میراث دانشمندان علم و ادب؛ میراث هنرمندان، آثار هنری و میراث ثروتمندان، مال و ثروت است...
میراث پیامبران
میراث دانشمندان علم و ادب؛ میراث هنرمندان، آثار هنری و میراث ثروتمندان، مال و ثروت است. میراث پیامبران چیست؟ آیا پیامبران نیز چیزی از خود به میراث میگذارند؟ آری میراث آنان، هدایت و نور علم و اخلاق و آیین زندگی است. آنچه از نیکیها و سجایای اخلاقی و دانش زندگی در جهان بوده و هست، ثمره وجود پیامبران الاهی است. حتی کسانی که آنان را باور نداشتند به طور غیر مستقیم تحت تأثیر آموزه های آنان قرار گرفته و از آن رنگ پذیرفته اند.
از حضرت آدم تا حضرت خاتم، راستی و درستی و ادب و پاکی و مهربانی و احترام و پندار و کردار و گفتار نيك را تعلیم و نشر داده اند. آیا همین اصول اکنون در نظامهای تربیتی و آموزشی همه جهان حتی کشورهای سکولار؛ و بین مردم لاييك، تدریس و ترویج نمی شود؟! این میراثی است که انبیاء به یادگار نهادهاند...
میراث دیگر انبیاء، قیام به عدالت و قسط است. هیچ پیامبری نبوده که مروّج ستم و بیداد و ناعدالتی باشد. خداوند فرموده است: «ما پیامبران خویش را با بیّنات و کتاب و میزان، گسیل داشتیم تا مردم به عدالت و قسط، قیام کنند (لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّنَاتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النَّاسُ بالقِسطِ).1
دشمن اوليه و همیشگی پیامبران و پیروان آنها بیدادگرانی چون فرعونها و نمرودها و دیگر مظاهر ظلم و بیداد بوده اند که با قدرت و امکانات خود، باورمندان به برنامه انبیاء را مورد آزار و شکنجه و مرگ قرار میدادهاند. این گزارش قرآن از این روال تاریخی است: «هرگاه پیامبری برای شما آمد که با هواهای نفسانی شما موافق نبود، استکبار پیشه کردید، بعضی از آنها را مخالفت و تکذیب کردید و برخی دیگر را کشتید (أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولُ بِمَا لَا تَهْوَى أَنفُسُكُمُ، اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقًاتَقْتُلُونَ)2...
پس بشریت در همه کارهای خیری که انجام داده و میدهد، بر سر سفره پیامبران نشسته است. این از آن جهت است که این سنت و خیر و میراث از پدرمان آدم (علیه السلام) آغاز گشته و تعلیم داده شده و سپس توسط همه پیامبران از نسل او تکمیل و تبیین گردیده و بر آن تأکید شده است. اما اگر پیامبران توسط حاکمان و ظالمان و فاسدان تکذیب نمی شدند، تمامی دستاوردهای هدایتی آنان (و نه بعضی از آن)، مورد عمل قرار میگرفت و وضعیت جهان بهتر از این شرایطی بود که اکنون هست. ربا و تبعیض و فساد و ظلم و ناپاکی و حرام و سایر قبائح که اکنون رایج است و دامنگیر بشریت است، میراث آنان نبوده و نیست...
سخن دیگر وظیفه و نقش و مأموریت میراث داران است. آنان که راه انبیاء را میسپرند، باید روز به روز در تبلیغ این آموزه ها در جهان نقش آفرینی کنند تا این تعالیم در جهان نهادینه شود. چنانکه پاره ای از آنها در طول تاریخ نهادینه و تبدیل به فرهنگ شد. اکنون که عصر رسانه است و جهان چون يك دهکده شده است که صداها خیلی زود به هم میرسد، مأموریت دین داران سنگین تر است تا پیام انبیاء به همه رسانده شود. اگر چنین کنیم جامعه جهانی زودتر به حلقه عدالت و قسطی که خدا با آمدن آخرین امام و حجت الاهی نوید داده است، خواهد رسید...
