نکته های ارزشمندی که در پیش رو داریم، برگرفته از سرچشمه زلال معارف....
نکته های ارزشمندی که در پیش رو داریم، برگرفته از سرچشمه زلال معارف اهل بیت «علیهم السلام» است که عمل و مداومت به هر یک از این نکات، می تواند ماه رمضان را برای انسان، پربارتر نماید. توصیه هائی برای معنا دارتر کردن اعمال و آداب ماه مبارک رمضان: آنچه مسلّم است، حقیقت روزه چه ظاهرا و چه باطنا، امساک و پرهیز است. پس حقیقت روزه امساک است. “امّا امساک از چه چیزی؟” ما فقط امساک از خوردن را در نظر می گیریم؛ امّا در روزه، امساک از غیر حق مطرح است. و نیّت، اساس عمل و عبادت است؛ حکم این است که یک نیّت در همان اول ماه تا آخر ماه کفایت می کند؛ ولی شما به غیر از این نیّت، هر روز صبح نیّت کنید از هر چیزی به غیر از حق، امساک کنید. در ابتدای ماه مبارک برای تمام ماه نیّت کنیم که در این ماه با درون و بیرون خود بجز از خدای متعال و حبیب او و احبّاء او پرهیز می کنم و همین نیّت را هر سحر و با تک تک اعضا و جوارح خود تکرار کنیم؛ و به این ترتیب قصد کنیم و سعی کنیم با همه وجود روزه بگیریم. سعی کنیم از هر چیزی به جز حقیقت عبادت که مقام نورانی امام زمان «علیه السلام» و رضا و محبّت ایشان است، امساک کنیم. این نتایج فوق العاده ای را در بر دارد، که جز در سایه عمل به آن به دست نمی آید.
عمل وقتی ارزشمند است که آگاهانه انجام شود.
آگاهانه در حالی که روزه دارید آن حقیقت حاضر در ماه رمضان را با نفَستان ببلعید؛ این کار، کارستانی است که حتی اگر در ماه رمضان هیچ کاری هم نکنید، این عمل آدم را از فرش به عرش می برد؛ حضور آگاهانه در ماه رمضان.
فقط کافی است به اینکه ماه، ماه رمضان است و شما روزه دارید و به اینکه الحمدلله نفستان می آید، توامان توجه کنید؛ بعد وجود شما را نورانیّت، امنیّت، طهارت، آرامش و سکینه آنچنان پر می کند که سیر نمی شوید.
آن وقت با همه وجود آدم می فهمد که در ماه رمضان درهای بهشت باز است یعنی چه…
به راستی چه دلیلی دارد سال دیگر، ما زنده باشیم و ماه رمضان دیگری را درک کنیم؟!
همان طور که فرموده اند: هر وقت می خواهی نماز بخوان، چنان نماز بخوان که گویا نماز خدا حافظی ات را می خوانی؛ در مورد روزه هم همین طور، حقیقتاً آخرین روزه تان را بگیرید.
حقیقتاً هر روزی که روزه می گیرید، آخرین روزه تان باشد،
تا به این ترتیب با همه وجودتان، روزه گرفته باشید و متوجّه بوده باشید. بلکه انشاءالله با همه وجودتان از ثمرات و بهره های این ماه مبارک استفاده کنید.
ایمان
در ایّام ماه مبارک رمضان، این که انسان بتواند ذهنش را خالی و آرام کند به سادگی اتّفاق می افتد. این آرام بودن ذهن و باطن را مغتنم بدانید و سعی کنید تشدیدش کنید.
خود همین سکینه و آرامشی که در انسان هست، عین “ایمان” است.
به دلیل اینکه شما در باطنتان مزاحمتی ایجاد نمی کنید و شلوغ نمی کنید، آن حقیقتی که باید حاضر شود و حضور پیدا کند، می تواند احساس امنیّت کند و این یعنی همان” ایمان”؛
ایمان یعنی، امنیّت بخشیدن به حقیقت حاضر در باطن و در دل.
بعد وقتی به این سادگی امکانش فراهم آمد که انسان یک ماه، شبانه روز به این کار مداومت داشته باشد، دیگر به فضل خدای متعال برای انسان صفت می شود و می تواند مداوم بوده باشد.
