نظام تربیتی اگر خوب طراحی شود، می تواند بیشترین نقش را در ایجاد هویّت دینی افراد، ایفا کند.
نقش تربیت
نظام تربیتی اگر خوب طراحی شود، می تواند بیشترین نقش را در ایجاد هویّت دینی افراد، ایفا کند. تربیت به معنای شکوفا سازی و به فعلیّت رساندن امور بالقوه است و منظور از تربیت دینی، شکوفا سازی فطرت توحیدی انسان و تجلّی آن در اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی است. اگر نسل دیندار میخواهیم، باید برای نظام آموزشی و تربیتی خود بسیار سرمایه گذاری کنیم.
در طول زمانی که فرزندان در مدرسه و دانشگاه مشغول تحصیل هستند، می توان بهترین برنامه ها را در تکوین هویّت دینی آنان طراحی و اجرا نمود. نباید به صِرف وجود یک درس معارف و بینش دینی در هفته یا ترم، کار تربیت دینی را انجام شده فرض کرد. تربیت دینی باید در رفتار معلمان و مسئولان آموزشی، فعالیتهای فوق برنامه، امور ورزشی و هنری و حتی اوقات فراغت دانش پژوهان دیده شود. اگر نظام آموزشی در تربیت دینی افراد ناتوان باشد، بهترین فرصت ها را از دست داده و نسلی را از هویت دینی محروم کرده است.
هادی که خود مدرس معارف در دانشگاه بود، افزود: جوامعی که به تربیت دینی و اخلاقی اهمیّت نمی دهند، توجه نمی کنند که بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی، چون قتل، خودکشی، اعتیاد، سرقت، تجاوز، فحشا و دیگر جرایم، با تربیت دینی کاهش یافته، جامعه امن و سالم می شود و به این همه پلیس و زندان و مراکز قضایی نیازی نیست.
افراد دیندار، حس مسئولیت بیشتری دارند و از آنجا که خدمت به خلق خدا را عبادت می دانند، در مسئولیت های شغلی و اجتماعی خود مسئولانه تر ظاهر می شوند. این افراد دیندار هنگامی که نیاز به ایثارِ مال یا جان در راه کشور یا اهداف دینی باشد، داوطلب ترند. بنابراین پرورش استعداد دینی جوانان بسیار با اهمیت و اساسی است و نباید از آن غافل شد و در این راستا به سرمایه گذاری و برنامه ریزی نیاز است تا نسلی با ایمان، سالم، وظیفهشناس، درستکار، امین، فداکار، شجاع و هدفدار و پیامد آن جامعه ای سالم تر داشته باشیم.
گفتم: به نظر من حتی اگر مدارس و دانشگاه ها در این وظیفه خوب عمل کنند، ما باز نیازمند یک جریان تربیت دینی غیر رسمی، توسط دلسوزان و کارشناسان دین هستیم. وجود موسّسات و سازمانهای آموزش دین که به عنوان تشکّل های مردمی خوشنام و مستقل و بدون وابستگی به احزاب و دولتها و فارغ از ارتزاق از طریق دین فعالیت میکنند و به خدمات دینی میپردازند، بسیار لازم و ضروری است.
والدین با سوق دادن فرزندان خود سوی این تشکل های دینی، می توانند کم و کاست های تربیت رسمی جامعه را جبران نموده و شاهد بالندگی تربیت دینی فرزندان خود باشند. به ویژه در شرایطی که نظام سیاسی، سکولار است یا دارای انحرافاتی در اعتقادات و عملکرد دینی است، وجود این مراکز مردمی دینی، همچون هیئت ها، انجمن ها، موسسات دینی و خدمات مذهبی، سرنوشتساز است و دلسوزان دین و آیین باید ایجاد و اداره این مراکز را جدی بگیرند و از این طریق به تربیت خدمتگزاران و مرزبانان و مروّجان دین همّت گمارند.
محمد نیز که خود بانی بعضی از این موسسات بود، گفت: تجربه من این است که اگر این موسسات و انجمن های دینی خوب عمل کند و برنامه محور و با مدیریتِ خوب و به دور از ریا و فقط در راه رضای خدا و ولیّش، افراد را پرورش دهند و در خدمات دینی به کار گمارند، افراد در یک فضای پاک و با اخلاص و در جمع دوستان خوب، بالنده و خدمتگزار می شوند و موجب جذب افراد دیگر می گردند.
تجربه بعضی از این تشکّل ها به ویژه در چند دهه گذشته، نشان داده که چقدر آنها تاثیرگذار بوده و چه خدمات شگرفی را بدون شائبه مال و مقام به جامعه ارائه نموده و موجب هدایت خود و دیگران شدند. البته اداره این تشکّل ها، بدون مشکل هم نبوده و نیست. اما به هر حال هر کار مهم و تاثیرگذاری مشکلات خود را دارد. اما نتایج شیرین آن، تحمل هر سختی را برای بانیان آسان میکند. آموختن کار تشکیلاتیِ امروز لازمه فعالیت های دینی است. زیرا کارهایی که منحصر به فرد خاصی باشد، در معرض آفاتی چون بیماری و مرگ و… قابل دوام نیست. اما در کار تشکیلاتی، این آفت با جایگزینی افرادِ دیگرِ گروه چارهجویی شده و شعله فعالیت ها خاموش نگشته و مدافعان همدیگر را تقویت نموده و همیاری شکل می گیرد.
