علی: راستی عاطفه گفتم این همکارم آقای بهرامی اخراج شد؟ عاطفه: اِ ، اخراج شد؟
علی: راستی عاطفه گفتم این همکارم آقای بهرامی اخراج شد؟
عاطفه: اِ ، اخراج شد؟
علی: هنوز نه، ولی فکر کنم که بشه.
عاطفه: آخه چرا، کارش خوب نیست؟
علی:نه ، خیلی هم کارش خوبه، اصلا استاده
عاطفه:پس چرا می خوان کسی که کارش خوبه را اخراج کنن؟
علی:آخه یه اخلاق هایی داره، همه از دستش شاکین
عاطفه:یعنی چی کار می کنه؟
علی:ببین، مثلا پشه از کنارش رد بشه، ویز کنه، اونهم ویز می کنه
عاطفه: به پشه هِ ویز می کنه؟
علی: آره ، تازه اگه می تونست ، نیشش هم می زد
عاطفه:وا چه حرفا می زنی تو (خنده)
علی:باور کن، هر کی بهش هر چی می گه، سریع واکنش نشون می ده، دوست ، همکار ، آبدارچی، مراجع، نمی دونم اصلا انگار فکر می کنه تا تنور داغِ باید بچسبونه، هر کی می گه سلام ، می گه سلام به خودت و جد و آبادت
عاطفه: چه بانمک، تو تا حالا چیزی بهش نگفتی؟
علی: چرا بهش گفتم ببین، تو حرف نزنی، نمی گن لالی ها، یک کم آروتر، بگذر بابا…
عاطفه:خوب چی به تو گفت؟
علی: هیچی، بیست تا روش گذاشت و تحویلم داد، بنده خدا بعدش هم پشیمون می شه ها، می گه ای کاش یک کم آرومتر برخورد کرده بودم، ولی نمی دونم…..
عاطفه: عادت کرده
علی:آره، امروز هم تا رئیس یه چیزی بهش گفت، باور کن تا ده دقیقه داشت پشت سر هم می گفت، اصلا دهن همه از تعجب وا مونده بود، این همه کلمه، بداهه ، بدون فکر، همین جور شلیک می کرد!
عاطفه: رئیستون چی کار کرد؟
علی:هیچی ، بدون گفتن حتی یک کلمه از اتاق رفت بیرون، فکر کنم رفت کارهای اخراجش رو ردیف کنه
عاطفه:ای بابا، این آقای بهرامی پشیمون نشد؟
علی:تازه ده دقیقه بعد فهمید چی کار کرده، از شدت ناراحتی گریه اش گرفته بود
عاطفه:آره دیگه ، می گن تا قبل از این که دهن باز کنی، کلمات اسیر تو هستند، ولی بعد از این که دهن باز کردی ، تو اسیر کلمات هستی
علی:اون بنده خدا هم اسیر کلمات و حرف های خودش شد…
عاطفه: خیلی بده که آدم نتونه خودش رو کنترل کنه، هر چی به دهنش میاد رو بگه، اصلا روی حرفاش فکر نکنه، …وای پناه بر خدا.
