فرموده اند: زیارت امام رضا (علیه السلام) برترین زیارت هاست؛
اسرار خوشبختی، قسمت سی و هشتم:
برترین زائر و برترین زیارت
فرموده اند: زیارت امام رضا (علیه السلام) برترین زیارت هاست؛ حتی از زیارت امام حسین (علیهالسلام) و زائرین او برترین زائران در قیامت اند؛
و بر این امر چنین دلیل آورده اند که امام رضا (علیه السلام) را جز خواص از شیعیان زیارت نمیکنند.1
یک معنا از این فرمایش این است که: برای کمال در تشیّع و خلوص در آن و از ممتازترین شدن در آن، باید وجود مبارک امام رضا (علیه السلام) را قصد کرد و با ایشان مأنوس بود که معنای زیارت، قصد کردن و انس گرفتن است؛
پس آنکه در زندگی قصدش معرفت و یافتن آن حضرت و مأنوس بودن و همدم شدن با ایشان باشد، از ممتازترینان شیعیان و مؤمنین است.
«إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةَ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيّم»2 همانا تعداد ماه ها نزد خدا دوازده ماه در کتاب خداست. روزی که آسمانها و زمین را آفرید، از آنها چهار (ماه) حرام اند [حرمت خاص دارند] این است دین استوار و محکم.
در روایت شریف ذیل این آیه کریمه فرموده اند: منظور از دوازده ماه، دوازده امام است و منظور از چهار ماهی که حرمت (ویژه) دارند، چهار امامی هستند که نام مبارکشان «علی» است. یعنی ائمه ای که واجد حقیقت علویاند.
و تحفه علوی رضوی: آن حقیقت علوی از ناحیه مقدس حضرت علی بن موسی الرّضا (عليهما السلام) جلوه شدیدتری نسبت به بقیه حضرات سه امام دیگر (صلوات الله علیهم اجمعین) دارد.
یک معنای این فرمایش هم این است که تعریف حقیقت علوی از ناحيه مقدس ایشان بلیغ تر است.
یک معنای دیگرش اینکه: جواب به استغاثه «یا علی» در آن ناحيه مقدس، سریع تر به اجابت رسیده و دریافت جواب زودتر است. و این دو امر، جامع سایر موارد نیز هست.
«ذَلِكَ الدِّينُ القَيِّمُ»؛ یعنی حقیقت استوار زندگی، آیین الهی و مالکیت و ملکیت در شریعت و خلقت و قیامت، همان حقیقت علوی است؛ همان «علی» است.
و این معنا برای شیفتگان، یافتن چراغ راه و کلید رهایی از سرگشتگی و دربدری و همیشه بودن در نهایت است.
«از چه بنشستید با ما خاکیان تیره روز/ ای چراغ عرشیان، خورشید رخسار شما»
آینه ای جانانه
«جلوہ حقیقت اهل بیت (علیهم السلام) و یاد و محبت آنان در دنیا و در میان مردمان، از آینه امیرالمؤمنین و امام حسین و امام رضا و امام زمان (صلوات الله علیهم اجمعین) جلوۂ جانانه تری دارد؛ جذبۀ مردمان به هر کدام از این حضرات، طور خاصّی است و با این همه به امام رضا (علیه السلام) طوری دیگرتر؛ تا آنجا که شیعیان مقیم سایر بلاد حتى عتبات عالیات با بودن حرم شش امام معصوم در آنجا و نیز سرداب مطهر، باز دل هایشان هوای زیارت مشهد الرضا (علیه السلام) را دارد.
مشهد امام رضا (علیه السلام) و زیارت ایشان را قدر بدانیم و برای یافتن طهارت و نورانیت و برکت، تمنّای حق معرفت ایشان را از خودشان کرده و از ساحت مقدّس ایشان، استدعای خلاصی خودمان را از زندان منیّت و نفسانیّت و زشتی هایمان داشته باشیم که گفت: «رو توبه کن از خویش که یکباره گناهی.»
یافتن وجود مبارک کریم و رئوف ایشان (معرفت) و رعایت ادب حضور مبارک آن حضرت (ایمان) و سعی در دوامِ داشتنِ ایشان (تقوا) ضامن جلب رضایت الهيه جدّه اطهر ایشان حضرت زهرای مرضیه است؛ البته به قول حافظ: ما به آن مقصد عالی نتوانیم رسید/ هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
اکسیر زیارت ایشان آن چنان کریمانه و بی حساب عمل میکند که حتی یک بار زیارت حضرتش در همه عمر، زائر را برای همیشه مشهدی میکند؛ مگر چنین نبود؟! در اطرافیان و خویشان و آشنایان ما چند نفر مشهدی بودند، یا هنوز عمری به دنیا دارند و بر سر اسمشان نسبت زیبای مشهدی هست؟ پس چرا امروزه چنین نیست و چرا ما این چنین نیستیم؟ و با وجود زیارت های متعدّد و مکرّر، احساس نمیکنیم که مشهدی هستیم؟!
