سلیمان را به داوود بخشیدیم، چه بنده خوبی! او همواره با خدا ارتباط داشت و به سوی خدا بازگشت
قرآن و زندگی، قسمت بیست و هفتم:
حضرت سلیمان (علیه السلام)
«سلیمان را به داوود بخشیدیم، چه بنده خوبی! او همواره با خدا ارتباط داشت و به سوی خدا بازگشت میکرد و به یاد او بود.»1 حضرت سلیمان بن داوود (که نامش هفده بار در قرآن آمده و نسبش با یازده واسطه به حضرت یعقوب میرسید از پیامبران بزرگی بود که هم مقام نبوّت داشت و هم دارای حکومتی بی نظیر و بسیار وسیع بود که تاکنون برای هیچکس وجود نداشته است.
به گزارش قرآن، نیروی باد در تسخیر او بود و جنیان در خدمت او بودند که هرکار فوق العاده ای را که میخواست بدون تخطی انجام میدادند2 و پرندگان در خدمتش بودند و خداوند زبان آنان را به او آموخت. خود او گفت: «ما زبان پرندگان را تعلیم یافته ایم و از هر چیزی به ما داده شده، به راستی که موهبتی آشکار است.»3 در میان وزرا و مشاورانش کسانی مثل آصف بن برخیا بودند که با اتکا به علم و قدرت الاهی میتوانستند در یک چشم برهم زدن، تمامی تخت و تشکیلات حکومتی بلقیس، پادشاه کشور آفتاب و خود او را از فرسنگ ها دورتر نزد سلیمان حاضر کنند.4 سلیمان با چنین حشمت و شکوهی پادشاهی میکرد و مردم را به توحید و عبودیت هدایت مینمود.
حضرت سلیمان با اینکه پیامبری صاحب قدرت و حشمت فوق العاده و پادشاهی بینظیر بود اما لباسی از مو میپوشید و چون تاریکی شب همه جا را فرا میگرفت، دستها را به گردن خود میبست و تا صبح از خوف خدا میگریست و غذایش را از فروش حصیر و بوریایی که با دست خود می بافت، تهیه میکرد. او نیز مورد آزمون الاهی قرار گرفت: «و قطعاً سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی بیفکندیم؛ پس به توبه باز آمد و گفت: پروردگارا مرا ببخش و مُلکی به من ارزانی دار که هیچکس را پس از من سزاوار نباشد، در حقیقت تویی که خود بسیار بخشنده ای»5.
او اگر درخواست قدرت از خدا کرد، صرفاً برای غلبه بر پادشاهان کافر و نیز طلب قناعت بود.6 او با بهره گیری از این وسایل معابد بزرگی ساخت و مردم را به عبادت خدای یکتا ترغیب نمود و برای پذیرایی از لشکریان و مستضعفان امکانات وسیعی در اختیار داشت. در برابر همه این مواهب خداوند به او دستور شکرگزاری داد. او شاکر بود و هماره از خداوند توفیق شکرگزاری نعمتهای بیکران او را درخواست مینمود و میخواند: «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ»7 و نعمت ها را وسیله آزمایش خویش برای سنجش شکرگذاری یا کفران میدانست (هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ).8
داستان مرگ سلیمان (علیه السلام) نیز درس آموز است، این امیر بی قرینه و پرجلال و شکوه وقتی از طریق فرشته مرگ (ملك الموت) دریافت که مرگش فرا رسیده و هیچ مهلتی به او داده نمیشود، فقط توانست به خدا عرض کند خدایا مرگ مرا از جنّیان بپوشان تا هم بنای ساختمان مسجد را به پایان برسانند و هم انسانها بدانند که جنّها علم غیب نمیدانند. سلیمان به محراب و محل عبادت خود بازگشت و در حالی که بر ایوان قصر خود ایستاده و بر عصایش تکیه داده بود، از دنیا رفت.
