با اهل معصیت که اهل بلایند، مجالست نکنید؛ چون اگر برای آنان بلایی نازل شود،
کمال همنشین
با اهل معصیت که اهل بلایند، مجالست نکنید؛ چون اگر برای آنان بلایی نازل شود، شامل شما هم خواهد شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: (الوحدهُ خیرٌ من قرین السّوء)1 «تنهایی بهتر از هم نشین بد است.» همنشین هر کسی هم شکل اوست و هرکسی شکل دوست و همنشین خود را به خود می گیرد. لذا در انتخاب دوست و جلیس باید بسیار دقت کرد. در تماسهای تنی، فقط بیماریهای واگیر به دیگری منتقل میشود، ولی در مجالست هم صفات بد و هم صفات زیبا به دوست و جلیس انتقال مییابد.
این مطلب تجربه هر کسی در زندگی شخصی خود است که معمولا هیچ کسی برای بار اول کار خوب و یا بدی را به تنهایی انجام نداده؛ یا آن را از دوستی یاد گرفته و انجام داده و یا به همراه او آن را انجام داده است. در داشتن و رسیدن به یک زندگی و تربیت و مقام و معنای متعالی، بودن با دو نفر نقش اول و اصلی را دارد: معلم خوب و رفیق خوب. و اولین معلم خوب و رفیق خوب، خود خدای متعال و ولی او می باشند. آیا در دعای مشلول نخوانده اید که: «یا رفیق و یا شفیق فُکَّنی مِن حَلقِ المضیق…»2 و نیز فرمایش امام رضا (علیه السلام) را در وصف امام (علیه السلام) شنیدهاید که: «امام دوست همدم، پدر مهربان و برادر همدل و مادر نیکوکار نسبت به فرزند خردسال و پناهگاه بندگان در کوران سختی هاست.»3
در انتخاب دوست به مروت و مردانگی او نظر داشته باشید و نیز به صدق حدیث و ادای امانت او؛ نه به دیگر صفات و رفتارش. یعنی کارتان را به آدم با کفایت امین بسپارید و با احمق، هیچگاه رفاقت نکنید که ضرر خواهید کرد. مجالس خود را مجالس مذاکره علم و یا مذاکره فضائل اهل بیت (علیهم السلام) قرار دهید و از شرکت در مجالس معصیت که نه، بلکه از شرکت در مجالس بیهوده و لاطائل پرهیز کنید.
قرآن کریم می فرماید: (… و الّذین هم عن الّغو معرضون)4 «… و مومنان کسانی هستند که از لغو (امور بیهوده) روی گردان اند.»
اُنس در زیارت
به زیارت اهل بیت (علیه السلام) بشتابیم و آن را آنقدر تکرار کنیم تا آن که توفیق مجالست با خود را به ما عنایت کنند. البته زیارت با شرط لازم آن؛ یعنی با اعتراف به مالکیت آنها (علیهم السلام) بر ما و لذا واجب الاطاعه بودن آنان (صلوات الله علیهم اجمعین). خصوصا از زیارت کریمه اهل بیت (علیهم السلام) یعنی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در قم غفلت نکنیم که منافع همه زیارات در زیارت معظمٌ لها هست. اگر مقدور بود (ولو با مشقت) هر هفته به عتبه بوسی ایشان بشتابیم.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند: «یا علی هر که مرا زیارت کند در زمان حیاتم یا بعد از وفاتم، یا زیارت کند تو را در زمان حیات یا پس از وفاتت، یا دو فرزندت امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را در زمان حیاتشان یا پس از فوتشان؛ ضمانت می کنم که روز قیامت از سختی ها و شدت های آن روز نجاتش دهم، تا اینکه در درجه من، با من باشد.»5
زیارت در لغت به معنی قصد کردن و اُنس گرفتن است. پس: زیارت به معنی دیدار، لازمه معنای زیارت است نه معنی اول آن؛ بلکه حاصل از دیدار و ملاقات باید اُنس یافتن با زیارت شونده و به همراه داشتن دائمی باشد. به همین دلیل است که حافظ میگوید:
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بست
و چنین است که در زیارت یا باید خود را در حرم جا گذاشت و یا آنچه را که آنجا هست با خود آورد. این امر بسته به این است که خود را چقدر در اختیار و مالکیت صاحب حرم قرار داده و یا چقدر از معرفت و وجدان (یافتن) او بهره برده باشی.
