در قرآن مجید میخوانیم که خدای متعال فرموده اند: ...
اسرار خوشبختی، قسمت شصت و چهارم:
حسینی شدن با توسل به قرآن
در قرآن مجید میخوانیم که خدای متعال فرموده اند: «إِنَّ هَذَا القُرآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَم»؛1 این قرآن به آنکه پایدارتر است، هدایت و راهبری میکند.
در روایت ذیل این آیه فرموده اند که منظور از آیه «یهدی للتی هی اقوم» این است: «يَهدِى إلى الإمامِ»؛2 به امام هدایت میکند. هدایت به معنای راهنمایی نیست؛ بلکه راه بردن است؛ لذا معنای آیه این میشود: «این قرآن، دست شما را در دست امام می گذارد؛ یعنی آدم را به جایی میرساند که نسبت به وجود مبارک امام (علیه السلام) معرفت پیدا کند؛ ایشان را وجدان کند. بتواند بعد از یافتنش ایشان را داشته باشد و در موطن نفس خودش به علم الیقین برسد. و بعد به حق الیقین برسد؛ یعنی وجودش آغشته به وجود مبارک امام (علیه السلام) شود.
اگر ذیل آیاتی که در آن عبارات کتاب مبین، قرآن مجید، یا قرآن عظیم هست را نگاه کنید، تمام آنها از طرف ائمه (علیهم السلام) به وجود مبارک امیرالمؤمنين (صلوات الله علیه) تأویل شده اند؛3 این مطلب درباره هر کدام از ائمه (علیهم السلام) هم صادق است؛ یعنی حقیقت قرآن، وجود مبارک امام (علیه السلام) است؛ همان طور که در زیارت امام زمان (صلوات الله علیه) به ایشان با عنوان «کتاب مسطور» سلام داده میشود.4 به این ترتیب شما میتوانید قرآن را در دست بگیرید، با این عنایت که وجود مبارک هر کدام از ائمه (علیهم السلام) را در دست گرفته اید؛ حقیقت هر دو یکی است؛ اما یکی صورت انسانی آن حقیقت الهیه است و دیگری صورت لفظی و کتبی آن.
حالا! چون مطلب دربارۀ سیّدالشهدا (صلوات الله علیه) است، قرآن را در دست بگیرید با این عنایت که امام حسین (سلام الله علیه) را در دستتان گرفته اید؛ خواهید دید که خیلی نخواهد گذشت که همه وجودتان را از معنا و معرفت بی بدیل ایشان پر می یابید. بعد با موطن نفسی که از وجود مبارک ایشان پر شده قرآن بخوانید؛ نورٌ علی نور؛ در واقع شما دارید با دَمِ مقدس و مطهر وجود مبارک امام حسین (سلام الله علیه) خود او را تلفظ می کنید، تلاوت می کنید و به زبان جاری می کنید. اگر می خواهید به این مقام، به این موهبت و به این عنایت نائل شوید که دوام داشته باشد، باید به همین رفتار مداومت کنید. اگر روزی دوبار؛ یک بار صبح و یک بار شب؛ «صباحاً و مساءً» انجام بدهید بهتر است و بیشتر هم بهتر، ولی حداقل دو دفعه انجام بدهید، اگر چه کوتاه مدت. این مطلب را همیشه به خاطر داشته باشید که: علم با عمل به آن، نتیجه میدهد و عمل با مداومت به آن.
«حق اليقين»، وجود مبارک امام (علیه السلام) است که در سراسر وجود آدم حضور پیدا میکند. آن وقت در حضور ایشان و با حضور ایشان و با ایشان زندگی کردن؛ این آن زندگی است که شایسته یک شیعه و مطلوب و مرضیّ خدای متعال است و نشانه منزلت اهل درایت و معرفت همین مطلب است. این مطالب پردهای از فرمایش نورانی حضرت امیر (صلوات الله علیه) است که فرمود: «مَنِ الْتَمَسَ الهُدَى فِي غَيرِهِ أَضَلَّهُ اللهُ»؛5 هر کسی اگر از غیر قرآن هدایت بطلبد و درخواست کند، خدای متعال او را به حال خود رها میکند.
