در زیارت جامعه و بیان همه آن کمالات و مقامات برای تک تک اهل عصمت (عليهم السّلام)....
اسرار خوشبختی، قسمت بیست و هفتم:
اعلای از او نیست
در زیارت جامعه و بیان همه آن کمالات و مقامات برای تک تک اهل عصمت (عليهم السّلام)، اميرالمؤمنين، امیر است و علی است؛ یعنی مرتبهای است که اعلا از او نیست. درست است که آنجا فرموده اند: «فَمَا أحلَى أَسمَاءَكُم»؛ ولی با این همه؛ مانند بیت الله که انسان نمیفهمد چرا این چهار دیواری سنگی ساده، این قدر عظیم است؟ امن است؟ و با این همه مهربان است؟! چرا در بین اسمها این یکی طور دیگری است؟! مانند بیت الله، عظیم است، امن است، مهربان است.
چرا دائم دل آدم می خواهد بگوید یا علی؟!
سدرة المنتهی
مقصد و مقصود سیر به سوی خدای متعال، همان رسیدن به مقام شامخ ولایت علوی است؛ صراط مستقیم ایشان اند، نهایت صراط هم ایشان اند، پیکره و متن صراط هم ایشاناند، امام و دلیل و راهنمای در صراط هم ایشان اند. صراط از ایشان شروع میشود و به ایشان ختم میشود. اولش ایشان است آخر بی انتهایش هم ایشان است. ظاهرش ایشان است، باطنش هم ایشاناست؛
«سدرة المنتهی» ایشان اند؛ یعنی آن مقام و مرتبه قبل از قلّه. معمولاً در بیابان و در ادامه اش در دامنه تپه یا کوه تا قلّه بوته های گیاه میروید؛ در عُرف عرب به آن بوته یا درخت آخری که قبل از قلّه است، «سدرة المنتهی» گفته میشود؛ آن مرتبه قبل از قلّه.
و آنچه مسلم است این است که در عالم باطن، در عالم معنا آن «قلّه»، مقام وجود مقدس رسول الله (صلى الله علیه وآله) هستند و ما قبل آن قلّه رفیع که «سدرةالمنتهى» است؛ امیرالمؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) می باشند.
عَن أَبِي عَبدِ اللهِ الصَّادِقِ عليه السّلام قَالَ: سَأَلتُهُ عَن قَولِ اللهِ عَزَّوَجَلّ وَ أَنَّ هَذَا صِراطِي مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ ، قَالَ: «هُوَ وَاللهِ عَلى عليه السّلام المِيزَانُ وَالصّراط»1
راوی گوید: از امام صادق (علیه السّلام) درباره گفته خدای عزّوجل (و أنَّ هَذَا صِراطِي مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوه)»؛ (حقیقت این است که این راه راست من است، از آن پیروی کنید) پرسیدم فرمودند: به خدا سوگند علی (علیه السّلام) همان میزان و صراط است.
دست خدای متعال
در فرازی از زیارت ششم امیرالمومنین (علیه السلام) عرض میشودک: «اللَّهُمَّ صَلَّ عَلَى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلَّ عَلَى أمِيرِالمُؤمِنِينَ، عَبدِكَ المُرتَضَى وَأَمِينِكَ الأولَى وَعُروَتِكَ الوُثقَى وَيَدِكَ العُليا»؛ یعنی اگر کسی امیرالمؤمنین را گرفته، در واقع دست خدای متعال را - که بالای همه دستهاست - گرفته، اگر کسی امیرالمؤمنین را گرفته، به آن رشته محکم و قابل اعتماد الهی چنگ زده است.
«وحُجَّتِكَ عَلَى الوَرَى»؛
چون هر خوبی از آن ایشان است و به وسیله ایشان میتوان به آن نائل شد. خدای متعال و رسولش ایشان را به ما معرفی فرموده اند؛ لذا اگر ما در این رابطه غفلت کنیم و کم کاری و تنبلی و سستی کنیم، خدای متعال روز قیامت بر ما حجّت خواهد داشت: او بود! اگر تو نمیدانستی، او میدانست؛ و اگر تو نمیتوانستی، او می توانست؛ و این است یک پرده از معنای آیه شریفه «فَلِلَّهِ الحُجَّةُ البَالِغَة»2 كه با بودن آن کسی بهانه ای برای خوبِ خوب نشدن ندارد.