اکثر قریب به اتفاق کسانی که بعد از مدت کمی از بازگشت از زیارت، هوای آنجا را میکنند، به دلیل یافتن خلا عدم حضور صاحب حرم در خود است؛ آنان نه از اولی بهره برده اند، نه از دومی. لازمه این امر، حرم قرار دادن دل برای صاحب آن است. همانگونه که خدای متعال آن را خواسته است: اولوالالباب؛ صاحبدلانی که خدای متعال در کلامش از آنان یاد فرموده اند، چنین اند.
اخلاقی نیکو
شکر نعمت ها که در هر حال آنها را نمی توان بر شمرد و نیز خوش خلقی، سبب زیادی روزی و شیرینی زندگی می شود. پس چرا تلخ باید زندگی کرد؟! خدای متعال به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: (و انّک لَعلی خُلُقٍ عظیم)6 «و به راستی که تو دارای اخلاق عظیمی هستی.»
کینه مانند دوده و زنگار، صفا و سکینه دل را از بین برده و آن را کدر و تیره و تنگ میکند؛ به سیره حضرت سید الساجدین (سلام الله علیه) کسانی را که به شما جفا کردهاند (ولو به گمان شما) از بند اسارت توجهات تلخ و زهرآگین خود خلاص کنید.
روایت است که امام سجاد (علیه السلام) در ماه مبارک رمضان تمام گناهان و خطاهایی که از غلامانشان سر میزد را یادداشت می فرمودند، اما هیچ کدام را مجازات نمی کردند. تا اینکه در آخرین شب ماه رمضان همه آن را فرا می خواندند و با آوردن نامه عمل مکتوب تکتک خادمان، خطاهای آنها را متذکر می شدند و می فرمودند: آیا آنان را به یاد میآورید؟ همه پاسخ میدادند: آری! سپس حضرت در میان آنان می ایستادند و به ایشان می فرمودند: خداوند متعال نیز به همین صورت تمام حرکات و اعمال شما را از کوچک و بزرگ از قلم نینداخته و در قیامت به رخ شما خواهد کشید. پس ببخش و درگذرد تا خداوند از تو در گذرد.
در پایان روایت آمده است که امام سجاد (علیه السلام) هر سال برده هایی را می خریدند و بعد از ماه مبارک رمضان آنها را آزاد می کردند و بیشتر از یک سال در خانه امام نبودند.
از مصادیق جدی و اولی خوش اخلاقی، دوست داشتن دیگران و احترام به آنان است. به این نکته توجه کنید: آن که در مقابل تلخی دیگران خوش برخورد میکند و در مقابل نامهربانی آنان مهربانی و در مقابل بی احترامی آنان احترام میکند، خوش خلق است و مهربان و محترم و گرنه آنکه در مقابل رفتار نیک دیگران زشتی می کند که دیوانه است و یا اگر او نیز نیکی می کند، کاری نکرده است؛ زیرا اگر غیر از آن بکند، پریشان عقل است.
انسان طبیعتا و فطرتا طالب زندگی آرام و با حلاوت است و چنین احساسی در زندگی برای کسی که حسن خلق داشته باشد، پیدا می شود. برای هر کسی اعم از متدیّن و غیر متدیّن، مسلمان و نا مسلمان. حسن خلق دنیای صاحبش را شیرین و آباد میکند. به عکس سوء خلق که دنیای صاحبش و باطن او را، هم اینجا، جهنم می کند. سینه او را تنگ و کام او را تلخ میکند.
غضب (خشم) که پرچم برافراشته بدخلقی است، صفتی است که در بین صفات زشت، رسواترین آنهاست. تا جایی که فرموده اند: همه صفات زشت را در اتاقی کرده و بر در آن قفلی نهاده اند و کلید آن قفل غضب است. (الغضب مفتاح کل شرٍّ)7
«غضب» فریادِ «منیّت»، و «منیّت» معبود دروغین باطنی و بت پنهان در موطن نفس است که ادّعای شراکت با خدای متعال دارد.