به فرض شما طالب یافتن و داشتن وجود مقدس امام حسین (سلام الله علیه) هستید؛ قرآن را با این توجه که همین قرآن صورت کتبی و لفظی امام حسین (صلوات الله علیه) است در دستان خودتان بگیرید و تأمّل و توجه کنید؛ خیلی طول نمی کشد که در موطن نفستان حضور ایشان را وجدان میکنید. در همه موطن نفستان، حضور مبارک ایشان را می یابید.
حسینی شدن با اقامه نماز با اسوه ایشان
حسینی شدن این است که دل انسان به حرم مطهر آن حضرت راه پیدا کند؛ و به نوبه خودش حرم آن حضرت شود. از راهکارهای راه پیدا کردن به حرم آن حضرت و راه پیدا کردن دل انسان به آن حضرت و حسینی شدن، این است: وضو بگیرید در حالی که حضور مبارک ایشان را در باطن خود دارید. حال با همان حضور وارد نماز شوید و با وجود مطهر ایشان در موطن نفس خودتان همه اعمال و نماز را انجام دهید و سعی کنید در تعقیبات نماز هم همین حضور را حفظ کنید. این رفتار در ادامه میتواند به فضل الهی منجر شود به اینکه وجدان کنید که خود نماز هم وجود مقدس امام حسین (سلام الله عليه) است و دیگر اینکه این توجه و یافتن حضور ایشان، تبدیل به داشتن ایشان و حسینی شدن بشود. البته این قاعده در رابطه با هر امام دیگری نیز صادق است.
مخصوصاً این رفتار درباره یافتن این معنا که «تسبیحات اربعه» وجود مقدس امام حسین (صلوات الله علیه) است، هم صادق است؛ همان طور که امام زمان (صلوات الله علیه) در زیارت ناحیه مقدّسه6 از آثار سهمگین تخریبی و نکبت بار قتل آن حضرت در دین و ایمان و قرآن یاد فرموده اند. «فَالْوَيْلُ لِلْمُصَاةِ الْفُسَّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِكَ الْإِسْلَامَ، وَ عَطَّلُوا الصَّلاةَ وَ الصِّيَامَ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الْأَحْكامَ، وَ هَدَمُوا قَوَاعِدَ الْإِيمَانِ، وَحَرَّفُوا آيَاتِ الْقُرْآنِ وَ فُقِدَ بِفَقدِك التكبير و التهليل، و التحريم وَ التَّحْلِيلُ، وَ التَّنْزِيلُ وَ التَّأْوِيل»؛ وای بر عاصیان بسیار گنهکاری که با کشتن تو اسلام را کشتند و سنت ها و احکام الهی را نقض کردند و پایه های ایمان را نابود کردند و آیات قرآن را تحریف (دگرگون) کردند.... و به فقدان تو تكبير و تهليل ( لا اله الا الله) و حرام و حلال و تنزیل و تأويل فقدان یافته (گمشده) است.
سجده بر خاک کربلا
چگونه انسان میتواند حسینی شده و به ساحت مقدس سيد الشهدا (سلام الله علیه) متصل شود؟ یکی از راههایش این است که انسان گِل و خاک تن خودش را تربت کربلا کند. خاک کربلا به این دلیل مقدس و متبرّک و مبارک است که متبرّک به وجود مقدّس سيّد الشهدا (صلوات الله علیه) است. لذا وقتی گِل انسان کربلایی بشود، ابوترابِ انسان، امام حسین (علیه السلام) خواهد بود. وقتی تراب انسان، تربت انسان، کربلایی بود، ابوترابش امام حسین (علیه السلام) خواهد بود. این کار را با همین سجده کردن بر تربت کربلا میشود انجام داد.
در سجده با همه وجود خود را مدفون کنید و داخل شوید در همان خاکی که پیشانی را بر آن گذاشتهاید. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند: سجده به معنای خاک شدن است و بلند کردن سر از روی خاک، از خاک در آمدن.7 وقتی معنای سجده این است، پس ما با سجده کردن بر تربت کربلا می توانیم قصد کرده و توجه کنیم و به همین خاک فرو برویم، تا آنجا که انسان همه تنش را خاک احساس کند و چون آن خاک، خاک کربلاست، تن انسان هم به این مداومت، گِل و خاکش کربلایی میشود.
