ای یحیی کتاب (خدا) را با نیرومندی بگیر و ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم....
قرآن و زندگی، قسمت بیست و نهم:
حضرت یحیی (علیه السلام)
«ای یحیی کتاب (خدا) را با نیرومندی بگیر و ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم.»1 یحییبنزکریا(علیهما السلام) یکی از پیامبران بنی اسرائیل است که نام مبارکش پنج بار در قرآن آمده است. مقامش در پیشگاه خداوند چنان بالاست که خداوند می فرماید: «سلام بر او آن روز که تولد یافت و آن روز که می میرد و آن روز که زنده و برانگیخته میشود.»2
حضرت یحیی در کودکی به مقام نبوت رسید و خداوند در همین سن، آن چنان او را از عقل و درایت و هوش برخوردار نمود که شایستگی مقام نبوت را پیدا کرد. او مروّج آیین موسی بود و وقتی عیسی (علیه السلام) به مقام نبوت رسید، به او ایمان آورد و مروج آیین حضرت موسی (علیه السلام) شد. او از نظر سن، سه سال یا شش ماه از حضرت عیسی (علیه السلام) بزرگتر بود. حضرت یحیی و حضرت مسیح با هم شباهتهایی داشتند: تولد اعجازآمیز، زهد و پارسایی فوق العاده، ترك ازدواج براثر شرایط خاص زندگی تبلیغی، اعطای نبوت در کودکی. آن دو باهم الفت و انس خاصی داشتند و همچون دو برادر عرفانی، ارتباط تنگاتنگی در میانشان بود تا وقتی که یحیی(علیه السلام) به شهادت رسید و عیسی (علیه السلام) به فراق او مبتلا شد.3
در بیت المقدس حاکمی هوسباز به نام هیرودیس که از طرف پادشاهان روم در آنجا فرمانروایی میکرد، عاشق دختر برادرش به نام هیرودیا شد و تصمیم گرفت با او ازدواج کند. خبر به پیامبر خدا رسید و حضرت یحیی (علیه السلام) با این عمل مخالفت کرد. این معشوقه از روی کینه و غلبه شهوت و مقام، سر جناب یحیی را شرط ازدواج خود قرار داد. حاکم، یحیی (علیه السلام) را که در محراب بیت المقدس مشغول عبادت بود دستگیر کرد و مظلومانه به شهادت رساند و سر او را در ظرفی از طلا برای معشوقه خود فرستاد.4
امام سجاد (علیه السلام) فرمود: وقتی سر یحیی را جدا کردند و خون او به زمین ریخت، خون شروع به جوشیدن کرد. قوم بنی اسرائیل تلاش کردند که خاک بر روی این خون بریزند و آن را ناپدید کنند، ولی موفق نشدند. این خون همواره در جوشش بود تا زمانی که بُخت النصر بر بنی اسرائیل حاکم شد و چند هزار نفر از بنی اسرائیل را کشت، انتقام خون یحیی گرفته شد و آن خون از جوشش ایستاد.5
در منابع ما به زهد و عبادت فوق العاده و صفات دیگر يحيى (علیه السلام) اشاره شده است.6 درباره زهد او گفته اند که بسیار گریه میکرد و لباس زبر و خشن میپوشید.7 پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) درباره زهد او فرموده است: زهد یحیی بن زکریا به حدی بود که در دوران کودکی به بیت المقدس رفت؛ بزرگان احبار و راهبان را دید که پیراهنی از پشم پوشیده و در حال عبادت هستند؛ او نیز لباس زبر و خشن پوشید و به معبد رفت و خداوند را عبادت کرد.8
مشهورترین مزار منسوب به یحیی، در مسجد جامع اموی دمشق است که بر این اساس، بدن یحیی در این مسجد به خاک سپرده شده و سر ایشان در مسجدی در محله زَبدانی دمشق دفن شده است.9 بنا بر گزارشی دیگر، برخی از مسلمانان و مسیحیان معتقدند سر یحیای پیامبر، در مسجدی در ناحیه «سَباستیه» در شمال بیتالمقدس که یهودیان آنجا را به نام شومِرون میشناسند دفن شده و مسیحیان نیز برای پاسداشت حضرت یحیی(علیه السلام) کلیسایی به نام یحیای تعمید دهنده در جوار مسجد ساخته اند.10
روایات شیعه در اثبات امامت در کودکی، به نبوت حضرت یحیی در کودکی استناد کرده اند. برای نمونه از على بن أَسبَاط نقل کرده اند که گفت: روزی نزد امام جواد (علیه السلام) رسیدم در حالی که سن امام کم بود؛ درست به قامت او خیره شدم تا او را به ذهن بسپارم و هنگامی که به مصر بازگشتم، کم و كيف مطلب را برای یاران نقل کنم. حضرت نشست و فرمود: خداوند کاری را که در مسأله امامت کرده شبیه کاری است که در مسأله نبوت انجام داده است و فرموده: (وَ آتيناهُ الْحُكم صَبِيا) ما به یحیی در کودکی فرمان نبوت و عقل و درایت دادیم و گاه میفرماید: «هنگامی که انسان به حد بلوغ کامل عقل، به چهل سالگی رسید (حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً).11 بنابراین همان گونه که ممکن است خداوند حکمت را به انسانی در کودکی بدهد، قدرت دارد که آن را در چهل سالگی بدهد.12 امامت نيزيك منصب الاهى است و خداوند میتواند در سنین کودکی آن را به برگزیدگانش عنایت کند13 چنانکه در مورد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) چنین کرد.
