زائر هنگامی که مقبول و مورد رضایت شد، صاحب حرم او را در حرم خود نگاه داشته....
اسرار خوشبختی، قسمت شصت و ششم:
در همراهی با راهیان اربعین 2
زائر مقبول: زائر هنگامی که مقبول و مورد رضایت شد، صاحب حرم او را در حرم خود نگاه داشته و او را به خود منسوب میکند؛ زائر رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) میشود: محمدی، یا احمدی؛ زائر امیرالمؤمنین (علیه السلام) می شود: علوی؛... و همچنین است حسینی و رضوی و مهدوی.
ما در سفرهای زیارتی خود چه بسا اصحابی از اهل بیت (علیهم السلام) را زیارت کرده ایم که مرقد مطهر آنان بیرون از حرم ارباب آنان است؛ مانند میثم تمار؛ کمیل بن زیاد نخعی؛ جناب مسلم بن عقیل (علیه السلام)؛ طفلان حضرت مسلم؛ جناب حُر و جناب اباصلت هروی در مشهد و جناب عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) در شهر ری. زیارت هر کدام از این عزیزان طعم معرفت و محبت کسی را می دهد که ولی اوست؛ زائر آنکه علوی است، حال و هوای معرفت و محبت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را از او مییابیم و زائر آن که حسینی است، عطر معرفت و محبت امام حسین (علیه السلام) را از او استشمام می کنیم...؛
پس هر کسی که دلِ سوخته در معرفت و محبت هر امامی داشته باشد، بوی عطر و هُرم گرمای محبت و معرفت ایشان از او شنیده میشود. پس به این ترتیب حیف نیست که شیعه زادگان با وجود اعتقاد و محبت به پیامبر و اهل بیت مطهر ایشان (علیهمالسلام) - که همه مقامات و کمالات الهی را داشته اند و صاحب بخشش و رحمت و مهر الهیاند – منسوب به یکی از آنان نشده، رخت از این دنیا ببندد؟! و در آن سرا از بهترینان بندگانِ خدای متعال و یاران و هم نشینان آنان (علیهم السلام) نباشند؟!
انس با مزور
در زیارت که یعنی قصد کردن مزور، زائر میتواند او را بیابد و می تواند او را داشته باشد. زائر میتواند مزور را در همه وجود خودش حاضر کند. انس گرفتن مقوله ای قلبی است؛ لذا با انس گرفتن با او، خیره شدن به او، تقدیم کردن عاطفه خودش به او، میتواند خودش را با او آغشته کند. وقتی که با امامی، با وجود مقدسی، با وجود مطهری این اتفاق بیفتد، حضور وجود مبارک ولی الله در موطن نفس چه کارها که نمیکند! به میزانی که آن وجود مبارک در موطن نفس انسان حاضر بوده باشد، به همان شدت کمالات و مقامات و نورانیت و طهارت و تقدّس او در موطن نفس آشکار میشود. در خود شخص هم آشکار شده و نفسش را از آن صفات و خصوصیات پر میکند.
در واقع با زیارت درست، زائر به ساحت مقدس مزور، الحاق و اتّصال پیدا میکند؛ یعنی در مرتبه او حضور پیدا میکند؛ در مقام او اقامت پیدا میکند. پس اگر کسی بخواهد بداند زیارت هایی که به عمل می آورد چقدر مقبول بوده است، به خودش نگاه کند؛ ببیند موقع برگشت چقدر وجود مبارک امام (علیه السلام) را در خودش دارد و با خودش عجین و آغشته شده و زائر را با او دارند برمی گردانند؛ چقدر از او پر شده و خودش با او شده است.
در واقع آنچه از اعمال و عبادات دینی هست، «سُلِّمُ السّماوات» هستند؛ یعنی نردبانی که انسان را از زمین به آسمان میرساند و انسان مؤمن دلش میخواهد بداند و ببیند این اعمالی که انجام میدهد؛ عباداتش، زیاراتش، چقدر تأثیر داشته و ارزش یافته است؟
یک ملاک ساده ولی جدّی برای سنجش:
به عنوان نمونه زیارت را در نظر بگیریم، مخصوصاً زیارت وسیعی مثل حج یا تشرّف به کربلا و نجف که برای رفتن به آنجا باید تحرّک زیادی داشت و زمان قابل ملاحظهای صرف کرد. برای این کار کافی است که پس از فارغ شدن از عمل ببینیم چقدر عوض شده ایم؟ به میزانی که حال ما عوض شده باشد، فهم ما بهتر شده باشد، بینش و باور ما به سوی تعالی تفاوت کرده باشد، به میزانی که خُلقيّات ما نیکتر شده باشد، عمل ما قبول شده است.
معمولاً این عوض شدن را انسان میفهمد، ولی نکته مهم این است که چقدر میتواند حفظش کند. شما وقتی از اعمال و عبادات و زیارات فارغ میشوید، مطمئناً حال بعد از عبادتتان از حال قبل از آن متفاوت است؛ حالا باید کاری کرد که آن حال دوام بیشتری داشته باشد. یک قاعده کلی برای محافظت از معنایی که حاصل زیارت، عبادت و اعمال صالح انسان بوده است، یکی از احکامی است که در مورد مساجد و حرم هاست. یکی از منهیّات چنین مکانهایی این است که انسان نباید در حرم یا مسجد، حرف از دنیا بزند؛ پس اگر می خواهید دائماً در مسجد و حرمِ معنا و معرفت زندگی کنید، نباید به آنچه مخلّ آنهاست، مبادرت ورزید. به همین دلیل است که بزرگان اهل معنا، معمولاً صموت و ساکت اند، و اگر لازم باشد حرفی بزنند، یا کاری انجام دهند، آن را طوری انجام میدهند که گویا در حرم و مسجدند.
