چهارصد سال گذشت تا زمان وعده فرارسید و موسی (علیه السلام) به پیامبری برانگیخته شد.
قرآن و زندگی، قسمت بیست و ششم:
حضرت موسی(علیه السلام)
چهارصد سال گذشت تا زمان وعده فرارسید و موسی (علیه السلام) به پیامبری برانگیخته شد تا بنیاسرائیل را از ذلّتی که دچارش بودند، نجات دهد. «برای او در الواح، درباره هر موضوعی اندرزی نوشتیم و از هر چیز بیان کردیم. پس (ای موسی) آن را با جدّیت بگیر و به قوم خود بگو به نیکوترین وجه به آن عمل کنند، به همین زودی جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد»1، «به یاد آر آنگاه که به موسی کتاب و فرقان دادیم، بلکه آنان هدایت شوند»،2 «ما تورات را که در آن هدایت و نور است، نازل کردیم تا به وسیله آن، پیامبران که تسلیم حکم خداوند هستند برای یهود حکم کنند.»،3 «پس از آنکه اقوام پیشین را هلاک کردیم به موسی کتاب را، که در آن بصیرت ها و هدایت و رحمت برای مردم است، نازل نمودیم تا مردم متذکر شوند.»4
حضرت موسی (علیه السلام) از پیامبران اولوالعزم، دارای شریعت و کتاب مستقل به نام تورات و دعوت جهانی بود. او از نسل حضرت ابراهیم از طریق اسحاق و از نوادگان یعقوب (علیهم السلام) بود. او مخفیانه به دنیا آمد؛ زیرا فرعون تمامی فرزندان ذکور بنی اسرائیل را میکشت. شبی فرعون در خواب دید که آتشی پیدا شد که خانه قبطی ها یعنی مصری ها را سوزاند؛ ولی خانه های عبرانی ها سالم ماند. او تمام ساحران و غیب گویان را جمع کرد. آنها گفتند: که کودکی متولد میشود، دینی جدید میآورد و مردم را به خدا پرستی دعوت میکند و حکومت فرعون را از او می ستاند. فرعون با شنیدن این سخن دستور داد هر فرزند پسری را که از بنی اسرائیل به دنیا می آید به قتل برسانند.
عمران، پدر موسی، در مصر، موحد بود و شغل چوپانی داشت؛ چون زمان تولد موسی فرا رسید، خداوند به مادر موسی الهام کرد که «او را در صندوقچه ای بگذار و سپس در رودش افکن، تا آب او را به کرانه اندازد و دشمن من و دشمن موسی او را برگیرد»5 «و به او اطمینان داد که مترس و اندوه مدار که ما او را به تو باز میگردانیم و از پیامبرانش قرار میدهیم.»6 آسیه همسر فرعون که موحد بود و فرزند نداشت، صندوقچه را روی آب دید و موسی را به فرزندی پذیرفت. بدین ترتیب موسی در دربار فرعون بزرگ شد.
در جوانی، در دفاع از مظلومی از بنی اسرائیل، مشتی به ظالم زد و او کشته شد و موسی ناچار شد خوفناك از مصر بگریزد. او به مدین رفت و به رسم خدمت نزد شعیب، مشغول چوپانی شد و با دخترش صفورا ازدواج کرد و پس از ده سال که خواست بازگردد، در بیابان طور و قسمت جنوبی بيت المقدس به پیامبری برانگیخته شد و مأمور گردید نزد فرعون رود و او را با زبانی نرم به توحید دعوت کند. او نیز دعا کرد: «پروردگارا! سینه ام را بگشای و کار را برایم آسان کن و گره از زبانم باز کن که گفتارم را بفهمد و برادرم هارون را وزیرم ساز»7
خداوند معجزه عصا که[ اژدها شود] و ید بیضا [که نوری از آستینش متلالا شود] به او داد و با هارون نزد فرعون رفتند و او نپذیرفت و با دیدن معجزات موسی ساحران را گرد آورد تا او را شکست دهند. ساحران با دیدن معجزه موسی (علیه السلام)، ایمان آوردند. موسی برای نجات بنی اسرائیل از یوغ فرعون با آنها به سوی دریا رفت؛ فرعون آنها را تعقیب نمود. دریا به قدرت الاهی شکافته شد و موسی و یارانش از آب گذشتند. اما فرعون و فرعونیان غرق شدند.8
ماجراهای قوم بنی اسرائیل بعد از نجات از ظلم فرعونی، بسیار دردناک و در عین حال درس آموز است که خداوند برای تنبه مسلمانان در جای جای قرآن به آن اشاره ها دارد. درخواست از موسی (علیه السلام) برای داشتن بت هایی زیبا چون بت های بت پرستان، بهانه گیری درباره نزول مائده آسمانی، تنبلی و عدم همراهی با موسی در مبارزه با دشمنان و ورود به سرزمین مقدس، تقاضا از موسی (علیه السلام) برای دیدن خدا! گوساله پرست شدن به خاطر تأخیر ده روزه بازگشت موسی [که برای دریافت الواح وحی به کوه طور رفته بود] و دنیا خواه و گمراه شدن بعضی از آنها چون قارون و سامری و بهانه آوری برای ذبح بقره و ده ها مورد دیگر که برای پیامبری الاهی همچون موسی (علیه السلام) بسیار دردناک بود.
