بعد از واقعه کربلا، نکبت های آن واقعه همه را گرفت...
اسرار خوشبختی، قسمت هفتاد و ششم:
درگاه نجات امّت
بعد از واقعه کربلا، نکبت های آن واقعه همه را گرفت. بنی امیه و بنی مروان به جان هم افتادند. یکی از قتله كربلا، مروان حکم بود که فراری شده و زن و بچه اش را جایی پنهان کرده بود و خودش هم آواره و تشنه و گرسنه بود. دنبال او میگشتند تا او را بکشند و خانواده اش در خطر بودند. کسی او را نپذیرفت، به سراغ امام سجاد (علیه السلام) می رود. حضرت در را باز کردند، تا نگاهش کردند فهمیدند که از قتله کربلاست. خدّام را صدا زدند و گفتند: این را پناه بدهید. گرسنه است، غذایش دهید؛ تشنه است، آبش دهید. بعد سراغ زن و بچهاش را گرفتند و بعد فرمودند: زن و بچه اش هم فلان جایند و مستضعف و بیچاره اند، بروید به آنها هم برسید.1
آیا این محبت انسان را آتش نمیزند؟! در زیارت عاشورا و جامعه کبیره می خوانیم: «مَنْ أَتاكُم نَجَا»؛ یعنی هر که خدمت شما برسد و به سراغ شما بیاید، نجات پیدا میکند. «مَنْ أتاكُم نجا»؛ بد و خوب ندارد، مسلمان و نامسلمان ندارد، هر کسی در خانه شما بیاید نجات پیدا می کند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بیان اوصاف و خصائص امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «أمّا الحُسَينُ... غياتُ المُستَغِيثين وَكَهفُ المُستَجِيرِين... وَ بَابُ نَجَاةِ الأُمَّةِ»؛2 اما حسین... فریادرس کمک خواهان و پناه پناه جویان و درگاه نجات امّت است.
روایت ذیل، ارزش شگفت انگیز روضه خواندن و گریه کردن بر امام حسین (علیه السلام) و زیارت ایشان را بیان می کند: ابو حمزه از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت وقتی آیه «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الحَياةِ الدُّنيا وَيَوْمَ يَقُومُ الأشهاد»؛3 ما حتماً فرستادگان خود و کسانی را که ایمان آوردهاند، در زندگانی دنیا و روز برپایی شاهدان [که بر کردار دیگران شهادت دهند] یاری میکنیم، را تلاوت می کردند می فرمودند: «الحُسينُ بْنُ عَليَّ (عليهما السلام) مِنهُمْ، وَ وَاللهِ أنَّ بُكاكُمْ عليه وَ حَدِيثَكُمْ بِمَا جَرَى عَلَيْهِ وَ زِيارَتَكُمْ قَبرَهُ نُصرَةٌ لَكُمْ فِي الدُّنيا، فَأَبْشِرُوا فَإِنَّكُمْ مَعَهُ فِي جِوارِ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وآله وسلّم»!؛4 حسین بن علی (علیهما السلام) از زمره آنانی است که خدا وعده نصرتش را داده و به خدا سوگند، گریستن شما بر او و بیان مصائبی که بر او وارد شده و زیارت قبرش، یاری کردن شما در دنیاست؛ پس بشارت باد بر شما که با او در جوار رسول الله (صلى الله علیه وآله) خواهید بود.
شهید محبت
نزدیکترین راهها، نزدیک ترین به مقصد و مقصود هم هست؛ اگر فرمودند که نازدانه حضرت رقیه خاتون اقرب طرق است؛ یعنی نزدیکترین از همه به باباست. درد دل آن حضرت را با بابا شنیده اید؟ آنچه ایشان میگویند ذکر مصیبت نیست، درد فراق است! شِکوِه از مصیبت نیست، ناله از سوختن در آتش محبت است! نشانه آن کسی که جانش حسینی میشود این است که نَفَسش، «کُرسی» حسین می شود؛ های و هویش حسین میشود. یا حسین! اللهم ربّ الحسين بحق الحسين نَوِّر قلوبنا بنور الحسين (عليه السلام).
