«ایمان» و سپس «تقوا» دائر مـدار بندگی حق تعالی و به تبع آن، بهره مندی ...
عرضه اعمال بر حضرت رضا (علیه السلام)
«ایمان» و سپس «تقوا» دائر مـدار بندگی حق تعالی و به تبع آن، بهره مندی از رشد و تعلیم و تربیت الهی است؛ و معنای کاربردی «ایمان» رعایت ادب محضر مبارک صاحبان ولایت و معنای کاربردی تقوا، پاسداری کردن از آنان است و در هر حال، مراقبت کردن از مراقبت کننده است.
و این معنا در مورد آن ذوات مقدسه ای که به جز شاهد بودن بر ما، اعمال ما نیز هر روز بر آنان عرضه می شود، تشدید میگردد. حال این حساسیت و مراقبت در مورد وجود مبارک امام رضا (علیه السلام) مضاعف باید باشد؛ زیرا اعمال ما در هر روز نه یک بار که دو بار بر ایشان عرضه میشود؛
عبدالله بن ابان زیّات گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: «
«أدعُ اللهَ لِي وَلِأَهلِ بَيْتِي. فَقَالَ (عليه السلام): أوَلَستُ أفعَلُ؟ وَاللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُم لَتُعرَضُ عَلَىَّ فِي كُلِّ يَومٍ وَلَيْلَةٍ، قَالَ: فَاستَعظَمتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي: أَمَا تَقرَءُ كِتَابَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ: (وَ قُلْ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُم وَ رَسُولُهُ وَ المُؤْمِنُونَ)؟ قَالَ: هُوَ وَ اللهِ عَلِيُّ بنُ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام)»
برای من و خانواده ام به درگاه خدا دعا بفرمایید. فرمودند: مگر این کار را نمیکنم؟! به خدا که اعمال شما در هر صبح و شام بر من عرضه میشود. عبدالله گوید: این مطلب را بزرگ شمردم. به من فرمودند: مگر کتاب خدای عزّوجل را نمی خوانی که می فرماید؟ «بگو: آنچه می خواهید انجام دهید که خدا و رسولش و مؤمنان کردار شما را زودتر از آنکه گمان کنید، میبینند» به خدا که آن مؤمن علی بن ابی طالب است.1
زیارت در عرش
مقام نورانی حضرت محمّد مصطفى (صلى الله عليه وآله) و اهل بیت ایشان (صلوات الله علیهم اجمعین) نشان از بی نشانی خدا هستند؛
(راوی) گفت: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم:
«مَا لِمَن زَارَ قَبْرَ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله؟
برای کسی که قبر رسول الله (صلى الله علیه وآله) را زیارت کند چه چیزی (پاداشی) است؟
قَالَ: «كَمَن زَارَ اللَّهَ فِي عَرشِهِ»
فرمودند: مانند کسی است که خدای را در عرش زیارت کرده باشد.2
از زید شحّام نقل شده که به امام صادق (علیه السلام )عرض کردم:
«مَا لِمَن زَارَ قَبرَ الحُسَينِ عليه السلام؟
ثواب کسی که قبر حسین (علیه السلام) را زیارت کند، چیست؟
قَالَ: «كَانَ كَمَن زَارَ اللهَ فِي عَرشِهِ»
فرمود: مانند کسی است که خداوند را در بالای عرش زیارت کرده است.
قُلتُ: «مَا لِمَن زَارَ أَحَداً مِنكُم؟»
گفتم: ثواب کسی که یکی از شما را زیارت کند چیست؟
قَالَ: «كَمَن زَارَ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وآله».
فرمود: مانند ثواب کسی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را زیارت کند.3
از وجود مبارک حضرت موسى بن جعفر (عليهما السلام) نقل شده که فرمودند:
«مَنْ زَارَ قَبْرَ وَلَدِي عَلِيّ كَانَ لَهُ عِنْدَ اللهِ تَعَالَى سَبْعُونَ حِجّهً مَبرورَه»
هر کسی قبر فرزندم علی را زیارت کند، خداوند ثوابی معادل هفتاد حج مبرور به او عطا میفرماید.
