مطلب زیر دلایل نقلی بر وجود امام زمان را بازگو می کند، که به زبان ساده تر، آیات و روایاتی که درباره ی حضور و ظهور حضرت حجت بیان شده را بررسی می نماید.. علاوه بر آیات و روایات یا همان دلایل نقلی، دلایلی عقلی هم بر وجود حضرت صاحب الزمان وجود دارد. در مطلب زیر پیرامون دلایل عقلی بر وجود امام زمان، گفتگو می کنیم.
برخی از دلایلِ نقلی بر اثبات وجود امام زمان علیه السلام:
دلیل نقلی
اعتقاد شیعه به امام دوازدهم و ظهور آن حضرت به نصّ متواتر از معصومین -که یکى از طرق اثبات امامت است ـ ثابت مى باشد.
در قرآن مجید آیاتى است که در کتب اهل تسنّن و شیعه، به ظهور حکومت آن حضرت تفسیر شده، که بعضى از آن ها ذکر مى شود:
۱ـ (هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْـرِکُـونَ).(33توبه/9صف)
و او کسی است که فرستادگانی به راه هدایت و دین حق فرستاد تا بر همه ادیان تسلط پیدا کند هر چند کافران را خوش نیاید.
ابو عبدالله گنجى در کتاب البیان فى اخبار صاحب الزمان مى گوید: «و امّا بقاى مهدى، پس به تحقیق در کتاب و سنّت آمده است؛ امّا کتاب ، پس به تحقیق سعید بن جبیر در تفسیر قول خداوند عزّوجلّ (لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشِرکُونَ) گفته است: «هو المهدى من عتره فاطمه ».
۲ ـ (أَلَّذینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَ یقِیمُونَ الصَّلوهَ وَ مِمَّا رَزَقْنَـهُمْ ینْفِقونَ).(3بقره)
کسانی که به غیب ایمان دارند و نماز به پا می دارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق می کنند.
فخر رازى مى گوید: «بعضى از شیعه گفته اند که مراد به غیب، مهدى منتظر است، که در قرآن و خبر، به او وعده داده است؛ امّا قرآن: (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنکُمْ وَ عَمِلُوا الَّصلِحَـتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الاْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ)؛ و امّا خبر، قول پیغمبر است که فرمودند : «لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یخرج رجل من أهل بیتى یواطىء إسمه إسمى و کنیته کنیتى، یملأ الأرض عدلا و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً». پس از آن اشکال مى کند که تخصیص مطلق بدون دلیل، باطل است».
فخر رازى ـ با تسلیم در مقابل دلالت قرآن و خبر پیغمبر نسبت به مهدى موعود، و اعتراف به این که غیب، شامل آن حضرت است ـ پنداشته که شیعه قائل به اختصاص غیب به آن حضرت است، و غفلت نموده که شیعه، آن حضرت را یکى از مصادیق غیب مى داند.
۳ ـ (وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَهِ فَلاَ تَمْتَرُنَّ بِهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ).(61زخرف)
و در آن نشانه قیامت است و در آن ساعت شک نکنید و امر مرا پیروی کنید که راه راست است.
ابن حجر مى گوید: «مقاتل بن سلیمان و پیروان او از مفسرّین گفته اند که این آیه، دربارۀ مهدى، نازل شده است».
۴ ـ (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَاَمَنُواْ مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّـلِحَـتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الاْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنَاً یعْبُدُونَنِى لاَیشْرِکُونَ بِى شَیئَاً وَ مَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْفَـسِقُونَ).(55نور)
خدا به کسانی از شما و بندگان که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد وعده داده که در زمین خلافت دهد چنان که امم صالح پیمبران جانشین پیشینیان خود شدند و دین پسندیده آنان را بر همه ادیان تسلط عطا کند،و به همه مومنان پس از خوف و اندیشه دشمنان ایمنی کامل دهد،که مرا به یگانگی بدون شرک پرستش کنند و بعد از آن هر که کافر شوند، به یقین فاسق است.
این آیه نیز به آن حضرت و حکومتش، تفسیر شده است.
۵ ـ (إن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِم مِّنَ السَّمآءِ ءَایهً فَظَلَّتْ أَعْنَـقُهُمْ لَهَا خاضِعِینَ).(4شعراء)
ما اگر بخواهیم از آسمان آیتی نازل می کنیم که همه به جبر گردن زیر بار ایمان فرود آرند.
کلمه «ءَایهً» در این آیه کریمه، به نداى آسمانىِ هنگام ظهور آن حضرت ـ که تمام اهل زمین آن را مى شنوند ـ تفسیر شده است، و آن ندا، این است: «الا ان حجه الله قد ظهر عند بیت الله فاتبعوه فان الحق معه و فیه».