آن “لَعلّکُم تتّقون” که به عنوان یک نتیجه از روزه و چه بسا نتیجه اصلی در آیه: ” کتب علیکُمُ الصّیام” (1) فرموده اند: ناظر به همین است.
حفظ زبان در ماه رمضان
پیامبر اکرم در قسمتی از خطبه ی شعبانیه، روزه گرفتن و آداب حضور در ماه رمضان را چنین آموزش می دهند:
“احفظوا السنتکم” زبان هایتان را نگه دارید.
یک معنی این فرمایش این است که زبانتان را از بد گفتن نگه دارید. و معنی دیگر آن این است که زبانتان را نگه دارید و کم حرف بزنید. با توجه به این که مؤمنین ،”عن اللغو معرضون” (2) از کار بیهوده دوری می کنند و این که فرموده اند: “از اخلاق مؤمن ترک کردن آن چیزهایی است که کمکش نمی کند”،
لذا: اگر خواستید چیزی بگویید یا کاری انجام دهید که کمکی به شما نمی کند، نگویید و نکنید.
توبه
پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» در قسمتی دیگر از خطبه شعبانیه فرمودند: ( … چشم هایتان را از چیزی که نگاه کردن به آن حلال نیست، بپوشانید و گوش هایتان را از چیزی که گوش کردن به آن جایز نیست، حفظ کنید… و از گناهان خود و عاقبت بد و زشت اعمالتان به خدا برگردید و توبه کنید.)
و امّا ” توبه” ؛
ما از اولیاءالله نیستیم که بلاهای خدا در مورد ما برای ترفیع درجات باشد! بلکه نتیجه اعمالمان است. برای نوع ما پیش آمده که در یک سختی و مشکلی واقع شده ایم و برای از بین بردنش هر کاری از دستمان آمده کرده ایم و بسیار دچار مشقّت شده ایم؛ این سختی، تازه نتیجه یکی از اعمال ماست و شاید قسمتی از نتایج اعمالمان!
اعمالی که ما از صبح تا شب انجام می دهیم برای خودش دنباله و نتیجه دارد. از بین بردن آن هم، بجز برای خدای متعال و صاحب ولایت او برای کسی مقدور نیست. لذا در روایت فرموده اند:
” گناه نکردن آسانتر از توبه کردن است.”
مناجات
باز حضرت در ادامه خطبه شعبانیه می فرمایند:
«دست های خود را در هنگام نمازها به طرف او بالا ببرید. پس این حقیقتی است که اوقات نمازها، برترین لحظاتی هستند که خدای عزّوجل در آن اوقات به بنده های خود به رحمت نظر می کند. به همین دلیل وقتی که با او مناجات کنید، جواب می دهد و وقتی ندایش کنید، بله می گوید و جواب می دهد.»
“مناجات” یعنی درِگوشی و به نجوا حرف زدن؛
لذا یک راه دعا کردن این است که خیال کنید درِگوشی دارید به خدا می گویید. خدای متعال که مانند ما گوش ندارد، بلکه او نزدیک تر از خود ما به ماست.
لذا می شود آدم با خجالت سرش را پایین بیندازد و آهسته به زبان خودش، شروع به گفتن کند.
و ایشان در ادامه می فرمایند: “بهترین کار در این ماه، اول روزه گرفتن است و بعد قرآن خواندن.”
سپس می فرمایند: “بدبخت کسی است که داخل این ماه بشود و خارج شود در حالی که پاکِ پاک نشده باشد.”
این جمله نشان می دهد که گرفتن روزه و خواندن قرآن، گناهان انسان را می ریزد و او را پاک می کند.
باز حضرت در بخشی دیگر از خطبه شعبانیه فرمودند:
ای مردم! اگر کسی از شما در این ماه، افطار روزه دار مؤمنی را باز کند، این عمل برای او نزد خدا اجر آزاد کردن بنده ای را دارد و همین طور غفران تمام آنچه از اعمال زشتش که به عهده اوست.
عرض کردند: یا رسول الله! همه نمی توانند این کار را انجام دهند.
حضرت فرمودند: خودتان را از آتش محفوظ بدارید، هر چند به یک دانه خرما یا به یک جرعه آب.