نقل مکرر زندگی آنان در قرآن برای درس آموزی مسلمانان از تجربه آن قوم است که با دیدن ده ها معجزه از پیامبر خدا که از یوغ اسارت و ذلت فرعونی نجاتشان داده بود، باز هم ناسپاسی کرده و گوساله پرست شده بودند و بعدها نیز به خاطر همین روحیه و منش، پامال حکومتهای جبّار دیگری شدند و در سختی و ذلت افتادند: «آنها (یهود) محکوم به ذلّت و خواری هستند هرکجا که یافت شوند، مگر به دین خدا و عهد مسلمین درآیند. آنان پیوسته مستحق خشم خدا و اسیر بدبختی و ذلّت شدند، از این رو که به آیات خدا کافر شده و پیغمبران حق را به ناحق میکشتند و این نابکاریها به خاطر نافرمانی و ستمگری همیشه آنهابود».9
حضرت داوود(علیه السلام)
«همانا بعضی از انبیاء را بر بعض دیگر برتری بخشیدیم و به داوود زبور دادیم».10 حضرت داوود از انبیای بنی اسرائیل از نسل ابراهيم بود که به پادشاهی نیز رسید. خداوند مقام قضاوت11 و قدرت زره سازی12 را به او عطا کرد. او اورشلیم را برای بنی اسرائیل فتح کرد. کتاب زبور بر او نازل شد و چون دارای صدای زیبایی بود هرگاه به خواندن زبور شروع میکرد، انسانها و جنّیان و پرندگان و حتی حیوانهای وحشی نزد آن حضرت اجتماع مینمودند تا صدایش را بشنوند.
از جمله قدرتهای معنوی دیگری که خداوند به حضرت داوود (علیه السلام) عطا کرد، تسبیح موجودات و طبیعت با او در هر شامگاه و صبحگاه بود.13 زبور داوود شامل ۱۵۰ مزمور حاوی دعاها و مواعظ است. خداوند در قرآن فرمود: «ما پس از تورات در زبور نوشتیم که سرانجام زمین را صالحان به ارث خواهند برد.»14
نام مبارکش ١٦ بار در قرآن آمده و از این فضایل و ویژگیهای او یاد شده است: احسان و نیکوکاری،15 صبر و مقاومت و الگو برای صابران و بردباران،16 دریافت حکمت از خدا17 و داوری و قضاوت عادلانه بین مردم.18
پس از حضرت موسی (علیه السلام) و حضرت یوشع، مردانی به رهبری مردم اشتغال داشتند که داوران نامیده میشدند. آخرین داور، حضرت سموئیل بود که بنی اسرائیل از او خواستند برایشان پادشاهی تعیین کند. در نهایت طالوت (شاؤول) به پادشاهی رسید. در زمان طالوت جنگ بزرگی درگرفت. طالوت وعده داد هر شخصی جالوت، بزرگترین قهرمان سپاه دشمن را بکشد،19 نصف مالش را به او میدهد و دخترش را نیز به عقد او درمیآورد. در آن جنگ حضرت داوود توانست جالوت را بکشد و نصف مال طالوت را گرفت و داماد او شد.
