همه خوبی ها و زیباییها از آنِ نفسِ نفیس رسول الله (صلى الله علیه وآله)؛...
امیر ما
همه خوبی ها و زیباییها از آنِ نفسِ نفیس رسول الله (صلى الله علیه وآله)؛ یعنی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. جلوه هایی از مقام نورانی ایشان است، درخششهایی از ایشان در ظلمت عالم است؛ پس مال ایشان هم هستند؛ پس برای داشتن آنها و رسیدن به آنها، آنها را ازخود ایشان باید طلب کرد.
فرموده اند: وقتی دعا میکنید، مثل گرسنه ای دعا کنید که غذا طلب میکند؛ گرسنه ای که مسکین است؛ «مِسكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً»1 چیز ندارد، هیچ پناهی ندارد، هیچ چیزی برایش باقی نمانده، فاقد همه چیز است و در این حالت به کسی رسیده که همه چیز مال اوست؛ او با چه حالی طلب میکند و میخواهد؟ با همان حال بخواهیم. اگر بخواهیم این خواسته مؤثرتر بوده باشد، با «محبّتِ» ایشان، ایشان را باید صدا کرد.
او نازنین خدای متعال و حبیب خداست؛ ناز کردن حق ایشان است، نیاز کردن هم وظیفه ماست. اصلاً «نادِ علیّ» قصه اش همین است. حضرت جبرئیل (علیه السلام) از طرف خدای متعال در گرفتاری جنگ، خدمت رسول الله (صلى الله علیه وآله) مشرف شد؛ عرض کرد که این گرفتاری باید به دست امیرالمؤمنین حل بشود، اگر شما می خواهید امیرالمؤمنین تشریف بیاورند، این طور صدایشان کنید: «نادِ عَلِيّاً مَظهَرَ العَجَائِب، تَجِدهُ عَوناً لَكَ فِي النَّوائِب، كُلُّ هَمِّ وَ غَمِّ سَيَنجَلِي، بولَايَتِكَ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا عَلَى».2 نام مبارک ایشان، مشکل گشاست.
شهریار چه زیبا میگوید:
يا علی نام تو بردم، نه غمی ماند و نه همّی/ بأبي أنت وأمى
قصه خلقت و شریعت، متن و منتهایی به جز ایشان ندارد؛ لذا هر دلی و دل هر صاحب دلی، فقط وقتی که به محضر مبارک ایشان وارد شده باشد و قرار گرفته باشد، قرار و اطمینان پیدا میکند و راحت می شود.
با توجه به اینکه همه خوبیها و زیباییها جلوه هایی از مقام نورانی امیرالمؤمنین هستند و درخششهایی از ایشان در ظلمت عالم میباشند؛ پس از آنِ ایشان هم هستند؛ لذا برای داشتن آنها، برای رسیدن به آنها، باید آنها را از خود ایشان طلب کرد؛ تمنّا باید کرد، تضرّع باید کرد، تائباً، راغباً باید صدایشان کرد و اصرار و سماجت کرد و تا کام دل برنیامده، دست از طلب برنداشت.
اگر قرار باشد که هست، ما بنده باشیم؛ یعنی خود را مملوک مطیع او بدانیم، هر چه غیر آن کنیم معصیت کرده ایم؛ هر لحظه غیر آن باشیم در معصیت بوده ایم؛ هر لحظه و هر کاری که مطابق رضای او و برای او نباشد، معصیت اوست؛ و این است کوله باری که ما برای آخرت بسته ایم!
در مورد وجود مبارک امیر (علیه السلام) گفته میشود:
«لَمْ يُشْرِكْ بِاللهِ طَرفَةَ عَينٍ» حتَّی یک آن برای غیر خدای متعال نبوده است!
حال اگر میزان اعمال نزد خدای متعال ایشان بوده باشد که هست، چاره ای به جز علوی شدن نیست. وگرنه این قافله تا به حشر که سهل است، تا ته بی ته حشر هم لنگ است؛ و برای علوی شدن، اولاً معرفت علی (علیه السلام) لازم است و عارف به علی اوّلاً خدای علی است و معرفت علی، خود اوست و چنین است که فرموده اند:
«المَعرِفةُ صُنعُ الله»؛3 معرفت، صنع خداست.
حال که چنین است: خدایا به خود علی كه «لَمْ يُشْرِكْ بِك طَرفَة عین» ما را در دنیا علوی بدار و علوی دریابمان و علوی برانگیزانمان و او را شافع ما در موقف حساب در محضر خود قرار ده.
شرط اکمال ولایت
وجود مبارک رسول اکرم (صلی الله عليه وآله) تمام حُسن الهی است؛ به همین دلیل است که هنگام خلقت ایشان، خدای متعال بـه خود تبریک گفته4 و خود را «احسن الخالقين» خوانده: «فَتَبارك الله أحسنُ الخالقين»5 یعنی نه فقط من اَحسنُ الخالقين هستم؛ بلکه هر چه از ایشان شرف صدور پیدا کند، نیز احسن است.
تعريف رفتار و آیین و زندگی ایشان، در بیان خدای متعال بی تکلّف بودن است. «قُل مَا أَستَلُكُم عَلَيْهِ مِن أَجْرٍ وَ مَا أَنَا مِنَ المُتَكَلَّفین»؛6 یعنی آنچه از وجود مبارک ایشان از رفتار و کردار شرف صدور مییابد، میل مبارک و دلخواه ایشان بوده و به عنوان وظیفه، تکلیف، اجبار و وجوب نیست؛ یعنی ایشان از جانب خدای متعال شرطی نیستند؛ بلکه دیگران مشروط به ایشان اند؛ یعنی از نظر خدای متعال هر چه آن خسرو کند، شیرین بُوَد.