ساعت 9 شب
عاطفه: تلفن کی بود؟
علی:باور نمی کنی! رئیسم بود
عاطفه:علی جان ، قرار نبود کارهای شرکت را خونه نیاری؟
علی: کار شرکت نیست ، کار شماست
عاطفه:کار من؟
علی:آره، کار شماست خانم روانشناس، راجع به بهرامی می گفت ، می خواست از تو کمک بگیره
عاطفه: از من؟ بهرامی؟ چه کمکی؟
علی:ولی عجب آدم باحالیه، خدایی من بودم یک لحظه واینمی ستادم ، سریع اخراجش می کردم
عاطفه:ای بابا ، باز نصف حرفاتو ، تو دلت گفتی ، از اول بگو ببینم رئیست چی می گه؟
علی: گفت با این چند تا رفتاری که از آقای بهرامی دیدم ، فکر کنم مشکلی داره، بی توجهی و اخراج و این حرفا، کاری رو درست نمی کنه، باید ریشه ای مشکل این آقا رو حل کنیم که این بنده خدا از این حالت های کودکانه و زود جوشی و زود عصبانی شدن و این ها بیرون بیاد، ببین رئیسم می دونه تو مشاوری، می خواست ببینه نظر تو چیه؟ چی کارش کنیم؟
عاطفه:باریکلا به این رئیس، الحق که اون میز ریاست برازندشه
علی:آره واقعا کار بلده
عاطفه:به نظر من هم اخراج کاری رو درست نمیکنه، یه جور که کسی نفهمه ، بهش بگه شرط ادامه همکاری گذروندن چند جلسه مشاوره است، نه نه نه ، اینجوری گارد می گیره، بذار با یکی از استادام صحبت کنم، به عنوان این که بره برای کارهای کامپیوتری دانشگاه، استادم به حرف بگیرتش و همون جا قراره چند جلسه مشاوره را براش بذاره، اینجوری هیشکی نمی فهمه، اون هم گارد نمی گیره
علی: آفرین خانم باسوادم ، بابا استاد، پروفسور، کار بلد
یادداشت1
مولا علی، سرور و اولین امام صراط مستقیم، می فرمایند: غضب آتشی است مشتعل، کسی که خشم خود را فرو نشاند (خشم خود را نگه دارد)، آن آتش مشتعل را خاموش کرده است و آن کس که غضب را به حال خودش آزاد گذارد، (خشم خود را نگه ندارد) خود، اولین کسی است که در شعله های آن خواهد سوخت. الحدیث جلد 1 صفحه1
یادداشت 2
آخرین فرستاده خدا، محمد مصطفی که سلام و درود خدا بر ایشان و خاندان پاکشان باد فرمودند:
إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَى مُنَادٍ مَنْ کَانَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّهَ فَیُقَالُ مَنْ ذَا الَّذِی أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ فَیُقَالُ الْعَافُونَ عَنِ النَّاسِ
هنگامى که بندگان در پیشگاه خدا مى ایستند، آواز دهنده اى ندا دهد: آن کس که مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود.
گفته مى شود: چه کسى مزدش با خداست؟
مى گویند: گذشت کنندگان از مردم.
بحارالانوار(ط-بیروت) ج64، ص266
یگانه امیر مومنان، حضرت على علیه السلام فرمودند:
عَلَیْکَ بِمُدَارَاهِ النَّاسِ وَ إِکْرَامِ الْعُلَمَاءِ وَ الصَّفْحِ عَنْ زَلَّاتِ الْإِخْوَانِ فَقَدْ أَدَّبَکَ سَیِّدُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ بِقَوْلِهِ ص اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَ صِلْ مَنْ قَطَعَکَ وَ أَعْطِ مَنْ حَرَمَک
“تو را سفارش مى کنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دینى)؛ چرا که سرور اولین و آخرین، تو را چنین ادب آموخته و فرموده است: «گذشت کن از کسى که به تو ظلم کرده ، رابطه برقرار کن با کسى که، با تو قطع رابطه کرده و عطا کن به کسى که از تو دریغ نموده است.”
اعلام الدین، ص 96 – بحار الانوار(ط-بیروت)ج75 ، ص71 ،ح34
یادداشت 3
قال رسول الله، صلی الله علیه وآله و سلم:
« اِنَّ اَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَهً عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَهِ اَمْشاهُمْ فِی اَرْضِهِ بِالنَّصِیحَهِ لِخَلْقِهِ»
به راستی بلندمرتبهترین مردم در پیشگاه خداوند در قیامت کسی است که از همه بیشتر تلاش در خیرخواهی مردم کرده است. الکافی، ج 2، ص 208، ح 5
صادق آل محمد علیه السلام فرمودند:
« عَلَیکُمْ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ اَفْضَلَ مِنْهُ»
بر شما لازم است که خیرخواه خلق خدا برای [رضای] خدا باشید؛ چرا که هرگز با عملی که با فضیلتتر از خیرخواهی باشد خدا را [در روز قیامت] ملاقات نخواهید کرد. الکافی، ج 2، ص 208، ح 6
یادداشت 4
به سوالات زیر پاسخ دهید:
محاسبه کنید میزان پاداش رئیس را، فقط به خاطر اول،گذشت از توهین کارمندش و دوم تلاش برای حل مشکلش، به صورت پایه ای؟
آیا بهتر از این می توانست رفتار کند؟
اگر شما بودید چه می کردید؟
چگونه می توان امروز یک خیر خواهی برای مردم انجام داد؟
زینب عشقی