روزه و حج
بعضی اعمال مانند حج یک بار در همه ی عمر به انسان واجب می شود، ولی روزه سالی یک بار واجب شده است. در مورد اعمالی همچون حج، با همان یک بار، فواید و بهره ای نصیب انسان می شود، که انسان برای یک عمر می تواند از آن استفاده کند و در مورد اعمالی همچون روزه، حال و هوای معنوی که در این یک ماه حاصل انسان می شود، می تواند برای یک سال دوام داشته باشد.
البته این به معنی فضیلت اعمال نسبت به یکدیگر نیست؛ که مثلاً عملی که یک بار در طول عمر واجب شده افضل از بقیه باشد، بلکه این تدبیری است که خدای متعال فرموده و تقدیری است که در اعمال قرار داده است.
حاصل روزه به صریح قرآن مجید این است که انسان، متقی می شود:
“کُتب علیکم الصّیامُ کما کُتب علی الّذین مِن قبلِکُم لعلکم تتقون” (3) ؛ برای اینکه شما با تقوا بشوید.
حالا در تقوا چه چیزی به آدم می دهند؟
“والذین اهتَدَوا زادَهم هدی و آتاهم تقواهُم” (4) ؛
“اهتدی” به معنای هدایت پذیرفتن است، نه هدایت یافتن؛
یعنی ولیّ خدای متعال به ولایت الهیه می خواهد انسان را راه ببرد، او وقتی موفق می شود که من خودم را در اختیار او بگذارم، تا مرا با خودش ببرد.
“اهتَدَوا”؛ یعنی کسانی که هدایت را می پذیرند و به این ترتیب هدایت می شوند؛ یعنی کسانی که وجود مبارک ولایت الهیه را می پذیرند، لذا ولی خدا هم آنها را راه می برد.
“زادَهُم هُدی” (5) یعنی دائماً به هدایتشان اضافه می شود؛
وجود مبارک ولی الله دائماً هدایت می کند؛ وقتی این پذیرش و تسلیم و انفعال، در انسان باشد، دائماً هدایت آدم زیاد می شود. کسانی که به دلالت وجود مبارک ولی الله در راه باشند، احساس می کنند که دائماً تغییر کرده و تربیت می شوند.
درجات معرفت الهیه مثل خود خدای متعال بی نهایت است. انسان یک جا نمی ماند مگر اینکه مصلحتش باشد که در یک جا بیشتر بماند.
تقوا
“و آتاهُم تقواهُم” (6) کسانی که تقوا پیشه می کنند و مراعات می کنند آن چیزی را که باید حفاظت و رعایت کنند،
خدا همان چیزی را که از آن محافظت می کنند، به آنها می دهد.
اگر مراعات خدا را کرده، خدا را؛ اگر مواظبت ولایت خدا را کرده، ولایت خدا را؛ اگر محافظت ولی خدا را کرده، ولی خدا را؛ و اگر مواظب بوده که آلوده نشود، همان عدم آلودگی را، به او عنایت می کنند.
مواظبت هر چیزی را که کردید، همان را به شما می دهند. این آیه درباره ماه رمضان نیست؛ بلکه در مورد تقوی و متقین است.
دل و تن را آرام داشتن
ما خودمان، خودمان را مشوش می کنیم. اهل دنیا از صبح تا شب دست و پا می زنند و با التهاب زندگی می کنند؛ ولی مؤمن اهل التهاب نیست؛ چون عجول نیست. متأسفانه در عرف غلط انسانی ما گمان می کنیم، آدم خوب کسی است که در التهاب و تلاش و تکاپو است! اینها برای چیست؟ اگر دنبال خدا می گردد، خدا جا ندارد!
“هو معکم أین ما کنتم” (7)
گشتن نمی خواهد، اگر کسی آرام بگیرد پیدایش می کند. و اگر کسی دنبال دنیا می گردد، دنیا که چیز خوبی نیست که برایش التهاب داشته باشد.
بخشیدن دل و تن به خدای عزوجل در ایام روزه
حضرت صادق صلوات الله علیه در حدیث دیگری فرموده اند:
“حقیقت عبودیت این است که بنده برای خودش در آنچه خدای متعال به او واگذار کرده، مالکیتی نبیند.”(8)
این اول تقواست. در اوج تقوا، کار سخت تر نمی شود، بلکه لطیف تر می شود، خدا با آدم رفیق تر می شود. کلید تقوا در این آیه است:
” ان أکرمکم عندالله أتقاکم” (9)
یعنی: هر کس که خود و داشته هایش را به خدا بیشتر ببخشد، بیشتر خدا را خواهد داشت. اصل هر چیزی از آن خداست و خدا به آدم آن را تملیک فرموده، ولی با حفظ املکیت خودش.