نقش دوستان
دوست می تواند انسان را تا عرش بالا ببرد، یا به قعر هلاکت بیاندازد. دوست می تواند ما را دیندار کند و در دین محکم تر و استوارتر سازد یا از دین، زده کند و حتی دین گریز یا دین ستیز گرداند. دوستان نقش مهمی در زندگی ما دارند. با چنین نقشی بایسته است در انتخاب دوست بسیار دقت و احتیاط به کار بریم.
قرآن کریم از حسرت افرادی که با انتخاب دوست بد، دوزخی شدهاند، اینگونه یاد می نماید:
«و به یاد بیاور روزی را که ظالم دو دست خویش را از شدت پشیمانی با دندان گزیده، می گوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم! ای وای بر من! کاش فلانی را به عنوان دوست خود انتخاب نکرده بودم. او مرا از یاد حق گمراه ساخت، بعد از آنکه آگاهی به سراغ من آمده بود و شیطان همیشه باعث سرافکندگی انسان است.»1
و نیز نقل می کند سخن بهشتیان را که به دوستان دوزخی خود که می خواستند آنها را از دین منصرف کنند، میگویند: «به خدا سوگند! نزدیک بود مرا به هلاکت بکشانی و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نیز از احضارشدگان (در دوزخ) بودم.»2
محمد با این مقدمه گفت: اولیای دین ما به خاطر نقش مهم دوستان در سرنوشت انسان، توصیه های بسیاری داشتند. پیامبر خدا فرمود: «انسان بر دین دوست خویش است، پس هر کدام از شما باید بنگرد که با چه کسی دوستی می کند.»3
و نیز: «تنهایی بهتر از دوست بد است.»4
و نیز: «کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید با هیچ کافری برادری نکند و با هیچ بدکاری رفت آمد نداشته باشد و هر کس با کافری برادری نماید و یا با بدکاری رفت و آمد داشته باشد، کافر بدکار خواهد بود.»5
امیر مومنان (علیه السلام) هم فرمود: «هرگاه امر کسی بر شما مشتبه شد و دین او را نشناختی، به همنشینان او نگاه کن، اگر آنان اهل دین خدا بودند، او نیز بر دین خداست و اگر بر غیر دین الهی بودند، او نیز بهره ای از دین خدا نبرده است.»6
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هرکس که منفعت دینی به تو نرساند، بشناس! به او توجهی مکن و رغبتی به همراهی با او نداشته باش. زیرا آنچه غیر از خداوند تبارک و تعالی است، نابود شدنیست و عاقبت آن ناگوار است.»7
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «با چهار شخص همنشین نشو و برادری نورز: احمق، بخیل، ترسو، دروغگو. اما احمق چون میخواهد به تو نفغ برساند، ولی ضرر می زند. اما بخیل، چون از تو می ستاند، اما نمی بخشد؛ اما ترسو، چون از تو و پدر و مادر خویش می گریزد. اما دروغگو، چون راست می گوید، ولی تصدیق نمی شود.»8
گفتم: غیر از اینها معیار روشن تری هم برای انتخاب دوست فرموده اند؟ محمد گفت: از ابن عباس نقل شده است که از پیامبر خدا پرسیدند: کدام یک از همنشینان بهترند؟ فرمود: «کسی که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد، سخن گفتن او بر دانش شما بیفزاید و عمل او شما را به یاد آخرت اندازد.»9
امام صادق نیز ملاکی دقیق ارائه می دهد: «هر کدام از برادرانت که سه بار بر تو خشم گرفت و درباره تو سخن بدی نگفت، او را به عنوان دوست برگزین.»10
گفتم: چند نکته مهم در آداب دوستی بگو؛ محمد گفت: پیامبر خدا فرمود: «هنگامی که یکی از شما همنشین یا برادرش را دوست داشت، او را آگاه سازد! (یعنی به او بگوید که تو دوست من هستی و دوستت دارم)11
و دیگر آنکه: «همه رازهای دلت را برای دوستت آشکار مکن و حد نگهدار.»
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «دوستت را بر سِرَّت تنها به مقداری آگاه ساز، که اگر دشمنت بر آن آگاهی یابد، تو را ضرری نرساند؛ زیرا دوست، گاهی به دشمن تبدیل می گردد.»12
گفتم آیا با این جمعبندی موافقید که دوستان انسان در تقویت یا تضعیف گرایش به دین او، بسیار نقش آفرینند؟ میتوان دوست خوب را با معیارهایی که پیشوایان ما دادند، انتخاب نمود. هرگونه غفلت یا بی دقتی در این انتخاب می تواند، انسان را از بهشتی شدن به دوزخی شدن تغییر وضعیت دهد. باید دوستی بگزینی که سرعت تو را در کمال افزون کند و چون به اون نظر نمایی، بیشتر یاد خدا کنی، نه اینکه بیشتر در غفلت مانی و درجا زنی!
منابع:
2 صافات/ آیه ۵۶ و ۵۷
3 بحارالأنوار/ جلد ۷۱ / صفحه ۱۹۲
4 همان/ صفحه ۱۹۹
5 همان مدرک/ صفحه ۱۹۷
6 همان مدرک/ صفحه ۱۹۷
7 همان مدرک/ صفحه ۱۹۱
8 همان مدرک/ صفحه ۱۹۲
9 همان مدرک/ صفحه ۱۸۶
10 همان مدرک/ صفحه ۱۷۳
11 همان مدرک/ صفحه ۱۸۳
12 همان مدرک/ صفحه ۱۷۷