- ولادت امیرالمومنین علیه السلام
- بازدید: 12
جاذبه های کلام علی علیه السلام
- ولادت امیرالمومنین علیه السلام
- بازدید: 12
نهج البلاغه، نام کتابی که سیدرضی بر کلام امیرالمومنین گذاشت، البته آن مقدار که از فصاحت و بلاغت، نشانی داشت، آن قدر برای یک مسیحی جاذبه داشت که 200 بار آن را خواند!
در یکی از خطبه های ان حضرت می فرمایند:نابودى جهان پس از پدید آمدن، شگفت آورتر از آفرینش آغازین آن نیست، خواندن ادامه ی خطبه را از دست ندهید.
جاذبه های کلمات علی علیه السلام شوری در من
ایجاد کرد که 200بار نهج البلاغه را خواندم.” جرج جرداق مسیحی ، استاد دانشگاه لبنان
وقتی این جمله را شنیدم، چنان به خودم لرزیدم و به غرور و تعصب اعتقادی من ضربه وارد شد که تا مدتها خجالت می کشیدم.
چرا یک مسیحی 200 بار نهج البلاغه را خوانده است؟ اما من خود را از شیعیان حضرت میشمارم و ادعای محبت و ولایت او را دارم ، تا به حال حتی یک بار هم سراغی از نهج البلاغه نگرفته ام ؟
چرا کتابی که حرفهای علی علیه السلام – بزرگترین مرد تاریخ – در آن است ،جایی در زندگی ما ندارد ؟
به سراغ نهج البلاغه رفتم، چندین ترجمه از آن را در کتابخانه یافتم . برخی از ترجمه ها چنان سنگین بود که به فارسی دری بیشتر شباهت داشت تا زبان فارسی امروزی…
ازمیان آن همه ترجمه ، ترجمه مرحوم محمد دشتی را ساده و روان تر یا فتم . در مقدمه کتاب نوشته است:
سال 400 هجری بود که بزرگ مردی به نام سید رضی شروع به جمع آوری سخنان حضرت امیر علیه السلام
کرد. اما آن مقداری را که از نظر فصاحت و بلاغت در حد اعلی قرار داشت (چرا که در آن روزگاران، فصاحت و بلاغت
سخنان یک فرد ، نشان از بزرگواری و والا گوهری او داشت). نام کتابش را نهج البلاغه گذاشت زیرا
که این کتاب درهای بلاغت را به روی خواننده آن می گشاید ،آن را به سه بخش تقسیم کرد:
*اول: خطبه ها *دوم: نامه ها *سوم: حکمت ها
خطبه 186 معاد و آفرینش دوباره پدیده ها
نابودى جهان پس از پدید آمدن، شگفت آورتر از آفرینش آغازین آن نیست. چگونه محال است در صورتى که اگر همه جانداران جهان، از پرندگان و چهارپایان، آنچه در آغل است و آنچه در بیابان سرگرم چِراست، از تمام نژادها و جنسها، درس نخوانده و انسانهاى زیرک، گرد هم آیند تا پشّه اى را بیافرینند، توان پدید آوردن آن را ندارند، و راه پیدایش آن را نمى شناسند.
که عقلهایشان سرگردان و در شناخت آن حیران مى مانند، و نیروى آنها سست و به پایان مى رسد، و رانده و درمانده باز مى گردند، آنگاه اعتراف به شکست مى کنند، و اقرار دارند که نمى توانند پشّه اى بیافرینند و از نابود ساختنش ناتوانند.
همانا پس از نابودى جهان تنها خداى سبحان باقى مى ماند، تنهاى تنها که چیزى با او نیست، آنگونه که قبل از آفرینش جهان چیزى با او نبود، نه زمانى و نه مکان، بى وقت و بى زمان.
در آن هنگام مهلتها به سر آید، سالها و ساعتها سپرى شود و چیزى جز خداى یگانه قهّار باقى نمى ماند که بازگشت همه چیز به سوى اوست.
پدیده ها، چنان که در آغازِ آفریده شدن قدرتى نداشتند، به هنگام نابودى نیز قدرت مخالفتى ندارند، زیرا اگر مى توانستند پایدار مى ماندند.
آفرینش چیزى براى خدا رنج آور نبوده و در آفرینش موجودات دچار فرسودگى و ناتوانى نشده است. موجودات را براى استحکام حکومتش نیافریده، و براى ترس از کمبود و نقصان پدید نیاورده است.
سپس همه موجودات را نابود مى کند، نه براى خستگى از اداره آنها، و نه براى آسایش و استراحت، و نه به خاطر رنج و سنگینى که براى او داشتند، و نه براى طولانى شدن ملال آور زندگیشان، بلکه خداوند با لطف خود موجودات را اداره مى فرماید، و با فرمان خود همه را بر پا مى دارد، و با قدرت خود همه را استوار مى کند. سپس بدون آن که نیازى داشته باشد بار دیگر همه را باز مى گرداند.
فرمول عجیب برای آسان به دست آوردن حاصل ضرب
مرحوم استاد محمد محققی نقل می کند که حضرت علی علیه السلام فرموده است : ((اگر خواستی حاصل ضرب اعداد از عدد شش به بالا را به آسانی به دست آوردی ، انگشتان دو دست را در نظر بگیر. به تعداد هر عددی که از پنج بیشتر و از ده کمتر است ، انگشت دو دست را بخوابان .
سپس ، انگشت های نخوابیده را با هم ضرب کن و در ستون یکان قرار بده و انگشت های خوابیده را با هم جمع کن و در ستون دهگان قرار بده . حاصل ضرب آن به دست می آید .
مثلأ اگر بخواهی بدانی نه ضرب در هشت چه قدر می شود ، در یک دست، سه انگشت بخوابان (زیرا هشت سه عدد بیشتر از پنج است) و در دست دیگر ، چهار انگشت بخوابان (زیرا نه ،چهار عدد بیشتر از پنج است). سپس انگشت های ایستاده را با هم ضرب کن ، می شود : دو ،و انگشت های خوابیده را با هم جمع کن ، می شود ((هفت)) . بنابر این ، حاصل ضرب 72 می شود . یا مثلا اگر بخواهی بدانی عدد هفت ، ضرب در عدد هفت ، چه قدر می شود ، طبق فرمول یاد شده ، در یک دست،دو انگشت را بخوابان و در دست دیگر نیز دو انگشت را بخوابان انگشت های ایستاده را ضرب کن ، می شود نه ،و انگشت های خوابیده را جمع کن ، می شود چهار . بنابر این ،حاصل ضرب آن 49 می شود .