علی: خانومم مگه من چقدر حقوق می گیرم که غیر از این همه خرج و مخارج زندگی...
علی:خانومم مگه من چقدر حقوق می گیرم که غیر از این همه خرج و مخارج زندگی، این همه هم پول الکی به این و اون بدم؟
عاطفه:الکی؟ اوه …….. حالا مگه چقدر دادی؟
علی:ببین امروز یه دوتومنی به گارسون رستوران دادم، یه بیست تومن به اون دوستت که داشت جهاز درست می کرد، یه پنج تومن به اون خانمه که دم بازار روز داشت میوه خرابا رو جمع می کرد، دیگه…
عاطفه: وای خاک بر سرم، می شمری؟ این کارهایی که کردی به چشمت میاد؟ آفرین علی آقا، باریکلا، تا بوده می گفتن که کار خیر رو باید مخفی کرد، شما می کنی تو بوق و کرنا؟ می خوای زنگ بزنم به اهل فامیل به همشون بگم که شما امروز بیست، سی تومن در راه خدا خرج کردی؟
علی:اِ عجبا، می گم از ما پولدار تر هم هست، خوب اونها بدن
عاطفه:این چه حرفیه که می زنی؟ هر کی به اندازه خودش باید به کسانی که احتیاج دارن کمک کنه، خدایی وقتی می بینی که یه پیرزنی داره تو آشغال میوه ها، دنبال میوه سالم می گرده، روت می شه چشمهاتو ببندی و روتو کنی اون ور و از کنارش رد بشی؟
علی:حرفا می زنی ها، این فیلمشونه که تو آشغال ها، مثلا دنبال یه چیزی بگردن تا من و تو ساده، الکی بهشون پول بدیم
عاطفه:علی آقا،… الهی که فیلم باشه،… خدا کنه که الکی باشه،… علی فرض کن واقعی باشه، تصور کن واقعا داره تو اشغال ها… دنبال غذا می گرده، که اگه واقعی باشه، وای به حال من و تو،… ما مسلمونیم؟ اون دنیا چه جوری می خوایم تو چشم حضرت علی نگاه کنیم؟ بعدش هم با پنج تومن ، نه تو گدا می شی و نه اون پولدار می شه
علی: نه می گم این همه تو خیابون پورشه می ره و میاد ، خوب اونها باید کمک کنن ، نه منی که پراید دارم
عاطفه: چه ربطی به پراید و پورشه داره؟ بعدش هم اونی که پورشه داره، می گه از من پولدار تر هم هست، چه می دونم من که اسم ماشین ها رو بلد نیستم ، مثلا می گه اونی که بنز چند صد میلیونی داره بده ، اون که از من پولدارتره
علی:نه خیر، من منظورم این نبود
عاطفه:بعد هم این که کی گفته که کمک کردن به دیگران فقط مخصوص پولدار هاست؟
علی:خوب آدم باید داشته باشه که کمک کنه
عاطفه:بله ، هر کی به سهم خودش، تو اگه هزار تومن داری، یه مقداریش را در راه خدا بده ، اونی که دو هزار تومن داره، اونی که صد هزار تومن داره، هر کی به اندازه خودش
علی:نمی دونم، من که حریف زبون تو نمی شم
عاطفه:اون که بله
علی:ولی امروز الکی سی تومن خرج کردیم ها
عاطفه:کلا… چقدر خرج کردی؟
علی:کلا… بذار ببینم…… ناهار که مهمون بودیم، پول بنزین و میوه و خرده ریز ها، حدود صد تومن خرج کردم.
عاطفه:خوب شما صد تومن الکی خرج کردی و سی تومن هم پس انداز کردی!
علی:نه خانمم، صد تومن خرج خونه و زندگی شد، سی تومن به این و اون دادم که الکی خرج شد.
عاطفه:نه دیگه، یکبار دیگه گوش بده، صد تومن خرج الکی کردی، سی تومنی که برای خدا دادی رو پس انداز کردی.
علی:چی می گی؟
عاطفه:بذار یه لیوان آب بخورم تا علتش را بگم
قسمت 2
علی:اگه آبتون را میل فرمودید، ما امروز صد تومن ، خرج خونه و زندگی کردیم و سی تون هم الکی خرج کردیم.
عاطفه:نه، برعکس
علی:چرا؟
عاطفه:مگه نشنیدی، روایت داریم که می گه” تنها اون قسمت از مالتون را که در راه خدا دادین ، پس انداز کردین”، وگرنه بقیه رو الکی خرج کردین
علی:چی می گی؟
عاطفه:بله ، یه روز پیامبر یه گوسفند قربونی کردن و همش را به فقرا دادن و تنها یه تیکه کوچیک برای خودشون گذاشتن، همسرشون می گه اِ همشو دادی رفت؟ فقط این تیکه کوچیکه موند؟ پیامبر می فرمایند: نه، همش برای خودمون موند و فقط این تیکه کوچیکه رو دادیم رفت.