رسیدن به آن رفتار و کردار و زندگی که حُسنِ تمام است و حَسَن میباشد، فقط به سبب محبّت شدید به آن حضرت شدنی است؛
«برکت» به معنای بهره فراوان از چیزی اندک است؛ خدای متعال در خلقت آن حضرت به خود تبریک میگوید، یک معنای آن این است که حتّی در بی حدّی خدای متعال، آن خلقت احسنت و آفرین دارد؛ یعنی حتی در آن حد نیز، بهتر از این مقدور نیست و محال است؛
و کلام آخر اینکه: مهمترین نکته در رابطه با حضرتش معرفت ایشان است؛ و راهکار آن پاسداری کردن (تقوا) و مراقبت از اوست. سپس شکفته شدن محبّت آن حضرت و تقویت آن به اطاعت که اطاعت از سرِ محبّت، عامل الحاق و اتّصال است. هرچه بیشتر، بیشتر و تشدید محبت ایشان به ابراز آن به صلوات، به زیارتِ به نیابت و به مودّت: محبت شدید و تقیّد به آن، شدنی است.
اگر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به آنانی که در وادی معارف الهیه راه رفته اند و به جایی رسیده اند، از معرفت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نچشانند، تشنگی شان دائمی بوده؛ یعنی سِیرشان ناقص خواهد ماند. آنچه از آنان رفع عطش میکند و سینه را سیراب و آرام میگرداند، معرفت آن حضرت است که ساقی آن امیرالمؤمنین است. ساقی حوض کوثر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هستند؛ کسی که از آن حوض ننوشد و نوشانیده نشود، تشنگی اش مدام خواهد بود.
صاحب حوض کوثر، نبی اکرم (علیه وآله السلام) می باشند؛ کوثر باطن رسول الله (صلوات الله علیه وآله) است که خود حضرت امیر هستند. آن حضرت از آن فقط به دوستانشان خواهند نوشانید؛ لذا کسانی که در وادی معارف الهیه راه بیابند و پیش بروند، به هر جا برسند اگر امیرالمؤمنین از معرفت خود و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) به آنان ارزانی نکنند، تشنگی شان مدام خواهد بود.
کمال شیعه آل محمّد (عليهم السّلام) به معرفت حضرت امیر است و اکملیّت آن کمال، به معرفت حضرت زهرای اطهر. اميرالمؤمنین در واقع علی عظیم و همه عظمت الهی میباشند و آن حضرات كُفوّ یکدیگر؛ و چنین است که آنان در رفتار با یکدیگر (صلوات الله و سلامه عليهما) خاضع هستند.
بهره مندی از مداومت بر سوره کوثر
مداومت بر سوره کوثر، بهره مندی از کوثر و ساقی آن، که گمشده فطری آدمیان است.
اميرالمؤمنين هم کوثر رسول الله است، هم ساقی کوثر است. قدر سوره «کوثر» را بدانیم. مداومت به سوره کوثر در نمازهای مستحب و واجب و در بیرون از نمازها، انسان را بهره مند میکند از اینکه تا نمرده از کوثر خدای متعال و رسولش که امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) بوده باشند و از حوضی که متعلق به خانم (سلام الله علیها) است، سیراب شده باشد؛ یعنی از معرفت آنان بهره مند شود؛ از معرفت رسول الله و قرآن و عترت که مجموعه معارف الهیه است. که اگر کسی را از آن سیراب نکرده باشند، تشنگی او مدام خواهد بود؛ یافتن آن حقایق یا حقیقت گمشده، فطری آدم است که در به در آن است و نمی داند.
1 «کوثر»؛ یعنی «خير كثير» و «أصلُ كُلّ خَیرِ» که نفسِ نفیس رسول الله (صلى الله علیه و آله) است به دلالت فرمایش خود ایشان که در جواب جابر بن عبدالله انصاری که سؤال کرد: «يَا رَسُولَ اللهِ، أَوَّلُ شَيْءٍ خَلَقَ اللهُ تَعَالَى مَا هُو؟» فرمودند: «نُورُ نَبِيَّكَ يَا جَابِرُ خَلَقَهُ اللهُ ثُمَّ خَلَقَ مِنْهُ كُلَّ خَيْر».7
2 لذا سورة كوثر ناظر به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و منظور از كوثر، وجود مبارک ایشان است.8
3 مداومت و مواظبت به خواندن این سوره، به فضل الهی میتواند در نیل به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مؤثر باشد؛
۷۷ مرتبه در هر بار، با ۱۴ بار صلوات قبل و بعد از آن؛ ۴۶ روز؛ از روز دوشنبه یا چهارشنبه شروع شود.
حُسن اعظم؛ حُسن اکبر
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) فرموده اند:
«لو كَانَ الحُسنُ هَيئَةً لَكَانَت فَاطِمَةُ بَل هِيَ أَعظَمُ»9
اگر حُسن (خوبی و زیبایی) پیکری داشت، آن حتماً فاطمه بود، اگر چه او برتر از آن است.
و جلوۀ آن تمامِ حُسن است که حسن و حسین و محسن است که هر کدام به نوبه خود حُسن تمام اند؛ و همۀ حُسن هستند؛
منابع:
1 انسان: 8
2 مصباح کفعمی: 183
3 دعائم الاسلام 1: 13
4 شواهد التنزیل 2: 454
5 مومنون: 14
6 ص: 86
7 بحارالانوار 57: 170
8 تفسیر ستّ سور: ملا حبیب شریف کاشانی: 413
9 مائه منقبه: 136