«اللهم صَلَّ عَلَى وَلِيّكَ عَلِيّ بنِ مُوسَى الرَّضَا عَدَدَ مَا فِي عِلمِكَ صَلاةً دَائِمةً بِدَوامِ مُلكِكَ وَ سُلطَانِكَ. اللهم تسلم عَلى وَلِيّكَ عَلَى ْبنِ مُوسَى الرَّضَا عَدَدَ مَا فِي عليك سلاماً دائماً بدوام مَجدِكَ وعَظمتِكَ وكبريائِكَ.»
از وجود مبارک حضرت امام رضا (سلام الله علیه) نقل شده که فرمودند:
«مَن زَارَنِي عَلَى بَعدِ دَارِي وَ شُطُونِ مَزارِي أَتَيْتُهُ یوم القِيامَةِ فِي ثَلاثِ مَواطِنَ حَتَّى أَخَلَّصَهُ مِن أَهوَالِهَا إِذَا تَطَايَرَتِ الكُتُبُ يَمِيناً و شمالاً وَ عِندَ الصّراطِ وَ عِندَ المِيزَانِ»3
هر کس مرا با وجود دور از دسترس بودن خانه و دور از دیده بودن زیارتگاهم زیارتم کند (به زیارتم بیاید) در قیامت در سه جا به سراغ او می آیم، تا از سختی ها و نگرانی های آن رهایی اش بخشم: هنگامی که نامههای اعمال از چپ و راست بر فراز می شوند (یعنی همگان میبینند)؛ و نزد صراط (یعنی هنگامی که باید از صراط عبور کرد که آن پل جهنم است)؛ و نزد میزان (یعنی هنگامی که او و اعمال او سنجیده میشود).
گذشته از واقعیت داشتن ظاهر روایت و صحت تردید ناپذیر آن، آیا باطن و معنای آن به معنای شفاعت نزد وجود مبارک امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) نیست که به اذن الله و رسولش حاکم یوم الدین بوده و حقیقت کتاب و صراط و میزان میباشند؟ و هم حقیقت کتاب و صراط و میزان.
«السلام على ... الحاكم يوم الدين»4
سلام بر حاکم (حکم کننده و فرمانروای) روز قیامت.
جان رحمت نبوی و علوی در بیان نورانی رضوی
مقام منیع و وجود شریف و مطهر و مقدّس و مبارک رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) دو بار جلوه جانانه تری فرموده اند: یک بار در شب مبعث و یک بار در روز غدیر.
جان کلام در بعثت آن سرور عالمیان بر همگان این است. «أدعُوكُم إِلَى شَهَادَةِ أَن لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنِّى رَسُولُ الله وَآمُرُكُم بِخَلِعِ الأندادِ وَ الأَصنَامِ».5
و در غدیر، ابلاغ جان کلام آنچه بر ایشان نازل شده؛ یعنی دعوت همگان به ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که «مَن كُنتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلى مَولَاهُ»؛ من بر هر که ولایت دارم، این علی است که ولایت دارد؛ یعنی اِعمال ولایت من که همان ولایت الهیه است، به ولایت و اولویّت علی بر ماسوای خدای متعال و من است.
و وجود مبارک امام رضا (علیه السلام) پرده از راز ولایت الهیه علوی میگشاید، آنگاه که به نقل از آباء و اجداد مطهر و مقدس خود و آنان از رسول اکرم و ایشان از حضرت جبرئیل امین (علیهم السلام) و ایشان از باری تعالی نقل میکنند که او می فرماید:
«كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَن دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَمِن عَذَابِي»؛
كلمه لا اله الا الله باروی من است، کسی که داخل باروی من شود، از عذابم ایمن است.
سپس اضافه فرمودند: «إِلَّا بِشُرُوطِهَا وَأَنَا مِن شُرُوطِهَا»6
و بار دیگر به همین سند طلایی این عبارت نورانی را درباره ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند:
«وَلَايَةُ عَلَيَّ بنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي؛ فَمَن دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِن عَذَابِي»؛7
ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) باروی من است، کسی که داخل باروی من شود، از عذابم ایمن است.