علی:خوب اون پیامبر بوده
عاطفه:بله، شما هم اگه مسلمونی و شیعه ، یاد بگیر، اصلا پیامبر این کارو کرده که ما یاد بگیریم
علی:ولی تعبیر جالبیه ها، تنها اونی را که در راه خدا می دی، پس انداز می کنی و…
عاطفه:برای خودت برمی داری و پس انداز می کنی، وگرنه بقیه رو الکی خرج می کنی.
علی:نه ، تو من داره یک سری تغییراتی ، فعل و انفعالاتی جرقه می زنه، متحول شدم.
عاطفه:خوب خدا رو شکر، حالا که متحول شدی ، پس لطفا دیگه سر این پول خوردها ، با من چونه نزن
علی:ها گفتی پول خورد، دیدی وقتی به گارسونه دو تومن دادم ، اصلا تشکر نکرد و به روی خودش نیاورد، ولی میز بغلیه که ده تومنی بهش داد ، چقدر عزت و احترامش کرد؟
عاطفه:بله
علی:چیه؟ چرا اینجوری نگام می کنی؟
عاطفه:چشام اینجوریه، حرفهای جدید که می شنوم ، مدل چشام بر می گرده، علیییییییییی
علی:اوخ اوخ اوخ ، ببخشید، زدم تو خاکی، بله بله می دونم، آدم کار رو به خاطر خدا می کنه،… منتظر تشکر طرف مقابل هم نمی مونه،… فقط از خدا توقع پاداش باید داشته باشه،… اصلا چه بهتر که طرف مقابل تشکر هم نکنه ، کار برای خدا و توقع هم فقط از خدا
عاطفه:وای از دست تو، بعضی وقت ها، حرفا می زنی
علی:می دونی ، آخه از حرف تا عمل یه ذره فاصله است، آدم بعضی وقت ها باید بیشتر فکر کنه
عاطفه:بله عزیزم، تو هم بلدی ها
علی:به ، کجاش رو دیدی
یادداشت یک
فواید انفاق
در قرآن کریم، کتاب زندگی ما، سفارش های ویژه ای برای انفاق شده و اثار آن در برخی از آیات آمده:
انفاق، مانع هلاکت اجتماع است. (بقره/195(
سبب زیادی مال می شود. (بقره/261(
سبب جایگزینی مال می شود.(سباء/39(
روح فداکاری در انسان ایجاد می کند. (بقره/272(
باعث آمرزش گناهان و فزونی مال است. (بقره/268(
خداوند به انفاق انسان ها آگاه است. (آل عمران/92(
آنچه در راه خداوند انفاق شده، پس داده می شود. (انفال/60(
باعث تقرّب به خداوند است. (توبه/99(
انفاق نزد پروردگار ثبت می شود. (توبه/121(
نفس را تزکیه می کند. (توبه/103(
یادداشت دو
چند سال پیش به زیارت حضرت رضا علیه السلام نائل شده بودیم، پسر دو سه ساله ام، در فضای بزرگ حرم، می دوید و شادی می کرد و با مهرها بازی می کرد، در همین حین، چند کودک دیگر، دور کاسه ای نشسته بودند و نخود و کشمش می خوردند، پسر من به آنها نگاهی انداخت، بعد در کنارشان نشست و مشغول خوردن شد، جالب این که آنها هم به راحتی کنار رفتند و به پسرم جای دادند…سفره ای بی ریا و مهمان هایی بی ریاتر
چقدر زیبا می شد، اگر سفره های ما هم مانند این کودکان بی ریا و صمیمی می شد…
یادداشت سه
قانونی نانوشته در زندگی وجود دارد:
“هر چه داراتر، دل کندن از مال سخت تر”
و یا ضرب المثل
“از نخورده بگیر بده به خورده”
وابستگی انسان به مال و ثروت، با گذر روزگار بیشتر و بیشتر می شود، حرص و طمع و آز در صورت توانگری است، وگرنه فرد ندار، چیزی ندارد که بخواهد طمع کند!
بزرگان گفته اند، از راه هایی که شیطان در انسان وارد شده و مانع انفاق می شود، ترس از فقر است، شیطان ترس از فقر را در دل می اندازد، و دست و جان انسان را برای دل کندن از مال و بخشش ان به فقرا، می لرزاند.
الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ (268 بقره)
شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی میدهد
این را بدانیم برای کسی که وضع مادی معمولی دارد، دل کندن از مال به مراتب آسانتر از کسی است که ثروت بیشماری دارد.
و کلاممان را با جمله ای از امیر عشق و کلام زینت می بخشیم که:
إنّکُم إلى إنفاقِ ما اکتَسَبتُم أحوَجُ مِنکُم إلَى اکتِسابِ ما تَجمَعونَ (غرر الحکم 3827)
حضرت على علیه السلام فرمودند: شما به انفاق کردن آنچه به دست آورده اید محتاجترید تا به دست آوردن آنچه گرد مى آورید.
زینب عشقی