سپس فرموده: همان سهم خودت را به من ببخش تا من خودم را به تو بدهم. یعنی: اگر کسی همه ی موجودیت خودش را به او ببخشد، خدای متعال مالک، مدیر و مدبر او خواهد بود؛ و چنین است که او دیگر غصه ای نداشته و در راحتی فکر و امنیت خاطر زندگی خواهد کرد.
فارغ گرداندن دل برای محبت و یاد خدا، و به کارگرفتن بدن در آنچه خدا امر فرموده:
آنچه در دنیا هست ملعون است، مگر برای آخرت باشد. دنیا فقط سبب نیل به بهشت و آخرت است و کسانی که اهل دنیا هستند اصلاً لذت دنیا را نمی فهمند؛ چرا که دنیا اگر برای آخرت باشد لذت دارد و اگر برای خودش باشد، نه تنها لذت ندارد بلکه تلخ هم هست.
“دین”، آدابی است که به ما می آموزد که چگونه از دنیا، آخرت بسازیم.
لذا دنیا برای مؤمنین خلق شده نه برای کفار. دنیا مال ولیّ خداست، آنچه خلق شده متعلّق به ولیّ خداست و به همین دلیل وقتی امام زمان «علیه السلام» ظهور کنند، از هر کسی بخواهند می توانند بگیرند و به هر کسی بخواهند، می توانند بدهند.
شب قدر
امام صادق علیه السلام فرمودند:
” التقدیرُ فی لیله القدر تِسعهُ عشر و الابرامُ فی لیله اِحدی و عِشرین و الامضاءُ فی لیله ثلاث و عِشرین”(10)
تقدیر اعمال در شب نوزدهم انجام می گیرد، و تصویب آن در شب بیست و یکم، و تنفیذ آن در شب بیست و سوم.
شب قدر شبی است که عبادتش از عبادت هزار ماه بهتر است.
از آنجا که حاصل عبادت نزدیک شدن به خدای متعال است و لازمه ی نزدیک شدن به هر چیزی، بیشتر دیدن، بیشتر شناختن و بیشتر بهره بردن از آن است؛ پس معلوم می شود که در این شب، بهره مندی انسان از معارف الهیه بیش از بهره مندی او از هزار ماه عبادت است.
آن معرفتی که در این شب برای انسان حاصل می شود و از معرفت حاصل از هزار ماه عبادت بالاتر است، معرفت خانم حضرت زهرا سلام الله علیهاست؛ زیرا آن حضرت” اُم” است. اُم، اصل است و باقی معرفت ها به ایشان برمی گردد.
فرموده اند: “اللّیله فاطمه” (11) ؛
منظور از لیلهالقدر، خانم حضرت فاطمه سلام الله علیها هستند. سپس فرموده اند:
کسی که معرفت ایشان را درک کند، لیلهالقدر را درک کرده است.
سوره قدر
امام باقر علیه السّلام در مورد سوره” انّا أنزلناه” فرموده اند:
” …انَّهَا لَغایهُ علمِنا…” (12)
یعنی: همه ی علمِ الهیِ بی نهایتِ ما، به طور جامع در سوره ی انّا أنزلناه است.
عالی ترین وقت مواظبت و بهره مندی از این سوره در ماه مبارک رمضان است.
طریق مواظبت به آن به دلالت صاحبان آن علوم و معارف، خواندن هزار بار آن در شب های ماه مبارک است تا شب بیست و سوم، و حداقل، خواندن آن در شب بیست و سوم به همان تعداد.
البته لازم نیست خواندن آن در یک مجلس (متصّل به هم و بدون فاصله) باشد، ولی مهم است که در آن شب قبل از اذان صبح خواندنش تمام شود.
