بلایا جمع بلیّه به معنای مصائب، بلاها، مصیبتها، رنجها و گرفتاری هاست. یکی از زمینههای رویکرد انسان
کلاس بلایا
بلایا جمع بلیّه به معنای مصائب، بلاها، مصیبتها، رنجها و گرفتاری هاست. یکی از زمینههای رویکرد انسان ها به سوی خدا و نیایش و دین، مبتلا شدن او به بلایا و شدائد و گرفتاری هاست. آدمی وقتی غرق در خوشی ها و نعمت هاست، دچار غفلت شده و معبود خود را فراموش میکند. اما به مجرد آنکه در پنجه مصائب و سختی ها و بیماریهای لاعلاج، بیچاره و زبون می شود، به خدا روی آورده و او را میخواند. بسان کودکی که وقتی هم بازی هایش را می بیند، دست مادر را رها می کند و مشغول بازی با آنها میشود و از مادر غافل می گردد. ولی وقتی با خطر روبرو میشود و آسیب میبیند به گریه میافتد و ناخودآگاه مادرش را صدا میزند.
این هنگامه ها فرصت خوبی پدید میآید که آدمی را از غفلت برون کشیده و به خدا و دین متذکّر سازد و با خواستن از او، این غفلت را از خود دور سازد. لذا بلایا و سختی ها، کلاسی است که می توان درس عبودیّت و دین ورزی را در آنها آموخت.
با بیان این مقدمه گفتم: قرآن نیز از این پدیده اینگونه یاد میکند: «زمانی که در کشتی مینشینند و در معرض غرق شدن قرار می گیرند، خدا را با اخلاص می خوانند؛ ولی وقتی نجات یافتند و به ساحل نجات رسیدند، باز به حالت شرک برمیگردند.»1 و نیز: «وقتی که به انسان آسیبی می رسد، خوابیده و نشسته و ایستاده ما را میخواند؛ اما زمانی که آسیب و ناراحتی را از وی برطرف کردیم، می رود مثل آن که اصلاً درباره گرفتاریش با ما تماس نگرفته است!»2 و نیز: «او کسی است که شما را در خشکی و دریا سیر می دهد، آن هنگام که در کشتی باشید و بادی موافق کشتی را به جریان در آورد و بدین وسیله خوشحال شوند، ناگهان تندبادی آید و موج از هر سو سراغشان آید و و گمان برند که در محاصره بلا گرفتارند و فریادرسی ندارند؛ ناگهان خداوند را با اخلاص عقیده بخوانند و گویند اگر ما را از این خطر نجات دهی، قطعاً از شاکران خواهیم بود.»3
محمد گفت: در همین مصیبت ویروس کرونا، دیدیم چگونه همه اقشار مردم جهان، از زن و مرد و عالم و عامی، در خیابان ها و خانه ها و بیمارستان ها، مستأصل و نالان و پریشان، برای نجات از این بیماری لاعلاج دست به دعا برداشتند و از سویدای دل خدا را خواندند و عاجزانه طلب کردند که آنها را از این بلای عظیم و فراگیر و مرگبار، رهایی بخشد. این شرایط سخت، ما انسانهای فراموشکار و غافل را همچون همان کودک بازیگوش و مادر از یاد برده، تکان سختی داد و هوشیار نمود و به فریاد وا داشت که خالق و معبود و نجات بخش خود را یاد کنیم و از او کمک بخواهیم و با او آشتی کنیم و به دین روی آوریم. این تجربه جهانی نشان داد انسانها فطرتاً دین گرا هستند و اگر چه عوامل فریبنده و غفلت زای دنیوی، آنها را به خود مشغول ساخته و از یاد خدا و دین غافل نموده، ولی شوکِ یک بیماری بی درمان و مرگ آفرین، آنها را به هوش آورده و به سوی دعا و دین متوجه ساخته است. لذا فرصت بلایا هم، افرادِ در معرضِ بلا را متذکر می سازد و هم کسانی که شاهد این واقعه هستند و از آن درس می سازند.
هادی هم به بحث پیوسته و افزود: امیرمومنان(علیه السلام) فرمودند: «خداوند بندگان خود را هنگام ارتکاب گناه، با کمبود میوه ها و جلوگیری از نزول برکات، بستن در گنجهای خیرات، مبتلا می سازد؛ تا آنکه توبه کننده ای بازگردد و “دل” کَنَندهای از گناه دل بکَند و پندگیرنده ای پند گیرد و بازدارنده ای، بندگان خدا را از نافرمانی بازدارد.»4
پیامبر هم فرمودند: «خداوند گوید: در بین بندگان مومنم، کسی هست که به جز فقر و تهیدستی، چیزی ایمانش را اصلاح نمی کند که اگر ثروتمندش نمایم، همین ثروت موجب فساد و تباهی ایمانش میشود و در بین بندگان مومنم کسی هست که جز با ثروت، ایمانش اصلاح نمیشود و اگر تهی دستش نمایم، فقر و تهیدستی باعث فساد و تباهی ایمانش میگردد و در میان بندگان مومنم کسی هست که جز با بیماری، ایمانش اصلاح نشود و اگر جسمش را سالم کنم، همین سلامت ایمانش را از بین میبرد و در بین بندگان مومنم کسی هست که جز با سلامتی، ایمانش اصلاح نمی شود که اگر بیمارش کنم، همین بیماری ایمانش را تباه می کند. من به واسطه علمی که به درون و قلوب بندگان دارم، امور آنها را تدبیر می کنم؛ به درستی که من دانای آگاهم.»5
نقش والدین
نقش اساسی در تکوین حیات دینی فرزندان با پدر و مادر است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر نوزادی بر فطرت توحیدی و اسلام متولّد میشود و این فطرت همچنان ادامه دارد تا اینکه پدر و مادر او را به آیین یهود و نصرانیّت و مجنوس بار آورند.»6 این بدان معناست که این پدر و مادرند که میتوانند فطرت الهی کودکشان را تقویت کنند و او را دیندار واقعی و مسلمان بار آورند؛ یا اینکه تلاش کنند او را به باور یهودی و مسیحی و زرتشتی یا باورهای دیگر، پرورش دهند.