که وجه جمع بین این دو بیان، این گونه میشود: معنا و مفهوم و مصداق « لا اله الا الله» - که بیان از توحید محض خدای متعال و بایستگی بندگی مطلق حق تعالی است - ، مقام نورانی علی بن ابی طالب است که بر همگان به جز خدای متعال و رسولش اولویت دارد؛ آن حقیقت الهيه قلعه محكم من است؛ (لذا) هر کس به آن درآید از عذاب من در امان خواهد بود. و عين همين دلالت و استدلال هست در مورد حقیقت «کلمة التّقوی»8؛ و حقیقت «ایمان» و «اسلام» که در احادیث شریفه به معنای نورانی آنها که همان ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می باشد، تعریف و تأویل شده اند؛
یعنی مقام نورانی امیرالمؤمنین (علیه السلام) که بر ماسوای خدای متعال و رسولش اولویت دارد، آن حقیقتی است که در آن فقط یاد خدای متعال و رسولش و توجه به آنان و مراقبت و رعایت ایشان و اطاعت از ایشان و تسلیم بودن به ایشان است.
و اینکه به آن افزوده اند: «إِلَّا بِشُرُوطِهَا وَأَنَا مِن شُرُوطِهَا»؛ يعنى توفیق درآمدن به ولایت حضرت امیر (علیه السلام) مشروط به شروطی است که از جمله آن قبول ولایت من است؛ یعنی از جمله شروط، ورود به آن حصن حصین و قلعه آسیب ناپذیر ولایت الهی علوی، قبول ولایت و تولیت رضوی است که فرموده اند: اگر کسی ولایت یکی از ائمه (علیهم السّلام) را نپذیرفته باشد، ولایت بقیه آنان را هم نپذیرفته است؛9 چون منزلت و فضیلت آنان و حکمت حاکم بر موضوعیت امامت همه آنان (صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین) یکسان است.
ابوصلت هروی گوید: از حضرت امام رضا (علیه السلام) شنیدم که می فرمود:
«أَلَا فَمَن زَارَنِي فِي غُرَبَتِي كَتَبَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أَجرَ مِائَةَ ألفِ شَهِيدٍ وَمِائَةَ أَلفِ صِدِّيق و مِائَةَ أَلفِ حَاجٌ وَ مُعتَمِرٍ وَ مِائَةَ أَلفِ مُجَاهِدٍ وَحُشِرَ فِي زُمْرَتِنَا وَ جُعِلَ فِي الدَّرَجَاتِ العُلَى مِنَ الجَنَّةِ رَفِيقَنَا»10
آگاه باشید هر کس مرا در غریبی ام زیارت کند (یعنی شناخت او از من، از حقیقت شگفت انگیز من باشد که از شدّت بلندي مرتبه، از دیگران بیگانه است که دوری من از مدينة جدّم نشان از این غریبه بودن است) خدای عزوجل برای او اجر (مزد و عوض و بهره) صد هزار شهید و صد هزار مؤمن راستین و صد هزار حاجی و عمره گزار و صد هزار مجاهد را نوشته و او را با ما محشور فرموده و وی را در اعلا مرتبه از بهشت همراه ما قرار دهد.
کمی توضیح اینکه:
قُرب خدای متعال و حقیقت هر خیر و خوبی و ثوابی، مقام نورانی حبیب و ولی اوست؛ حقیقت احد و واحد الهی که نشان از بی نشانی حق تعالی است که شعاعی از آن حقیقت نورانی خیرات و مبرّات و عبادات و اعمال صالحات میباشد؛ و چنین است که کسی که ولی او را به حق معرفتش؛ یعنی با یافتن حضور ولایی وجود مبارک حضرتش زیارت کند و حضرتش را قصد کرده و با وی انس گیرد؛ به میزان یافتن او و باختن خود برای او، نه شعاعی که آن چنان تابشی از خورشید آن نور الهی بهره میبرد که بیش از بهره و ثواب بهترین بندگان و بندگی آنان است.
صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الحَسَن، صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ، صَلَّى اللهُ عَلَيكَ، صَلَّى اللهُ عَلَيكَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُه.
منابع:
1 کافی 9: 335
2 توبه: 36
3 کامل الزیارات: 304
4 بحارالانوار 7: 287
5 تفسیر قمی 1: 37
6 عیون اخبار الرضا 2: 135
7همان مدرک
8 فتح: 26
9 کافی 1: 373
10 من لایحضره الفقیه 2: 585