امام صادق علیه السّلام فرموده اند: کسی که این عمل را در شب بیست و سوم انجام دهد در مورد اهل بیت علیهم السّلام یقینش شدّت پیدا می کند. (13)
یاد خدا
چند فراز منتخب از فرمایشات امام صادق «علیه السلام» (14) درفضیلت ماه مبارک رمضان:
حضرت فرمودند:
… روزه به همین خودداری از خوردن و آشامیدن تنها نیست، بلکه باید در هنگام روزه زبان خود را از دروغ نگه دارید، و دیده های خود را از حرام بپوشانید، و با یکدیگر نزاع نکنید، و بر هم حسد نورزید، و غیبت و گفتگوی بی منطق ننمایید، و سوگند دروغ بلکه حتی سوگند راست به زبان نیاورید…
از یاد خدا و نماز غفلت نکنید…،
و خود را در آستانه آخرت بدانید، و درانتظار فرج و ظهور قائم آل محمّد «علیهم السلام» باشید …
و بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شکستگی و مذلّت، مانند بنده ای که از آقای خویش بترسد، و از عذاب خدا هراسان باشید و به رحمتش امیدوار.
روزه حقیقی
و باز حضرت صادق علیه السلام در ادامه حدیث، (15) فرمودند:
ای روزه دار! …از آنچه غیر خداست به سوی خدا بیزاری جو و ولایت و دوستی خویش را به گاه روزه برای خدا خالص گردان… و در ایام روزه روح و بدن خویش را به خدای عز و جل ببخش، و دل خویش را برای محبت و یاد او فارغ گردان…
به درستی که پدرم فرمود:
رسول خدا صلی الله علیه و آله شنید زنی هنگام روزه، کنیز خویش را دشنام داد، حضرت طعامی خواست و به آن زن گفت: میل کن. عرضه داشت: روزه هستم، فرمود: چگونه روزه ای که کنیز خود را دشنام دادی! روزه تنها ترک خوردن و آشامیدن نیست، همانا حق تعالی روزه را حجابی از انجام کارهای ناشایست، و کردارهای بد، و گفتارهای ناپسند قرار داده، چه بسیارکم هستند روزه داران، و چه بسیارند آنان که تحمل گرسنگی می کنند.
یاد آخرت
این چند نکته از فرمایشات حضرت صادق «صلوات الله علیه» شاه کلید است؛ اگر انسان آنها را رعایت کند، بقیه هم کم و بیش اتفاق می افتد:
خود را مشرف به آخرت دانستن:
آدم به وضوح احساس می کند که فرصت و عمرش در حال تمام شدن است و قیامت را کاملاً پیش روی خودش می بیند و اگر کسی قیامت را پیش روی خویش ببیند، امکان ندارد کار خلاف انجام دهد و سعی می کند عمل صالح انجام دهد.
منتظر فرج و ظهور امام زمان علیه السلام بودن:
کسی که منتظر ظهور بوده باشد، به وضوح “حضور” ایشان را نزدیک خود می یابد و کسی که در آن حال ایشان را رعایت بکند و تقوای ایشان را داشته باشد، اهل آخرت می شود. اهل دنیا اهل جهنم است و اهل آخرت، اهل بهشت است.
در مشهد و محضر امام زمان علیه السلام زندگی کنید.
یکی از خصوصیات این ایام، طالب ساحت مقدّس آن حضرت بودن است؛ لذا در ایام باقی مانده از ماه مبارک، جدّی تر به این مسأله التفات کنید.
حقیقتاً سعی کنید خودتان، اعمالتان و زندگی تان را برای آن حضرت قرار دهید.
زیارت اباعبدالله علیه السلام در شب قدر
شما در نوع مناسبت ها، اعم از عیدها و عزاها، حضور سیدالشهدا صلوات الله علیه را می بینید و این را در دستوراتی که جهت زیارت ایشان در ایام مهم داده شده می توانید بفهمید؛ موقع ظهر و هنگام زوال روز جمعه، شب نیمه شعبان، روز عرفه، شب قدر...
فرموده اند وقتی یاد ایشان افتادید سه بار بگویید:
“صلی الله علیک یا ابا عبدالله،
صلی الله علیک یا ابا عبدالله،
صلی الله علیک یا ابا عبدالله”
این را دست کم نگیرید، چیز فوق العاده ای است. با توجه به اینکه انسان از سه جزء تشکیل شده، با هر بارتکرار، سه جزء تشکیل دهنده ی انسان، عمیق تر و لطیف تر می شود.
یعنی به این ترتیب شما هر بار که می گویید، ارادت، محبت، تسلیم شدن خودتان را به ساحت مقدس سیدالشهدا عمیق تر می کنید. لذا در شبهای با عظمت قدر، از توجه و محبت به ساحت حضرت اباعبدلله «علیه السلام» غافل نشوید.