ویژگی پیامبران
گفتم: کسانی که حامل بار سنگین وحی الاهى هستند و مقام سفارت و نمایندگی حق متعال را دارند، باید دارای چه ویژگیهایی باشند؟ گفت: مردم به پیامبری اعتماد میکنند که سابقه خوبی داشته و خوشنام و صالح باشد. از فردی که سوء سابقه داشته باشد، کسی نصیحت و راهنمایی نمی پذیرد. این اصل عقلی، ایجاب میکند پیامبر، معصوم باشد. «عصمت» از نخستین ویژگیهای پیامبران است.
گفتم دیگر بگو، گفت: ویژگیهای بعدی علم و قدرت است. قرار است از این نماینده الاهی، مردم چیزهایی بیاموزند. اگر علمش افزون از مردم نباشد، آموختن از او منتفی است. همچنین بروز معجزه و نشانه صدق، ایجاب میکند او از قدرتی فوق العاده برخوردار باشد تا ضمن اثبات صدق او در دعوت، اعتماد مردم را جلب بنماید و نشان دهد با مبدأ همه قدرت ها در ارتباط است.
گفتم: دیگر چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ گفت: صدق، امانت، مردم دوستی و سایر ملکات انسانی از دیگر ویژگیهای پیامبران بوده است. همچنین پیامبران، مردم را به خدا دعوت میکرده اند و برای خود شأنی جز رسالت و عبودیت حق متعال قائل نبوده اند. در نقطه مقابل، مدعیان دروغین پیامبری مردم را به سوی خویش فراخوانده و از این دعوی برای فریب مردم و رسیدن به متاع دنیوی و مال و مقام سوء استفاده میکرده اند.
نفوذ کلام و رسوخ در دلها و جذب قلوب هم، برای آنان که فطرت خود را محجوب نکرده بودند، داشتهاند. خود به آنچه میگفتند، عمل میکردند و اهل ریا و مجامله و منازعه نبوده و دارای شخصیتی محکم و استوار و شجاع و در عین حال مهربان و صمیمی بودند.
گفتم: عصمت آنها فقط به محدوده ابلاغ رسالت محدود می شده یا همه زندگی و غیر حالات وحی و رسالت را نیز در بر میگرفته است؟ گفت: نه در همه حال و شرایطی میبایست معصوم باشند تا مردم به آنها اعتماد کنند. اگر در موقعیتهای دیگر معصوم نباشند، مردم میگویند چه بسا در وحی هم خطا کند و به سخنان ابلاغی او شك نمایند. باید در همه امور معصوم و بی خطا باشند تا جلب اعتماد عمومی بشود. عصمت، عنصر جدانشدنی از پیامبران است...
گفتم: پس بعضی از خطاها که به پیامبران نسبت داده شده از چه قبیل است؟ مثل خطای آدم که به خروج از بهشت منتهی شد یا خطای یونس که به گرفتاری در شکم ماهی انجامید؟ گفت: اینها که برشمردی از نوع «ترک اولی» است نه خطا و گناه. یعنی گناهی مرتکب نشدند بلکه کاری را که سزاوارتر بود انجام ندادند وگرنه مرتکب حرام نشدند. آنان نیز در تیررس شیطان قرار دارند و شیطان آنها را نیز رها نمیکند. اما در انداختن به گناه و حرام، حریفشان نیست. حداکثر اینکه يك امر سزاوارتر را ترک میکنند که به عصمتشان خللی وارد نمی سازد و البته جایگاه و مقام و رتبه آنان نیز یکسان نیست.
(تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض)3. بعضی از مقام بالاتری برخوردارند؛ چنانکه پیامبر ما برتر از همه انبیاء بوده که حتى يك ترك اولی هم نداشته اند. همینگونهاند امامان ما که در مورد عصمتشان سخن خواهیم گفت. امام دوازدهم ما علاوه بر عصمت، عابدترین انسان است که قریب دوازده قرن، خدا را به بهترین و کاملترین وجه عبادت نموده و حق بندگی را به جای آورده و محبوبترین فرد نزد خدای متعال است...
