از حضرت زهرا سلام الله علیها برایمان چیزهایی گفته اند که شاید ...
از حضرت زهرا سلام الله علیها برایمان چیزهایی گفته اند که شاید امروز خیلی ها آن را نپسندند، ما در این بخش، حضرت زهرا را الگوی جرات و جسارت معرفی می کنیم.
الگوی جرات و جسارت
مدت هاست که در ایران روز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، با روز مادر، همراه شده است.
این همراهی موافقین و مخالفین بسیاری دارد، بعضی می گویند با پرداختن به مقام مادر، از تکریم شخص حضرت زهرا در این روز غافل می شویم و برخی دیگر بر این باورند همراهی این دو مناسبت باعث می شود فقط بعد مادری حضرت زهرا برای جامعه مشخص شود.
در نظر سنجی یک صفحه ی مذهبی، از مخاطبین سوال شد که کدام ویژگی حضرت زهرا در ذهن شما پررنگ تر است، بیشتر مخاطبین پاسخ دادند حجاب ایشان و بعد از آن مادری و خانه داری!!!
جالب آن که مخاطبین آن صفحه، همه از قشر تحصیلکرده با فعالیت اجتماعی بودند، اما در ذهن هیچکدام از آنها بعد اجتماعی حضرت زهرا جایی نداشت!
درست است که ایشان در ابتدای جوانی از دنیا رفتند و وقت چندانی برای نشان دادن توانایی هایشان به این دنیا را نداشتند، اما با بررسی زندگی ایشان در همان سال های اندک هم می توان نقاط درخور اهمیت بسیاری برای جوان امروز پیدا کرد.
متاسفانه در منابر، از روی جهل یا به عمد، بیشتر جنبه ی مادری و خانه داری حضرت زهرا عنوان شده که زنان امروز آن را نمی پسندند، این که در سخنرانی ها دسداس کردن، تهیه ی آرد و پختن نان در تنور توسط حضرت را بیان می کنند، نکته ی جالبی برای زنان امروز ندارد که بخواهند از آن الگوبرداری کند.
ما در روزگاری هستیم که نان را از نانوایی می خریم، حتی غذای آماده می خوریم، از جاروبرقی و ماشین لباسشویی و از کارگر برای نظافت استفاده می کنیم که در وقتمان صرفه جویی کرده باشیم تا بتوانیم به معنا و هدف زندگیمان برسیم، بتوانیم فارغ از امور خدماتی، بیشتر رشد کنیم، آن وقت برای ما از چیزهایی می گویند که نه تنها ما را به بانوی دو عالم نزدیک نمی کند، بلکه چنان غریبه می کند که در ذهنمان سوال می شود: چه الگویی؟ چه بزرگ بانویی؟
دختر جوان امروز مانند زنان گذشته نیست که تمام زندگی خود را در شوهر داری و فرزندآوری و خانه داری، خلاصه کند، هویتی غیر از همسر و فرزند نداشته باشد، اصلا دنیای امروز هم همچین زنی را نمی پسندد، هیچکس دوست ندارد با شخصی عقب مانده رفت و آمد کند و تربیت نسل اینده را به فردی بیسواد و به دور از علم و فناوری واگذار کند.
خود دختران هم اینقدر عاقل شده اند که در زندگیشان به دنبال معنای والاتر و اهداف بلندتری باشند، که البته ازدواج عاقلانه و فرزند پروری (نه صرفا فرزندآوری) در کنار زندگی، می تواند زمینه ی رشد انسان را فراهم کند.
اما به شما اطمینان می دهم که این نیست، زندگی حضرت زهرا صرفا در خانه خلاصه نمی شد، حضرت زهرا زنی خانه دار نبودند که تمام وقت و زندگیشان را وقف کارهای خدماتی و فرزندان کنند و دیگر هیچ، که اگر اینگونه بود امام زمان نمی فرمودند:
فِی ابْنَهِ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله) لِی أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ
فاطمه دختر رسول خدا براى من اسوه و الگویى نیکوست. 1
بیشترین نکاتی که از زندگی حضرت زهرا می دانید را در ذهن بیاورید، کدامشان می تواند برای امام زمان الگو باشد؟
حجابشان؟ دسداس کردن هسته خرما؟ پختن نان؟
و یا
زیر بار ظلم نرفتن؟ از حقشان نگذشتن (فدک) و تلاش برای گرفتن مالشان (خطبه فدک)؟ علم و قدرت سخنوری (خطابه فدک)؟ مبارزه ی سیاسی با خلفای غاصب؟ تلاش حداکثری برای جمع کردن یاران (چهل شب به در خانه ی انصار و مهاجر رفتن)؟ خدا شناسی و جنبه های عبادی و انسانی؟ دعا و طلب خیر برای همسایه و بعد برای خودشان؟ رسیدگی به ضعفا و فقرا؟ آموزش و پاسخگویی به مسائل مراجعین؟ و هزاران علامت سوال دیگر که شاید تا روزگار ظهور حضرت برای ما ناشناخته بماند.