نبوت و پادشاهی هر یک در میان نسل خاصی از فرزندان یعقوب باقی بود و خداوند این دو مقام را برای داوود قرار داد و پس از فوت طالوت، داوود پادشاه بنی اسرائیل شد. امام باقر (علیه السلام) حضرت داوود را از معدود انبیایی معرفی میکند که به حکومت نیز رسید.20 حضرت داوود با لقمان هم عصر بوده و زمانی که لقمان او را نصیحت میکرد، داوود او را ستایش مینمود.21 اورشلیم در دوران حضرت داوود و توسط ایشان فتح شد.22
قرآن تصریح دارد که خداوند به داوود (علیه السلام) ساختن زره را یاد داد. در برخی از منابع روایی آمده است که خداوند از داوود تعریف کرده و او را بندهای خوب دانست؛ اما نداشتن شغل و ارتزاق او از بیتالمال را ناپسند دانست. داوود از این امر ناراحت شد و گریست؛ خداوند زره سازی را به او یاد داد. داوود نیز زره میساخت و میفروخت و از همین طریق زندگی کرد و از بیت المال بی نیاز شد.23
داوود (علیه السلام) را فردی دانسته اند که بسیار عبادت میکرد و در خوف خدا بسیار میگریست. روایات مختلفی دربارۀ عبادت داوود نقل شده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) روزه و نماز داوود را ستوده است.24 حضرت داوود یک روز را روزه میگرفت، سپس روزی را استراحت میکرد و فردایش را مجدد روزه میگرفت.25 براساس قرآن، کوه ها و پرندگان نیز به همراه داوود تسبیح خداوند را میگفتند26 که البته برای تسبیح کوه ها و پرندگان معانی و تفاسیری در متون روایی ذکر شده است.27
خداوند به حضرت داوود حکمت و فصل الخطاب بودن را عطا کرد و به او دستور داد در میان مردم قضاوت کند.28 در قرآن مواردی از قضاوت حضرت داوود ذکر شده است.29 از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که امام زمان (عجل الله تعالى فرجه) پس از ظهور خود به مانند حضرت داوود در میان مردم قضاوت خواهد کرد،30 یعنی به علم الاهی خود قضاوت خواهد کرد و نیازی به بینه از سوی طرفین دعوا نخواهد داشت.
حضرت داوود (علیه السلام) زبان حیوانات را میفهمید.31 حضرت داوود نزد یهود دارای جایگاه والایی بوده و داستانهای بسیاری از او در کتاب مقدس یهودیان نقل شده است.32 بسیاری از این داستانها به منابع اسلامی نیز راه پیدا کرده و تحت عنوان اسرائیلیات قرار گرفته که با مبانی اسلامی سازگار نیستند، همچون نسبت دادن فحشاء با زن شوهردار (همسر اوریا) به داوود33 که امیر مؤمنان علی (علیه السلام) اعلام فرمود: «هرکس را نزد من آورند که بگوید داوود با همسر اوریا همبستر شده، دو حد بر او جاری میکنم. حدّی برای توهین به مقام نبوت و حدّی برای تهمت ناروا به داوود (علیه السلام).34
منابع:
2 بقره: 53
3 مائده: 44
4 قصص: 43
5 طه: 39
6 قصص: 7
7 طه: 32
8 طه: 100-9
9 آل عمران: 112
10 اسراء: 55
11 انبیاء: 78
12 انبیاء: 80
13 ص: 17 تا 29
14 انبیاء: 105
15 انعام: 84
16 ص: 17
17 بقره: 251
18 ص: 22
19 بقره: 251
20 بحارالانوار 12: 181
21 تفسیر قمی 2: 163
22 امتاع الاسماع 12: 356
23 انبیاء: 80
24 ابن ماجه 1: 546
25 قرب الاسناد: 90
26 انبیاء: 79
27 بحارالانوار 14: 3
28 ص: 20 و 29
29 انبیاء: 78
30 کافی 2: 632
31 نمل: 16
32 کتاب مقدس، سموییل 1: باب 16-30
33 همان مدرک 2: باب 12
34 بحارالانوار 14: 26