«قُلْتُ: سَبْعُونَ حِجَّةً؟»
با تعجب گفتم: هفتاد حج مبرور؟!
«قَالَ: نَعَمْ وَ سَبْعُونَ أَلْفَ حِجَةٍ؛»
فرمودند: آری هفتاد هزار حج.
«قَالَ: قُلْتُ: سَبْعِينَ أَلْفَ حِجَةٍ؟»
باز با تعجب گفتم: هفتاد هزار حج؟!
«ثُمَّ قَالَ: رُبَّ حِجَةٍ لَا تُقْبَلُ وَ مَنْ زَارَهُ أَوْ بَاتَ عِنْدَهُ لَيْلَةً كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ تَعَالَى فِي عَرْشِهِ.»
فرمودند: بعضی از حج ها در پیشگاه خدا مقبول نمی شود؛ و هر کس او (فرزندم) را زیارت کند، یا شبی در کنار قبر او به سر ببرد، مانند کسی است که خداوند را در عرش زیارت کند.
«قُلْتُ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِهِ؟»
باز با تعجب پرسیدم مانند کسی که خدا را در عرش زیارت کند؟!
«قَالَ: نَعَمْ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ كَانَ عَلَى عَرْشِ اللهِ تَعَالَى أَرْبَعَةُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ أَرْبَعَةٌ مِنَ الْآخِرِينَ؛»
فرمود:آری، چون روز قیامت شود چهار نفر از اولین و چهار نفر از آخرین بر روی عرش خدا باشند؛
«فَأَمَّا الْأَوَّلِينَ فَنُوحٌ وَإِبْرَاهِيمُ وَمُوسَى وَعِيسَى عليهم السلام؛»
اما اولین، نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (علیهم السلام) باشند؛
«وَأَمَّا الْأَرْبَعَةُ الْآخِرُونَ فَمُحَمَّدٌ وَعَلَى وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ (عليهم السلام)؛
اما چهار نفر از آخرین، محمد و علی و حسن و حسین (علیهم السلام) باشند؛
«ثُمَّ يُمَدُّ الْمِطْمَارُ فَتَقْعُدُ مَعَنَا زُوّارُ قُبُورِ الْأَئِمةِ إِلَّا أنَّ أَعْلَاهُمْ دَرَجَةً وَ أَقْرَبَهُمْ حَبْوَةً زُوَّارُ قَبْرِ وَلَدِي عَلَى علیه السلام»؛
پس از آن ریسمانی چون ریسمان بنایی بکشند؛ یعنی در عرش خدا ریسمانی بکشند و اندازهای معین کنند و ما با زوّار قبر ائمه بنشینیم؛ آگاه باش که بلندترین این زوار در درجه و نزدیک ترین ایشان در عطایای پروردگار، زیارت کنندگان قبر فرزندم رضا (علیه السلام) باشند.4
و نکته شگفت تر آنکه:
این فضیلت عجیب از آن زیارت قبر مطهر آنان است؛ نه زیارت خود آنان! سبحان الله.
توجّه به مواقع و مواقف الهی
ایام فرح و حزن اولیای الهی (صلوات الله علیهم)
وجود مبارک ولی الله، جلوه گاه محبت خدای متعال به ایشان است. وجود مبارک ولی الله خود محبّت خدای متعال به ایشان است. حالا وقتى وجود مقدس و مطهر ولی الله بخواهد این محبت را نشان دهد، این محبّت را در انظار دیگران ظاهر کند و به این محبت جلوه کند، نورٌ علی نور می شود. از یک طرف محبت خدای متعال به ایشان و از یک طرف جلوۀ ایشان به محبّت؛ نورٌ علی نور است.
فرمودند: «نحنُ وُدُّ الله»؛5 محبت خدا ماييم.
به همین دلیل است که در ایام خاص مربوط به اهل بیت (عليهم السلام)، حزن يا شعف ايشان به طور خاصی در عالم حس میشود؛6 به طوری که حتی دلهای گَردگرفته هم متفاوت بودن آن حال و هوا را در عالم میفهمند.