ختم نبوّت
از جمله صفات زیبای پیامبر ما، غیر از «رحمة للعالمين/ رحمت برای جهانیان» و «سید المرسلین/ آقا و سرور رسولان»، یکی هم صفت «خاتم النبیین/ پایان بخش پیامبران» است. مفهوم این صفت نورانی این است که نبوّت و رسالت به وجود شریفش پایان یافت و شریعتش به عنوان آخرین شریعت الاهی معرفی گشت. نشان زیبای ختم نبوّت، فقط بر اندام او و شریعتش نشست و وصف جاودانگی دینش، اینگونه در قرآن آمد: محمد (صلی الله علیه و آله) پدر هيچ يك از مردان شما نیست (یعنی فرزند پسر ندارد، اما فرستاده خدا و آخرین پیامبران است) (ما كان محمد أبا أحدٍ من رجالكم ولكن رسول الله وخاتم النبيين)4. يعنى دین اسلام تا پایان جهان، تداوم دارد و تنها آیین مورد رضایت الاهی است و گرایش به آیینی جز آن، مقبول درگاه الاهی نیست (وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ)5...
چرا این دین قابلیت ختمیت و جاودانگی دارد؟ زیرا کاملترین دین از جنبه های معرفت شناسی و پایدارترین شریعت برای احکام و وظایف شخصی و اجتماعی و معنوی و عبادی است.
قرآن، منشور جاودانه این دین، آخرین کتاب الاهی است که هدایت جهانیان در دستور کار اوست (تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا)6؛
دیگر ویژگیها و قابلیتها: وجود امامان منصوب از طرف خداوند به عنوان مبین کتاب و هادیان خلق؛ برنامه ریزی و مأموریت فراگیر برای مؤمنان به منظور تعلیم و تبلیغ و هجرت و ارشاد و نشر آموزه ها؛ نظام حقوقی و فقهی حکیمانه برای موضوعات ثابت و متغیر. اینها همه زمینه هایی است که این دین را قابلیت جاودانگی میدهد...
اگر با ختم نبوت، پیامبری پایان پذیرفته، خداوند چگونه و به چه طریقی هدایتهای خویش را به مردم میرساند؟ پاسخ: از طریق امامان (اما نه به شکل وحی، زیرا وحی با قرآن پایان پذیرفت) اما از طریق اعطای علم و الهام و نزول اخبارات غیبی بر قلب و فؤاد امام در موقعیت های ویژه مثل شب قدر، این ارتباط تداوم دارد. حفظ دین از تحریف در گرو تبیین عالمانه آنها صورت پذیرفته و تنها قرائت صحیح از دین، قرائت مبتنی بر میراث علمی آنان است.
مکتب علمی اهل البیت (علیهم السلام)، در طول این سالها و قرون، میلیونها عالم فرهیخته را تربیت نموده که هر کدام مشعلی فروزان فرا راه هدایت خلق بودهاند و این قابلیت را دارد که همچنان هدایت علمی را ادامه دهد...
باید اضافه نمود که مدعیان دروغ پردازی پس از اسلام آمدند و دعوی نبوت کردند و چه بسا بعد از این نیز بیایند، تکلیف مردم با آنها چیست؟ اولاً این مدعیان خود رسواگر خویش برای اهل خرد شدند؛ زیرا کپیهای ناقص و بیرنگ از کار پیامبران حقیقی هرگز جای نسخه اصل را نخواهد گرفت. نداشتن معجزه و بیّنه عدم پایبندی به سخنان خود، عجز از آوردن کتابی همانند قرآن، وجود تناقضات فراوان در بیان و اجرا؛ سستی مبانی و محتوا از جمله دلائل عدم توفیق آنها و رسوایی شان در این دعوتها بوده است.
شاید چند صباحی جولان دهند، اما دوام نخواهند داشت. چنانکه مردودی نزد خردمندان، از همان آغاز، طبل بطلان آنان را به صدا درآورده و آبرویی برایشان باقی نگذاشته است. چنانکه در مورد امثال مسیلمه کذاب در ابتدای اسلام و در زمان ما، قادیانیه و بهائیه آشکار گشت. سرنوشت دین جاودانه الاهی با ظهور آخرین امام - حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) - وسپس رجعت و برپایی قیامت رقم خورده است...
منابع:
1 حدید: 25
2 بقره: 87
3 بقره: 253
4 احزاب: 40
5 آل عمران: 85
6 فرقان: 10