۶ ـ (وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فِى الاْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِیـنَ). (5قصص)
و ما اراده کردیم که بر آن طایفه ضعیف نگاشته شده در زمین،منت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک گردانیم.
امیرالمؤمنین فرمودند: «دنیا پس از رو گردانى ها و چموشى هاى خود به ما رو مى آورد، مانند مهربانى ماده شتر ناسازگار بر فرزند خود، و بعد از آن، این آیه را تلاوت کرد».
۷ ـ (وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِى الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاْرْضَ یرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ).(105 انبیاء)
و ما بعد از ذکر در زبور داوود نوشتیم که بندگان نیکوکار من زمین را ارث خواهند برد.
این آیه به آن حضرت و اصحاب ایشان تفسیر شده، و مضمون این آیه که حکومت صالحان در زمین است، در زبور داوود، موجود است:
کتاب مزامیر (زبور داوود) مزمور سى و هفتم از آیه ۲۹: «و امّا نسل شریر منقطع خواهد شد، صالحان وارث زمین خواهند بود، و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود؛ دهان صالح، حکمت را بیان مى کند، و زبان او انصاف را ذکر مى نماید، شریعت خداى وى در دل اوست، پس قدم هایش نخواهد لغزید».
کتاب مزامیر ، مزمور هفتاد و دوم از آیه ۱: «اى خدا انصاف خود را به پادشاه ده، و عدالت خویش را به پسر پادشاه، و او قوم تو را به عدالت داورى خواهد نمود، و مساکین تو را به انصاف؛ آن گاه کوه ها براى قوم، سلامتى را بار خواهند آورد، و تل ها نیز در عدالت مساکین قوم را دادرسى خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد، و ظالمان را زبون خواهد ساخت؛ از تو خواهند ترسید مادامى که آفتاب باقى است و مادامى که ماه هست تا جمیع طبقات؛ او مثل باران بر علف زارِ چیده شده فرود خواهد آمد، و مثل بارش هایى که زمین را سیراب مى کند؛ در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتى خواهد بود، مادامى که ماه نیست نگردد؛ و او حکمرانى خواهد کرد از دریا تا دریا، و از نهر تا اقصاى جهان، به حضور وى صحرانشینان گردن خواهند نهاد، و دشمنان او خاک را خواهند لیسید».
روایات عامّه و خاصّه نیز نسبت به آن حضرت به حدّ تواتر است. ابوالحسین ابرى ـ که از بزرگان علماى عامّه است ـ مى گوید: «به تحقیق اخبار متواتر و مستفیض شده است به کثرت راویان آن اخبار از مصطفى در مهدى و این که او از اهل بیت آن حضرت است، و هفت سال حکومت مى کند، و زمین را پر از عدل مى کند و عیسى خروج مى کند، پس او را بر قتل دجّال کمک مى کند و او بر این امّت، امامت مى کند، و عیسى پشت سر اوست».
شبلنجى در “نورالابصار” مى گوید: « اخبار از پیغمبر متواتر است که آن حضرت، از اهل بیت اوست، و او زمین را پر از عدل مى کند».
ابن ابى الحدید مى گوید: «و به تحقیق اتّفاق فِرَق از مسلمین، همگى واقع شده است بر این که دنیا و تکلیف، منقضى نمى شود مگر بر آن حضرت».
زینى دحلان مى گوید: «و احادیثى که در آن احادیث، ذکر ظهور مهدى آمده است، بسیار است و متواتر است».
دلیل عقلی بر وجود امام زمان
آیا دلیلی عقلی و نقلی، بر اثبات وجود امام زمان وجود دارد؟
اگر چه در نگاه اول مبحث «امامت» و وجود شخص امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، مقوله ای کاملاً اعتقادی و دینی است و دلیلی ندارد که به دنبال اثبات برون دینی بگردیم، اما از آن جا که دین اسلام منطبق با خلقت و فطرت آدمی است، دلایل عقلیِ مستقل وجود دارد که به برخی از آنان در زیر اشاره می شود:
دلایل عقلی
1- وجود ذات اقدس الهی، غنی بالذات بودن و فیض محض است. در مقابل همه موجودات از جمله انسان که عین فقر(نیاز) و در هر لحظه برای وجود، نیازمند فیض و لطف الهی می باشند.