و فرموده اند: شیعیان ما کسانی اند که به آن توجه کرده و رعایت و همراهی قلبی و قالبی با این حزن و فرح می کنند: «يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَيَحْزَنُونَ لِحُزنِنَا»7 به شادی ما شادمان اند و به اندوه ما اندوهگین اند.
وجود مبارک امام زمان (علیه السلام) حقیقت گسترده در همه خلقت اند؛ لذا توجّه جناب ایشان در مناسبت ها به آنها، حال و هوای آن مناسبت را عالمگیر میکند؛ دلگیری در ایام غم اهلبیت (علیهم السّلام) و دلبازی در ایام فرح آنان (علیهم السّلام).
لذا همراه کردن احساس خود در مناسبتها با حال و هوای آن، با توجه به نکته مذکور، همراهی باطنی و عاطفی با ساحت مقدسه ایشان بوده و عمل به حکم «يَفرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحزَنُونَ لِحُزنِنَا» می باشد.
پس «قدر این ایام را بدانیم»؛ در ایام متعلّق به مولی الموحدین علی (علیه السلام)، به سادگی میشود علوی شد و هكذا وهكذا.
لحظات تشدید حضور
مقاطع زمانی؛ مانند: صبح، ظهر، عصر، غروب، مغرب، نیمه شب، سحر یا اوقات سفارش شده؛ مانند: شب و روز جمعه؛ اوّل و آخر هر ماه؛ ایام و لیالی رجب، شعبان، رمضان و بالاخره موقع تحویل سال، مانند امواج روی دریا هستند که سوار روی آنها، بی مشقّت و تکلّفِ دست و پا زدن، موج سوار را به سرعت و شدت به پیش می برد؛ و شرط کلیدی در این بهره مندی توجه به حقیقت حاضر در زمان و وقت و عصر است که وجود مبارک ولی عصر و امام زمان (علیه السلام) می باشند که حقیقت برکت الهیه اند:
«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وِقَايَةَ اللهِ وَ بَركَتَهُ».8
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند:
رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمودند: بدا بر حال کسی که خود را در هر جمعه با خاطری آسوده در اختیار دینش قرار ندهد، تا دربارۀ آن پرسش کند (تا یاد بگیرد).9
یاد مرگ پند دهنده کافی
هسته مرکزی معنای عبادت، ذلت و خضوع است و در هیچ موردی مانند یاد مرگ و مواجهه با آن، انسان ذلیل و خاضع نمی شود؛ یعنی بنده نمی شود؛ یک پرده از فرمایش کوتاه و پرمعنای رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) که فرمودند: «کَفَی بِالمَوتِ وَاعِظا»10 این است؛ برای پند دادن، مرگ بس است.
کلام آخر: علوی شدن و راهکاران تمنای ولایت ایشان از ایشان:
خدای متعال همه را علی میخواهد و علی را برای خود میخواهد. ناگفته پیداست که علی شدن، فقط در توان خود اوست؛ لذا او خود بین خلایق آمده تا آنان را برای خدا مدد کند، تا «ولی» شوند، تا علی شوند.
و کلام آخر، جواب سؤالی است بی جواب که داغ و دغدغه دلهای آخرت و عاقبت طلب است.
چگونه میتوان به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نائل شد؟ چگونه میتوان از آنِ او شد، پس آنگاه به گردانیدن او، بـه گردش بود؛ به گردیدن او به گرد او گشت؛ ولایت او را یافت و از موالیان او گردید؟ و آنک در او و با او و برای او بود؟
سالها پیش از این، این را از بزرگی، پیش از مرگش پرسیدم، فرمود: «ولایت امیرالمؤمنین از آنِ اوست؛ لذا از خود ایشان باید تقاضا و تمنای آن را داشت.»
«در خانه اگر کس است، یک حرف بس است».
منابع:
1 کافی 1: بصائر الدرجات: 429
2 کامل الزیارات: 15
3 کامل الزیارات: 147
4 عیون اخبار الرضا علیه السلام 1: 259
5 بحارالانوار 24: 87
6 کامل الزیارات: 101
7 خصال 2: 635
9 کافی1: 97
10 کافی 2: 275