لزوم تفکر
شاید ما علم خیلی از چیزها را نداشته باشیم، و اگر هم به دنبال پاسخ آن ها رفته باشیم، پاسخی که به دل بنشیند و ما را از ته دل قانع کند، پیدا نکنیم، اصلا قرار هم نیست که همه ی دست اندازها صاف بشوند و ما هیچ چالشی نداشته باشیم، اما قدرت تعقل که داریم، درباره ی آن موضوعات، تفکر که می توانیم داشته باشیم، یکی از آنها همانطور که ذکر شد، الگو بودن حضرت زهرا برای امام زمان است که مسلما باید چیزی فراتر از دانسته های ما باشد.
دومین مطلب قابل تامل، سخنرانی حضرت زهرا در مسجد است که با نام خطبه ی فدک معروف است.
با نگاهی به این سخنرانی، و کمی تفکر و تعمق در آن نکات جالب توجهی مشخص می شود.
اول جرات و جسارت بانو به چشم می خورد، این که در مسجد و منبری که غصب شده، جلوی صدها جفت چشم و در حضور صدها بدخواه و منافق و نادان و شمشیر به دست، آنقدر اعتماد به نفس داشته باشی که بتوانی سخنرانی کنی، همین امروز هم غریب است.
و بعد بتوانی با قدرت کلامت، خلیفه ی وقت را مفتضح کنی و بیسوادی او را در تاریخ ثبت کنی، آن چنان که هر شخص عاقلی متن خطبه را بخواند، رای به برتری بانو دهد، جای شگفتی دارد.
دوم علم حضرت، احاطه ی ایشان به آیات قرآن و تفسیر آن و تاریخ، از بانویی که تنها هجده سال سن دارد، باز هم جای تعجب دارد.
سوم قدرت ایشان در پاسخگویی به خلیفه ی وقت، و باز نماندن از جواب و بعد محکوم کردن او در حضور صدها نفر، کاریست که از وکلای با سابقه هم بعید به نظر می رسد.
و نقطه ی اوج خطبه ی فدکیه جایی است که حضرت می گویند:
“آیه! النَّاسُ!
“ای مردم! بدانید که من فاطمه ام”
و شخص هنگامی خودش را به نام معرفی می کند که وجهه ای داشته باشد و بداند که این نام می تواند معرف یک سری خصوصیات خاصی در ذهن مخاطب باشد.
مسلما کسی که هیچ حرفی برای گفتن و هیچ ویژگی خاصی نداشته باشد، هنگام معرفی، خودش را وابسته به همسر و پدر و فرزند می کند و به نام آنها خودش را معرفی می کند، مثلا می گوید من دختر آقای فلانی هستم و یا مادر بهمانی هستم.
این که حضرت، در مسجد و در حضور عموم مسلمانان، خودش را به “نام” معرفی می کند، یعنی می خواهد برای مسلمانان، یادآوری کند که “من که هستم” و چه کارهایی منحصر به فردی انجام داده ام و چه شخصیتی دارم.
اگر ایشان خودشان به شخصه هیچ استقلالی نداشتند، به جای این که بگویند من فاطمه ام، می گفتند من دختر پیامبر هستم و یا همسر و مادر فلانی
از همین نکته ی ظریف می توان فهمید، فاطمه زهرا، جدای از نقش های خانوادگی، دارای نقش های اجتماعی هم بودند که برای مردم آشنایی داشت، به همین علت فرمودند، من فاطمه ام.
ای کاش اولیاء خدا را در حد فهم خودمان پایین نیاوریم. به بهانه ی الگوگیری از انها آنقدر پایین نیاوریمشان که خاکی شوند، آنها آسمانی اند، باور کنیم.
گر بریزی بحر را در کوزه ای چند گنجد؟ قسمت یک روزه ای
این چنین حس ها و ادراکات ما قطرهای باشد در آن نهر صفا
زینب عشقی
1 الغیبه (للطوسی) , جلد۱ , صفحه۲۸۵