهداتی که نسبت به امام حسن مجتبی داشته است ، وفا نکرده است.
از نقاط ضعف کوفیان نیز، بی وفایی بود، چه بیعتی که با مسلم بن عقیل کردند و قول یاری دادند و تنهایش گذاشتند، چه نامه هایی که به امام حسین علیه السلام نوشته، وعدۀ نصرت و یاری دادند، ولی در وقت لازم، نه تنها به یاری امام برنخاستند، بلکه در صف دشمنان او قرار گرفتند و آن نامه ها و عهدها و امضاهای خود را زیر پا گذاشتند.
امام حسین علیه السلام در منزل بیضه، در سخنی که با لشکریان حرّ داشت، ضمن یادآوری نامه نگاری ها و بیعتی که برای حمایت و یاری بسته بودند، می فرماید:
“اگر اهل وفا به پیمان نیستند و عهد خویش را شکسته اید و بیعت مرا از گردن خود کنار نهاده اید، به جانم سوگند، این روش از شما کوفیان چندان ناشناخته و شگفت نیست، با پدرم، با برادرم و با پسر عمویم مسلم بن عقیل نیز همان کار را کردید…” (موسوعه کلمات الامام حسین ص 361 ،به نقل از تاریخ طبری و کامل ابن اثیر)
در روز عاشورا نیز در خطابه ای پر شور و انتقاد آمیز، از بیعت و بیعت شکنی، از عهد و بی وفایی آنان یاد می کند و بر آن همه سست رأیی و نامردی و زیر پا نهادن تعهّدات، ملامتشان می کند.
در مقابل این عذر و بی وفایی، خود امام حسین علیه السلام اهل وفا بود، یارانش تا پای جان وفاداری نشان دادند و به بیعت و تعهّد نصرتی که با امام خویش بسته بودند، پایدار ماندند.
در صحنه زیبایی می بینیموقتی نیروهای ابن زیاد آگاه شدند که مسلم بن عقیل در خانه ی هانی بن عروه است، هانی را احضار کردند و از او خواستند که مسلم را تسلیم آنان کند، او می توانست با سپردن مسلم به دست آنان جان خویش را نجات بخشد، اما حاضر شد در راه مسلم کشته شود ولی او را تسلیم نکند.
یاران امام، با آنکه امام بیعت خویش را از آنان برداشت، ولی به مقتضای وفا، در صحنه ماندند و عهد نشکستند. شهدای کربلا جان بازی در رکاب آن حضرت را وفای به عهد می دانستند و امضای خون بر پیمان خویش می زند.
عمروبن قرظه، روز عاشورا خود را در برابر شمشیرها و تیرهای دشمن قرار می داد تا به امام آسیبی نرسد. آن قدر جراحت برداشت که بی تاب شد. رو به امام حسین علیه السلام کرد و پرسید: ای پسر پیامبر! آیا وفا کردم؟ فرمود: آری، تو در بهشت پیش روی منی و زودتر به بهشت می رو، سلام مرا به پیامبر برسان.(اعیان الشیعه، ج1 ص 605 )
شب عاشورا سیدالشهدا وقتی با اصحاب خود صحبت می کند، می فرمایند:
من با وفاتر و بهتر از اصحابم ،اصحابی را نمی شناسم.(موسوعه کلمات الامام الحسین،ص 395 )
در جای دیگر وقتی حضرت بر بالین مسلم بن عوسجه می آیند آیه 23 سوره احزاب را تلاوت می فرمایند:
مردانی که بر عهد خویش با خدا صادق بودند برخی شان به عهد وفا کرده و جان باختند،برخی هم منتظرند و عهد و پیمان را هیچ دگرگون نساخته اند.
در زیارت امام حسین علیه السلام خطاب به آن حضرت می گوییم:
«اشهد انّک وفیت بعهد الله وجاهدت فی سبیله حتی اتاک الیقین»
شهادت می دهم که تو به عهد خدا وفا کردی و تا رسیدن به یقین (و شهادت) در راه او جهاد کردی.(مفاتیح الجنان، زیارت اربعین، ص 468 )
این فداکاری های خونین و همراه با شهادت، همان عهدی بود که شب عاشورا با حجّت خدا بسته و خطاب به امام حسین علیه السلام گفتند: به خدا سوگند هرگز از تو جدا نمی شویم، جانمان فدای جانت! با حنجرها و حلقوم ها و دست ها و چهره های خونین خویش از تو حمایت می کنیم، هر گاه کشته شدیم، به عهد خویش و آنچه بر عهد خویش و آنچه بر عهدۀ ماست، وفا کرده ایم: «فاذا نحن قتلنا، کنّا وفینا قضینا علینا»
(وقعه الطف،ص 199 )
در یکی از شب های عطش در کربلا، نافع بن هلال به همراه جمعی برای آوردن آب به فرات رفتند،نگهبانان گفتند:می توانی خودت آب بخوری ولی حق نداری برای حسین ببری!
وی پاسخ داد:محال است که حسین تشنه باشد و من آب بنوشم.
و در جای دیگر وقتی که سقای کربلا با لب تشنه وارد فرات شد، دست به زیر آب برد اما با یادآوری تشنگی حضرت حسین علیه السلام و اهل بیت ایشان، آب را بر روی آب ریخت و ننوشید.
از این نمونه وفاداری ها در کربلا زیاد است که شاید در مکاتب دیگر با عقل جور در نیاید و بگویند هر آنچه که دوست دارند، اما در مکتب تشیعکه مکتب عشق و عقل است، وفاداری نسبت به امام معصوم ، حتی اگر تا بذل جان شیرین رود، مقدس است.
در وفای یاران حسین، جُرج جُرداق (دانشمند و ادیب مسیحی)می گوید: وقتی یزید مردم را تشویق به قتل حسین(ع) و مأمور به خونریزی می کردف آنها می گفتند: “چه مبلغ می دهی؟” امّا انصار حسین(ع) به او می گفتند” ما با تو هستیم. اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.
پیام وفا، از عاشورا به وارثان این را رسید است، به عهدی که با خدا می بندند و بیعتی که با امام زمان دارند، تا آخر عمر، وفادار می مانند و سختی ها را و جاذبه های دنیوی وسستی های همراهان، عاشوراییان را هرگز از تداوم راه باز نمی دارد.
و در ابعاد کوچکتر ، به عهد خود در زندگی روزمره وفا کنیم، اگر شیعه حسین بن علی هستیم.
رستگاری بزرگ
آیه 73 سوره نساء می فرماید:
«یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیما ً»
می گویند: ای کاش ما هم با آنها بودیم و به رستگاری بزرگی می رسیدیم.
امام رضا علیه السلام به “ ریان بن شبیب“ فرمود: ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در مکان های بنا شده در بهشت با پیامبر و خاندانش باشی ، پس قاتلان حسین علیه السلام را لعنت نما.
ای پسر شبیب ! اگر دوست داری به ثواب کشته شدگان در راه حسین برسی پس چون او را یاد کنی بگو: “ ای کاش با آنان بودم و به پیروزی و کامیابی بزرگی می رسیدم “ .