جوانی تازه سال بود اما امام صادق (علیه السلام) بیشتر از یاران دیگر برایش احترام گذاشت....
ضرورت امام
جوانی تازه سال بود اما امام صادق (علیه السلام) بیشتر از یاران دیگر برایش احترام گذاشت و کنار خویش نشانید و فرمود: مناظره ات را با آن عالم منكر امامت تعريف كن ...
هشام: به او گفتم آیا دست و پا و چشم و گوش و بینی داری؟ گفت: آری: گفتم قلب چطور؟ گفت: آری، گفتم: نقش قلب نسبت به سایر اعضای بدنت چیست؟ گفت: همه اعضا با كمك و هدايت قلب است که وظایف خویش را انجام میدهند. گفتم: آیا اگر قلب نباشد همه آنها از کار نمی مانند؟ گفت: بله. گفتم: خدا در بدن تو، اعضا را بدون رهبر نگذاشته، چطور جهان را بدون رهبر و امام رها کند؟ امام قلب آفرینش است، بدون او تکوین و تشریع معطل میمانند... او درمانده شد و در برابر این منطق تسلیم گردید و به ضرورت امام در آفرینش گواهی داد. امام او را نواخت و این شیوه بحث علمی با مخالفان و منکران را تأیید فرمود.1
به جز وحی، همه مأموریتهای پیامبر همچون رهبری، حاکمیت، دعوت، تبلیغ و ارشاد، تعلیم، تبیین کتاب و.... بر عهده امام است. چنانکه او منصوب الاهی است، تعیین امام نیز به انتخاب خداست. عصمت و علم و قدرت و شجاعت و سایر ملکات اخلاقی، به نحو تمام از دیگر ویژگیهای اوست. از آنجا که این دین آخرین دین و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، آخرین فرستاده خداست، امامان نقش هدایت و رهبری مردم را به عهده دارند و این مأموریت تا پایان جهان ادامه خواهد داشت. امامت موجب حفظ دین از تحریف و نیز پویایی و تازگی و طراوت آن است تا در طول زمان پاسخگو باشد...
نهاد امامت، آن قدر اهمیت دارد که وقتی در غدیر خم به طور رسمی و فراگیر توسط پیامبر به جمعیت یکصد و بیست هزار نفری حاجیان بازگشته از حج ابلاغ گردید، این آیه شریفه نازل شد که خداوند فرمود: اکنون دین شما را کامل و نعمت خویش را تمام نمودم «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي...»2 این اعلان رسمی نیز آن چنان مهم بود که وقتی دستور ابلاغش از طرف خداوند آمد، «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربّك»3 بلافاصله فرمود ارزش این ابلاغ به اندازه ابلاغ كل رسالت است که اگر انجام نشود، گویی اصل رسالت ابلاغ نشده است «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»...
این اصل کلیدی را نیز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در ضرورت امام و حجت برای هر زمان و عصری بیان فرمود: «هرکس بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است» (من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية)4 يعنى کسی که امام زمانش را نشناسد مسلمان از دنیا نرفته است.
کیست این امام که شناختش هم سنگ مسلمانی است؟ کیست این امام که شناختش این همه اهمیت دارد؟ روشن است او کسی است همپایه پیامبر که شناخت او و تن دادن به امامتش، مسلمانی فرد را تضمین میکند وگرنه فرد گمراه است، بدون اینکه خود بداند. چنین کسی باید معصوم باشد که اطاعتش در کنار اطاعت خدا و پیامبر قرار گیرد (اطیعوا الله و اطيعوا الرسول و اولی الامر منكم)5
منظور از «اولی الامری» که در این آیه شریفه است جز «امام» نیست؛ زیرا اطاعت از او چون اطاعت خدا و رسول است و هیچ انسانی به این پایه نرسد که اطاعتش هم وزن اطاعت خدا و رسول باشد جز امام معصوم ...
صفات و شئون امام
در مرو خدمت امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیه السلام) رسیدم و گزارشی از اعتقاد مردم در امر امامت را به عرض ایشان رساندم. آن حضرت، سخنان جامعی در اهمیت امر امامت با استناد به آیات قرآن بیان نمودند و سپس فرمودند: آیا این مردم که میپندارند خودشان توانایی انتخاب امام معصوم را دارند، مقام و قدر و موقعیت امامت و جایگاه او در میان امت را میشناسند تا انتخاب آنان در آن امر روا باشد؟! به راستی امامت اندازه ای فراتر و مقامی والاتر و موقعیتی بالاتر و آستانی منیع تر و عمقی بیشتر از آن دارد که مردم با عقل خود بدان رسند یا اینکه بتوانند با رأی و نظر خود آن را درک کنند یا به انتخاب خود امامی بگمارند.
