چرا این همه زیارت و خصوصاً گریه، کارساز نیست؟
اسرار خوشبختی، قسمت هفتاد و پنجم:
یک سؤال ساده؛ یک دغدغه جدی
چرا این همه زیارت و خصوصاً گریه، کارساز نیست؟
بیاییم یک بار دیگر در تعدادی از روایات ثواب گریه بر سيدالشهدا (سلام الله علیه) تأمل کنیم.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «لِكُلِّ شَيْءٍ ثَوَابُ إِلَّا الدَّمعةُ فِينا»؛1 یعنی هر چیزی، هر کار خوبی ثوابی دارد؛ پاداش (معینی) دارد، جز گریه بر ما؛ اشک ریختن بر ما که برای ثواب و پاداش آن حدّی نیست. و نیز آن حضرت فرمود: «نَفَسُ المَهْمُومِ لِظُلمنا تَسبِيحُ و هَمُّهُ لَنا عِبادَةً وَ كتمانُ سِرِّنا جهادُ فِي سَبيلِ اللهِ» نفس شخص اندوهگین به خاطر ظلم به ما تسبیح است و اندوه او برای ما عبادت است و پوشیده داشتن راز ما جهاد در راه خداست. و بعد فرمودند: «يَجِبُ أَنْ يُكتَبَ هَذا الحَديثُ بِماءِ الذَّهَبِ»؛2 واجب (و سزاوار) است که این حدیث با آب طلا نوشته شود.
حقیقتاً همین طور است، فرموده اند: اگر کسی به خاطر ظلمی که بر ما اهل بیت (علیهم السلام) شده مهموم و مغموم بوده باشد - و به این مطلب مداومت کند نه اینکه بعضی وقت ها- به جایی میرسد که حقیقتاً وقتی به نفس خودش توجه میکند، می بیند در این نفس «سبحان الله» لحاظ است؛ به این ترتیب چنین آدمی نفس که می کشد دائماً میگوید: «سبحان الله».
امام رضا (علیه السلام) فرمود: «مَنْ تَذَكَّرَ مُصابَنا و بَكَى لِمَا ارْتُكِبَ مِنَّا كَانَ مَعَنا في دَرَجاتِنا يَومَ القِيامة»؛3 هرکس مصیبت ما را یاد کند و بعد بر آنچه بر ما رفته است بگرید، روز قیامت با ما و در درجه ما خواهد بود ... .
اولین خلق خدای متعال که ارزشمندترین نیز هست، همان حقیقت علم و عقل می باشد. ارزش هر مخلوقی به میزان بهره مندی او از همان حقیقت است. از معیارهای سنجش ارزش هر عملی، میزان معرفت و علم انجام دهنده آن است. عمل خوب ولی جاهلانه و از سر نادانی مانند انجام دادن غیر ارادی آن در خواب میماند. و ناگفته پیداست که عمل از طرفی از آنِ کننده آن و از طرفی از آنِ کسی است که برای او انجام شده است؛ حال اگر برای میل شخصی و هوای نفس باشد، از آن خود؛ و اگر برای حق تعالی باشد، از آن خدای متعال است.
پس در ارزش گذاری شخص صالح و عمل او نزد خدای تعالی، اولین میزان سنجش، تعلق او به خدای متعال است. قدر و ارزش آن تعلق هم به میزان معرفت او سنجیده گردیده، و قدر عمل او نیز به قدر علم شخص سنجیده می شود: «يَرفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أوتُوا العِلم درجات»؛4 خداوند کسانی از شما را که به حضور آن حقیقت الهیه در خودشان امنیت بخشیده اند، بلند مرتبه میگرداند و (در عالم رفیع ایمان) درجه هر کسی به قدر علمی است که به او داده شده است.
لذا اگر از ارزشمندي زيارت و گریـه بـر امـام حسین (علیه السلام) گفته میشود، ارزش مطلق آن عمل مدّ نظر است، نه قدر انجام دهنده آن و کیفیت عمل او؛ در هر حال، «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقِين»؛5 جز این نیست که خداوند از خداداران خواهد پذیرفت؛ این قاعده کلی و همیشگی، اینجا و در روضه و گریه بر امام حسین (علیه السلام) هم حاکم است؛
ارزش عمل در رابطه با امام حسین (علیه السلام) به قدری است که انجام دهنده عمل، سعی در دوام توجه به حضور و مشهد امام حسین (علیه السلام) داشته باشد، چرا که ایشان حاضر و شاهد بر ظاهر و باطن عالم و عالمیان است. نشانه های معنایی را که عرض شد با چشم خود هم میتوان دید، حاصل این دوام توجه: تدیّن به دین الهی پیش از مشاهده نتایجش بعد از مردن و تربیت شدن انسان در نظام الهی است. از نشانه های این تربیت، بیشتر شدن تذكّر به خدای متعال و اهل بیت او و قرآن و قیامت و بندگی و تقیّد به شرعیات و زدوده شدن سیئات اخلاقی و زینت یافتن به حسنات اخلاقی است.
لذا بعد از یک دوره عزاداری، اگر فرد را بر همان خلقیّات سابق و بدون ترقّی دیدید؛ یعنی این مسیر نورانی و معطّر را با چشمان و مشام بسته پیموده است؛ و این یعنی نادانی و لاجرم غفلت؛ یعنی زحمت مذبوحانه و دست خالی!
انسان هر مرتبه و مقامی را که در سیر تربیتی دینی واجد شود، معنا و حقیقت آن را در خود وجدان می کند و می یابد: اگر به خلعت بندگی حق تعالی آراسته شده باشد؛ اگر به خادمی درگاه مطهر اهل بیت (علیهم السلام) نایل شده باشد؛ اگر توبه فرد قبول شده و از گناهان پاک شده باشد؛ اگر خود و عملکردش مورد رضایت صاحب الزمان (علیه السلام) شده باشد؛ خلاصه بنده شدن، خادم شدن و طهارت و نورانیّت و رضایت آن مقامات و کمالات را در موطن نفس خود می یابد.