اگر موقع خواندن زیارت عاشورا، یا غیر آن، دیدید که بدنتان تربت کربلا شده، این حالت را محکم بچسبید و محکم بنشینید، شفاعت آنجا متحقّق شده است. شفاعت یعنی جفت شدن، مثل دو تکه ابـر کـه در هـم فـرو میروند. وقتی به مقام شفاعت ابا عبدالله (سلام الله عليه) رسيديد، فقط مواظب باشید که از ایشان غفلت نکنید و مواظب و مراقب ایشان باشید و اگر خواستید کاری انجام دهید به همراه ایشان باشد؛ این حالت مرتبه ابتدایی از تحقق ولایت ولی الله است تا برسد به جایی که ایشان با شما عمل کند. در این حالت، ارادهای اعمال نکنید، بگذارید او هر چه می خواهد بفرماید و انجام دهد؛ اگر ولایت ولی الله تحقق بیابد، این اتفاق میافتد.
اصحاب اباعبدالله (سلام الله علیه) چنین شدند؛ در اباعبدالله (علیه السلام) فرود آمده و حل شدند، از خودشان چیزی باقی نماند. با توجه نفسی به اباعبد الله (علیه السلام) میشود که در آستانه و درگاه ایشان حل شد؛ تا آنجا که از تو هیچ نماند، آنجا دیگر هیچ مشکلی و نگرانی و اندوهی نیست؛ میتوانی ولایت خدا را در همه جای هستی، بلکه در اعماق قلب و وجودت بیابی. سجده بر خاک کربلا، حجابهای هفت گانه زمین را پاره می کند. دریده شدن حجابهای هفتگانه یعنی انسان به اعلا علّیین می رسد. خاک اعلاترین مرتبه بهشت از تربت کربلاست.
افطار با تربت
در ماه مبارک رمضان با توجه به کیفیت ایام و همین طور کیفیت عبادتی که در آن انجام شده و وجوب دارد که آن روزه بوده باشد؛ خودِ صائم، پاک پاکیزه می شود. ایامی که حتی نفس کشیدن در آن عبادت است، خوابیدن عبادت است؛ این معنایش این است که حتی نفس کشیدن و خوابیدن هم انسان را به یاد خدای متعال می اندازد و باعث تقرب به او میشود. حالا رسیده به انتهای مسیر این ایام و بناست به جز آنچه اتفاق افتاده، عید هم بوده باشد. به جز آنچه اتفاق افتاده و گرفته و به او داده اند، خدای متعال عیدانه هم به او بدهد. در این ضیافت عجیب و غریب الهی، به جز آنکه خدای متعال پذیرایی خاص و ویژه فرموده است، بناست علاوه بر عیدانه، یک حق الزحمه ماهیانه داده بشود. جهت این اتفاق پس از پایان روزه برای افطار به چه چیز توصیه شده است؟ با تربت امام حسین (علیه السلام).
یعنی روزه دار در مواجهه با این اعمال و ایامی که برای او نورٌ علی نور بوده، پاک و پاکیزه شده، حالا در این نفس پاک و پاکیزه اولین چیزی که بعد از این همه نورانیّت و طهارت میگویند آن را وارد کن، تربت سید الشهداست. تربتی که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «في طين قبر الحسين (عليه السلام) شِفَاء مِن كُلَّ دَاءٍ وَهُوَ الدواء الأكبر»؛8 در خاک قبر امام حسین (علیه السلام) شفای از هر دردی است وآن (خاک) دوای اکبر است. موضوع درد جسمانی نیست؛ شفا برای هر دردی است؛ یعنی به این ترتیب آنچه در انسان نقص است، عیب است، مرض است از معنوی و مادی جبران میکند. بالاتر از همه اینها کسی که در موطن نفس پاک خود تربت کربلا را وارد میکند؛ آن شخص را کربلایی اش میکند و خدای متعال کربلایی شدن را برای بندههایش دوست دارد.
منابع:
1 اسراء/ 9
2 بصائر الدرجات 1: 477
3 تاویل الآیات/33
4 البلد الامین/ 286
5 تفسیر عیاشی 1: 3
6 المزار الکبیر/ 56
7 علل الشرایع 1: 262
8 من لایحضره الفقیه 2: 599