رفتن ما به کربلا؛ یعنی رفتن ما سراغ امام حسين (عليه السلام) و...
اسرار خوشبختی، قسمت هفتادو دوم:
حضور امام
رفتن ما به کربلا؛ یعنی رفتن ما سراغ امام حسين (عليه السلام) و آمدن محرم یعنی آمدن امام حسین (علیه السلام) سراغ ما. پیام حضور ایشان را در حزن مصیبت خود به هرکس و تا هر جا که میتوانید ابلاغ بفرمایید؛ آمدن امام حسین (علیه السلام) سراغ ما مانند فرستادن امام حسین (علیه السلام) دنبال زهیر است، آن را قدر بدانیم؛ توجه به عالمگیر شدن مصیبت امام حسین (علیه السلام) تسهیل در امر ظهور و از اسباب تعجیل در آن است.
اربعین فراق و تجلّی تمنّای ظهور در زیارت پیاده آن
اربعين، تعلیم چگونه سرکردن در فراق امام (علیه السلام) است: انتظار، اشتیاق، تمنّا و تلاش.
تمام صورت های عزاداری سنتی، صورت های نمادین و نظم یافته واقعه کربلاست: از سینه زدن تا زنجیر زدن، حتی قمه زدن، و از جمله پیاده روی در اربعین که از سابق الايام بوده و الحمد لله در سنوات اخیر به آن توجه بیشتری شده است که می توان آن را از عنایات ویژه امام حسین (علیه السلام) برای کمک ایشان در امر ظهور دانست.
این حرکت، حادثه بزرگی در تبلیغ تشیّع، و معرفی امام حسین (علیه السلام) به دنیا میباشد. متن و مقصد ظهور امام زمان (علیه السلام)، واقعه کربلا و امام حسین (علیه السلام) است. متن پرچم لشکر آن حضرت که «یا لثاراتِ الحُسَين» است، مبیّن همین امر می باشد. خدای متعال در تشریع فریضه حج و حقیقت آن به حضرت ابراهیم می فرماید:
«وَأَذَّنْ فِي النَّاسِ بِالحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَ عَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يأتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ»1
یعنی در میان مردمان اعلان کرده و به آنان اجازه ده که قصد کرده و به سوی تو در آیند و بر تو وارد شوند؛ (به هر زحمتی و به هر وسیله ای)؛ با پای پیاده و یا با مرکبی ناتوان (از هرجا که هستند) حتی از راهی دور.
با توجه به اینکه وجود مبارک امام (علیه السلام) حقیقت کعبه و حج است، پیاده روی اربعین؛ راه پیمودن با پای پیاده به سمت وجود مبارک امام حسین (علیه السلام) معنا میشود؛ این عمل، تبلور عینی همان حقیقتی است که خدای متعال به حضرت ابراهیم فرمود. مناسب دنیای معاصرِ لجن که زمین از شدت گناه بر روی آن به ستوه آمده است، کوتاه آمدن ما از سنت های آیینی خود نیست؛ بلکه توضیح دادن آنهاست؛ هر کسی که امام حسین (علیه السلام) را بشناسد، سر از پا نخواهد شناخت؛ لذا در آداب زیارت از رفتارهای فوق العاده پر بهره، رفتن با پای پیاده به زیارت است، تا جایی که به هر قدم، ثواب یک حج و عمره داده میشود.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«مَنْ زَارَ أَميرَالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام ماشياً كَتَبَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً وَ عُمرةً فَإِنْ رَجَعَ ماشياً كَتَبَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَاجَتَينِ وَ عُمْرَتَينِ»؛2
هر که پیاده به زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برود، خداوند به هر گامش برای او یک حج و عمره ثبت میکند و اگر با پای پیاده برگردد، خداوند به هر گامش برای او دو حج و دو عمره می نویسد.
