این دستور خدا به مؤمنان است: «ای کسانی که ایمان آورده اید...
صدق و راستی
این دستور خدا به مؤمنان است: «ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوای الاهی پیشه کنید و همراه صادقان باشید.» (یا ايها الذين آمنوا اتقوا الله وكونوا مع الصادقين)1. ویژگی صدق، آن چنان سترگ است که خداوند پیامبرانش را به این صفت می ستاید: «در کتاب، ادریس را یاد کن همانا او صدیق و پیامبر بود»2؛ نیز «در کتاب، ابراهیم را یاد کن، او صدیق و پیامبر بود».3 صدّیق مبالغه در صدق است و به کسی صدّیق میگویند که صدق و راستی را به نهایت برساند. آنچه را که میگوید، انجام دهد و آنچه را که انجام میدهد، بگوید و میان گفتار و کردارش تناقضی نباشد.
چونان حضرت ابراهیم (علیه السلام) که در محیطی کاملاً مشرک و بت پرست، دم از توحید زد و با معاصران و حتی نمرود پادشاه بابل در افتاد و بتها یا همان خدایان دروغین را شکست و بر آنچه میگفت مقاومت و ایستادگی نمود، تا آنجا که در آتش افکنده شد و خداوند به پاداش این استقامت، او را از آتش نجات داد و اسماعیل و اسحاق را به او بخشید.
صدق، جامع همه صفات پسندیده و صفت بارز نیکوکاران است. خداوند وقتی میخواهد نیکی و نیکوکاران را معرفی نماید، بعضی صفات آنان مثل ایمان به خدا و معاد و فرشتگان و پیامبران و کتاب (آسمانی)، بخشش به خویشاوندان، یتیمان، مسکینان، در راه ماندگان، فقیران و بردگان و به پاداشتن نماز، پرداخت زکات، وفای به عهد و استقامت در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ را یاد میکند و سپس میفرماید: «اینها کسانی هستند که راست میگویند، گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است و اینها هستند پرهیزکاران» (أولئك الذين صدقوا و أولئك هم المتقون)4.
خداوند به پیامبرش نیز می فرماید: توفیق صدق را هم از من بخواه و این گونه دعا کن و بگو: پروردگارا! مرا (در هر کار) با صداقت وارد کن و با صداقت خارج ساز و از سوی خود، حجتی یاری کننده برايم قرار ده!» (وقل رب أدخلني مدخل صدق و أخرجني مخرج صدق و اجعل لي من لدنك سلطاناً نصيراً)5. در يك كلام، رمز اصلی پیروزی پیامبران و مؤمنان صدق در گفتار و عمل و دوری از هرگونه نفاق و نیرنگ بوده است.
آزمونهای الاهی هم برای جداسازی صادقان از کاذبان است: «ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان میکنیم)، باید علم خدا درباره کسانی که راست می گویند و کسانی که دروغ میگویند عینیت خارجی یابد (و در عمل معلوم شود چه کسانی مؤمن حقیقی هستند و چه کسانی فقط حرف میزنند)!» (و لقد فتّنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا وليعلمن الكاذبين).6
وقتی صادقان (چه مرد و چه زن، از آزمون سربلند بیرون آمدند، پاداش بزرگ در انتظار آنان است: «به یقین مردان و زنان مسلمان، مردان و زنان با ایمان، مردان و زنان مطیع فرمان خدا، مردان و زنان راستگو، خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است.»7 و نیز فرمود: «امروز روزی است که راستیِ راست گویان به آنها سود میبخشد؛ برای آنها باغهایی در بهشت است که نهرها از زیر درختان آن میگذرد و تا ابد جاودانه در آن می مانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنودند. این رستگاری بزرگ است.»8
در بعضی از آیات خداوند مصادیقی از صادقان را مشخص میسازد: «مؤمنان کسانی هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده سپس شک و تردیدی به خود راه نداده اند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردهاند، اینها صادقانند».9
از دیگر مصادیق بارز صادقان، مهاجرانی هستند که اموال و خانه های خود را رها کرده و برای جلب رضای خدا و نصرت پروردگار و پیامبرش هجرت کرده اند.10 خوشا صادقانی که تا آخرین لحظه های عمر بر ایمان خود پایدار ماندند و با استقامت خود، صدق خویش را به اثبات رساندند: «از میان مؤمنان مردانی هستند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند.» (مِن الْمُؤْمِنِينَ رجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ).11 همچنین بنا بر روایات؛ تمامی مراتب صدق از صدق در گفتار آغاز می شود؛
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «کسی که زبانش راست گوید، عملش پاکیزه میشود».12 امیرمؤمنان هم فرمود: «ایمان بنده ای استقامت نمی یابد مگر اینکه قلبش استقامت ورزد و قلب او استقامت نمی یابد، مگر اینکه زبانش استقامت پیدا کند.»13
صبر و بردباری
«فرشتگان در آستانه بهشت به استقبال صابران می آیند و به آنها میگویند: سلام بر شما به خاطر صبر و پایداریتان که سرانجام چه نیکو منزلگاهی یافتید» (سلام عليكم بما صرْتُمْ فَنِعْمَ عُقبى الدّار».14 «آنگاه صابران پاداش بیشمار خود را دریافت می کنند» (إِنما يَوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ).15
صابران کیانند و منظور از صبر چیست؟ منظور از «صبر» همان استقامت در برابر مشکلات و حوادث گوناگون است و نقطه مقابل آن، بی تابی و «جَزع» به معنای از دست دادن مقاومت و تسلیم شدن در برابر مشکلات است. در قرآن کریم در حدود صد آیه از صبر سخن به میان آمده و هیچ یک از فضایل انسانی به این اندازه مورد تأکید قرار نگرفته است. این نشان میدهد که قرآن برای صبر اهمیت ویژه و برای صابران اجر فراوانی قائل شده است که می فرماید: «پاداش آنان بیشمار و بیرون از حساب است و هنگامی که بخواهند به خاطر این ویژگی وارد بهشت شوند، فرشتگان به استقبالشان می آیند و بر آنان درود و سلام می گویند.»