زندگی در محضر امام حسین (صلوات الله علیه)
کلیدی برای دوام حضور قلب:
از مسلّمیّات عقاید شیعه این است که حقیقت گسترده در همه عالم، وجود مبارک امام (علیه السلام) است و ما و هر چیز دیگر در ساحت مقدس ایشان زندگی میکنیم؛ «كُلَّ شَىءٍ أحصيناهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ»؛1 «هر چیزی حضورش، وجودش، در امام مبین است.» ما مثل کسی یا چیزی میمانیم که در اقیانوس حاضر است؛ اقیانوس وجود مبارک امام (علیه السلام). درون ما و بیرون ما مشحون ازحضور مبارک امام (علیه السلام) است. حالا شما میخواهید در حرم امام حسین (سلام الله علیه) زندگی کنید؛ این حضور ولایی را، این حضور احاطی را، حضور وجود مبارک ایشان را در نظر بگیرید. با این عنایت که هیچ امامی بعد از اینکه جای خودش را به امام بعدی میدهد، از حجّیتش و از ولایتش منعزل نمی شود؛ بلکه آنچه خواسته باشد انجام بدهد، توسط امام حاضر اِعمال میکند. پس به این ترتیب اگر بخواهید که زندگی مقبول، باطن پر و پیمان و نورانی؛ با طهارت، با معنا و با معرفت داشته باشید، به همین یک نکته عمل کنید که: ما در حضور احاطی امام مبین؛ یعنی وجود مقدس ولی خدا هستیم.
مداومت به زیارت عاشورا
مداومت به زیارت عاشورا یک مستحب دم دستی نیست. با این کار میتوان به ملازمت ابا عبدالله (علیه السلام) رسید و این همراهی را ایجاد ایجاد کرد. با مداومت بر خواندن زیارت عاشورا، تمام مصائب و مشاكل زندگی به عنایت حضرت سيّد الشهدا (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) برطرف میشود، دیر یا زود یا به تدریج. و جهت سهولت دسترسی به این عنایت، طریقه ساده خواندن آن از طرف ائمه (علیهم السلام) تعریف شده است. ولی بدانیم که تقوا شرط قبولی اعمال است. حتی زیارت عاشورا خواندن و یا گریه کردن بر سیدالشهدا (علیه السلام). تقوا در این امر تلاش برای مراقبت و توجه مدام به ساحت مقدس ایشان است؛ نه فقط در موقع خواندن زیارتنامه.
یاد امام حسین (سلام الله علیه) به هر بهانه
در قرآن کریم میخوانیم: «فاذكروني أذكركم»؛2 «مرا یاد کنید؛ شما را یاد میکنم.» و در حدیث قدسی هست كه: «أنا جَلِيسُ مَن ذَكَرَنى»؛3 «من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند»؛ و امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «الذكرُ مُجالَسَةُ المَحبُوب»؛4 «یاد کردن، همنشینی با محبوب است.» وقتی میگوییم: «السّلامُ عَليكَ يا أباعبدالله» در حوزه توجّه امام حسین (سلام الله علیه) قرار می گیریم، قدس طهارت حضرت به ما می تابد. آن لحظات انسان را تطهیر میکند. مادامی که به یادش هستی، او هم به یادت هست و نگهت می دارد. اصل غیرقابل تغییر در مأنوس شدن با وجود مقدس امام (علیه السلام) سعی در دوام توجه به حضور ایشان است.
اما به جز این اصل ثابت، انسان میتواند با انجام بعضی اعمال این انس را تشدید کند. به فرض در مورد وجود مقدس امام حسین (سلام الله علیه) میتواند تصمیم بگیرد که مثلاً روزی صد تا صلوات بفرستد و به وجود مبارک هر کدام از شهدای کربلا یا هر کدام از ذوات مطهر اسرای کربلا هدیه کند. اگر مداومت کند فوق العاده در حال و هوای انسان مؤثر است و در جلب عنایت و توجه آنان به خود هم مؤثر است. میتواند به این رفتار که البته از رفتارهای بسیار پسندیده بین شیعیان است، مداومت کند. اینکه نه فقط آب، بلکه هر نوشیدنی؛ مانند شربت و چای را که میخواهد بنوشد «بسم الله» گفته و با سلام و صلوات بر سیدالشهدا (سلام الله علیه) آن را میل کند.
میتواند احیاکننده و اهل مداومت به رفتاری باشد که درگذشتگان ما مرسوم بوده، و آن اینکه: به نشانههای عزای اباعبدالله (سلام الله علیه) مانند پرچمهای سیاه عزای ایشان، چشمشان که می افتاد، به ساحت مقدس حضرتش سلام عرض می کردند. «السّلام عليك يا أباعبدالله». بله میتوان ایشان را به بهانه های مختلف یاد کرد و این دوام یاد و توجه انسان را با وجود مبارک آن حضرت مأنوس میکند؛ و به این ترتیب انسان را زائر همیشگی ایشان قرار میدهد.
منابع:
1 یس/ 12
2 بقره/ 152
3 کافی 2: 496
4 غررالحکم: 29