تو را امام و پیشوای مردمان قرار دادم» (إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا)1 «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند.»
معنای امام
«تو را امام و پیشوای مردمان قرار دادم» (إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا)1 «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند.» (وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا)2 واژه «امام»، هفت بار و جمع آن «ائمه»، پنج بار در قرآن آمده است. غیر از پیشوایان الهی و صالح (پنج بار)، امام در این معانی هم به کار رفته است: دو نوبت در معنی کتاب تورات (وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَ رَحْمَهً، پیش از وی کتاب موسی راهبر و مایه رحمت بود.)3 لوح محفوظ، نامه و کارنامه (وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ، هر چیزی را در لوح محفوظ و کارنامهای روشن برشمردیم.)4 راه و جاده (وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِینٍ، و آن دو “شهر، اکنون” بر سر راهی آشکار است)5
اما در اکثر موارد، امام به معنای پیشوا به کار رفته است، مانند دو نمونه ای که در ابتدا ذکر شد و نیز این آیه که می فرماید: (یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ، روزی که هر گروهی را با پیشوای خویش فرا می خوانیم)6 همچنین باید اضافه کرد که امام، دو نوبت بر پیشوایان کفر هم اطلاق شده است: (با پیشوایان کفر، جنگ و نبرد کنید، فَقَاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ)7
درباره ویژگی های امام که در قرآن ذکر شده، باید گفت: اولاً «امام» در معنای پیشوای صالح و الهی، متصل به پروردگار است و این خداست که او را تعیین می نماید، چنان که در آیات (إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا) و نیز:(وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا) دیده شد.
دیگر آنکه امام باید معصوم باشد و اهل گناه و ستم نباشد، چنانکه وقتی حضرت ابراهیم (علیه السلام) از خداوند تقاضا نمود که ذرّیه او را هم، مقام امامت بخشد، خداوند در پاسخ فرمود: «این عهد من (و این مقام امامت) مشمول ستمگران نخواهد شد و از ظالمان به امامت نخواهند رسید.» (لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ)8
دیگر ویژگی امام، صبر و بردباری بر انواع امتحان ها و آزمایش ها و سختی هاست: «و از میان آنان پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند، هنگامی که صبر پیشه نمودند» (وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا)9 ویژگی دیگر امام، مقام یقین است: «آن “امامان” به آیات ما یقین داشتند» (وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ)10 و نیز درباره ویژگی ابراهیم که به مقام امامت رسید، فرمود: «ملکوت آسمانها را به ابراهیم نمایاندیم، تا از جمله یقین کنندگان باشد» (وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ)11
چنانکه دیده شد، امام در معنای قرآنی، پیشوای برگزیده الهی است که دارای ویژگی های خاص بوده و نیز دارای ماموریت ویژهای است که آن هدایت انسان هاست، که فرمود: «آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می نمودند» (وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا)12 بر اساس این آیه، امام باید امر الهی را دریافت کرده و به آن کاملا آگاهی داشته باشد، که بتواند مردم را به آن راهنمایی کند و اگر مردم پرسشی داشتند، بتواند پاسخ دهد.
این امر الهی، بسیار سترگ و عظیم است و هر کس نمیتواند و ظرفیت آن را ندارد که بر این امر آگاه باشد، زیرا خداوند درباره این امر فرموده است: «همانا امر او چنان است که هرگاه به چیزی اراده فرماید، همین بس که بگوید: باش، پس بی درنگ موجود میشود؛ پس منزه است خدایی که ملکوت هر چیزی در اختیار اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ، فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)13
دیگر آن که امام از طریق خاصی عوامل الهی را دریافت میکند تا بتواند آنها را به مردم برساند. البته این مقام، مقام نبوت نیست، اما واسطه فیض خداوندی است که این فیض از طریق او به مردم خواهد رسید: «و آنان را پیشوایان قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند و به ایشان انجام دادن کارهای نیک، برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستنده ما بودند.» (وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاهِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ)14
این مقام، مقامی بس والا و متعالی است و به هر کسی داده نشده؛ بلکه فقط به بعضی از انبیا همچون حضرت ابراهیم (علیه السلام) که از آزمونهای سختی چون ذبح اسماعیل سربلند بیرون آمده بود، اعطا گردید و خطاب به او آمد: «همانا من تو را برای مردم امام قرار دادم» چنین برگزیدگانی که دارای مقام یقین و صبر و علم الهی و عبودیت اند، شایسته پیشوایی مردم خواهند بود، نه ظالمان و سیاه کرداران.
آیه ولایت
در اثبات باورها و مبانی شریعت، نصّ قرآنی و روایی لازم است. نصوص قرآنی درباره امام و امامت بسیارند که به بعضی از مشهورات آنها اشاره خواهیم نمود؛ همچون آیه ولایت، آیه اولی الامر، آیه تبلیغ، آیه تطهیر، آیه اکمال، آیه انذار، آیه اوتوالعلم، آیه راسخون، آیه صادقین، آیه خیرالبریه و … ابتدا به آیه ولایت میپردازیم:
«منحصراً ولی شما، فقط خدا و رسول خدا هستند و کسانی که ایمان آوردند و اقامه نماز کردند و در حال رکوع زکات دادند.» (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاهَ وَیُؤتونَ الزَّکاهَ وَهُم راکِعونَ)15 این آیه در شأن حضرت علی (علیه السلام) نازل شده که انگشتری خویش را در حال نماز و در حال رکوع به فقیر بخشیدند.