زبان دل ماست که خاتونا رقیه جان! آیا بار امانتی که آسمان نتوانست کشید، همان محبت شما به بابا نبود؟
روضه وداع
عاشورای امام حسین (علیه السلام) و وقایعی مثل غدیر امیرالمؤمنين و ظهور امام زمان (صلوات الله عليهما) خاصیت و استعداد و ظرفیتی دارند که باطن همه آنهایی را که در آن واقعه و در آن رابطه حضور دارند را آشکار میکنند، پرده برداری میکنند، لو میدهند؛ هم باطن خوبها را و هم باطن بدها را.
در واقعه کربلا همین اتفاق افتاده، هر کسی که ادعای ایمان داشته، یا ادعای اسلام داشته و در مسیر این واقعه واقع شده، اینکه در دلش و در باطنش چه خبر بوده، لو رفته است. واقعه وداع؛ جمع بندی رفتارشناسی سیدالشهدا و نفوس نفیسه اهل بیت و اصحاب ایشان (صلوات الله علیهم اجمعین) با یکدیگر می باشد.
اگر بخواهیم از یک منظر رفتار خوبان را در واقعه کربلا با یکدیگر جمع بندی کنیم، به این سه عنوان که نشانه باطن آنهاست، میرسیم:
«ادب»؛ از کوچک تا بزرگ در رابطه با وجود مقدس اهل بيت (عليهم السلام) عموماً، و امام حسین (سلام الله علیه) خصوصاً، مؤدب هستند. «محبت» به یکدیگر که شاید نماد نارسای زمینی آن آتشکده باشد. «محافظت»؛ وجهه همّت آنها محافظت از وجود مقدس امام حسین (سلام الله علیه) است و این همان عهدی است که خدای متعال با بندگان خویش در رابطه با ولی خودش بسته است: «مِنَ المُؤمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيهِ فَمِنهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تبديلاً»؛5 از مؤمنین کسانی هستند که به عهدی که با خدای متعال بسته اند صادقانه وفا کردند، (آن عهد چه بوده؟ اینکه با جانشان از وجود مبارک حبیب خدا محافظت کنند.) برای برخی از آنان مجال وفای به این عهد پیش آمده و برخی دیگر، چشم به راه نوبت خود برای وفای به عهد هستند.
این آیه را وجود مبارک امام حسین (علیه السلام) وقتی بالای سر اصحاب - در حال جان دادن آنها – میرسیدند قرائت می فرمودند؛ یعنی شما با خدای متعال عهد بسته بودید که پای من بایستید و به آن وفا کردید، من هم با خدای متعال عهد بسته ام که پای او بایستم و منتظرم.
اینها را که باز کنید، می شود روضه وداع؛ آن روضه ای که امام حسین (علیه السلام) برای وداع به طرف اهل حرم آمدند. اول به خیمه وجود مبارک امام سجاد (علیه السلام) تشریف آوردند. ایشان به شدت بیمار بودند، و حضرت زینب (سلام الله علیها) از ایشان پرستاری می کردند. با تشریف فرمایی سيّد الشهدا (صلوات الله عليه) به خیمه، آن حضرت خواستند تا بلند شوند، ولی از شدت بیماری نتوانستند. به عمّه شان فرمودند: عمّه جان مرا بلند کنید تا بر شما تکیه کنم که فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تشریف فرما شده اند. از شدت رعایت ادب، نمی فرمایند: پدرم تشریف آوردند؛ بلکه برای تکریم و تفخیم ایشان عرض میکنند: فرزند رسول خدا تشریف آوردند.