«وَرُكن الأولياء»؛
یعنی هر کسی که ولی الله است، به ولایت ایشان است که به این مقام رسیده و به ولایت ایشان است که در این مقام توان ایستادن یافته است.
«و امامِ المُخلَصِينَ (المُخلِصِينَ )»
در ادبیات قرآن، مخلِص با مخلَص تفاوت دارند. مخلِص کسی است که خود را برای خدای متعال خالص کند؛ اما مخلَص کسی است که خدای متعال او را خالص کرده باشد؛ لذا مخلِص به قدر توانایی خودش به اخلاص رسیده اما مخلَص به قدر توانایی خدای متعال! این کجا و آن کجا؟!
وقف ساحت قدس محمدی (صلی الله علیه وآله)
«وَ بَذَلَ نَفْسَهُ فِي مَرضَاتِ رَسُولِكَ»؛
خدایا! او کسی است که همه وجودش را برای رضای رسول تو بذل کرد؛ ایثار کرد؛ او را بر خود ترجیح داد.
«وَ جَعَلَهَا وَقفاً عَلَى طَاعَتِهِ؟»
و خودش را وقف اطاعت ایشان کرده بود؛ خودش، جانش و اعمالش را برای وجود مقدس ایشان قرار داده بود؛
«فَصَلَّ اللَّهُمَّ عَلَيْهِ صَلاةً دَائِمَةً بَاقِيَةً»؛
از راهکارهایی که هر محبّ صادق میتواند به سبب آن به معنای حقیقی شیعه بودن مزین و متخلّق و مفتخر گردد، اقتدا به همین رفتار امیر (علیه السلام) است: وقف کردن خود به مولا و استقامت در این امر برای اثبات صداقت، تا مولا شدن برای مولا؛ و شاید بدانید که وقف کردن نیازی به خواندن صیغه وقف نیست و صرف نیّـت و قصد کفایت می کند.
«السَّلَامُ عَلَى مِيزان الأعمَالِ وَ مُقلب الأحوالِ»؛3
اگر به روایات ذیل آیاتی که در آنها سخن از «میزان» شده مراجعه فرمایید، خواهید دید فرموده اند: منظور از «میزان» امیرالمؤمنین است. زیرا ملاک سنجش هر چیزی باید متناسب با خود آن و از جنس آن باشد؛ لذا اگر قرار است انسان و انسانیّت او و اعمالش سنجیده شود، این وسیله سنجش باید انسانی بوده باشد که مقبول و مرضی تامّ و تمام الهی باشد؛ شخص اوّل و اعلا در بندگی و معرفت و محبت خدای متعال و عمل برای او باشد؛ لذا میزان سنجش الهی، امیرالمؤمنین هستند؛ یعنی در پیشگاه خدا و رسول خدا، هر کسی به اندازه ای که علوی شده باشد مقبول است؛ والسلام.
ذیل دو آیه شریفه ۱۰۲ و ۱۰۳ مؤمنون:
«فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ»
«موازین» به وجود مبارک امیرالمؤمنين (عليه السلام) تأويل شده است.
به این ترتیب معنای آنها چنین خواهد بود که در مقام رسیدگی به اعمال انسانها اگر حضور مبارک امیرالمؤمنین و ولایت او در آنان به اندازه کافی سنگین و قابل قبول بود «فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» واگر نه «أُولئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ»
در ضمن، آیه شریفه دلالت دارد بر این معنا که هر کسی به قدر کافی و قابل توجه از ولایت ایشان بهره برده باشد، توانایی سنجش امور و اظهار نظر و نمره دادن به آنها را دارد و نیز دلالت دارد بر این معنا که در روز زیبای قیامت، رسیدگی به اعمال مردمان و سنجش آنها با امیر ما خواهد بود.