تمام تفاسیر شیعه بر این موضوع و این واقعه، اتفاق نظر دارند و در میان اهل سنت نیز برخی از علما مانند قاضی ایجی در کتاب مواقف تصریح کردهاند که مفسران بر نزول این آیه در شأن حضرت علی (علیه السلام) اجماع دارند.16 جرجانی در شرح مواقف، سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد و علامه حلی در شرح تجرید نیز بر این اجماع، تاکید کردند.17
بر اساس روایات، روزی فقیری وارد مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) می شود و تقاضای کمک می کند. اما کسی چیزی به او نمیدهد. دو دست خود را به آسمان بلند کرده و می گوید: خدایا شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم، ولی کسی به من چیزی نداد. در همین حال علی (علیه السلام) که در حال رکوع بود، به انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد؛ فقیر نزدیک آمد و انگشتر را از دست ایشان بیرون آورد و این آیه نازل شد.18
شیخ مفید تاریخ این ماجرا و نزول آیه ولایت را ۲۴ ذی الحجه دانسته است.19 مفسران قرآن تاکید کردهاند که کلمه «اِنّما» در آیه ولایت، دلالت بر انحصار و تخصیص دارد؛ یعنی ولایت بر مسلمانان مخصوص خدا و پیامبر خدا و مومنانی است که در آیه توصیف شدهاند. زمخشری در این زمینه گفته است که: معنای «انِّما» این است که موالات و ولایت مخصوص کسانی است که در آیه ذکر شده اند (و معنی «اِنّما» وجوب اختصاصهم بالموالاه»20
معنای ولایت و ولی در آیه ولایت، سرپرستی و صاحب اختیار بودن است. چنانکه در تعریف ولی گفته اند: ولیِّ یتیم، کسی است که عهده دار کار یتیم است. ولیّ کودک، سرپرست اوست. ولیِّ زن، شوهر اوست که قیمومت دارد و به امور قیام میکند.21
ولایت خداوند بر مومنان (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا)22 و ولایت پیامبر بر مومنان (النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِ)23 نیز به همین معناست. یعنی خدا و پیامبر، صاحب اختیارند تا امور مومنان را سرپرستی نمایند. در آیه ولایت، علاوه بر ولایت و سرپرستی خدا و پیامبر، سرپرستی علی (علیه السلام) را (که در حال رکوع، زکات داد) در ردیف سرپرستی خدا و پیامبر، تثبیت میکند.
همین ولایت را پیامبر (صلی الله علیه و آله) در غدیر به فرمان الهی برای علی (علیه السلام) و امامان بعد از او ابلاغ نمود و فرمود: (مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ َهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ )24 بنابراین ترجمه، ولی در آیه ولایت، به معنایی جز سرپرستی به قرینه های یاد شده، درست نیست و اگر دوستی یکی از معانی ولایت هم باشد، در این آیه در ذیل ولایت خدا و رسول که سرپرست مومنان هستند قرار میگیرد و طبیعتاً این نوع سرپرستان را دوست هم می داریم.
خود علی (علیه السلام) نیز در زمان احتجاج ها بر حقانیت خویش به این آیه استناد کرده است و علمای شیعه چون ابن بابویه از عالمان شیعه در کتاب کمال الدین25 و ابراهیم بن جوینی از عالمان سنی در کتاب فرائد السمطین26 استناد آن حضرت را به آیه ولایت نقل کردهاند؛ ضمن آنکه خود ایشان، از جمله ناقلان این روایت از پیامبر (صلی الله علیه وآله) در اسناد روایی فریقین به شمار می روند که به منزله استدلال به این آیه درباره ولایت است.27
اینکه توجه به فقیر در حال نماز، چگونه با توجه امام به خدا، قابل جمع است؛ گفته میشود ادای زکات در حال نماز، انجام عبادتی در زمان عبادتی دیگر است و توجه به آنچه رضای خدا و عبادت هست، با روح نماز و عبادت سازگاری دارد28 و انفاق انگشتر در حال نماز مبطل عمل نیست، زیرا فعل کثیر محسوب نمی شود و فقهای شیعه و سنی آن را مبطل نماز نمی شمارند. اطلاق زکات هم در این آیه بر زکات استحبابی بلامانع است، چنانکه واژه نماز، هم نماز استحبابی را در بر می گیرد و هم نماز واجب را.29 لذا آیه ولایت، نصّ محکمی بر امامت علی (علیه السلام) به شمار می رود.
منابع:
2 انبیاء/ 73، فرقان/74، قصص/5، سجداه/24
3 احقاف/12، هود/ 17
4 یس/ 12
5 حجر/ 79
6 اسراء/ 71
7 توبه/ 12، قصص/41
8 بقره/ 124
9 سجده/ 24
10 همان مدرک
11 انعام/ 75
12 سجده/ 24
13 یس/ 82 و 83
14 انبیاء/ 73
15 مائده/ 55
16 ایجی/ المواقف/ عالم الکتب/ ص 405
17 همان مدرک، تفتازانی، شرح المقاصد، ج 5/ ص 269
18 تستری/ احقاق الحق/ ج 2/ ص 400
19 شیخ مفید/ مسارالشیعه/ ص 41
20 زمخشری/ تفسیر کشاف/ ج 1/ ص 648
21 لسان العرب/ ج 15/ ص401
22 بقره/ 257
23 احزاب/ 6
24 فرائد السمطین/ ج 1/ ص 194
25 کمال الدین/ ج1/ ص 262
26 فرائد السمطین/ ج 1/ ص 312
27 الدّر المنثور/ ج 3/ ص 105
28 احکام قرآن/ جصّاص/ ج 2/ ص625
29 همان مدرک/ ج 2/ ص 626