در بحثی که با یکی از مبلّغان فرقه ضالّه داشتم، او به شدت منکر معاد جسمانی...
میزان و حساب
در بحثی که با یکی از مبلّغان فرقه ضالّه داشتم، او به شدت منکر معاد جسمانی بود و آن را ناممکن میشمرد، شواهد عقلی و قرآنی برایش اقامه کردم، جوابی نداشت. اما از سر لجاجت از عقیده باطل باز نگشت. این را از آن رو گفتم که هدایت، صرفاً با بیان عقلی و فطری حاصل نمی شود؛ باید زمینه اخلاص و هدایت پذیری توسط خود فرد و خداوند فراهم شود.
وقتی خداوند با تأکید فراوان میفرماید: بازگرداندن شما برای خدا بسیار آسان است و حتماً مبعوث میشوید و حتماً از آنچه عمل کرده اید با خبر خواهید شد، چه دلیلی بر انکار باقی میماند اگر خدا را باور داشته باشند؟! «کافران پنداشتند هرگز [پس از مرگ] برانگیخته نخواهند شد، بگو بلی، به پروردگارم سوگند که حتماً برانگیخته خواهید شد و حتماً از آنچه عمل کرده اید با خبر خواهید شد و این باز گرداندن و معاد برای خدا آسان است» (زعم الذين كفروا ان لن يُبعَثُوا قل بلى و ربِّي لتُبعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنبونَ بِما عَمِلتُم و ذالك على الله يسير)1
علت برپایی قیامت، برپایی حساب و چنانکه دانستیم میزان، ثواب و جزاء است. انسانها باید بدانند كه كوچك ترين کارشان ثبت میشود و باید پاسخگوی آن باشند. «کافران میگویند: قیامت برای ما نخواهد آمد. بگو به پروردگارم سوگند که بر شما خواهد آمد. او دانای غیب است و هیچ ذره حقیر یا چيز كوچك و بزرگی در زمین و آسمانها از او پوشیده نمیماند و در کتاب مبین ثبت است» (قال الذين كفروا لا تأتينا الساعة قل بلى و ربِّي لَتَأْتِينَّكُم عالم الغيب لا يعزُبُ عنه مثقال ذرة في السمواتِ ولا فى الأَرضِ و لا اصغر من ذالك و لا اكبر الا فيکتاب مبين)2
رسیدگی به اعمال با نشان دادن آنها به افراد همراه است تا کسی نتواند منکر کاری شود که انجام داده است (و وجدوا ما عَمِلُوا حاضراً)3 در آن عرصه حشر و هنگامه حساب، وقتی کارهاشان را دیدند، زمان دیدن پاداش کارهای خوب و جزای کارهای بدشان خواهد رسید. حتی اگر آن كارها بسيار كوچك و خُرد بوده باشد. (يومئذٍ يصدر الناسُ اشتاتاً لِيُرَوا اعمالُهُم، فمن يعمل مثقال ذرّةٍ خيراً يَرَهُ؛ و من يعمل مثقال ذَرَّةٍ شراً يَرَه)4 در آنجاست که [میزان و ترازوی حق و عدل]، برپا میشود (وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ)5
به عبارت دیگر رفتارها در آنجا با میزان حق، توزین میشود. آنها که وزن اعمالشان سنگین است، رستگارند و آنها که سبك است، به خاطر ظلمی که نسبت به آیات ما مرتکب شدند، زیانکار خواهند بود (و الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأَوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأَوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ)6 و به هیچ فردی از سوی خدا، ظلم نخواهد شد (وَلا يَظْلِمُ رَبِّكَ أَحَداً)7
در مورد اینکه میزان و ابزار سنجش، که اعمال انسانها با آن سنجیده میشود، چیست؟ امام صادق (علیه السلام) فرمودهاند: این میزان، انبیاء و اوصیاء هستند که اعمال افراد به وسیله آنها سنجیده میشود (قال فی تفسیر «و نضع الموازين القسط»، هم الانبياء و الاوصياء)8 لذا در زیارت مطلقه حضرت امیر (علیه السلام) میخوانیم: سلام بر میزان اعمال (السلام على ميزان الأعمال).9
در این صورت اعمال هر امّتی بر اعمال پیامبران و اوصیای آنان عرضه میشود و از طریق تطابق و عدم تطابق با سیره آن بزرگواران، سرنوشت آنان مشخص خواهد شد و امروز میزان الاعمال ما حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) است که باید زندگی و رفتار خود را با ایشان تطابق دهیم. زیرا او پاك و ناپاك را جدا خواهد نمود (يميّز الخبيث من الطيب).10
بهشت و بهشتیان
وقتی سرفرازانه با کوله باری سنگین از حسنات، از ایستگاه میزان و حساب گذشتی، بهشت زیبای الاهی در انتظار ورود توست. مکانی رؤیایی با امکاناتی بی نظیر و هم نشینانی عالی از پیامبران و صالحان و پاکان تاریخ و آنجا جاودانه خواهی ماند و از آن نعمتها که خدا برایت آماده نموده، بهره خواهی برد... امروز و در این دنیا به شوق ورود به آن بهشت رویایی از خود می پرسی: باید چگونه باشم تا لایق آنجا شوم؟ آیات الاهی پاسخ تو را میدهد: خوف از خدا، دوری از هواهای نفسانی، تقوا، صبر و استقامت و...