حضرت عیسی (علیه السلام)
«ای مریم! خداوند تو را به کلمه ای از طرف خود بشارت میدهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است، که در این جهان و جهان دیگر صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان (الهی) است».14 عیسی (علیه السلام)، چهارمین پیامبر اولوالعزم است که به طور خارق العاده ای بدون پدر به دنیا آمد و در گهواره برای دفاع از مادر پاکدامن و پرهیزکارش که خادم بیت المقدس و مؤید به عنایات الاهی بود، به عالی ترین شکل ممکن و منطقیترین روش گفتار، زبان به سخن گشود و گفت: «من بنده خدایم، اوست که کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر تعیین نموده است و مرا هر جا که باشم وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است و نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی ننموده است و سلام (خدا) بر من در آن روز که متولد شدم و در آن روز که میمیرم و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد.»15
او آخرین پیامبر مرسل قبل از پیامبر خاتم بوده که به آن حضرت بشارت داده و کتاب آسمانی او انجیل نام دارد. عیسی و مسیح به معنای نجات دهنده است. قرآن کریم معجزات عیسی (علیه السلام) را این چنین شرح میدهد: «یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم. زمانی که تو را با روح القدس تقویت کردم که در گهواره و به هنگام بزرگی با مردم سخن میگفتی و هنگامیکه کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم و هنگامیکه به فرمان من از گِل، چیزی به صورت پرنده می ساختی و در آن می دمیدی و به فرمان من پرنده ای میشد و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده میکردی و هنگامی که بنیاسرائیل را از آسیب رساندن به تو باز داشتم در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی؛ ولی جمعی از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست.»16
این آیه علاوه بر بیان بعضی از معجزات حضرت عیسی (علیه السلام) به عنوان پیامبر، به مسأله تربیت و هدایت الاهی هر پیامبر اشاره دارد. با اینکه در تورات به ظهور يك مسیح و نجات دهنده برای بنی اسرائیل بشارت داده شده بود، اما رؤسا و علمای یهود به خاطر دنیاگرایی زیر بار پذیرش حضرت عیسی مسیحا نرفتند و گرایش روزافزون مردم و یهودیان به دین او، آنان را به وحشت و نگرانی انداخت و برای کشتن او نقشه ریخته و امپراطور روم را هم با خود همراه کردند و مراسم به دار آویختن او را ترتیب دادند. اما با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید. بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی شخصی بنام یهودا اسخریوطی را که جاسوسی کرده و جای عیسی (علیه السلام) را فاش کرده بود به قتل رساندند و خداوند آن حضرت را به آسمان عروج داد: «و گفتند که ما عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالی که نه او را کشتند و نه بردار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد و کسانی که درباره (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و فقط از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند، بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد و خداوند توانا و حکیم است»17
وظیفه تبلیغ دین مسیحیت بعد از حضرت عیسی (علیه السلام) برعهده شاگردان، رسولان و مبلغان بعد از ایشان از جمله پطرس که در این راستا بیشترین زحمتها را متحمل شدند، بود. موفقیت های زیادی را نیز کسب کردند، اما متأسفانه بعضی از شاگردان ایشان همچون پولس، انحرفاتی شرک آمیز چون تثلیث (سه خدایی) را در مسیحیت به وجود آوردند.18
عیسی (علیه السلام) مروج شریعت موسی و تورات بود و جز بعضی از تعالیم سخت گیرانه آن را تغییر نداد و میفرمود: «ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شمایم، درحالیکه تورات را که کتاب آسمانی قبل از من بوده تصدیق دارم و درحالیکه بشارت می دهم به رسولی که بعد از من میآید و نامش احمد است».19 خدای تعالی در قرآن این پیامبر بزرگوار را عیسی مسیح نامید و او را با عباراتی ستود چون «کلمة «الله» و «روحی از خدا»20 و دارای مقام امامت21 و از گواهان اعمال22 و بشارت دهندگان به آمدن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربان23 و از برگزیدگان، صالحان، مبارك و زكى و مهذب و آیتی برای مردم و رحمتی از خدا و احسانگر به مادرش24 و از زمره کسانی که خدای تعالی به ایشان سلام کرد25 و از کسانی بود که خدا کتاب و حکمتش آموخت.26
منابع:
1 مریم: 12
2 مریم: 15
3 بحارالانوار 14: 169
4 مناقب آل ابی طالب 4: 566
5 بحارالانوار 14:181
6 آل عمران: 39
7 عده الداعی: 119
8 امالی شیخ صدوق: 27
9 مزار حضرت یحیی علیه السلام
10 همان مدرک
11 احقاق: 15
12 الکافی 1: 384
13 بحارالانوار 3: 69
14 آل عمران: 45
15 مریم: 30 تا 33
16 مائده: 110
17 نساء: 157
18 آشنایی با ادیان بزرگ: 123 و 147
19صف: 6
20 نساء: 171
21 احزاب: 8
22 نساء: 159
23 آل عمران: 45
24 آل عمران: 33
25 مریم: 19 تا 33
26 آل عمران: 48