اگر قرار بود به خاطر نعمت عظیم هدایت که توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)...
مودّت و محبت
اگر قرار بود به خاطر نعمت عظیم هدایت که توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نصیب ما شده، از ایشان تشکر کنیم، باید چگونه سپاس این حق را به جا می آوردیم؟ آیا پیامبر خود، راه آن را به ما نشان نداده است؟ چرا نشان داده و فرموده است: «من به عنوان مزد و پاداش رسالت از شما جز مودّت و محبت به نزدیکانم یعنی اهل بیت چیزی نمیخواهم» (قل لا اسئلكم عليه اجراً الا المودة فى القربي)1 این نزدیکان و اهل بیت، همان کسانند که خدا هر پلیدی را از آنان دور نموده و آنان را پاک و پاکیزه داشته است (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيراً)2 اینان همانهایند که در مباهله همراه پیامبر بودند و آن شگفتی را در برابر مسیحیان نجران آفریدند، همانهایند که حدیث شریف کساء3 درباره آنان است، جمعی الاهی که محورش فاطمه(سلام الله علیها) است: او و پدرش و شوهرش و فرزندانش از حسن و حسین تا مهدی (علیهمالسلام). مودّت آنان، همطراز اجر رسالت است؛ محبّت به آنان شادی دل پیامبر است.
اصولاً این محبت، اصل دین است ( هل الدين الا الحب)4؛ خدا، ولىِّ مؤمنان است اما ولیِّ کافران، طاغوت است (الله ولى الذين آمنوا والذين كفروا أولياؤهم الطاغوت).5 در راستای ولایت خدا، ولایت پیامبر و امامان است که در آیه «انما ولیکم الله»6 به آن تصریح شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز فرمود: حرمت مرا با احترام به عترت و ذریه من نگهدارید، هر کس چنین کند خدا او را حفظ میکند. لعنت خدا بر کسانی که با اذیت کردن آنها مرا اذیت میکنند (احفظُونی فی عِترتى وَ ذُرِّيَّتى فَمَن حَفِظَنى فيهِم حَفِظَهُ الله، اَلا لَعَنَةُ اللهِ عَلى مَن آذانى فيهِم)7
امام حسن (علیه السلام) در سخنرانی پس از شهادت پدر خطاب به مردم فرمود: من از اهل بیتی هستم که جبریل به سوی آنان فرود می آمد؛ من از اهل بیتی هستم که خداوند هرگونه پلیدی را از آنان دور ساخته است و من از اهل بیتی هستم که خداوند مودّت آنان را بر هر مسلمانی واجب کرده و فرموده است: بگو به ازای آن (رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی درباره خویشاوندان و هرکس نیکی به جای آورد، برای او در ثواب آن خواهیم افزود. به جای آوردن نیکی، همان مودّت ما اهلبیت است.8
امام حسین (علیه السلام) نیز فرمود: قرابتی که خداوند آن را عظیم شمرده و رعایت آن را واجب کرده و اجر رسالت قرار داده، قرابت ما اهل بیت است...9 اگر طبق آیه مودت، دوستی با اهل بیت، هم سنگ پاداش رسالت است، نقطه مقابل آن یعنی دشمنی با آنان، انکار و ناسپاسی نسبت به رسالت محسوب میشود. بنابراین اهل بیت و امامان معیار دین هستند. دوستی با آنان، و دشمنی با دشمنانشان عین دیانت است. این همان تولّی و تبرّی است که از ارکان دین شمرده شده است. این يك اصل عقلی است که اگر کسی ادعای دوستی با شما دارد باید از دشمنان شما فاصله بگیرد و از آنها بیزاری بجوید، هم در قلب و هم در عمل. نمی شود در عمل کاری را انجام دهد که شما از آن بیزار هستید. همینگونه است در مورد اهل البیت و امامان، که اخلاص در مودّت به ایشان را باید با تولّی و تبرّی نشان دهیم. یعنی دوستی با آنها و دوستان آنها و دشمنی با دشمنان آنها...
چنان که دیدیم مودّت و تولّی و تبرّی، ریشه قرآنی دارند و ایمان بدون این اصول تحقق نمی یابد. سخن را در این موضوع با دو حدیث نورانی زینت میبخشیم. امام صادق (علیه السلم) فرمود: کسی که واجبات خدا را به جا آورد و از محرّمات دوری کند و ولایت اهل بیت پیغمبر را نیکو بدارد و از دشمنان خداوند متعال تبرّی بجوید، در قیامت از هر یک از درهای هشتگانه بهشت که دلخواه او است داخل شود.10
امام كاظم (علیه السلام) هم فرمود: خوشا به حال شیعیان ما در زمان غیبت قائم ما (عجل الله تعالی فرجه) که به ریسمان ما تمسک جسته اند و بر موالات ما و بیزاری از دشمنان ما ثابت قدم مانده اند. آنان از ما هستند و ما از ایشانیم (طوبى لشيعَتِنا المُتَمَسِّكينَ بِحَبْلِنا في غَيْبَةِ قائِمِنا، الثَّابِتِينَ عَلى مُوالاتِنا وَالبَراءَةِ مِن أَعدائنا أُولئِكَ مِنّا وَنَحنُ مِنهُما)11 ...
