اهل بیت، همان خانواده است که در قرآن، در چند آیه به کار رفته است...
اهل بيت (علیهم السلام)
اهل بیت، همان خانواده است که در قرآن، در چند آیه به کار رفته است. نخست در داستان حضرت موسی (علیه السلام) است. خواهر موسی به فرعونیان که موسی را از آب گرفته بودند و در جست و جوی دایهای برای او بودند، گفت: «آیا مایلید که من شما را به اهل بیتی (خانواده ای) راهنمایی کنم که دایه و پرستار این طفل شوند؟» (هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ).1
دوم، در داستان فرزنددار شدن حضرت ابراهیم (علیه السلام) است. بعد از آنکه خداوند، بشارت داشتن فرزند را به ساره همسر حضرت ابراهیم (علیه السلام) داد، او به خاطر پیری خود و همسرش متعجب شد و فرشتگان به او گفتند: «آیا از کار خدا متعجب هستی، رحمت و برکات خداوند مخصوص شما اهل بیت رسالت است» (قالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ).2 اهل بیت در این آیه نیز دارای هیچ ابهامی نیست و شامل خاندان و خانواده حضرت ابراهیم (علیه السلام) است.
سوم، درباره خانواده و اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. خداوند در قرآن، خطاب به اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «به راستی که خداوند میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و کاملاً پاك و پیراسته تان نماید» (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً).3 این آیه در مقام بیان مسأله مهمی درباره «اهل بیت» است.
برای بررسی این آیه به چند نکته باید توجه کرد: کلمه «انما» که علامت حصر است، دلالت دارد که طهارت منحصر در اهل بیت است. «لام» تأکید که بر سر کلمه «يُذهب» آمده ازاله کامل تمام گناهان و معاصی و ناپاکیها را از اهل بیت تأکید مینماید. عبارت «یطهرکم تطهیراً» در آخر آیه، طهارت برای اهل بیت را کامل و به دور از هرگونه شائبه و شبهه تبیین کرده است. این سه تأکید نشان میدهد، که اهل بیت خانواده عادی و معمولی نیستند و دارای خصوصیات منحصر به فرد هستند. ضمناً با ملاحظه موارد استعمال لفظ «رجس» در قرآن،4 میتوان گفت: این لفظ شامل پلیدی محسوس و ظاهری میشود و هم شامل آلودگی معنوی و نامحسوس و در آیه تطهیر (که با الف و لام نیز آمده) شامل تمام گناهان میشود.5
از آنجا که خداوند اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از هرگناه و رجسی، پاک و مطهر ساخته است، آنها میتوانند الگوی هر خانواده مسلمان باشند. روایات به وضوح، مصداق «اهل بیت» در این آیه را بیان کرده اند. طبری و سیوطی در تفاسیر خود، ١٧ و ١٤ حدیث معتبر از صحابه و تابعین نقل کرده اند که پیامبر، کساء یا عباء را بر سر پنج تن (خود، علی، فاطمه، حسن و حسین ) افکند و ام سلمه را که قصد ورود به آن جمع را داشت، منع کرد و این جمله را فرمود: «خدایا اینان اهل بیت من هستند، پروردگارا! پلیدی را از آنها دور ساز.»6
آیات مشهور دیگری در قرآن بر موقعیت بی نظیر اهل بیت (علیهم السلام)، صراحت دارد: همچون آيه مودت: «به مردم بگو! برای تبلیغ و رسالت، پاداشی از شما نمیخواهم؛ مگر مودّت و دوستی با خویشانم.» (قُلْ لا أَسْتَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى).7 صحیح مسلم و صحیح بخاری و مسند احمد بن حنبل و تفسیر ثعلبی همگی از ابن عباس نقل کرده اند که: وقتی این آیه نازل شد مسلمانان از پیامبر (صلى الله عليه و آله) سؤال کردند؛ اَقربای شما چه کسانی هستند؟ فرمود: آنها علی وفاطمه و دو فرزندانشان (حسن و حسین) هستند.8
بعضی آیات دیگر در شأن اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله): آیه مباهله،9 آیه کلمات،10 آیه انذار،11 آیه مرج البحرین،12 آیه نجوی،13 آیه سابقون،14 آیه محبت،15 آیه انفاق،16 آیه حبل الله،17 آیه راسخون در علم،18 آیه ولایت،19 آیه علم الكتاب،20 آيه اهل الذكر،21 هستند.
بدین ترتیب این خانواده بهترین الگو برای خانواده های مسلمان هستند تا در همه ابعاد سلوك فردی و جمعی به زندگی آنان بنگرند و از آنان بیاموزند که پیامبر و عترتش بهترین اسوه هستند.
اهمیت اخلاق
آیا اگر کسی واجد والامنشي و نيك سيرتي آن هم در مقیاسی بزرگ نمی بود، میتوانست چنین تحوّل عظیمی را در جهان به وجود آورده و آیینش پانزده قرن ادامه یابد و اکنون نزديك دو میلیارد پیرو داشته باشد؟! بیهوده نیست که خدایش او را این گونه می ستاید: «همانا تو دارای خُلقهای عظیمی هستی» (إنّك لَعَلى خُلُقٍ عظيم).22 خود او هم فرمود: «من برای به نهایت رساندن و کامل کردن کرامتهای اخلاقی، برانگیخته شدم» (انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق)،23 زيرا تمام رسالت دین را میتوان در تعالی اخلاق تعریف کرد.