بی صبری یا کم صبری مانع رشد و کمال است. انسانهای کم حوصله کارها را ناقص و ناتمام می گذارند و دائماً از این شاخته به آن شاخه می پرند و در نتیجه هیچ کاری را کامل انجام نمی دهند. اما انسانهای صبور براثر مداومت و صبر و حوصله زیاد، ترقی میکنند. اگر صبر و حوصله باشد، کم استعدادترین افراد هم میتوانند به هدف برسند. افراد سست اراده و کم حوصله، بسیار زود از میدان حوادث میگریزند یا در برابر حجم مشکلات زانو میزنند. نه دنیا را بدون صبر و استقامت به انسان می دهند، نه آخرت را!
خداوند از مؤمنان خواسته است که صبر پیشه کنند و یکدیگر را به صبر دعوت نمایند16 و از صبر کمک بجویند.17 صبر، چنان نیرویی به انسان میدهد که یک نفر را توانایی مقابله با بیست نفر و بیست نفر را توانایی مقابله با دویست نفر، میبخشد.18 امیر مؤمنان، صبر را همان پیروزی یا پیروزی را نتیجه صبر تعریف مینمایند (الصبر الظفر)19 و نیز «صبور، حتماً به نتیجه خواهد رسید، حتی اگر مدتی طول بکشد.»20
برای آنکه درجه استقامت و صبرمان زیاد شود، قرآن راههایی پیش روی ما نهاده است. نخست یادکردن صبوری پیامبران در سخت ترین شرایط و نیز تحملشان در برابر آزارها و اذیت هاست: «فرستادگان ما را پیش از تو چه بسیار تکذیب کردند، اما پیامبران ما در برابر تکذیب مردم، صبر و استقامت پیش گرفتند و آن قدر آزار دشمنان را تحمل کردند تا لحظه ای که یاری ما رسید»21 و از زبان پیامبران نقل میکند که: «چرا بر خداوند توکل نکنیم که همه راه و چاه زندگی را به ما نشان داده است؟ و حال که این طور است در برابر آزارهای شما صبورانه ایستادگی خواهیم کرد. زیرا میدانیم که هرکس بخواهد تکیه گاهی راستین داشته باشد، باید بر خداوند توکل کند.»22
خداوند به پیامبرش هم توصیه میکند: «صبور باش مانند پیامبران اولواالعزم و بر کارشان تعجیل مکن» (فَاصْبِرْ كما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلُ لَهُمْ).23 راهکار دیگر یاری خواستن از خدا و دعا کردن برای ازدیاد صبر است: «خدایا! به ما صبر عنایت کن و ما را ثابت قدم بدار و بر کافران پیروز فرما (رَبَّنا أفرغ علينا صبراً وَثَبِّتْ أَقدامنا وانصرنا على القوم الْكافِرِينَ).24
ديگر كمك گرفتن از نماز است که هم سنگ صبر آمده و در سوره بقره دوبار توصیه شده است: «از صبر و نماز کمک بجویید که خدا با صابران است» (اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصلاة إن اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ).25 دیگر گفتن «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» هنگام وارد شدن مصیبت است؛ ام سلمه یکی از همسران پیامی اکرم (صلی الله علیه و آله)می گوید: از آن حضرت شنیدم که فرمود: هر بنده ای که به هنگام پیشامد مصیبت این آیه را بخواند و بگوید خداوندا! به من عوض این محرومیت را بده و بهتر و بالاتر از آنچه از دستم رفته است به من عنایت فرما، خداوند پاداش کامل به او عنایت فرماید و بهتر از آنچه از دستش رفته است، در همین دنیا به او ببخشاید. وقتی همسرم (ابوسلمه) از دنیا رفت، همین دعا را خواندم، اما هرگز باورم نمیشد که همسری بهتر از ابوسلمه پیدا کنم. خداوند از دست رفتن شوهرم را به بهترین وجهی جبران کرد و به همسری پیامبر گرامی اش درآمدم.26
دیگر تمرین صبر و تلقین صبر به خویشتن است. هرگاه انسان در ظاهر خود را به صفتی بیاراید، هر چند در باطن چنین نباشد، به تدریج در باطنش نفوذ کرده و به آن متخلّق میگردد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که خود را به چهره صابران درآورد - و جزع و فزع را ترک گوید - خداوند روح صبر را به او می بخشد و او را مقاوم و نیرومند میسازد» (مَن يتَصَبَّر يصبّره الله).27
منابع:
2 مریم: 56
3 مریم: 41
4 بقره: 177
5 اسراء: 80
6 عنکبوت: 3
7 حزاب: 35
8 مائده: 119
9 حجرات: 15
10 حشر: 8
11 احزاب: 23
12 کافی 8: 219
13 نهج البلاغه: خطبه 176
14 رعد: 24
15زمر: 10
16 آل عمران: 200
17 بقره: 153
18 انفال: 60
19 غررالحکم: ح 213
20 نهج البلاغه: حکمت 153
21 انعام: 34
22 ابراهیم: 12
23 احقاف: 35
24 اعراف: 126
25 بقره: 45 و 153
26 مسکن الفواد: 48 و 111
27 میزان الحکمه 2: حدیث 10138