وقتی آن حضرت از اتفاقات آن روز می پرسند و جویای حال اهل بیت (علیهم السلام) و دیگر اصحاب میشوند، امام حسین (سلام الله علیه) می فرمایند: همین قدر بدان که در این خیمه ها مرد زنده ای به غیر از من و شما نیست... حضرت سجاد (سلام الله علیه) به شدت می گریند و بعد خطاب به عمّه شان می فرمایند: عمه جان! برای من شمشیر و عصایی بیاورید. سيّدالشهدا (صلوات الله علیه) می پرسند: میخواهی با آنها چه کنی؟ عرض میکنند: به عصا تکیه میکنم و با شمشیر در پیشگاه فرزند رسول خدا می جنگم و از او دفاع میکنم؛ زیرا که بعد از او خیری در زندگانی نیست. امام حسین (سلام الله علیه) ایشان را به سینه مبارکشان چسبانده و نوازششان میکنند و ایشان را از این کار باز میدارند و می فرمایند: «يَا وَلَدِى! أنتَ أطْيَبُ ذُرِّيَّتِي وَأَفضَلُ عِتَرَتي...»؛6
همه میخواهند از وجود نازنین امام حسین (علیه السلام) محافظت کنند، ولی خود آن حضرت دربارۀ ایشان همین کار را انجام میدهند، چرا که آن کسی که از سوی خدای متعال باید صاحب ولایت الهی برای همه عالمیان بوده باشد، وجود مبارک امام سجاد (علیه السلام) است؛ لذا محافظت از ایشان وجوب دارد؛ حتی برای خود امام حسین (صلوات الله علیه)؛ به همین دلیل است که در طول سفر اسارت، آن چیزی که شما از وجود مقدس حضرت زینب (سلام الله علیها) می بینید، اولاً محافظت از وجود مبارک امام سجاد (صلوات الله علیه) است.
امام حسین (علیه السلام) به ایشان فرمود: فرزندم! تو پاکیزه ترین فرزندان من و بهترین خاندان من هستی. تو جانشين من بر اهل و عیال و کودکان من هستی. آنان غریب و بی یاورانی هستند که ذلت یتیمی، شماتت دشمنان و مصائب زمان آنها را فرا گرفته است. هنگامی که ناله میکنند آرامشان کن؛ وقتی وحشت میکنند با آنها انس و الفت بگیر و با سخنان نرم از آنان دلجویی کن؛ زیرا جز تو کسی برای آنان از مردان باقی نمانده تا با او انس بگیرند. جز تو کسی را ندارند که حزن و اندوه خود را به او شکوه کنند. فرزندم! بگذار آنها با تو انس بگیرند و تو را ببویند و تو نیز آنها را بپویشان. بگذار بر تو گریه کنند و تو نیز بر آنها گریه کن.
بعد دست ایشان را گرفتند و خطاب به سایرین فرمودند: ای زينب، ای امکلثوم، ای سکینه ای، ای رقیه، ای فاطمه، به سخن من گوش دهید. بدانید که این فرزندم جانشین من برای شماست. او امام واجب الاطاعه است. آنگاه فرمود: «يَا وَلَدِى بَلَّغ شِيعَتِي عَنِّي السَّلَامِ فَقُل لَهُمْ: إِنَّ أَبِي مَاتَ غَرِيباً فَاندُبُوهُ وَ مَضَى شَهِيداً فَابِكُوهُ»؛7 فرزندم! به شیعیان من سلام مرا برسان، به ایشان بگو که پدرم غریبانه کشته شد؛ پس بر او نوحه کنید و او با شهادت از دنیارفت؛ پس بر او گریه کنید.
«صَلَّى اللهُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِالله و عَلَى المُستَشهَدِينَ بَينَ يَدَيكَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُه».
منابع:
1 انوار البهیّه/ 102
2امالی صدوق/ 115
3 غافر/ 51
4 فضل زیارت امام حسین علیه السلام/ 48
5 احزاب/ 23
6 ترجمه ذریعه النجاه
7 همان/ 293