دوران کودکی از مراحل نقش آفرین در امر تربیت دینی فرزندان است. آشنایی صحیح والدین با دین، تقیّد آنها به دستورات شرعی و دینی و پاسخگویی درست به سوالات فرزندان، از عوامل نقش آفرین در تربیت دینی فرزندان است و از آنجا که والدین در این مرحله بهترین الگو برای فرزندان به شمار می روند، هر نوع ناهمگونی بین رفتار و گفتار آنان نتیجه منفی در شخصیت دینی فرزندان خواهد داشت. فرزندان با فطرت توحید به عنوان امانت الهی نزد والدین قرار دارند، والدین باید این فطرت را شکوفا کنند، تا دینداری در وجود آنان نهادینه شود.
ادامه دادم: دانشمندان آغاز تربیت فرزند را به سالها پیش از تولد او، در انتخاب همسر شایسته و مومن، از خاندانی خوب و اصیل و با ایمان توسط پدر او باز می گرداند! پس از ازدواج نیز دستورات دینی برای مباشرت و بعد دوران حاملگی تا تولد فرزند در راستای تکوین فرزندی در فضای دینی است. بعد از تولد، آداب و دستورات تربیتی و سنن اخلاقی وجود دارد تا از همان بدو تولد، شاکله دینی او تقویت شود. همچون گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ او، برداشتن کام او با تربت حسینی، توجه مادر به شیر دادن و آداب آن، سپاس و شکر به بارگاه الهی برای اعطای فرزند و سپس دعا برای حسن عاقبتش، نامگذاری اسامی نیکو برای او، تعلیم مبانی دینی به تدریج و با مهارت و دقت، بردنش به مراسم دینی، گرفتن معلم ماهر و مهذب برای تعلیم مبانی دینی به او، توجه به همبازی ها و دوستانش که از افراد و خاندان شایسته باشند و خلاصه مراقبت کامل برای تربیت فرزندی متدین و عالم به معارف دینی از وظایف والدین است.
هادی به بحث پیوست و گفت: تربیت دینی مجموعه ای از اقدامات و تلاش ها و زمینه سازی ها برای ایجاد دگرگونی در فکر و عمل، توسط پدران و مادران در فرزندان است. تا هویّت و شخصیّتِ دینی آنها تکوین یابد و بتوانند در بحرانها و طوفانهای حوادث و فتنهها و ناملایمات زندگی فردی و اجتماعی، ثابت قدم باشند و هویت دینی خود را حفظ نمایند و مایه نور چشم و عزت و آبرو سربلندی برای والدین خود و جامعه گردند.
چه زیباست چنان که قرآن می آموزد، دعا کنیم: (رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَجِنَا وَذُرِّیَّتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ)7 از سوی دیگر توصیه قرآن به اهل ایمان آن است که خود و خانواده خود را از آتش سوزان دوزخ حفظ و نگهداری کنند: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا)8
نکته دیگر اثر لقمه حلال است. والدین موظفند غذای حلال از مال حلال به فرزندشان بدهند. زیرا تاثیر لقمه حرام تا حدّی است که موجب عدم قبولی اعمال عبادی انسان می شود و نان آور خانواده باید توجه داشته باشد و آن را از عوامل مهم سعادت و شقاوت خود و خانواده خویش تلقی کند.
محمد گفت: نیاز بشر به دین قطعی است و انسان نا آشنایِ تازه وارد شده به این عرصه حیات، بدون مذهب نمیتواند به حلّ و رفع مشکلات شخصی و اجتماعی خود توفیق یابد. مذهب نشان دهنده راه زندگی و عامل اعتماد، ایمان و گام برداری به سوی سعادت است. این نیاز دیروز، امروز و فردای انسان است و دینداری و تربیت دینی، دارای آثار عظیمی در حیات فردی و اجتماعی است و نقش والدین و خانواده در این زمینه بسیار مهم است.
والدین با تربیت فرزندان دین گرا، آینده آنها را امنیّت بخشیده اند. زیرا فرزند متدیّن بهتر میتواند بر فشارهای روانی، اضطرابات روحی، ترس و احساس ناامنی و ناامیدی در زندگی فردی و اجتماعی فائق آید و از نظر شخصیتی فرو نریزد. در عصر کنونی و زمانه ما و اصولاً در همه عصرها، با شدّت و ضعف متفاوت، بسیاری از انحرافات و لغزش ها، شکست ها و نابودی ملت ها، بر اثر غوطه ور شدن انسانها در منجلاب گناه، شهوات و غرایز نفسانی و در یک کلام، دوری از دین بوده است.
منابع:
2 زمر/ آیه ۸
3 یونس/ آیه ۲۲
4 نهج البلاغه/ خطبه ۱۴۳
5 توحید صدوق/ صفحه ۴۰۰
6 سفینه البحار/ جلد ۲/ صفحه ۲۷۹
7 سوره فرقان/ آیه 74
8 سوره تحریم/ آیه 6