بخشیدن دیگران
نقل شده وقتی ماه مبارک رمضان می رسید، امام سجاد سلام الله علیه خطاها و گناهان غلامان و کنیزانشان را بدون آنکه به آنها بگویند یادداشت می کردند…، در شب آخر رمضان همه ی غلامان را صدا می زدند و جرم و خطای هر کس را به او می گفتند و بعد به همه می فرمودند با صدای بلند بگویید:
ای علی بن الحسین!… ما را عفو کن و از ما درگذر تا خدا نیز از تو درگذرد که خدا فرموده: “ولیعفوا و لیصفحوا ألا تحبون أن یغفر الله لکم والله غفور رحیم” (16)
بعد آن حضرت دست به دعا بلند می کردند و با چشم گریان می فرمودند:
خدایا! تو به ما امر کردی از هر کسی که به ما ظلم کرده بگذریم؛ من به فرمان تو آنها را بخشیدم، تو هم مرا ببخش که تو برای بخشیدن سزاوارتری…
برای خلاص شدن از کینه و گله مندی، همه شما در اولین فرصت این کار را بکنید؛
در زمان مناسب و وقتی که می توانید آرام باشید چشم هایتان را ببندید، آن وقت کسانی را که نسبت به آنها کینه دارید و به شما بدی کرده اند، یکی یکی جلوی چشمتان بیاورید و کارهای بدی که نسبت به شما روا داشته اند را بگویید.
همه را که گفتید، بعد بگویید: من تو را می بخشم و بعد برای هدایتش دعا کنید. بعد نفر بعدی و همین طور تا به آخر.
آن وقت می بینی که خلاص می شوی؛ انگارهمه این آدم ها را با طناب داشتی پشت خودت می کشیدی! و حالا راحت شدی. بعد از این هم هر وقت از کسی گله مند بودی همین کار را بکن، خلاص می شوی.
انتظار فرج
حال و هوای ماه مبارک رمضان از روز بیست و سوم که گذشت، عوض می شود و سکوت سنگین و دلگیری فضا را پر می کند گویا که دل آدم در ماه مبارک منتظر اتفاقی است؛ مانند روز جمعه، ولی با نیامدن او، دل را اندوه ساکتی فرا می گیرد و فضا را پر می کند.
مانند شیعیان کاشان که زکریای قزوینی- قرن ۷- در آثار البلاد از آنان یاد کرده است:
هر روز صبح به همراه اسب زین کرده و بی سوار به خارج شهر می رفتند برای استقبال از کسی که خواهد آمد تا بالا آمدن آفتاب، و چون از آمدن او ناامید می شدند بر می گشتند اندوهگینانه، و می گفتند: امروز نیامد، فردا.
حالا کسی که هر روز منتظر است، بگوید: امروز نیامد؛ فردا. اگر هر جمعه منتظر است، بگوید: این جمعه نیامد، جمعه ی بعد. ولی حالا که این بیست و سوم نیامده؟ نمی گوییم بیست و سوم ماه مبارک بعد؛ یک سال دیگر؟! مگر این دل از سنگ و کلوخ و آجر است؟! می گوییم: فردا!
من می دانم که اگر امروز نیامد بالاخره یک روز فردا خواهد آمد و خدا نکند آن روز ما منتظر نبوده باشیم!
ورع
حقیقت روزه گرفتن در فرمایش امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، “ورع” است.
ورع بالاتر از تقواست. تقوا یعنی حفظ کردن؛ امّا ورع یعنی پرهیز کردن؛ یعنی آنچه حرام است انجام ندهید.
معنی عمیق و وسیع “ورع” این است: هیچ کاری نکنید مگر آن کاری که از شما خواسته اند؛
یعنی: مطیع، سلم، تسلیم، ساکت بایستید و هر چه مولا فرمود و فهماند آن را انجام دهید؛
حقیقت روزه این است.
لذا همین حال هم در رمضان به آدم دست می دهد؛ یعنی به وضوح یک حالت رخوتی به آدم دست می دهد که میل به تکاپو و تلاش به کلی از آدم گرفته می شود.