«السَّلامُ عَلَى مِيزَانِ الأَعْمَال»؛
میزان سنجش هر چیزی متناسب با خود اوست؛ اگر بناست انسانها در روز قیامت سنجیده بشوند آنها با انسانی سنجیده خواهند شد که او در نزد خدای متعال ملاک و میزان است. آن انسان مقبول الهی و آن میزان الهی، وجود مبارک امیرالمؤمنین (صلوات الله عليه) است؛ لذا شما در زیارت ایشان خطاب به حضرتش عرض میکنید:
«السَّلامُ عَلَى مِيزَانِ الأَعْمَالِ ومُقَلبِ الأحوالِ»؛
چرا حضرت امیر (سلام الله علیه) میزان سنجش انسانها و اعمالشان هستند؟
دین خدای متعال یک دین بیشتر نیست و حقیقتش هم یک حقیقت بیشتر نیست؛ نمیشود دینی که زندگی مرضی خدای متعال است از پیغمبری به پیغمبر دیگر تفاوت کند. در جزئیات احکام ممکن است تفاوتهایی بوده باشد، اما در اصول نه. «إِنَّ الدِّينَ عِندَ الله الإسلام»4 بیشتر از یک عنوان برای دین الهی نیست و یک حقیقت هم بیشتر ندارد. آن حقیقت، حقیقت وجود مقدس رسول الله (صلى الله عليه وآله) است که حبیب علیالاطلاق خدای متعال است؛ لذا هر چه ایشان پسندیده، خدای متعال هم، همان را پسندیده است. خدای متعال باطن ایشان را حقیقت هر خیری قرار داده و عمده خیرات، دین خدای متعال است.
تأیید باطن وجود مقدس رسول الله (صلى الله عليه وآله) به تعبیر و تایید خدای متعال، نفسِ نفیس ایشان، وجود مبارک امیرالمؤمنین است. لذا امير المؤمنين (صلوات الله علیه) حقیقت تمام ادیان هستند.
هر پیغمبری به میزانی که از ولایت امیرالمؤمنين بهره برده، صاحب منزلت در رسالت شده است و به میزان بهره مندی از ولایت ایشان دینش در بین ادیان منزلت دارد؛ اما همه ادیان یک حقیقت بیشتر ندارند و آن وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است.
«السّلامُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ القَوِيمَ»5
سلام بر تو ای دین قویم (استوار و پا برجای) خدا.
لذا روز قیامت هر کسی به میزانی که امیرالمؤمنین شده باشد و به میزانی که وجود مبارک امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) در باطنش و در دلش مستقر شده باشد، مقبول است. به میزانی که هر کسی علوی شده باشد، فاطمی، حسنی، حسینی، به ویژه مهدوی شده باشد، مقبول خدای متعال است. آن صدقی که در خلقت اتفاق افتاده، آن حقیقت صادقه ای که در خلقت اتفاق افتاده، مقام نورانی آنهاست؛ و کذب و جهل و غفلت و تاریکی و فحشا و منکر در واقع حقیقت دشمنان امیرالمؤمنین و اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) است.
لذا اميرالمؤمنين و کسانی که خلیفه ایشان اند؛ یعنی جای ایشان نشسته اند و همان حقیقت و منزلت ایشان را نیابتاً و وراثتاً بهره برده اند، آنان همان «صادقین» هستند که خدای متعال امر فرموده است که: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»6
امام باقر (علیه السلام) در مورد این آیه: (کونو مع الصادقین)؛ «با صادقین باشید» فرموده اند: منظور آلمحمد (علیهم السلام) هستند؛7
منابع:
1 بصائر الدرجات 1: 79
2 انعام: 149
3 مفاتیح الجنان: زیارت مطلقه امیرالومنین علیع السلام
4 آل عمران: 19
5 مفاتیح الجنان: زیارت مطلقه امیرالومنین علیع السلام در روز غدیر
6 توبه: 119
7 مناقب آل ابیطالب 4: 179