پس اگر گفته شده که ریختن قطره اشکی برای امام حسین (علیه السلام) همه گناهان را پاک و آتش جهنّم را خاموش میکند، آن شخص باید طهارت از آلودگی گناهان و خلاصی و راحتی رهایی از التهاب و اضطراب در جهنم بودن را در خود وجدان کرده و بیابد؛ پس اگر چنین نبود... !
تشریف فرمایی امام عصر (علیه السلام)
امام زمان (علیه السلام) در مجالس عزای امام حسین (علیه السلام) تشریف فرما می شوند، اگر...
بعضی از بزرگان از فقها و متصل و مرتبط به ساحت مقدس اهل بیت (علیهم السلام) می فرمودند: امام زمان (علیه السلام)، مخصوصاً در مجالس عزای امام حسین (علیه السلام) تشریف فرما می شوند. البته در آن مجلسی که سه شرط در آن باشد:
رکن اوّل: بانی، نظرش فقط و فقط تسلّای قلب حضرت زهرا (عليها السلام) باشد و هیچ هوی و هوس دیگری نداشته باشد. رکن دوم: مستمعی که در آن مجلس میرود، فقط به منظور تسلّای خاطر حضرت زهرا و امیرالمؤمنین و پیغمبر اکرم (علیهم السلام) برود و هیچ هدف دیگری نداشته باشد. رکن سوم: خواننده، خواه واعظ باشد، خواه روضه خوان و مرثیه خوان یا مداح یا نوحه خوان، او هم هیچ غرضی جز عرض ارادت به ساحت امام حسین (علیه السلام) و تسلّای قلب پیغمبر (صلی الله علیه وآله) و اميرالمؤمنين و حضرت زهرا (علیهما السلام) نداشته باشد.
اگر این سه رکن در مجلسی پیدا شد، خواه آن مجلس عزا غوغا و پرجمعیت باشد، یا جمعیتی اندک داشته باشد، گاهی به نگاهی دلی را شاد میکنند. گاهی از روزنه آن خانه، آفتاب جمالش را متلالا میکنند.
نکته بسیار مهم این است که اعمال، به خودی خود (و فارغ از کننده و طور کیفیت انجام آن) ارزشی دارند که معرفت و اخلاصِ کننده کار، می تواند کیفیت عمل را ایجاد و قدر و ارزش آن را تعیین کند. به همین خاطر است که از میلیونها نفر گریه کننده و عزادار و قمه زننده ای که اقامه عزا میکنند بعد از مناسبت، عده قلیل و نادری مقیّد به امام حسین (علیه السلام) باقی مانده و حسینی شده و افتخارِ از اهل بیت شدن را پیدا میکنند؛ وگرنه مانند نمازی است که حقیقتش ولی الله می باشد، ولی نمازگزار آن را در حالی به جا آورده که آن را ضایع کرده و باعث نکبتِ به جا آورندهِ آن می شود.
تغییر اشعار و سبکها و خصوصاً نواها در عزاداریها در زمان معاصر، بدون تغییر مثبت در تربیت و شخصیت و فرهنگ، نشان از همین نکبت است. و این کار شیطان است که با نام مبارک اهل بیت (علیهم السلام)، مجوز لاابالی بودن را در باور مردمِ منسوب به ایشان می گنجاند.
نصرت سیدالشهدا (علیه السلام) با برپایی عزای ایشان
توجه و تذکّر به هر امری، حاضر داشتن آن است؛ و چنین است که برپا داشتن مجالس ذکر مصائب امام حسین (علیه السلام) و رفتن به زیارت ایشان، زنده نگه داشتن اقدامات ایشان و در حقیقت، نصرت آن حضرت میباشد. انواع عزاداری که بعد از واقعه کربلا بین شیعیان شکل گرفته، در واقع نمونه سازی از واقعه کربلاست. هر کدام از آنها نمادی از اتفاقی است که در روز عاشورا افتاده است؛ لذا خدای ناکرده با چشم حقارت به این عزاداری نگاه نشود؛ چرا که هر بخشی از آن بسیار زیبا و عالمانه است.
در عرف انسانی و مخصوصاً عرف عربی، متداول است که آنهایی که به شدت در مصیبت کسی آزرده میشوند، خودشان را میزنند؛ بر سینه خودشان میزنند یا بر صورتشان لطمه می زنند. حالا، آن صورت سامان یافته و منظم شده به سر و سینه زدن، شده همان سینه زنی که متداول است.
اسرا را به غل و زنجیر بسته بودند، آنها که راه میرفتند این غل و زنجیرها به هم میخوردند؛ لذا این زنجیرها نماد اسارت اسرای کربلاست. و همین طور است در مورد نمونه سازی سایر وقایع روز عاشورا. برای همین است که وقتی شما با دسته های بزرگ، با نوحه های زیبا، چه سینه زنی چه زنجیرزنی، مخصوصاً زنجیرزنی، مواجه می شوید، به جز تهييج محبّت و تحریک عاطفه؛ احساس عزّت، کرامت، شخصیت، بلند مرتبگی و استقامت به وضوح در روحیه انسان ایجاد میشود. لذا حقیقتاً به همین عزاداری هاست که این نام و یاد باقی مانده و انشاءالله باقی خواهد ماند تا آن وقتی که باید باشد.
منابع:
1 کامل الزیارات/ 106
2 امالی طوسی/ 115
3 امالی صدوق/ 73
4 مجادله/ 11
5 مائده/ 27