اگر بتوانید خودتان را با این حال تطبیق دهید، به وضوح می یابید که در فضای حاکم بر این ماه یک حال و مزه و یک حقیقت بی اسم و وصف و رسمی وجود دارد که در ماه های دیگر نیست؛ این حال خاص در ماه رمضان به دلیل حضور همان”حقیقت” در این ماه است.
قرآن بصیرت و هدایت است.
آن حقیقت موجود در ماه رمضان، همان حقیقت قرآن است که حضور دارد. کسی که واجد قرآن شد، اتفاقی که در او می افتد همان است که قرآن به عنوان اسماء و صفات خودش از آنها نام برده است.
خدای متعال می فرماید: این کلام “علم” است؛ پس: واجد قرآن، صاحب نورانیّت علم می شود.
می فرماید: این قرآن “بصائر” است؛ پس: صاحب قرآن، واجد حقیقتی می شود که باعث گشوده شدن چشم دل او می شود و بصیرت پیدا می کند.
می فرماید: این قرآن” هدایت” است، آیه است، بیّنه است؛ پس: کسی که قرآن را یافت، راهش را پیدا می کند، می فهمد از کجا آمده، کجا باید برود.
با حواس جمع روزه بگیرید.
می فرماید: این قرآن”رحمت” است؛ لذا کسی که قرآن را یافت، همه ی وجودش را محبت پر می کند، نه محبت از نوع محبت های انسانی و روابط انسانی.
می فرماید: این قرآن”بیان” است، تبیان است، مبین است؛ لذا حقیقت برای واجد معرفت قرآن وضوح پیدا می کند.
اسامی و صفات قرآن، نشان دهنده عملکرد قرآن است؛ پس اگر قرآن در کسی بود، آن عملیّات در او اتّفاق می افتد.
لذا کافی است با حواس جمع روزه بگیرید؛
حواستان باشد که روزه اید، بعد با این حواس جمع، با توجه و تذکّر نفس بکشید و آن حقیقتی را که حال و هوای ماه رمضان است ببلعید و به این ترتیب در ضیافهالله شرکت کنید.
در ماه رمضان آن چیزی که وجدانی و حاصل انسان می شود، خود خدای متعال است.
این در طول لحظات روزه داری هست و در لحظاتی تشدید می شود که موقع افطار است.
در روایت هست که مؤمنین وقت افطار خوشحال می شوند. بعد ما خیال می کنیم چون موقع خوردن است خوشحال می شوند! نه، اگر دقت کرده باشید دم دم های افطار، انسان به وضوح توجه و وجدان شدید تری نسبت به خدای متعال دارد.
مزد هر کاری را آخرش می دهند، وقتی کسی روزمزد باشد مزد هر روزش را همان روز می دهند، و اگر ماهیانه کار کند مزد یک ماه را آخرش می دهند. ماه رمضان هر دو را دارد؛ هم روزانه می دهند و هم آخرش در عید فطر.
جزای روزه
در روایتی است از رسول اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» که می فرمایند:
” یقول الله عز وجل الصوم لی و أنا أجزی به… و للصائم فرحتان؛ فرحهحین یفطر و فرحه حین یلقی ربه…” (17) خدای عز وجل می فرماید: روزه از آن من است و من خود جزای آن هستم … و برای روزه دار دو خوشحالی است: یکی هنگام افطار و دیگری هنگام دیدار پروردگارش.
و یافتن معنا و حقیقتی که در عید فطر است، عمیق تر از یافتن آن در افطارهای روز های قبل از آن است؛ لذا اگر حال و هوای خودتان را در عید فطر به خاطر بسپارید، در روز های سال، کم و بیش می توانید آن را تداوم بخشیده و تجدید کرده و از آن بهره ببرید.
تلاوت سوره قدر در وضو
در فضیلت خواندن سوره ی شریفه قدر هنگام وضو گرفتن فرموده اند:
که هر کس آن را بخواند چنان پاک شود که گویا تازه از مادر زاده شده است.(18)
این فضیلت برای چند لحظه بودن با سوره ی قدر است، چه برسد به دوام حضور آن در موطن نفس! و از برکات عجیب ماه مبارک، خصوصاً برای کسی که به این سوره شریفه در این ماه مواظبت کرده باشد، تواناییِ یافتن این موهبت است.