مدتی به همان وضع ایستاده بود و جنّها به تصوّر اینکه او زنده است و نگاه میکند، کار میکردند. سرانجام موریانه ای وارد عصای او شد و درون آن را خورد. عصا شکست و جنازه سلیمان از ناحیه صورت به زمین افتاد. آنگاه همه فهمیدند که او از دنیا رفته است.9 از آن پس جنّها از موریانه ها تشکر و قدردانی میکنند؛ چرا که پس از اطلاع از مرگ سلیمان، دست از کارهای سخت کشیدند.10
امام كاظم (علیه السلام) فرمود: در عهد سلیمان بن داود (علیهما السلام) مردم گرفتار خشکسالی سختی شدند. پس به آن حضرت شکایت برده از ایشان خواستند که طلب باران کند. سلیمان (علیه السلام) فرمود: بعد از نماز صبح برای طلب باران بیرون خواهم رفت. چون نماز صبح را خواند به همراه مردم بیرون رفت. در راه مورچه ای را دید که بر دو پای خود ایستاده، دست به آسمان برداشته است و میگوید: پروردگارا! ما نیز از آفریدگان تو هستیم و از روزی تو بی نیاز نیستیم، ما را به سبب گناهان آدمیان هلاك مفرما. در این هنگام سلیمان به مردم گفت: برگردید که به سبب موجوداتی جز شما باران داده شدید. پس در آن سال چنان بارشی داده شدند که هرگز مانند آن را به خود ندیده بودند.11
امیرمؤمنان (علیه السلام) در تذکر به مرگ و آمادگی برای آن، سلیمان (علیه السلام) را مثل زدند که از او قدرتمندتر کسی نبوده ولی نتوانست مرگ را تأخیر بیندازد.12 امام صادق (علیه السلام) هم به حسابرسی دشوار حاکمان اشاره کرد و فرمود: حضرت سلیمان به سبب پادشاهی دنیا بعد از همه پیامبران داخل بهشت خواهد شد.13
حضرت ایوب (علیه السلام)
ایوب (علیه السلام)، پیامبری بزرگ و الگوی صبر و استقامت در بلایا و بیماریها بوده است. خداوند او را به سه صفت مهم عبودیت، صبر و استقامت و بازگشت پیاپی به سوی خدا وصف کرده است (انا وجدناه صابِرًا نِعمَ العَبدُ إِنَّهُ اَوّاب)14. ايوب (علیه السلام) از سلسله پیامبران ابراهیمی و از ذریه آن حضرت و در ردیف داوود و سلیمان و یوسف و موسی و هارون (علیهم السلام) و از نیکوکاران بود.15 او از زمره رسولانی است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) مأموریت یافت از هدایت هاشان پیروی نماید.16 همچنین او از پیامبرانی است که قرآن از وحیِ به آنان، به طور ویژه سخن گفته است.17
نام مبارکش چهار بار در قرآن یاد شده و صبر و بردباری او در مقابل بلايا شهرت بسیار دارد و در قرآن کریم درباره او آمده است که خداوند او را به داغ فرزندان و ناراحتی های جسمانی و بیماریهای طولانی و دردآور مبتلا نمود تا پایداری و دین داریش آشکار شود و او از همه این آزمونها سربلند بیرون آمد و ذره ای زبان به شکایت نزد خلق نگشود.18