امامت مقامی است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) پس از آنکه به مقام نبوّت رسید و در مرحله دوم به مقام خُلّت (خلیل بودن) دست یافت، خداوند او را به سومین درجه و فضیلت یعنی امامت مشرّف کرد و نامش را به وسیله آن بلند نمود و فرمود: «همانا من تو را برای مردم امام قرار دادم. ابراهیم خلیل از فرط شادمانی عرض کرد و از ذریه و نژاد من هم قرار خواهی داد؟ خداوند فرمود: «عهد من به ظالمان نخواهد رسید.» این آیه نشان میدهد که هیچ ظالمی تا قیامت به مقام امامت نائل نمی شود...
امام هشتم (علیه السلام) ادامه دادند: امامت زمام دین و نظام مسلمین و عزّت مؤمنین است؛ امامت بنیاد پاک اسلام و شاخه با برکت آن است، به وسیله امامت نماز و روزه و زکات و حج و جهاد به درستی میگراید؛ غنیمت و صدقات بسیار میگردد؛ حدود و احکام اجرا میشود؛ مرزها و نواحی کشور مصون میشوند؛ امام حلال و حرام خدا را بیان میکند و حدود خدا را برپا می دارد و از دین خدا دفاع میکند و با حکمت و پند نیک و دلیل رسا به راه خدا دعوت مینماید؛ امام همانند آفتاب در عالم طلوع کند و بر افق قرار گیرد که دست و دیده مردم بدان نرسد، امام ماه تابنده، چراغ فروزنده، نور بر افروخته و ستاره رهنما در تاریکی شبها و بیابانهای تنها و گرداب دریاها است؛ امام آب گوارایی است برای تشنگی و رهبر به حق و نجات بخش از نابودی است...
امام رضا (علیه السلام)، همچنان با شور ادامه داد: امام چون آتشی است بر فراز تپه برای سرمازدگان و دلیلی است در تاریکیها که هر که از آن جدا شود هلاک گردد. امام ابری است بارنده، بارانی است سیل آسا، آفتابی است فروزان و آسمانی است سایه بخش و زمینی است گسترده و چشمه ای است جوشنده و غدیر و باغی است، امام امینی است یار و پدری است مهربان و برادری است دلسوز و پناه بندگان خدا است در موقع ترس و پیشامدهای بد، امام امین خدای عزوجل است در میان خلقش و حجت او است بر بندگانش و خلیفه او است در بلادش و دعوت کننده به سوی خدا و دفاع کننده از حقوق خدای جلجلاله است.
امام کسی است که از گناهان پاک است و از عیوب برکنار است، به دانش مخصوص است و به حلم و بردباری موسوم؛ نظام دین است، عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کفّار؛ امام یگانه روزگارخود است؛ کسی با او برابر نیست و دانشمندی با او هم شأن نیست؛ جایگزین و مانند و نظیر ندارد، از طرف خدای مفضل، بدون تحصیل مخصوص به این فضل و بدان اختصاص یافته است...
و مجدداً در مورد انتخاب امام فرمودند: کیست که تواند به شناخت کامل امام برسد تا او را انتخاب کند؟ هیهات، هیهات! خردها و خاطرها درباره اش سرگردان و چشم ها کم نورند؛ بزرگان در این مقام کوچکند و حکیمان در حیرت، نظر بردباران کوتاه و هوشمندان گیج و شعراء لال و گنگاند و ادباء درمانده و سخندانان بیزبان اند؛ شرح یک مقامش نتوانند و وصف یکی از فضائلش ندانند؛ همه به عجز معترفند؛ چگونه توانند کنهش را وصف کرد و اسرارش فهمید؟ چطور کسی به جای او ایستد و حاجت مربوط به او را برآورد؟ نه چطور؟ از کجا؟ او در مقام خود، اختری است فروزان که از دسترس دست یازان و وصف واصفان فراتر است، انتخاب بشر کجا به این پایه رسد؟ عقل کجا و مقام امام کجا؟ کجا چنین شخصیتی یافت شود؟ گمان برند که در غیر خاندان رسول الله (صلی الله علیه و آله) امامی چنین یافت شود...؟!6
معرفی امامان
به گزارش قرآن کریم، وقتی خداوند ابراهیم را به مقام منصوب نمود و فرمود من تو را برای مردم، «امام» قرار دادم (إنّي جاعلك للناس اماما)7. او از خدا خواست این امامت را در ذریه او نیز قرار دهد. خداوند نیز پذیرفت و فقط يك قيد بر آن نهاد و آن اینکه امامت به ظالمان نخواهد رسید. به فرموده امام رضا (علیه السلام) در آن حدیث مشهور، امامت در فرزندان ابراهیم بود تا به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسید و این مقام امامت به آن حضرت اختصاص داشت و به دستور خدا در موارد متعدد از جمله در غدیر خم، آن را به علی(علیهالسلام) واگذار نمود، سپس به ذریه برگزیده او منتقل گردید. آنها فرزندان علی (علیه السلام) هستند تا قیامت ...
