در کار سترگی مثل تبلیغ دین به قصد هدایت انسانها، باید از همه ظرفیتها برای تاثیر بخشی و
کار گروهی
در کار سترگی مثل تبلیغ دین به قصد هدایت انسانها، باید از همه ظرفیتها برای تاثیر بخشی و گسترش دامنه بهره ببرد. یکی از این ظرفیّتها، تجمیع توان افراد در تشکّلهای مردمنهاد و انجام کار تشکیلاتی است. افزون بر آن در اصل جهش های تکنولوژیک در شرایط رقابتی سنگین در عرصههای فرهنگی و در شرایطی که رقبا و مخالفان دین با استفاده از فعالیت های جمعی پروژههای بزرگی را اجرا میکند و بدین وسیله دامنه تبلیغ خود را توسعه میدهند، بی تفاوتی نسبت به فواید کار جمعی میتواند موقعیت ما را تضعیف کند و از سوی دیگر بدون فعالیت های گروهی آگاهانه و هماهنگ ممکن است ما در درون جامعه کار یکدیگر را خنثی، تخریب و یا تکرار کنیم.
نیاز به توضیح ندارد که انجام برخی کارها به صورت فردی امکانپذیر نیست و لازم است تا به صورت گروهی و در قالب تشکیلات منظم با رنگمایه اخلاص صورت پذیرد. ضمن اینکه این موضوع یک امر عقلی است، اما در متون دینی هم، می توان شاهد و معیّداتی برای ضرورت کار گروهی و تشکیلاتی پیدا کرد.
با طرح این موضوع توسط محمد گفتم: آری تعاون در آیه شریفه (تعاونوا علی البرّ و التقوی)1 یعنی با همکاری و تعاون، امور نیک و پرواپیشگی را پیش ببرید، می تواند اشاره به این موضوع باشد. یا آیه (وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)2 تاکید بر امتی دارد که باید مردم را به امور خیر دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر کنند و مثل کسانی نباشد که به تفرقه و اختلاف افتادند.
کارهای فردی قائم به فرد بوده و در معرض آسیبهای فراوانی است و شعله اش با بیماری و کم انگیزه شدن یا مرگ، خاموش می شود. اما کار گروهی به ویژه با ساز و کار دقیق تشکیلاتی، مانا و بادوام شده و اگر یکی از اعضا تحلیل رود، دیگران جای او را پر می کند. کسانی که از پتانسیل کار گروهی و تبلیغی در کار توسعه دینداری یا مقابله با دشمنان دین، بهره برده اند به نتایج درخشانی دست یافته اند که قابل مقایسه با فعالیت های انفرادی نبوده و نیست.
هادی گفت: کارگروهی ضوابط خودش را دارد. افراد باید به کار گروهی معتقد و روحیه کار تشکیلاتی داشته باشند و مهارت کار گروهی را بیاموزند و دارای نظم و انضباط ویژه در امور شخصی با رعایت حدود و تعهدات و وظیفهشناسی و همراهی با جمع باشند. به اندازه توان، مسئولیت بپذیرند؛ اصل مشورت را رعایت کنند؛ توان تصمیم گیری در محدوده اختیارات و مسئولیت مربوطه خود را داشته باشند؛ از علایق شخصی به نفع اهداف گروه بگذرند. تحمل کُندیِ رشد شخصی به خاطر همراهی با گروه و تحمل کُندی طبیعی انجام کار گروهی را داشته باشند. اهل مدارا با افراد سطح پایین تر و تشویق آنان به رشد و پیشرفت، به جای سرزنش زبانی و عملی آنان باشند. به افراد گروه شخصیت بدهند و بگذارند استعدادهای آنها شکوفا شود. تصمیمات بالا را چون پتک بر سر افراد نکوبند و زمینه پذیرش آنها با رضایت قلبی و توجیه عقلانی را فراهم آورند. برنامه محور باشند؛ به مشارکت با همه گروه های همسو اهتمام داشته باشند و جدیّت در انجام وظیفه محوله و اخلاص در انجام وظیفه و توکل و توسل به خدا برای توفیق در امور داشته باشند.
در جمع بندی محمد گفت: بعضی از برکات کار تشکیلاتی همفکری و تقویت اندیشه ها، همدلی و تقویت انگیزه ها، هم افزایی در فرایند فعالیتها، تربیت و آموزش و ارتقای نیروها، بالا رفتن همت در گشودن افقهای جدید و احساس تعلّق و مهر نسبت به همکاران و همراهان است. البته کار تشکیلاتی در معرض آسیبهای چون اختلاف نظر و سلیقه بین اعضا، مشکلات مالی و تدارکاتی، تمرکز یا ناهماهنگی بعضی از اعضا، کندی در سیستم تصمیم گیری و امثال آن نیز هست. اما با تلاش مدیران و خود اعضا قابل اصلاح است.
همواره باید در نظر داشت دشمنان دین یا رقبا از وجود تشکیلاتی چون سازمان مسیونهای مسیحی یا محافل محلی و ملی و جهانیِ بیت العدل در بهائیت، چه اهداف بلند پروازانه ای را نشانه رفته اند و کم و بیش به آن رسیده اند. بدون تشکیلات نمی توان از تاثیر و گسترش فعالیت آنها در جوامع مسلمان جلوگیری نموده و نقشه های آنها در جذب مسلمین به سوی آیین شان را خنثی نمود و البته تشکیلات نیز باید از خود محوری مدیران و دیگر آفات مدیریتی، منزه و برای توفیق در کارها، همواره مستمد و تمسک به خدا و ولی زمان باشد.