آنچه آن را اخلاق می نامیم، همان خوی و خصلت و صفات نفسانی و سیرت و منش آدمیان است که از ساختار درونی و باورهاشان سرچشمه میگیرد. اگر چه در فضای ملتهب و دائمالتغییر و مادی گرایانه امروز جهان، بسیاری از این خصلتها کمرنگ شده است، اما همچنان جوامع برای رسیدن به رشد معنوی و آرامش حقیقی نیازمند این فضائل هستند. چه کسی دوست ندارد فرزندش به صداقت، ادب، تواضع، عفو، احسان، صبر و... مزیّن باشد و هرگز به دروغ و دریدگی و تکبّر و بخل و ظلم و ریا و... آلوده نشود؟!
بزرگترین مغالطه تاریخی بسیاری از بدکاران جهان این بوده و هست که وقتی پای محاکمه آنان به پیش می آمده، بدکاری های خود را به طبیعت و خلقت خود نسبت داده و بهانه می آورند که ما بر اساس نوع آفرینش خود مجبور به انجام چنین کارهایی بوده ایم! و طلبکارانه بگویند: «پروردگارا، ناهنجاری درونی بر ما چیره گشت تا مردمی گمراه شویم!» (ربَّنا غلبت علينا شقوتنا وكنا قوماً ضالّين).24
هرکس به وجدان خود مراجعه کند می یابد که این مغالطه باطل است و این خود او بوده که اختیاراً راه بدی را انتخاب و اختیار نموده و مسؤول رفتارهای خود است و گناه خود را به گردن دیگری انداختن، راه به جایی نمی برد. منطق قرآن بر آن است که انسانها در اصل آفرینش از یک گوهر آفریده شده اند و استعدادها و نیروهای سازنده در همه انسانها وجود داشته و دارد و هدف از خلقت، تهذیب و تربیت انسان است. وسایل رسیدن به این هدف نیز برای همه فراهم شده و تصمیم با خود اوست که از آن وسایل چگونه بهره مند شود.
خداوند به انسان قدرت اراده و اختیار داده و او را آزاد آفریده تا با خواست خود خوبیها را انجام دهد و از بدیها دوری گزیند و بدین سان شایستگی خود را در انتخاب اصلح نشان دهد. انسان مانند دیگر آفریده ها نیست که از روز نخست، مدار چرخش او مشخص شده باشد بلکه این خود انسان است که راه را برای خود انتخاب میکند و مسیر حیات خویش را مشخص می سازد. «برای انسان جز تلاش و سعی او چیزی وجود ندارد» (و أن ليس للانسان الا ما سعی).25
از این رو، خداوند به انسان عقل و قدرت اندیشه داده و دست او را در انتخاب اصلح باز گذارده تا بتواند استعداد و شایستگی خود را به فعلیت برساند و از این راه مقام خلافت الهی را که در حوزه ابداع و سازندگی اوست، جلوه گر سازد و امانت خداوندی را که در فطرت او به ودیعت نهاده شده، تحقق بخشد. دین و پیامبران نیز به درخواست خود او به یاری شتافته اند تا کمک و مددکار او باشند و در گرداب حوادث او را یاری رسانند (و آتاكم من كل ما سألتموه).26
قرآن در همین رابطه به یاری انسانها آمده تا يك حيات پاك را فراروی آنها قرار دهد و ایشان را به طهارت باطنی راهنمایی نماید: «خداوند (با تکالیفی که برای شما تعیین نموده)، نمیخواهد شما را به دشواری وادارد، بلکه میخواهد شما را پاکیزه گرداند و پاک نگاه دارد و از این راه، عنایت خویش را بر شما بگستراند، باشد تا سپاسگزار باشید»27 و لذا «پیامبری از میان خودشان برگزید تا آیات الهی را بر آنان بخواند و آنان را پاک سازد و شریعت و حکمت بیاموزد و ایشان را تعلیم دهد و تزکیه نماید.»28
نقش قرآن روشنگری است همچون چراغ خانه تا واقعیت همه اشیاء را در منظر شما روشن کند تا بتوانید با اراده خود بهترینها را برگزینید. حیف است آن حیات طیبه ای که برای ما تدارك نموده و ما را به آن فراخوانده و آنچه را که موجب يك زندگی پاک است، نشناسیم و بعد افسوس خوریم که چرا دعوت به آنچه موجب حیات جاودان ما بوده را وانهاده و بدفرجام شده ایم (يا ايها الذين آمنوا استجيبوا لله وللرسول إذا دعاكم لما يحييكم)29 پس روکنیم به هدایتهای قرآنی برای رسیدن به يك حيات طيبه، يك زندگي پاك.
منابع:
1 قصص: 12
2 دهر: 73
3 احزاب: 33
4 مائده: 90
5 تفسیر نمونه 17: 195
6 تفسیر طبری 2:5-7
7 شوری: 23
8دلائل الصدق 2: ص
9 نساء: 47
10بقره: 37
11 شعراء: 214
12 الرحمن: 19 – 22
13 مجادله: 12
14 واقعه: 10
15 مریم: 96
16 بقره: 247
17 آل عمران: 103
18 آل عمران: 7
19 مائده: 55
20 رعد: 13
21 نحل: 43
22 قلم: 4
23 مجمع البیان طبرسی 10: 333
24 مومنون: 106
25 نجم: 39
26 ابراهیم: 34
27 مائده: 6
28 جمعه: 2
29انفال: 24