محبت و نیکی
اگر میخواهید دوست داشته شوید، دیگران را دوست داشته باشید و اگر میخواهید محترم باشید، به دیگران احترام بگذارید. البته شرط موفقیت در هر دو، محبت و احترام صادقانه است. محبت و احترام صادقانه، محبت و احترام بی توقع است.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «اگر می خواهی که خلایق تو را دوست بدارند، پس به آنها نیکی کن و آنچه دارند را رها کن (به آنچه در دستشان است، چشم نداشته باش).»8
امیرمومنان (علیه السلام) فرمودند: «نیکی کردن، سبب محبت است.»9
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «راس (ابتدا- بالاترین) عقل بعد از دین، دوستی کردن با مردم و خوبی کردن به هر نیکوکار و بدکار است.»10
آنچه برای خود می پسندیم…
در کنار محبت و احترام به دیگران مهمترین تلقی و رفتار با آنان، انصاف است. پسندیدن و خواستن برای دیگران آنچه را که برای خود می پسندیم و میخواهیم. میتوان رفتار و شخصیت عاقل و عادل خود را با انصافمان با دیگران محک بزنیم.
انصاف در تعریف کاربردی، اصل مشترک در همه ادیان در رفتار با دیگران است و همان است که در شرع انور ما نیز فرموده است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «برای دیگران هم آن را که برای خود دوست میدارید، بخواهید.»
از سنتهایی که خدای متعال در انسان و زندگی او قرار داده این است که: (القلب یهدی الی القلب)11 «دل به دل راه دارد» و نیز این که مومن، آینه مومن است؛ لذا هر مومنی همچون آیینه در برادر مومن خود، منعکس می شود. اگر خوب باشد خوب و اگر بد باشد، بد؛ لذا وقتی از امام (علیه السلام) سوال میشود که منزلت ما پیش شما چقدر است، می فرمایند: «ببین منزلت من پیش شما چقدر است؟»12
در هر حال: رفتار دیگران با ما، بازخورد تلقی باطنی ما از آنان و رفتار بیرونی ما با ایشان است. در ضمن محبت و احترامی ارزشمند است که بی توقع و انتظار تلافی باشد. برای چنین تلقی و رفتاری، مومن دیگران را حداقل همچون خود، بلکه خود را کمتر از آنان می بیند.
امیرمومنان (صلوات الله علیه) در مورد صفات مومن فرمودند: «خودش را ذلیل ترین می بیند و کراهت دارد که او را بالا ببرند.»13
خود بزرگ بینی
مومن یعنی کسی که در فرهنگ الهی، تربیت قابل قبولی دارد. آنان را که بزرگتر از خود هستند، مانند پدر و مادر خود و آنان را که همسالان خودند، برادران خود و کوچک ترها را همچون فرزندان خود میبیند و نسبت به آنان رفتار می کند. جامع ترین حکم در رفتار شناسی اجتماعی، در احکام همه انبیا (علیهم السلام) این است که: با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند.
تکبر اولین صفتی است که خدای متعال به آن معصیت شده. سبب دشمن ترین دشمن شدن نفس بر علیه خود انسان گردیده است و برای به خاک مالیده شدن دماغ نفس و کبرویّت او، «احتیاج» موثرترین عامل است و بشر به دلیل احتیاج داشتن به زندگی جمعی تن داده است؛ لذا: با توجه به این زمینه آسان ساز، تصحیح تلقی از خود و دیگران و تنظیم رفتار خود با مردمان، موثرترین عامل در تربیت متعالی انسان میتواند بوده باشد.
احکام روابط اجتماعی از بهترین و موثرترین دستورات الهی برای تربیت و تعالی نفس انسان است. به همین دلیل است که چند و چون رفتار انسان با دیگران، نشانه از چند و چون شخصیت و تربیت باطنی او دارد.
یادمان باشد که با رفتار ظاهری، هر کسی باطن پنهان خود را آشکار میکند. لذا هر ریاکاری تا مدتی می تواند خوش ظاهر جلوه کند. اما به ناچار در بزنگاه ها باطن خود را آشکار کرده و گذشته باطل خود را نمایان خواهد کرد. باطنی که چند و چون آن سبب بهره نازل او در آخرت و شرمندگی او در آنجا خواهد بود.
منابع:
1 بحار الانوار/ جلد 77/ صفحه 175
2 مفاتیح الجنان
3 کافی/ جلد 1/ صفحه 494
4 المومنون/ آیه 3
5 بحارالانوار/ جلد 100/ صفحه 142
6 سوره قلم/ آیه 4
7 کافی/ جلد 3/صفحه 740
8 بحارالانوار/ جلد 85/ صفحه 164
9 شرح غررالحکم/ جلد 4/ صفحه 121
10 جامع الاحادیث/ 80
11 بحارالانوار/ جلد 71/ صفحه 181
12 مجموعه ورّام/ جلد 2/ صفحه 165
13 نهج البلاغه/ حکمت 333