زیارت و شفاعت
کسی را که دوست می دارید، علاقه مندید همیشه کنارش باشید و دیدارش کنید و حتی اگر مرحوم شد به کنار مزارش روید و با او سخن بگویید و حتی برایش هدیه معنوی بفرستید و یادش کنید. این مفهوم زیارت است و از زیباترین جلوه های مودّت و محبت به شمار می رود که با فطرت انسانی هم سازگار است. وقتی محبت اهل بیت (علیهم السلم) را به عنوان مزد رسالت خدا و پیامبر، واجب و ضروری فرموده اند، زیارت آنها که نماد این مودّت است نیز ضروری خواهد بود. لذا این زیارت نوعی عبادت است که از طریق آن، انسان به خدا تقرّب میجوید. زیرا فرمان خدا را عمل میکند که دستور به مودّت داده است.
زیارت، يك مدرسه سازندگی است؛ زیرا شما با نزدیکی به اولیای الاهی خود را در صف آنان قرار میدهید و با آنها تجدید پیمان مینمایید و برای ارتقای خود از ایشان استمداد میکنید و از دشمنانشان تبرّی میجویید و شفاعت آنان را نصیب خود میسازید و با توسّل به ایشان خود را به ملکوت الاهی نزديك نموده و مشكلات خود را حل میکنید که خدا فرمود: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الوَسِيلَةَ...)12 ای مؤمنین! تقوا پیشه کنید و برای رسیدن به او وسیله طلب نمایید...
در زیارتها نخست به آنها سلام میکنیم. این سلام ریشه قرآنی دارد، چنان که در آیات الهی می خوانیم: (سَلامُ عَلَى نُوحٍ فِي العالَمِينَ13 سَلامُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ14 سَلامُ عَلَى مُوسَى وَ هَارُونَ15 سَلامٌ عَلَى إل ياسِينَ16 وَ سَلامُ عَلَى المُرسَلِينَ17...) و سپس مبانی اعتقادی و خواسته ها را مطرح میکنیم که ترجمان همان مودّت و محبت و اعلام موضع و همراهی است.
زائر با این زیارت ها که گاهی از راه دور است و گاهی با سفر و نزدیکی به مزار است، از امور مادی عبور میکند و به خدا و اولیای او متوجّه میگردد و مشتاقانه و عاشقانه شیرینی عبودیت و ولایت و مودّت را با تمامی وجود احساس میکند و محبت آن بزرگان را به سوی خود جلب میکند.
پیامبراکرم (صلى الله عليه وسلم) فرمود: هرکس به زیارت قبر من آید، شفاعتم بر او واجب میشود.18 هر کس حج به جای آورد و قبر مرا بعد از وفاتم زیارت کند، مثل کسی است که مرا در زمان حیاتم زیارت کرده است.
امام هشتم (علیه السلام) هم فرمودند: زیارت من در پیشگاه الهی با هزاران حج برابری میکند اگر از روی معرفت انجام شود.19
همچنین زیارت سیدالشهداء (علیه السلام) به ویژه زیارت اربعین از نشانه های پنجگانه ایمان شمرده شده است...20
اما مقام شفاعت که به معنای دستگیری و طلب حمایت از فردی است که دارای بعضی ویژگیهای خوب برای حمایت است از طرف خداوند به اولیای الاهی و حتی به مؤمنان داده شده است. حقیقت شفاعت آن است که انسان از شفیع و واسطه بخواهد که به خاطر تقرّب و منزلتی که نزد خداوند دارد، برای درخواست کننده، دعا کند که خداوند نیاز و حاجت او را برآورده سازد. آیاتی همچون «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلا لِمَنِ ارتَضى)21 (جز برای کسی که او رضایت دهد شفاعت نمیکنند) و «مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاّ بِإِذنِهِ»22 (كيست آن کس که جز به اذن خداوند در پیشگاهش شفاعت کند) و «لا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهداً»23 (آنان اختیار شفاعت ندارند، مگر کسی که در پیشگاه خداوند رحمان، عهدی گرفته باشد) نشان میدهد که اولاً شفاعت ممکن است و ثانیاً با اذن و رضایت الاهی انجام میگیرد و ثالثاً عهد و پیمانی است بین خدا و اولیای الهی...
ما با زیارت و تقرّب به ساحت قدسی آل الله، از آنان تقاضای شفاعت میکنیم تا با مقامی که نزد خداوند دارند ما را در دایره حمایتی خویش قرار دهند و شفاعت نمایند (مُسْتَشْفِعُ إِلَى اللهِ عَزَّوَجَلَ بِكُمْ)24 یعنی من به وسیله شما در پیشگاه خداوند عزوجل شفاعت را طلب میکنم. وقتی برادران یوسف، به شفاعت پدر امیدوارند و از او میخواهند نزد خدا شفاعتشان کند تا گناهانشان آمرزیده شود و یعقوب هم می پذیرد و میگوید چنین خواهم کرد (سوف استغفر لكم)25 ما چرا به شفاعت صاحب مان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه و اجداد گرامیش، امیدوار نباشیم که شفاعتمان کنند و ما را جزو همراهان و متقربان به خویش قرار دهند...
منابع:
2 احزاب: 33
3 عالم العلوم 11: 930
4 اسرار آل محمد 1: 524
5 بقره: 257
6 مائده: 55
7 امالی طوسی: 703
8 تفسیر برهان 4: 819
9 تفسیر برهان 4: 920
10 امالی صدوق: 383
11 کمال الدین 2: 361
12مائده: 35
13 صافات: 79
14 صافات: 109
15صافات: 120
16صافات: 130
17 صافات: 181
18 کامل الزیارات: 12
19 کامل الزیارات: 306
20المزار: 53
21 انبیاء: 28
22 بقره: 255
23 مریم: 87
24 من لایحضره الفقیه 2: 614
25 یوسف: 98