ارزش بی حد این امر و فواید غیر قابل تصور آن، برای ما وقتی آشکار می شود که به فرمایش امام باقر «علیه السلام» توجه شود که در مورد این سوره فرموده اند:
” انّها لغایهُ علمِنا” (19)
حقیقت این است که این سوره (قدر) نهایت علم ماست.
پس: مواظبت بر این سوره شریفه و داشتن آن در سینه و حضور آن در موطن نفس، به شدتی که با معنا و با توجه انجام شود، شخص را از نورانیّت علم الهی بی حدّ و وصف اهل بیت «علیهم السلام» برخوردار می کند.
سوره شریفه قدر شامل همه معارف و علوم الهیه است
یافتن سوره شریفه قدر در موطن نفس و بردن آن با خود به بیرون از ماه مبارک عجیب ترین عیدانه رمضانی و شریف ترین آنهاست.
“معرفت خدای متعال”، چرا که:
قرآن مجید و از جمله سوره قدر، کلام الله اند و خدای متعال در کلامش تجلی فرموده و خود را تعریف کرده است.
این سوره و کل قرآن مجید خطاب به رسول الله «صلی الله علیه و آله وسلم» است؛ پس: وجود مبارک ایشان نیز در این سوره حضور داشته و لذا تعریف می شوند.
“لیله”، وجود مبارک و روح مطهر صدیقه طاهره «سلام الله علیها» ست؛
پس: وجود مبارک ایشان نیز حاضر و تعریف می شوند.
علوم نهفته در سوره قدر
آنچه نازل شده؛ یعنی”هُ “، قرآن مجید است که حقیقت آن امیرالمؤمنین «علیه السلام» می باشد؛ پس: همه علم کتاب الله و معرفت ولی الله نیز در این سوره هست.
در این سوره خبر از نزول ملائکه به امام عصر «علیه السلام» داده شده؛ پس: معرفت ملائکهالله و مالک و ملیک آنان، که ولی وقت باشد نیز تعریف می شود.
و نیز خبر از هر امری که تسلیم حکم خدای متعال و ولی اوست؛ یعنی: ” کل أمر سلام”.
در این سوره خبر از طلوع فجر ظهور الهی امام زمان «علیه السلام» داده شده؛ پس: ظهور و آنچه وقایع در آن است در این سوره شریفه شناسانده شده اند.
در این سوره وقایع ایام رحلت رسول الله «صلی الله علیه وآله وسلم»، تا ظهور صاحب الزمان «صلوات الله علیه» شناسانده شده؛ لذا: علم به وقایع بعد از رحلت تا نهایت منتهی به قیامت در این سوره آورده شده است.
سرورم، یا صاحب الزمان!
در این زمان و امروزه، حقیقت ماه مبارک و روزه و همه لحظه های زیبای آن شما هستید.
زیباترین لحظه های سکینه و با این همه، ناتمامی، بیقراری و چشم انتظاری؛ زیباترین لحظه های با شما بودن و بس نبودن.
من شما را پیش خودم، در دلم نگه می دارم. آنجا برای شما به اندازه کافی جا هست؛ منِ نقطه و یا صفر که جایی نمی گیرم، و در ضمن آنجا همه اش مال شماست، من سرایدار جاهل غافل آنجا بوده ام؛ لذا شما می توانید این مقصر را از آنجا بیرون کنید. ولی با رحمت و رأفت و کرم و محبت و عطوفت و قدرت خدای متعال که شما هستید، سفید کردن سرسوزنی سیاهی مگر کاری دارد؟ هنر شما عزیزانِ خدای متعال خوبی به بدان است.
آقا جان! برادران یوسف او را به زر ارزان فروختند، ولی رویمان سیاه، ما شما را به هیچ می فروشیم؛ کمترین توجه به هر چیزی، توجه ما را از شما برمی گرداند؛ غافل می کند.
“وارحمنا و اغفر لنا و تفضل و تصدق علینا انّ الله یحب المتصدقین”
منابع:
4. (سوره محمد صلی الله عله و آله/آیه 17)
5. (سوره محمد صلی الله عله و آله/آیه 17)
6. (سوره محمد صلی الله عله و آله/آیه 17)
8. (مشکاه الانوار: 325 حدیث عنوان بصری)
13. (التهذیب / ۳ : ۱۰۰)
17. الفقیه ۷۵:۲
18. الفقه الرضا علیه السلام: ۷۰
19. کنزالدقائق ۱۴: ۴۲۷