درباره علت دچار شدن ایوب به بیماریها، گمانه هایی مطرح شده اما به لحاظ اشاره خود ایوب به نقش شیطان (آنجا که میگوید: شیطان مرا به عذاب مبتلا نمود)19 و بعضی از روایات در این زمینه میتوان علت را این چنین بیان نمود. ایوب از نعمت و ثروت زیادی بهره مند بود و بسیار عبادت و شکرگزاری مینمود. شیطان به خدا گفت: این عبادت و شکر به خاطر فرزندان، نعمتها و سلامتی است. اگر او در فقر و بیماری افتد، این چنین شاکر نخواهد بود. خداوند برای آنکه اخلاص ایوب را نشان دهد، او را مبتلا به بلایا و فقدان مال و ترك فرزندان و بیماری سخت و طولانی نمود و مال و فرزندان و سلامتی را از او ستاند و باوجود این، از شکرگزاری ایوب کاسته نشد و صبر پیشه ساخت و در همه مراحل از آزمون الهی، سربلند بیرون آمد و پوزه شیطان به خاک مالیده شد.20
ضمن آنکه به فرموده امام صادق (عله السلام) درسی شد برای مردم که اگر به این بلایا دچار شدند، صبر کنند. چنانکه اولیای الاهی چون ایوب هم به این بلایا دچار شدند و با صبر و شکر، از این امتحان پیروز بیرون آمدند.21
سرانجام، با صبر و بردباری و دعاهای خالصانه ایوب (و عدم شکایت به هیچکس و فقط با نیایش و دعا به درگاه الاهی) هنگام استجابت فرا رسید: «دعای او را اجابت نمودیم و سختی را از او برداشتیم» (فَاستَجَبْنا لَهُ فَكَشَفنا ما بِهِ مِن ضُرَ).22 خداوند به او دستور داد پایش را بر زمین بکوبد تا چشمه آبی برای شست و شوی تنش مفید و هم برای نوشیدن گوارا باشد.»23 مکان چشمه را در سرزمین بیت المقدس، سه مایلی شهر «نوی» حد فاصل دمشق و طبریه در نواحی جولان دانسته اند.24 برخی نیز گفته اند دو چشمه برای ایوب جوشید که از یکی آشامید و در دیگری خود را شستشو داد.25
پس از آن خداوند همه بیماریهایش را شفا داد. آنگاه فرزندانی که مرده بودند یا بر اثر بیماری طولانی ایوب او را رها کرده بودند26، به گرد او جمع شدند. «همه خانواده و اهل بیت و فرزندان ترك كرده را به او رساندیم.»27 قرآن کریم هدف از بازگشت این مواهب را نزول رحمت الهی بر او و یادآوری به «عابدان و خردورزان» می شمرد: (رَحمَةً مِن عِندِنا و ذكرى للعابدين)28 و (رَحمَةً مِنا و ذكرى لاولى الألباب)29.
کتاب مقدس فعلی (مجموعه عهد عتیق) نیز در سِفر ایوب به تفصیل، سرگذشت ایوب را آورده، اما به نبوت وی اشاره ای نکرده است. در این کتاب نسبتهای ناروایی به پیامبران حق داده که انسان شرم میکند آنها را بیان کند، مانند گناهان ایوب که موجب بیماری او شد و نسبت دادن زنا به پیامبر خدا داوود و نامشروع بودن تولد پیامبر خدا سلیمان و کشتی گرفتن یعقوب با خدا و شراب نوشی بعضی پیامبران و... که نشان از تحریف این کتب آسمانی دارد و جداگانه باید به آن پرداخت.
منابع:
1 ص: 30
2 سبا: 12- 13
3 نمل: 16
4 نمل: 20- 44
5 ص: 33
6 ارشاد القلوب 1: 420
7تفسیر نور 9: 428
8 نمل: 40
9 بحارالانوار 14: 141
10 سبا: 14
11 بحار الانوار 61: 260
12 حیوه القلوب 2: 966
13 بحار الانوار 14: 70
14 ص: 44
15 انعام: 84
16 انعام: 90
17 نساء: 163
18 انبیاء: 83
19 ص: 41
20 علل الشرایع1: 95
21 الخصال: 399
22 انبیاء: 86
23 ص: 42
24 مروج الذهب 1: 45
25 الکشاف 4: 97
26 المیزان 17: 210
27 انبیاء: 84
28 همان مدرک
29 ص: 43