تاثیر رسانه
عصر ما را، عصر رسانه نامیده اند. زیرا کسی را نمی توان یافت که به یک یا چند رسانه دسترسی نداشته باشد و از طریق آن رسانه تغذیه فکری و اطلاعاتی نشود. رسانهها و فناوری های نوین ارتباطی به صورت گسترده در دسترس و مورد استفاده عموم مردم قرار گرفته و بیان های مختلفی را در موضوعات گوناگون از جمله باورهای دینی چه موافق یا مخالف و چه اهل ستیز با دین منتشر میکنند.
یکی از کارکردهای رسانه میتواند آموزش تبلیغ و ترویج پیام های دینی باشد و مومنان می توانند از این فرصت برای بیدار شدن مردم استفاده کنند. بدون استفاده از وسایل ارتباط جمعی نمی توان به توسعه و رشد پایدار در آموزش دین و دینداری رسید و از آن جهت که رسانهها و مطبوعات و فضای مجازی در تلاشند تا اهداف خود را که همانا جذب سلیقه مخاطب، آموزش، تبلیغ و جهت دادن به فکر مخاطبان و ساخت یک هنجار برای تعیین سبک زندگی باشند، بهترین فرصت برای دینداران محسوب می شود تا از طریق آن مخاطبِ خود را به سوی سبک زندگی ایمانی سوق دهند.
مبلغان دینی می توانند با استفاده از بستر رسانهها و پایگاه های وسایل ارتباط جمعی نوین با شناخت سواد رسانهای، نوآوری و بهره گیری از هنر تبلیغات و ارتباطات تصویری و نوآوری در تبلیغ، ایجاد جاذبه و انتقال پیام ها و ارزشهای اسلامی در کمترین زمان و گستردگی و مشمولیت بیشتر ضمن تشویق، ترغیب و اقناع مخاطبان به ویژه جذب حداکثری نسل جدید و جوان، منجر به ارتقاء و رفعت جایگاه دین در بین عموم مردم به ویژه جوانان شوند.
همچنین با استفاده از ظرفیت رسانه و فضای مجازی، زمان مبارزه با خرافات و انحرافات در پاسخگویی و رفع شبهات، سبک دهی زندگی اسلامی و مدیریت امور مسلمانان تاثیرگذار بوده و میتوانند در دستیابی به اهداف برنامه ها و آموزههای دین موفق تر عمل کند. اصولا وظیفه رسولان الهی همین رساندن است: (مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ)3 «بر پیامبر خدا وظیفه ای جز ابلاغ رسالت نیست.»
دین و رسانه میتواند تعامل خوبی با هم داشته باشند. یعنی دین به رسانه محتوا و جهت بدهد و رسانه به دین امکان رساندن پیام به مخاطبان. رسانهای که برترین عبادت را گفتن حق در برابر زورمندان میداند یا معتقد است که هرکس ندای ستمدیده را بشنود و ساکت بماند، دین ندارد، حتما عملکرد متفاوتی از رسانههای بی دین یا دین ستیز خواهد داشت.
دین با حکم به وجوب کتمان اسرار شخصی و حریم خصوصی افراد، نوعی محدودیت برای کار رسانه دین ایجاد میکند. اما از سوی دیگر با تحریم کتمان حق، فضای بیکرانی را به روی رسانه ها می گشاید. آموزه های اخلاقی و دینی موجب پیدایش تعهداتی است که به تحرک بیشتر رسانهها میانجامد. رسانه دینی باید به مخاطب بسیار اهمیت بدهد، تا بتواند او را جذب اندیشه های دینی نماید. اندیشهای که به دنبال یافتن مخاطب و گسترش پیام خویش نباشد، یا به درستیِ خویش بی اعتماد است و یا به تداوم خود بی علاقه.
نباید تصور شود که رسانه دینی فقط محدودیت ایجاد میکند. بلکه بسیاری از فضاهای حلال و مباح را می گشاید. البته نباید این واقعیت را انکار کرد که پایبندی به ارزش ها و احکام دینی به هر حال ضوابط و محدودیتهایی را بر تصمیمگیریها، گفتارها و کردارها تحمیل میکند. اما این همه واقعیت نیست. بخش مهم و دیگر آن است که التزام به شمار فراوانی از آموزه های اخلاقی و دینی مسئولیت آفرین است و موجب پیدایش تعهداتی است که به تحرک بیشتر رسانهها میانجامد.
برای مثال پایبندی به آموزه «عدالتطلبی»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «دفاع از ستمدیدگان»، «نصیحت و خیرخواهی برای مومنان و مسلمین» و دهها اصل دینی مانند آن، نه تنها به رسانهها و خبرنگاران متعهد اجازه سکوت و مماشات نمیدهد، که جستجو، تبلیغ، فریاد و تشویق جامعه به اقدام را وظیفه حتمی آنان قرار می دهد. رسانه دینی خود را تحت نظارت دقیق خدا و اولیای دین می بیند و به گونه ای عمل می کند که رضایت آنان را از دست ندهد.
منابع:
2 آل عمران/ آیه ۱۰۴ و ۱۰۵
3 مائده/ آیه ۹۹