ولی از آن جا که فقرِ محض، توانایی و ظرفیتِ دریافت فیض را از خودِ فیّاضِ مطلق ندارد، نیازمند واسطه ای است که با ظرفیت بالایی که دارد، فیض را از فیض مطلق دریافت کرده و همه موجودات را از آن بهره مند سازد.
برای توضیح مطلب بالا تمثیلی بیان می شود که مثلاً نیروگاه برقی را تصور کنید که برق تولید می کند؛ از طرفی یک لامپ، برای روشنایی نیازمند نیروی برق است؛ ولی آیا این لامپ می تواند از نیروی برق مستقیماً استفاده کند؟
جواب منفی است، چون به محض اتصال به برقِ مستقیمِ نیروگاه، لامپ نابود می شود. بنابراین نیازمند واسطه ای مانند ترانسفورماتورها و ابزار دیگری است که نیروی برق نیروگاه را برای استفاده لامپ متناسب سازد.
در کسب فیض از ذات اقدس الهی نیز چنین است و موجودات برای بهره مندی از آن فیض، نیازمند واسطه ای می باشند که همان نمایندگان خدا در زمین یعنی انبیاء و امامان هستند که فیض را از فیاض مطلق دریافت کرده و تمامی موجودات را از آن بهره مند می سازند. در این زمان نیز این واسطه وجود دارد که اگر چنین نبود تمامی موجودات نابود می شدند.
روایتی از امام باقر علیه السلام این موضوع را تأیید می کند:
«لو بقیت الأرض یوماً واحداً بلا امام منّا لساخت الأرض بأهلها».(دلائل الامامه،ص231)
«اگر زمین یک روز بدون امام باقی بماند، زمین اهلش را می بلعد و در خود فرو می برد».
2- در فلسفه (کار عقل) قانون تثبیت شدهای وجود دارد تحتِ عنوان: «عشق واقعی و عاشق واقعی، دلیل بر وجود معشوق واقعی است». این یک اصل بدون تغییر و اثبات شده است.
بدین معنا که اگر عاشق واقعی «یک انسان واقعی که عشقی دارد، نه یک انسان یا موجود خیالی»، عشقی واقعی «نه یک هوس یا خیال، بلکه عشق» داشته باشد، معلوم است که معشوق واقعی نیز حتماً وجود دارد.
به عنوان مثال اگر انسان هست و این انسان عاشق علم، زیبایی، قدرت، حیات، سلامت … و سایر کمالات هست، معلوم میشود که این کمالات وجود دارند که او عاشق آنها شده است.
3- همهی تلاشهای آدمیان – چه انسان خوب و چه انسان بد و چه تلاش مفید و چه تلاش مضر – برای این است که انسان عاشق کمال است و میخواهد انسان کاملی باشد و اگر انسانی خطا میکند نیز به این دلیل است که مصداق کمال را خطا یافته است.
این عشق همگانی و واقعی انسان به کمال، همان عشق به انسان کامل است. پس شکی نیست که انسان کامل وجود دارد که بشر عاشق اوست. اگر چه مصداق آن را نشناسد و یا در انتخاب مصداق انسان کامل خطا کند. اما اصل تغییر ندارد.
4- این انسان کامل برای انسان «امام» است. هر کسی، شخصی را انسان کامل میداند و از او پیروی میکند. لذا «امامت» مسئلهای همگانی است و اختصاص به مسلمانان یا شیعیان ندارد.
بلکه همگان امام دارند. مباحثی چون: الگو قرار دادن، پیروی کردن، تبعیت نمودن، مُد و … نیز از همین گرایش فطری سرچشمه میگیرد.
پس هر کسی برای خود امامی بر میگزیند و هیچ کس در دنیا بیامام نیست و همین خود بهترین دلیل بر وجود امامی واقعی و حقیقی است که برخی مصداق بیرونی و واقعی آن را درست میشناسند و تبعیت میکنند و برخی دیگر امام باطل را به جای او میگذارند.
از این خداوند متعال نیز در کلام وحی میفرماید: در آخرت همهی انسانها را با امامشان محشور میکند:
(یَومَ نَدعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم … ) (71إسراء)
« [آن] روزی که هر گروهى را با پیشواى آنها بخوانیم …».
5- پس عشق واقعی انسان به «انسان کامل» و گرایشش به او و اطاعت و تبعیت و تقلید از او، خود بهترین دلیل است که «انسان کامل» در هر عصری وجود دارد.
این انسان کامل همان «امام زمان» است، هر چند که برخی دیگران را انسان کامل میدانند و آنان را امام خود بر میگزینند و برخی نیز مانند فراعنهی زمان خود را انسان کامل میخوانند و بقیه را به اطاعت و تبعیت خود دعوت میکنند.