«اما آن کس که از مقام پروردگارش بیمناک بوده و خود را از تمایلات نفسانی باز داشته همانا بهشت جایگاه اوست» (وأمّا من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنه هي الماوی)11 «و گروه گروه، انسانهای با تقوا را به سوی بهشت برند و چون بدانجا رسند و همه درهای بهشت را برایشان بگشایند، کلیدداران بهشتی به آنها گویند: سلام بر شما؛ خوش آمدید! به این بهشت ابد در آیید و جاودان متنعّم باشید» (وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامُ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ)؛12
«خداوند به پرهیزگاران و بندگان خاص به خاطر صبر و استقامتشان غرفه های بهشتی پاداش میدهد» (أولئك يجزَونَ الغُرفة بماصَبَرُوا)13
اما بخشی از تصاویری که قرآن از این بهشت رؤیایی ترسیم می نماید، اینگونه است: «در آنجا آنچه را دل می خواهد و چشم از آن لذت میبرد وجود دارد و شما در آن همیشه خواهید ماند. برای شما در آن میوههای فراوان است که از آن تناول میکنید. بهشتیان، طعامشان بر اساس میل و خواست خودشان است و میوه هایی از هر نوع که مایل باشند. آنها از نوشیدنیهای طهور بهشتی مینوشند و در آنجا از جامهایی سیراب میشوند که لبریز از شراب طهوری است که با زنجبیل آمیخته است؛ آنها لباسهای فاخر به رنگ سبز از حریر بر تن دارند؛ در باغ هایی سکونت دارند که نهرها از زیر درختان و قصرهایشان جاری است؛ بر تخت هایی تکیه داده و در کنار یکدیگرند: حورالعین را به همسری آنها در میآوریم؛ چهره های آنان شاداب و مسرور است؛ دارای منزلها و غرفههایی هستند که بر فراز یکدیگر بنا شده و از زیر آن نهرها جاری است؛ نهرهایی از شیر و عسل و شرابی طهور؛ میوه ها و سایه هایش دائمی است؛ نه آفتاب سوزان در آنجا مشاهده میکنند و نه سرما؛ آنها عاقبت به خیر بوده و پاداشهای مهمی در انتظارشان است و در آنجا جاویدان خواهند ماند....14
اما لذّات معنوی و روحانی به مراتب از اینها والاتر و پرشکوه تر است: از همان هنگام ورود، استقبال فرشتگان با سلام وتحيّات و احترامات ویژه آغاز میشود؛ با دوستانی باصفا و باکمال همنشین میشوند (حَسُنَ اولئک رفیقا)15؛ نعمت عظیم و دیدار پیامبر و امامان نصیبشان شده و از دست مولا جامی از کوثر می نوشند؛ از مجالس معرفتی و سخنان نورانی نبوی و علوی بهره مند میشوند؛ از لذت همنشینی با امام زمانشان برخوردارند؛ در دارالسلام بهشتی در امن و اماناند و نشاط و خوشحالی فوق العاده دارند و از همه این نعمتهای روحانی بالاتر، لذّت درک رضایت محبوب را در آغوش میکشند (و رضوان من الله اكبر)16 آری هم خداوند از آنها خشنود است و هم آنها از خداوند؛ و این است رستگاری بزرگ (رضی الله عنهم ورضوا عنه ذلك الفوز العظيم)17...
دوزخ و دوزخیان
دوزخ کانون قهر و غضب الهی و جایگاه ظالمان و مجرمان است؛ دوزخ مكان ظهور عدل الاهی برای مستکبران، مفسدان و گنهکارانی است که با اختیار خویش کفران نعمت خدا کرده و راه ستم به خود و دیگر همنوعانشان را انتخاب نمودند. کیفر آنان، هم عذابهای جسمانی است و هم عذاب های روحانی. آنها که منکر معاد جسمانی شدند و فقط به معاد روحانی قائل گشتند بخش عظیمی از آیات قرآن را نادیده گرفتند که به انواع عذاب های جسمانی برای مجرمان در دوزخ اشاره دارد.