و نیز فرمود: «مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسين عليه السلام مَاشِياً كَتَبَ الله لَهُ بِكُلّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَا عَنْهُ أَلْفَ سَيئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَة».3
هر کس با پای پیاده به زیارت قبر حسین (علیه السلام) برود، خدای برای او به هر گامی که بر می دارد، هزار حسنه می نویسد و از او هزار سیئه پاک میکند و او را هزار درجه بالا می برد.
ویژگیهای مربوط به وجود مبارک امام حسین (علیه السلام)
وجود مبارک ولی الله، جلوه گاه محبت خدای متعال به ایشان است. امام صادق (علیه السلام) در حدیثی فرمود: «نَحنُ وُدُّ الله»؛4 وجود مبارک ولی الله، خودِ محبّت خدای متعال به ایشان است. حالا وقتى وجود مقدس و مطهر ولی الله بخواهد این محبت را نشان دهد، این محبت را در انظار دیگران ظاهر کند و به این محبت جلوه کند؛ نورٌ عَلَی نُور می شود. از یک طرف محبت خدای متعال به ایشان و از یک طرف جلوه ایشان به محبّت؛ نورٌ عَلَى نُور است.
به همین دلیل است که در ایام خاص مربوط به اهل بیت (علیهم السلام) حزن یا شعف ایشان به طور خاصی در عالم حس می شود؛5 به طوری که حتی دلهای گردگرفته هم متفاوت بودن آن حال و هوا را در عالم میفهمند. و فرموده اند: شیعیان ما کسانی اند که به آن توجه کرده و با این حزن و فرح، رعایت و همراهی قلبی و قالبی میکنند: «يَفرحُونَ لِفَرحِنا و يَحَزِنُونَ لِحُزينا»؛6 به شادی ما شادان اند و به اندوه ما اندوهگین.
توجه به ساحت مقدس امام حسین (صلوات الله علیه) در همه ایام الله
یکی از دلایل تأکید بر زیارت امام حسین (علیه السلام) در مناسبتهای مختلف میتواند این بوده باشد: به تعبیر قرآن همه انبیا (علیهم السلام) در رابطه با خدای متعال و رسیدن به آن مقام متعالی که مقام نورانی رسول خدا و امیرالمؤمنين و اهل بیت (علیهم السلام) بوده باشد، «ابتغاء وسیله» داشته اند؛ یعنی طالب وسیله بوده اند:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابتغوا إليه الوسيلة»؛7
ای مؤمنین! خداداری کنید و به سوی او وسیله بجویید.
این یک قاعده کاملاً عقلی است؛ شما هم اگر بخواهید به جایی برسید، قطعی است که دنبال وسیله ای میگردید که شما را به سادگی و به سرعت و به سهولت و زودتر به مقصد برساند.
و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خود فرموده اند: «حُسَينٌ مِنِّي وأنا مِنْ حُسَينِ»؛8
برای رسیدن به مقام نورانی ایشان، آن وسیله ای که می تواند زودتر و سریعتر به مقصد برساند، توسل به وجود مقدس امام حسین (علیه السلام) است. در واقع یکی از دلایل توجه به ساحت مقدس امام حسین (علیه السلام) در مواردی که حقیقت الهیه باید بیش از موارد دیگر طلب شود، همین مطلب است.
محرم و صفر
برای شیعیان، محرم یک طوری ماه مبارک رمضان است. مگر رمضان به معنای سوختن نیست؟! محرم هم برای سوختن است؛ هر کدام به نحوی؛ آن یکی گناهان را میسوزاند، این یکی خود انسان را میسوزاند. آن یکی انسان را آرام میکند، این یکی ناله انسان را در میآورد. در آن یکی آب دادن ثواب است، در این یکی جان دادن ثواب است. در آن یکی فرشته ها به تهنیت نازل می شوند، در این یکی فرشته ها به تعزیت پایین می آیند.