امامت مقام انبیاء و ارث اوصیاء است؛ امامت خلافت از طرف خدا و رسول خدا و مقام امیرمؤمنان و میراث حسن و حسین و فرزندان او تا امام دوازدهم حضرت مهدی (علیهم السلام) است...
مقام امامت مقام هدایت الاهی و واسطگی همه فیوضات برای خلق و نیز رهبری و پیشوایی امت است. خلافت ظاهری، تنها بخشی از آن است که اگر هم محقق نشد، به مقام امامتشان که تداوم ابدی دارد خللی وارد نمی آورد. شناخت این امامان است که واجب است و بر اساس فرموده پیامبر، هر کس امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است (من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية).8
این امامان دوازده گانه از همان آغاز از طرف خداوند معیّن و توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) اعلام گردید. یکی از این مستندات، حدیث شريف لوح فاطمه (علیها السلام) است...
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: روزی پدرم از جابر بن عبدالله انصاری )صحابی نامدار( خواست ماجرای مشاهده لوحی که در دست جدّه اش حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دیده بود و مطالب مکتوب در لوح را برای او بازگو کند. جابر گفت: روزی در ایام حيات رسول الله (صلی الله علیه و آله)، مادرتان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را ملاقات کردم تا ولادت فرزندش حسین (علیه السلام) را به او تبریک بگویم که در دستان آن بانوی بزرگ، لوح سبز رنگی دیدم که گمان کردم زمرّد است؛ در آن لوح، نوشته سفیدی را که به درخشندگی خورشید بود مشاهده کردم. به آن حضرت عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد! این لوح چیست؟ فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «این لوحی است که خداوند عزوجل آن را به رسولش محمد مصطفى (صلوات الله علیه و آله) اهدا نمود. در این لوح نام پدر و همسر و فرزندانم و نام اوصیا و امامانی که از نسل فرزندانم هستند، ذکر شده است. پدرم رسول خدا آن را به من بخشیده است تا با نگاه کردن به آن دلم شاد شود.»
سپس حضرت فاطمه (سلام الله علیها) آن لوح را در اختیار من قرار داد. من آنچه در لوح نوشته شده بود را خواندم و نسخه ای از روی آن نوشتم. جابر صحیفه ای از پوست نازک آورد. آن را گشود و به رؤیت پدرم رسانید. پدرم به جابر فرمود: جابر! حال به صحیفه ای که در نزد توست بنگر تا برای تو از حفظ بخوانم. جابر به نسخه ای که در دستش بود نگریست و پدرم تمام مطالب صحیفه را از حفظ برای جابر خواند.
سوگند به خدا حرفی از کلام امام با حرفی از صحیفه ای که در دست جابر بود مخالف نبود. پس آنکه قرائت امام به پایان رسید، جابر گفت: خدای بزرگ را شاهد می گیرم که آنچه در صحیفه نزد فاطمه دیدم همین بود که شما خواندید...
متن این لوح شریف و حدیث قدسی در کتب معتبری چون کافی و کمال الدین7 آمده و از زیباترین و قوی ترین متون امامتی است. اسامی دوازده اختر تابناك امامت با مشخصات در این منشور جاوید آمده است به این ترتیب: حضرات علی، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی، محمد بن الحسن (صلوات الله عليهم اجمعين).
در مورد امام دوازدهم این تعبیر در حدیث شریف است: «آنگاه پس از او یعنی حسن بن علی، حجت خویش را با آمدن فرزندش م ح م د که رحمت برای جهانیان است تکمیل خواهم نمود. قدرت و کمال موسوی و عظمت و نور عیسوی و صبر ایوب، همه را در او میبینید... آنان به حقیقت حجت و اولیای من در زمین خواهند بود. به واسطه اینان هر فتنه کور و سیاه و زلزله را از خلق دور خواهم ساخت و با آنها حرکت های ظریف و پنهان [معاندان دین الهی] کشف میشود و قید و بندها و زنجیرهای بندگی از دوش خلق برداشته میشود. صلوات و رحمت خداوند بر آنان باد! اینان همان هدایت یافتگان اند»...
منابع:
1 اصول کافی 1: باب الحجه، ح3
2 مائده: 3
3 مائده: 67
4 کافی 1: 376
5 نساء: 59
6 اصول کافی 2: 117
7 کافی 1: 528، کمال الدین 1: 310