بر حسب آیات و روایات در خلقت انسان، خدای متعال در سه موقف: اولا خود را به روبوبیّت،
چاره بیرون آمدن از چاه تن
بر حسب آیات و روایات در خلقت انسان، خدای متعال در سه موقف:
اولا خود را به روبوبیّت،
و وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را به رسالت،
و وجود مبارک امیرمومنان (علیه السلام) را به ولایت،
معرفی فرموده و از انسان پیمانی به پایبندی بر این معرفت و اعتقاد گرفته است.
قیمت هر علم و معرفتی هم، به قدرِ قیمتِ موضوع و متعلّق به آن می باشد؛ لذا: از اینجا قیمت بی حدّ و مقدار "معرفت" موارد یاد شده، معلوم شده و معلوم میشود که معرفت، قیمتی ترین گوهر در زندگی انسان است:
(أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ اِمْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ)1
«به راستی که قیمت و ارزش هر انسانی، معرفتش است.»
اما آنچه بر انسان در مسیر خلقت او گذشته، ابتدائاً توجه به حق تعالی در عالم انوار، و نهایتاً توجه به طبیعت و تن و در نتیجه حضور در آن بوده است.
از آثار این حضور در حصار تن، مُلزَم بودن او به ارتباط او با بیرون از خود، با اعضا و جوارحی است که توانایی بسته و اندکی، آن هم در محدوده طبیعت دارند؛ لذا: فهم پس و پشت آن و ملکوت هر چیز، در توانایی او نیست.
(يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ)2
«از زندگی دنیا ظاهری را میدانند و آنان از آخرت غافل می باشد.»
لذا: انسان در چاه تن، هم کور است و هم علیل و عاجز؛ لذا: هنگام مفارقت از بدن و مرگ، او فارغ از محدودیّت تن، هر چه را همانطور که هست خواهد دید و خواهد فهمید.
(لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ)3 حقیقتاً از این غافل بوده ای، سپس پرده (غفلت) تو را برداشتیم، پس چشم تو امروز آهن (نافذ و تیزبین) است.
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده درفکنم
لذا: یکی از اهداف الهی تعلیمی و تربیتی انبیاء (علیهم السلام) خارج کردن انسان از ظلمت جهل و عالم طبیعت و وارد کردن او به نور علم و عالم ملکوت، و نیز به فعالیت درآوردن توانایی ها و استعدادهای نفسانی او می باشد:
و چنین است که در همه سلوک های عرفانی که مقصدشان کشف و معرفت حقیقت است، به دنبال خروج اختیاری روح از بدن برای مشاهده اشیاء (همانطور که حقیقتاً هستند) میباشند. از تحمل ریاضات شاقّه با حفظ حضور قلب گرفته، تا مداومت به اوراد و اذکار، تا سماع صوفیان، تا مصرف مواد توهّم زا، همه و همه برای بازکردن گره و پیچ اتّصال تن و روح به یکدیگر، و خلاصی بدن از بندِ تن، برای مشاهده و معاینه حقیقت به چشم و دل می باشد، که در اصطلاح به آن "انخلاع" می گویند؛ که در حقیقت رویای صادقه اختیاری و همان خود هیپنوتیزم می باشد. با توجه به اینکه تعلّق روح به تن به دلیل توجه و علاقه او به تن بوده؛ لذا: آنچه در شرعیّات در این امر تشریع شده، ناظر به برگرداندن علاقه و توجه روح از تن، از قرار ذیل می باشد:
تقوا: دوام توجه به خدای متعال؛ و به وجود مبارکه ولی الله (علیه السلام)؛ و به قیامت که در صورت تشدید آن، توجه از تن و خود برگشته؛ لذا: از آن خارج و در بیرون از تن حضور پیدا میکند.
نماز: غرض از انخلاع اولا معرفت به حقایق الهی است و این امر در نماز، اگر با رعایت آداب و احکام قالبی و قلبی آن به جا آورده شود، به سادگی و آسانی حاصل است و فرمایش (الصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤْمِن)4 ناظر بر همین معناست. و چنین است که نماز منهاج انبیا؛ یعنی: راه و رسم سلوک آنان به سمت کمال ترین کمال و تکمیل کمالات خود میباشد.
آداب خوابیدن: قاعده انخلاع، خوابیدن در حالی است که سطح آگاهی بالاست؛ سر می خوابد، ولی دل نمی خوابد. و آداب و احکامی که برای خوابیدن فرمودهاند، اگر درست و به قاعده و با حضور قلب انجام شود، همین اثر را دارد.
جان کلام و آخر مرام
اگر در توجه به ولیّی از اولیای الهی در موطن نفس خود،
و یا زیارت و یا توسل به هر کدام از آنان (علیهم السلام)،
و یا انس و محبت حبیبی از احبّاء خدا،
احساس کردیم دل در سینه نداریم،
آن دلبر، همان صاحبِ ولایتِ اولی به نفس ما، از طرف خداست.
که اگر توجه کنیم خواهیم دید، از فرق سر تا کف پا، او در ما حضور دارد. او همان واسطه اتّصال و ارتباط ما با مرتبه بالاتر است؛ که اوایل بعضی اوقات و کوتاه مدت و بعدها بیشتر و بلندمدت، تا تبدیل حال به مقام و دوام، در ما حضور دارد.