حـرم هـر صاحب معنایی، محضر بی پروای حضور اوست، و محرّم تا اربعین حرم زمانی امام حسین (علیه السلام)؛ لذا بهترین مجال جانانه حسینی شدن است. یادمان باشد که در این ایام چقدر حسینی و حسینیتر میشویم که تا اربعین که گاه تثبیت معرفت و تشدید محبت است خیلی نمانده!
فرمودند: «الحَسَنُ و الحُسينُ سَيّدا شَبابِ أهلِ الجنَّة»؛9 حسن و حسین (علیهما السّلام) دو سرور و سالار بهشتیان هستند. پس نقص در تحقق ولایتِ اغلب اهل معنا، به دلیل نقص آنان در قبول ولایت این دو نفس نفیس است. به دلیل جلوه فراگیر امام حسین (علیه السلام) در بین دوست و غیردوست؛ اولاً توجهات به سوی ناحیه مقدّس ایشان جلب میشود. مظلومیت و غربتِ فراگیر امام حسن (علیه السلام) در بین دوستان اینجا آشکار می شود، تا چه رسد در بین غیر دوستان.
اگر محرم، ماه امام حسین (علیه السلام) است، ماه صفـر امـام حسن (علیه السلام) را تداعی میکند. آن «دارِ قرار» که آخرین قرارگاه است که قرارگاه دلهای خوبترینهای الهی است، وجود مقدس ختمی مرتبت (صلوات الله علیه و آله) است که اسم او بیان صفتش می باشد: ختمی مرتبت.
دو تن از جانشینان آن حضرت، به آن وجود مبارک الهی، شبیه ترین اند؛ نفس انسان در مواجهه با ایشان، آنان را شبیهتر از سایر حضرات (علیهم السلام) به آن حضرت مییابد: امام حسن مجتبی10 و امام هادي (عليهما السلام).
نحوست صفر، جدی تر از آن است که بتوان آن را منکر شده و پرده بر آن کشید. اما در زیر چتر ولایت حضرت مجتبی (علیه السلام) و در پناه کهف ولایت آن حضرت میتوان نه فقط از نحوست صفر که از نحوست همۀ ایام در امان بود؛ در سکینه و سلامت و امنیت بود. او اولین از دو سرور و سیّد بهشتیان است و آن سکینه و سلامت و امنیت از آثار حضور ولایی حضرتش در بهشت میباشد، که موالیانِ خود را در این دنیا نیز متنعّم میفرمایند.
شب عاشورا
در فرهنگ الهی، هر روز یا هر شبی که اهمیت داشته باشد، شب و روز آن نیز به تبع آن اهمیت مییابد؛ مانند: جمعه و شب آن؛ شب قدر و روز آن؛ روز دحوالارض و شب آن؛ نیمه شعبان و شب آن. و از همین قبیل است عاشورا و شب آن؛ همان شبی که کربلاییان برای بهره مندی بیشتر از معرفت و محبّت امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا آن را مغتنم داشته و تمنّا و تقاضای خود را به درگاه خدای امام حسین (علیه السلام) بردند. دعا و عبادت آن شب سبب حسینی تر شدن برای آنان بود؛ خالی تر شدن از خود و پُر تر شدن از آن حضرت تا جایی که فردای آن شب «لا يَجِدُونَ ألَمَ مَسَّ الحَدِيدِ»؛11 درد آهن را احساس نمیکردند؛ جان داده و جانان گرفته بودند. ما هم قدر بدانیم که گفت: ره چنان رو که رهروان رفتند.
منابع:
1 حج/ 27
2 وسائل الشیعه 14: 280
3 کامل الزیارات/ 133
4 بحارالانوار 24: 87
5 کامل الزیارات 101: باب 32
6 همان مدرک
7 مائده/ 35
8 کامل الزیارات 52: باب 14
9 امالی شیخ صدوق/ 57
10 ارشاد مفید 2: 5
11 خرائج و جرائح 2: 848