اما تمام این عذابها ثمره اعمال خود انسانهاست که پیشاپیش با دست خود فرستاده اند و آنجا آن را مشاهده خواهند نمود (إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ)؛18 به همین جهت است که در اینجا دائماً هشدار داده شده: بنگرید که چه چیزی برای فردای قیامت خود پیش میفرستید (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ)19. این دنیا ظرفیت و گنجایش کیفر ستمگرانی که موجب ستم و عذاب و کشتار هزاران نفر شده اند را ندارد و باید کیفر گناهشان را در دوزخ ببینند تا عدالت در موردشان اجرا شود.
شرایط دوزخ و انواع عذابها در آن به قدری شدید و دهشتناک است که مجرمان و کافران آرزو میکنند ای کاش خاک می بودیم (يقول الكافر ياليتني كنت ترابا)20 و اگر بتوانند حاضرند فرزندان، همسر، برادر، دوست، قبیله و حتی همه اهل زمین را فدا کنند تا سبب نجاتشان شود (يود المجرم لو يفتدى من عذاب يومئذ ببنيه وصاحبته واخيه و فصيلته التي تؤويه ومن في الارض جميعا ثم ينجيه)21؛
درخت زقوم غذای آنهاست که همانند فلز گداخته در شکم ها میجوشد، جوششی چون آب سوزان؛ در غل و زنجیرند و لباسشان قطران (ماده چسبنده بدبوی قابل اشتعال) است و صورتهایشان را آتش میپوشاند؛ لباسهایی از آتش بر آنها بریده می شود و مایعی سوزان و جوشان بر سر آنها می ریزند که ظاهر و باطنشان را ذوب میکند؛ هر بار که پوستهای آنها بسوزد، پوستهای دیگری به جای آن قرار میدهیم تا عذاب را بچشند؛ راه فرار ندارند و هر زمان که بخواهند از غم و غصه های جهنم خارج شوند آنها را بر میگردانند و گفته میشود بچشید عذاب سوزان را ... گونه های دیگر عذاب، مقامع آتشین، تازیانه های عذاب، صداهای ناهنجار، ضيق مكان و احساس فشار، سایه های سوزاننده و عذابهایی فراتر، همگی وحشتناک و درد بار...
خلود و جاودانگی عذاب برای دوزخیان هم به نوع جرم و جنایت آنها باز میگردد؛ کسی که آثار جرمش، دامن میلیونها و بلکه میلیاردها انسان را در طول زمانهای آینده گرفته است، باید متناسب با آثار جرمش عذاب ببیند و از آن بالاتر کسی که در حق پیامبر و امام و خود خدای عزوجل مرتكب عصيان شده است، کیفر او به این سادگی نیست و البته خلود متعلق به این دسته از مجرمان بزرگ است و گرنه مجرمان معمولی که اهل ایمان بودهاند، پس از مدتی عذاب در دوزخ که تاوان اعمالشان است بخشیده شده و به اهل بهشت ملحق می شوند.
علاوه بر این عذابهای جسمانی، عذابهای روحی نیز دامنگیر دوزخیان است. غم و اندوه و حسرت بیپایان؛ خواری و ذلّت فراوان؛ تحقیر و سرزنش بسیار (اخسئوا فيها و لاتكلمون)22؛ دیدن جایگاه بهشتیان و افسوس و حسرت ابدی؛ جاودانگی عذاب و کیفر (خالدين فيها ابدا)23 و علاوه بر اینها دوری از رحمت خداوند از شدیدترین آلام روحی دوزخیان است.
همه اینها نتیجه سوء اختیار و سرپیچی از فرمان خدا و رسول است (و من يعصالله و رسوله فان له نار جهنم خالدين فيها ابدا)24؛ كفر و شرك و ظلم و گناه و تعدّی و غیبت و سخن چینی و سایر منهیات که در شریعت آمده است؛ هم حق الله و هم حق الناس و در رأس آنها جفا به دین و آیین است، سدّ سبیل الله است؛ دوری از ولی خدا و جفا به حجة الله و خليفة الله ست؛ تنها گذاشتن او در دست اشرار و طغاة است؛ شنیدن «هل من ناصر امام و یاری نکردن اوست...
منابع:
1 تغابن: 7
2 سبا: 3
3 کهف: 49
4 زلزله: 6
5 انبیاء: 47
6 اعراف: 8-9
7 کهف: 49
8 البرهان فی تفسیر القرآن 3: 820
9 بحارالانوار 97: 287
10 آل عمران: 179
11 نازعات: 40
12 زمر: 73
13 فرقان: 75
14 انسان: 12-22
15 نساء: 69
16: توبه: 72
17 مائده: 119
18 نبا: 40
19 حشر: 18
20 نبا: 40
21 معارج: 14
22 مومنون: 108
23 نساء: 169
24 جن: 23
12 بقره: 55
13 بقره: 73