این واقعه را باید قدر دانست، که رونمایی از تحقّق ولایت الهیه و استقرار آن در ماست. حال با توجه به وجدان ترکیبی ما از آن حضرت، ما واجد او، و او در اختیار ماست و ما می توانیم در متن زندگی خود اعمال و افعال عادی و عبادی خود را با ایشان انجام دهیم.
صداقت و ادب و محبت ما در این معیّت، میتواند امر را منجر به موجودیّت و مملوکیّت ما بکند. و اینک ما هستیم که در اختیار او، و او ولیِّ امر ما است، و این دور نهایی با انتهای بی انتها، در قبول ولایت الهی است:
(هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ)5؛
یعنی: «آنجا برای تو حاکمیّت محبت الهی است؛ حاکمیت محبت الهی، آنجا برای توست.»
و اینگونه است زنگوله پای آن شاهباز الهی در خلقت شدن و با پرواز او پریدن و به هر جا که او رفت، رفتن و رسیدن.
رازی از دین و زندگی 1
رویای بیداری، راهی به حریم او
الف. فرمودهاند: دیدن یکی از انبیاء و اولیاء (علیهم السلام) در خواب، نشانه صادقه بودن رویاست؛ چرا که: شیطان نمی تواند خود را به صورت آنان (علیهم السلام) در بیاورد.
ب. و دیدن آنان (علیهم السلام) در خواب، همانند دیدن آنان، در بیداری است.
و از اینجا ارزش زیارت آن حضرات در خواب که مانند و برابر تشرّف به محضر مبارک آنان، در بیداری است، معلوم میشود.
امام رضا (علیه السلام) از اجداد طاهرینشان نقل کردند که رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «هرکس مرا در خواب ببیند، حتماً خودم را دیده است. زیرا شیطان نمی تواند همانند من و نه مانند یکی از جانشینان من، و نه همانند یکی از شیعیان آنان شود...»6
ج. عالم رویا، عالم مثال است که همان عالم خیال می باشد.
د. پس توجه خیالی به ساحت مقدسه هر کدام از آنان (علیهم السلام) در بیداری همانند همان تشرّف در رویاست که قند را در دل آدم آب می کند؛ الا اینکه: نباید در این کار صورت سازی و قصه پردازی شود.
ه. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. و (فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ)7
رازی از دین و زندگی ۲
خدای متعال به جز حبیبش نیافریده؛ معرفت محض، خیر محض، محبت محض، بندگی محض، الا اینکه با حضور در این عالم و در عبور از اصلاب آباء و ارحام امّهات، آن خلوص و طهارتِ خلقت فطری، آغشته به خصوصیات آنان گردیده و زوائد و اضافات پیدا کرده و ترکیبی از خود و آنها شده است.
اثر اولیه و اصلی و اهمّ تربیت دینی و الهی، برگرداندن مخاطب خود به همان بساطت پاک و نورانی اولیّه است، الا با حفظ آگاهی و اختیار؛ که هر دو در واقعه اولیه اگر هم بودند، کمرنگ بودند.
کودک درون که امروزه از آن در مباحث روانشناسی و انسانشناسی جدید یاد میشود، طرح ابتدایی و خامی از همین معناست. یافتن کمال در برگشتن به سادگی و پاکی خلقت اولیه خود.
رازی از دین و زندگی 3
اساس در ولایت الهیه و عملکرد آن در تکوین و تشریع در هر زمانی، حقیقت سه گانه: محمدی و علوی و فاطمی با محوریّت ولیّ وقت و امام عصر می باشد، که قلب مبارک و مطهر او، آینه بازتاب رای و امضا و امر آنان (علیهم السلام) است، تا اموری که باید به ولایت حضرتش جاری شود؛ که حضرتش "یدالله" است و (بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ )8
و از جمله شواهد بر این مدّعا، فرمایش آن حضرت در تشرّف ملاقاسم روضه خوان رشتی است:
(یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی)9
اصل و اساس بودن صاحبان آن حقایق سه گانه، به دلیل مناصب الهی ثابتی است که مختص آنان بوده؛ لذا: خلفای آنان در آن مناصب سهمی ندارند:
وجود مبارک رسول الله در اولویّت در خلقت و خاتمیّت در نبوت،
و امیرالمومنین (علیه السلام) در امارت در عالم ایمان؛
و روح قدسی بودن حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای انوار عالیه الهیه و ابدان مطهره آنان (علیه السلام).
رازی از دین و زندگی 4
هر عملی را، به امر و یا توصیه و یا اجازه و یا برای و یا بنا به سیره و سنتِ هر کسی انجام دهیم، حضور او را در آن عمل می توانیم بیابیم.
لذا ادعیه وارد از ناحیه مقدسه هر کدام از معصومین (علیهم السلام) را اگر متذکر باشیم، می توانیم با حضور خود او و با دَم او بخوانیم و از برکات آن بهره مند شویم؛ و همچنین است عمل به نیابت از کسی و یا برای کسی.
و این راز، یکی از رمزهای معرفت خدای متعال است. یعنی یافتن حضور او در قرائت قرآن و عبادت و عمل به احکام و یا عمل به سیره و سنت هر کدام از عزیزان و احبّاء او.
منابع:
1 معانی الاخبار/ 2
2 الروم/ آیه 7
3 ق / آیه 22
4 بحارالانوار/ ج 82/ ص 303
5 الکهف/ آیه 44
6 من لایحضره الفقیه/ ج 2/ ص584
7 الاعراف/ آیه 44
8 سوره یس/ آیه آخر
9 دارالسلام/ شیخ محمود عراقی/ 316